سلطان جلال الدین منكبرنی
جلال الدین آخرین پادشاه خوارزمشاهی بود . پدرش سلطان محمد وی را در جزیره آبسكون به ولیعهدی و جانشینی خود انتخاب كرد . جلال الدین یازده سال حكومت كرد كه تمام آن به جنگ و جدال و كشمكشهای بیهوده گذشت او به دلیل نادانی و جهالت خود بر كشمكشها دامن می زد .
اگرچه جلال الدین بی باك و دلیر بود اما از سیاست چیزی نمی دانست ، او آنقدر بیرحم بود كه مردم مغولان را به او ترجیح می دادند . بدترین صفات او بی بند وباری وی بود .
وقتی كه جلال الدین به حكومت رسید تصمیم گرفت تا با جمع آوری سپاهیان پراكنده خوارزمشاهی در مقابل مغولان بایستد و آنها را از خاك ایران بیرون كند . اگرچه در ابتدا با او مخالف بودند ولی او كار خود را كرد و غزنین و قندهار را فتح كرد . ولی نتوانست از پیروزی خود بهره برداری كند . مغولان او را تا رود سند تعقیب كردند ولی او با شجاعت به رودخانه زد و از آن عبور كرد .
از آنجا به هندوستان رفت و به مدت یكسال آنجا ماند . او هنگام بازگشت به ایران در مناطقی كه هنوز تحت تصرف مغولان در نیامده بود ، دست به جمع آوری سپاه زد اما چون سبكسر و شهوت پرست و خونخوار بود كسی به او اعتنا نمی كرد لذا جلال الدین مجبور بود از شهری به شهر دیگر بگریزد .
وی سرانجام به تبریز حمله كرد و اتابكان آن دیار را كه می توانستند متحد خوبی برایش باشند ، كشت . عاقبت پس از شكستهای پی در پی و فرار دائم در مقابل سپاهیان مغول ، اَجل جلال الدین فرا رسید . او در میافارقین كه ناحیه ای در كردستان بود بدست شخصی كه برادرش را جلال الدین كشته بود ، بقتل رسید . بدین ترتیب جلال الدین پس از یازده سال سلطنت در سال 628 هـ.ق از دنیا رفت . با نابودی جلال الدین سلسله خوارزمشاهیان نیز منقرض شد و مغولان سراسر ایران را فتح كردند