• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
ایران سرای من (بازدید: 887)
جمعه 3/6/1391 - 22:35 -0 تشکر 527412
بابک خرمدین


بابک خرمدین (درگذشت ۳ صفر ۲۲۳ (قمری)/۴ ژانویه ۸۳۸ (میلادی)رهبر اصلی شورشیان ایرانی خرمدین است که بعد از مرگ ابومسلم بر خلافت عباسی شوریدند. خرمدینان مرگ ابومسلم را انکار کردند و معتقد بودند که ابومسلم بازخواهد گشت تا عدالت را در جهان برقرار نماید.[. واقعه‌ای مانند قیام بابک نشان داد که آذربایجانی‌ها ادامه دهندۀ حس اجداد ایرانی خود هستند. در دوران خلافت عباسیان شمال آذربایجان کانون شورش طولانی مدت و خطرناک برعلیه خلافت بود که توسط بابک خرمدین رهبری می‌شده‌ است و بر شمال غرب ایران تاثیر گذاشت و بیش از ۲۰ سال - از ۲۰۱ ه. ق/۸۱۶-۸۱۷ م تا ۲۲۲ ه. ق /۸۳۷ م - طول کشید. از نگاه باسورث این شورش قطعاً پایه‌های دینی داشته ولی ممکن است که پایه‌های سیاسی-اجتماعی نیز داشته باشد. شورش او به روشنی از حس ضد عربی ایرانیان در آذربایجان بهره می‌برده‌است تعداد نیروهای لشکر بابک را در ابولمعالی ۱۰۰ هزار نفر،[۲][۷] در تنبیه الاشراف مسعودی ۲۰۰ هزار نفر[، در تاریخ بغدادی ۳۰۰ هزار نفریا بیشمار و در تبصرة العوام بیشمار ذکر کرده‌اند که بی شک مبالغه آمیز است ولی حداقل دلالت بر بزرگ بودن آن دارد.

جمعه 3/6/1391 - 22:47 - 0 تشکر 527424

مأمون پس از آن عبداللّه بن طاهر را مأمور جبال و آذربایجان و ارمنستان کرد. عبداللّه بن طاهر تا دینور رفت و از آنجا به فرماندهانی که با محمدبن حمید بودند دستور داد تا در مواضع خود بمانند. در این میان طلحه بن طاهر که حاکم خراسان بود درگذشت و مأمون عبداللّه بن طاهر را به جای او مأمور خراسان کرد و عبداللّه به خراسان رفت. به گفتۀ طبری، مأمون او را میان جنگ با بابک و رفتن به خراسان مخیّر ساخت و او حکومت خراسان را برگزید. ولی طبق سیاست نامه او ابتدا به جنگ با بابک رفت که بابک به قلعه اش پناه برد. خلیفه علی بن هشام را همراه با مسئولیت سرکوبی بابک حکمران جبال، قم، اصفهان و آذربایجان کرد.


علی بن هشام به ساکنین زورگویی می‌کرد، مردان را می‌کشت و اموالشان را مصادره می‌کرد و حتی نقشه قتل فرستاده مامون – عجیف بن عنبسه – و پس از آن پیوستن به بابک را کشید ولی توسط عجیف دستگیر شد و به پیش مامون فرستاده شد که مامون در سال ۲۱۷ ه. ق/۸۳۲ فرمان اعدامش را صادر کرد.مامون حکمرانی جبال و ماموریت سرکوب خرمدینان را به طاهر بن ابراهیم سپرد. درگیری بین بیزانس و خلیفه عباسی مانع از برخورد با شورشیان خرمدین شد که باعث شد خرمدینان اراضی بیشتری را تصاحب کنند. مامون در جریان نبرد با بیزانس در سال ۲۱۸ ه ق / ۸۳۳ م درگذشت. فعالیتش در مقابله با خرمدینان با شکست مواجه شد ولی نگرانی او در مورد این مشکل در وصیت نامه اش بروز کرد. در وصیت نامه او به جانشینش معتصم توصیه کرد که از هیچ تلاش و هزینه‌ای برای متلاشی کردن شورش بابک دریغ نکند.


گرفتاری‌های مأمون در ۲۱۶ و ۲۱۷ و ۲۱۸ در جنگ با روم شرقی و مرگ او در ۲۱۸ موجب شد که خرّمیان در قسمت‌های دیگر ایران یعنی در اصفهان و ری و ماسبذان و مهرجان کذک (لرستان) سر برآوردند و شاید این امر به تشویق و تحریک بابک بوده‌است. شورش خرّمیان در این قسمت از ایران در جنگ خونینی که میان ایشان و سردار معتصم به نام اسحاق بن ابراهیم بن مُصْعَب درگرفت به شکست خرّمیان و کشتار عظیم ایشان منجر شد.

جمعه 3/6/1391 - 22:47 - 0 تشکر 527425

قیام در زمان خلافت معتصم


در سال ۲۱۸ ه قمری / ۸۳۳ م بابک بعد از ۴ جنگ، کنترل بیشتر آذربایجان و جبال را به دست گرفت.خطر خرمدینها نگرانی جدی معتصم در آغاز خلافتش در رجب ۲۱۸ ه. ق/آگوست ۸۳۳ بود و در همان سال تعداد زیادی از مردم در جبال، همدان و اصفهان به خرمدین‌ها پیوستند و نزدیک همدان اردو زدند. معتصم برای مقابله با آنها نیروی نظامی تحت فرمان اسحاق بن ابراهیم بم مصعب، فرماندار جبال را فرستاد. در نبرد متعاقب نزدیک همدان، هزاران خرمدینی (به گفته طبری و ابن اثیر ۶۰ هزار نفر) کشته شدند ولی تعداد زیادی از آنها به سرزمین‌های امپراطوری بیزانس فرار کردند. در جمادی الاول ۲۱۹ ه. ق/ می۸۳۴ م خرمدین‌های زندانی توسط اسحاق بن ابراهیم به بغداد فرستاده شدند. شورش بابک، جریان داشت و قتل عام خرمدین‌ها به نظر می‌رسد انگیزه جنگیدن را در آنها شدت بخشید. در سال ۲۲۰ ه. ق / ۸۳۵ م معتصم خیدر بن کاووس فرمانده و پسر شاهزاده باجگذار اشروسنه را مسئول سرکوب بابک کرد. معتصم نه تنها افشین را حکمران آذربایجان کرد و افسرهای عالی‌رتبه را تحت فرمان او کرد، بلکه حقوق و جیره غذایی و مقرری فوق العاده به او داد. افشین ۱۰ هزار درهم برای هر روزی که سوار اسب می‌بود و ۵ هزار درهم برای هر روزی که پیاده می‌بود حقوق می‌گرفت. برای انتقال پیام معتصم دستور داد تا سوارکار با اسب چابک در هر فرسنگ در فاصله سامرا حلوان (امروزه پای‌طاق) قرار دهند و آن سوی حلوان تا آذربایجان بالای هر تپه‌ای یک دیدبان گذاشته شد تا به محض نزدیک شدن پیک فریاد بلندی سر دهد که سوارکاری که در نزدیکی او بود آماده باشد تا خریطه را گرفته و تا ایستگاه بعدی برساند. در این مسیر خریطه ها از کمپ افشین تا سامرا طی ۴ روز یا کمتر حمل می‌شدند.

جمعه 3/6/1391 - 22:49 - 0 تشکر 527426

نبرد با فرمانده افشین


قبل از حرکت افشین، معتصم ابو سعید محمد بن یوسف مروزی را به اردبیل فرستاد با این دستور که قلعه‌های بین زنجان و اردبیل که به دست بابک ویران شده بودند را بازسازی کند و جاده‌ها را با نگهبانان پست بازرسی امن کند. ابوسعید موجبات این کار را فراهم کرد. یک باند سازماندهی شده خرمدین‌ها که توسط معاویه فرماندهی می‌شوند با هدف غافلگیری ابوسعید محمد به آنها در یک منطقه عملیاتی شبیخون زدند. ولی ابوسعید و سربازانش فهمیدند و راه معاویه را سد کردند. در نبردهای پیاپی برخی از خرمدین‌ها کشته شدند و باقی دستگیر شدند. سرهای بریده همراه با اسیران به بغداد فرستاده شدند. طبری این را اولین شکست بابک روایت می‌کند.


چون امرای محلّی آذربایجان دریافتند که معتصم با تمام قوا تصمیم به برانداختن بابک گرفته‌است، از بابک روی برتافتند یا از کمک به او خودداری کردند. محمّدبن البعیث که از امرای محلّی آذربایجان بود و از مرند تا کنار دریاچه ارومیه و تبریز در تصرف او بود ودر ایّام شوکتِ بابک ناچار از او اطاعت می‌کرد چون از لشکرکشی بی سابقهٔ افشین آگاهی یافت روی از بابک برتافت و عصمت کردی یکی از فرستادگان و «اسپهبذان» بابک را بغدر گرفت و او را در غل و زنجیر کرد و سربازانش را فریفت و یکی یکی به داخل قلعه کشانید و اکثر آنها را کشت و تعداد کمی قادر به فرار از آنجا شدند. او عصمت را برای معتصم فرستاده شد و معتصم از او اطلاعات مفیدی درباره سرزمین و تاکتیک بابک و جاده‌های آن منطقه پرسید و سپس او را زندانی کرد.


افشین عمل‌های احتیاط آمیز مختلفی در این زمان گرفت از جمله کندن خندق، گشت‌زنی، استخدام مرتفع نشینان محلی برای جاسوسی و فرستادن گروه اعزامی نظامی در نقاط استراتژیک. او هر وقت نیاز به پول یا تدارکات داشت با قاصد چابک و تندرو به معتصم خبر می‌داد و خواسته اش را دریافت می‌کرد. خلیفه به طور منظم دستورات احتیاطی و تاکتیکی به او می‌داد و هیچ گونه کمکی از او دریغ نمی‌کرد. در یکی از مناسبت معتصم جعفر دینار معروف به خیاط و ایتاخ ترک - برده نظامی که بر آشپزخانه نظارت می‌کرد - را همراه با پول و نیروهای کمکی برای افشین و همچنین خارهای آهنی برای پخش کردن در اطراف اردوگاه به منظور جلوگیری از شبیخون فرستاد. وقتی بابک شنید که جعفر خیاط و ایتاخ ترک به آذربایجان رسیدند به تئوفیل پیغام داد که "هیچ کس برای معتصم باقی نمانده، او خیاط و آشپز خود را برای جنگ من فرستاده‌است".


هنگام رسیدن افشین به آذربایجان، افشین در ۱۵ فرسنگی اردبیل بر روی برزند اردو زد. او قلعه‌هایی بین برزند و اردبیل را تعمیر کرد و حمل و نقل را با فراهم کردن نگهبانان جاده، محافظین کاروان و ایستگاه‌های ایست و بازرسی ممکن ساخت. او یک ماه وقت صرف کرد تا اطلاعاتی در مورد جغرافیا وجاده‌ها از جاسوس‌ها و خبرچین‌ها جمع آوری کند. اگر جاسوسی از بابک دستگیر می‌کرد، او را عفو می‌کرد و ۲ برابر پولی که بابک به او می‌داد، بهش پرداخت می‌کرد. یکی از گزارش‌های زیرکانه‌ای این بود که بابک می‌دانست، که معتصم، بغای کبیر را با مقدار زیادی پول برای دستمزد و هزینه نیروهایش فرستاده و نقشه کشیده تا به این پول دستبرد بزند. افشین از این اطلاعات استفاده کرد تا بابک را وسوسه کند تا بابک را کاملاً درگیر جنگ سازد که در این جنگ تعداد زیادی از یاران بابک کشته شدند و بابک به دشت مغان و سپس به بذ فرار کرد. گرچه یکی از فرماندهان بابک - آذین یا طرخان- در هشتادسر نیروهای تحت فرماندهی بغای کبیر در ۲۲۱ ه. ق/۸۳۶ م شکست داد.


بابک و مردانش کنترل ارتفاعات را بدست گرفته‌اند و با شبیخون‌های خود نقشه‌های افشین را نقش بر آب کردند. آنها بارها تدارکاتی که به دستور افشین از مراغه و شروان می‌رسید را غارت می‌کردند. تاکتیک‌های افشین این بود که مردان بابک را وسوسه کند تا از پناهگاه‌های کوهستانی خود بیرون بیاییند و در محیط باز درگیر شوند تا با تجسس‌های کارآمد شبیخون‌های آنها را ناکارآمد کند. اما افسرهای زیردست افشین از انفعال و کندی عملیات توسط افشین گله کردند و حتی او را متهم کردند که با بابک همدست شده‌است. درگیری‌های دیگری با تلفات سنگین به دو طرف رخ داد.

جمعه 3/6/1391 - 22:50 - 0 تشکر 527429

نبرد در قلعهٔ بذ

پس از جنگ‌های سخت که به کندی پیش می‌رفت، سرانجام سپاه افشین به کوه بَذ رسید. بابک بر سر راه دشمن چاه‌ها و حفره‌ها کنده بود و پای اسب‌های سپاه افشین در آن‌ها فرو می‌رفت. در این‌جا دستهٔ «گِلْغَریّه» به کمک رسیدند و دیوارهای خانه‌های سر راه را خراب کردند و چاه‌ها را پرکردند. بابک گردونه‌ای پر از سنگ بر بالای کوه آماده کرده بود و چون سپاهیان افشین خواستند از کوه بالا بروند آن گردونه را بر سر ایشان غلتاند، ولی این تدبیر نیز مفید نیفتاد و سرانجام سپاهیان و داوطلبان جهاد به درون قلعهٔ بذ راه یافتند. بابک که امیدش را از دست داده بود، به ملاقات افشین رفت و از خلیفه امان خواست. وقتی افشین گروگان خواست، بابک پسرش و دیگر پیروانش را پیشنهاد کرد و از افشین خواست تا جلوی حمله نیروهایش را بگیرد. در همان زمان درگیری شدید بین مدافعین قلعه با نیروهای افشین درگرفت و در نهایت نیروهای افشین از دیوارهای قلعه بذ بالا رفتند و پرچم‌هایشان را بالا کشیدند. در نهایت قلعه در ۹ رمضان ۲۲۲ ه. ق/۱۵ آگوست ۸۳۷ م سقوط کرد. اصحابِ بابک سخت دفاع کردند و افشین دستور داد تا خانه‌ها و کاخ‌های ایشان را آتش زدند. بابک از درِ دیگر قلعه وارد شد و پس از آن مقداری مال و توشه با خود برداشت و بیرون رفت و از رود ارس گذشت و خود را در پناه تپه‌ها و بیشه‌ها به ارمنستان رساند. افشین دستور داده بود که سر راه‌ها و گردنه‌ها و راه‌های خروج از بیشه‌ها را بگیرند. بابک با بعضی از اعضای خانواده و تعداد کمی از جنگجویانش از راه ناهموار کوهستان فرار کردند و به سمت ارمنستان رفتند.

جمعه 3/6/1391 - 22:50 - 0 تشکر 527430

فرار به ارمنستان


افشین درخواستی برای خلیفه جهت دریافت امان نامه برای بابک ارسال کرده بود. او از طریق جاسوسانش دریافت که بابک و گروهش در دره پوشیده شده از درخت دز مرز آذربایجان-ارمنستان مخفی شده‌است. وقتی امان نامه خلیفه رسید، او ۲ تن از خرمدین‌ها را مسئول حمل امان نامه به همراه نامه پسر بابک - که زندانی افشین بود - به بابک کرد. بابک مدارک را بدون بازکردن آن بازپس فرستاد و بعد از فرستادن پیغامبران با ۴ یا ۵ بادی مرد و یک زن خانواده‌اش به همراه بادی گارد به ارمنستان گریخت. همگی اطرافیان او جز برادرش عبدالله و محافظش به دست سربازان افشین افتادند. به خاطر گرسنگی بابک محافظ را به روستا فرستاد تا غذا پیدا کند. حکمران آنجا سهل بن سنباط حضور بابک را فهمید و به گرمی از او استقبال کرد. با این حال بابک جانب احتیاط را به عمل آورد و برادرش عبدالله را به سمت عیسی بن یوسف اصطفانوس فرستاد. افشین نامه‌هایی به این ناحیه فرستاد و قول پاداش بزرگ در ازای دستگیری بابک داد و سهل بن سنباط جضور بابک را به افشین اطلاع داد. بعد از اثبات حضور بابک، افشین نیروی بزرگی به سرپرستی ابوسعید محمد بن یوسف برای دستگیری بابک فرستاد. بابک در حالی که به پیشنهاد سهل بن سنباط برای شکار رفته بود دستگیر شد و در غل و زنجیر شد و در ۱۰ شوال ۲۲۲ ه. ق/ ۱۵ سپتامبر ۸۳۷ به کمپ افشین در برزند برده شد.عیسی بن یوسف هم عبداللّه را گرفت و تسلیم افشین کرد. افشین خبر موفقیتش را به معتصم داد که معتصم دستور داد بی درنگ اسیران را به سامرا بیاورند.

جمعه 3/6/1391 - 22:53 - 0 تشکر 527433

دستگیری و اعدام


تعداد مردان جنگجوی بابک که زندانی شدند را ۳۰۳۹ و تعداد مردان و زنان خانواده وی را ۳۰ تن اعلام کرده‌اند. تعداد زیادی مرد، زن و کودک از طرف بابک به دست افشین افتاد. آمارهایی که داده شده آنها را ۱۳۰۰ تا ۷۶۰۰ نفر ذکر کرده‌اند. افشین مردها را آزاد کرده و زنها را به شوهرانشان یا پدرانشان یا قیم آنها برگردانید و سپس بابک و برادرش و برخی از خرمدین‌های زندانی را به تختگاه معتصم - سامرا - فرستاد. آنها سه‌شنبه یا چهارشنبه شب، ۳ صفر ۲۲۳ ه. ق / ۴ ژانویه ۸۳۸ م رسیدند. الواثق، جانشین معتصم و دیگر خویشاوندان معتصم و مقامات عالی رتبه به دستور خلیفه بیرون آمدند تا افشین را ببینند. بیهقی گزارش می‌دهد که وزیر حسن بن سهل مثل خیلی از مقامات عالی رتبه دیگر از اینکه پائین بیاییند و خوش‌آمد گویی کنند ناراضی بودند ولی جرئت نداشتند از فرمان خلیفه سرپیچی کنند. افشین در مطیره (یا طاثول ۵ فرسنگی سامرا) اردو زد و گفته شده قاضی احمد بن ابی داوود و سپس خود معتصم مخفیانه به داخل اردوگاه رفتند چرا که بی صبرانه منتظر دیدار کوتاه بابک بودند. داستانی که اگر حقیقت داشته باشد، نشان دهنده این است که سقوط بابک چه آرامشی برای دستگاه خلافت آورده‌است.


رژه‌ای در هفته بعد - به احتمال زیاد در ۶ صفر ۲۲۳ ه. ق / ۷ ژانویه ۸۳۸ - برگزار شد، که در آن بابک با لباسی از دیبا و کلاهی از سمور، سوار بر فیل - که هدیه پادشاه هند به مامون بود - ظاهر گشت، در حالی که برادرش همانند بابک با لباس و کلاه سوار بر شتر ظاهر شده بود. ۲ شعر از محمد بن عبدالمالک زیات درباره فیل توسط طبری نقل شده‌است. کل طول خیابان باب العامه در هر دو طرف با سواره نظام و پیاده نظام و جمعیت زیادی از مردم پر شده بود. معتصم دستور داد تا جلاد کارش را شروع کند. ابتدا دست‌ها و پاهای بابک قطع شدند و سپس با دستور خلیفه جنازه تکه تکه شده بابک در حومه شهر سامرا به دار آویخته شد. سرش برای نمایش به دیگر شهرها و به خراسان فرستاده شد. بابک در همان مکانی به دار آویخته شد که بعدها مازیار بن قارن، شاهزاده شورشی طبرستان و یاطس رومی، بطریق عموریه - که در زندان درگذشت - به دار آویخته شدند. عبدالله برادر بابک به بغداد فرستاده شد که در آنجا به طور مشابه اعدام شد و توسط اسحاق بن ابراهیم مثعبی به دار آویخته شد. بعضی منابع مانند خواجه نظام الملک طوسی در کتاب سیاست‌نامه نقل می‌کنند که در هنگامی که دست اول بابک را می‌بریدند، بابک صورتش را با دست دیگرش به خون می‌آلود. وقتی معتصم علت آن را پرسید، بابک پاسخ داد، که چون خونریزی باعث رنگ پریدگی صورت می‌شود، من صورتم را خونین می‌کنم که کسی گمان نکند، که بابک ترسی به دل راه داده‌است. به گفته طبری عبدالله برادر بابک با خونسردی مشابه به استقبال مرگ رفت.


معتصم دختران بابک را به عنوان کنیزان (همخوابه‌ها) گرفت و برخی از پسران بابک را عضو ارتش خودش کرد.


خواجه نظام الملک در سیاست نامه گوید: «روزی معتصم بمجلس شراب برخاست و در حجره‌ای شد، زمانی بود، بیرون آمد و شرابی بخورد، باز برخاست و در حجره‌ای دیگر شد و باز بیرون آمد و شرابی بخورد و سه بار در سه حجره شد و در گرمابه شد و غسل بکرد و بر مصلی شد و دو رکعت نماز بکرد و بمجلس بازآمد و گفت قاضی یحیی را که دانی این چه نماز بود؟ گفت: نه. گفت: این نماز شکر نعمتی از نعمت هائی است که خدای عزوجل امروز مرا ارزانی داشت که این سه ساعت پرده بکارت از سه دختر برداشتم که هر سه دختر سه دشمن من بودند: یکی دختر ملک روم و یکی دختر بابک و یکی دختر مازیار گبر».


یاقوت در معجم الادبا از حمدون بن اسماعیل روایت کرد:«در مجلس معتصم سه کنیزک بودند، مرا پرسید که: ایشان را می‌شناسی؟ گفتم: نه. گفت: یکی از آن‌ها دختر بابک خرمی و دیگری دختر مازیار و سومی دختر بطریق عموریه است».

جمعه 3/6/1391 - 22:54 - 0 تشکر 527434

سرانجام خرمدین‌ها و مزدکیان


نظام الملک شکست بابک، مازیار و امپراتوری بیزانس را ۳ پیروزی بزرگ برای اسلام در زمان معتصم به حساب آورده‌است. شکست بابک ضربه سختی به خرمدینان زد، اما باعث نابودی شان نشد. نوادگان پیروان بابک، به طور آشکار در بذ به ادامۀ حیات پرداختد، بگونه‌ای که ابودُلف مسعر بن مهلهل آنها را در نیمه ۴ ه ق / ۱۰ م دیده‌است. با نابودی بابک امید مزدکیان در براندازی عباسیان و از پیش بردن برنامه انقلابی بر باد رفت. آنها با پشتکار فراوان در راه براندازی امویان کوشیدند، اما هنگامی که چنین می‌نمود که به کام دل رسیده‌اند، دریافتند که عباسیان محافظه‌کار سد استواری در برابر تحقق آرزوهایشان هستند. تعقیب و آزار بی‌رحمانه آنها به نامهای خرمی، رافضی، زندیق و مانند آنها ایشان را ناگزیر ساخت که پیش از گذشته به پنهانکاری روی آورند و ایشان را برانگیخت تا جذب فرقه‌های اسلامی شوند. اما ردپای آنها را به نامهای مزدکی و خرمی تا دوره مغول و پس از آن نیز می‌توان دنبال کرد. نظام‌الملک به شورش پراکندۀ آنها تا پایان سده سوم هجری/نهم میلادی اشاره می‌کند و مقدسی و مسعودی که هر دو در سده ۴ هجری/۱۰ میلادی می‌زیسته‌اند شخصاً با خرمیان در تماس بوده‌اند. اما جالبتر از آن گزارش حمدالله مستوفی است که می‌گوید در میان مردم رودبار که روزگاری مذهب باطنی می‌ورزیدند و اکنون (سده ۷ هجری/۱۴ میلادی) خود را مسلمان می‌شمارند، جماعتی زندگی می‌کردند که مراغیان نام داشتند و خود را به مزدکیان نسبت می‌دادند... پس از سده سوم هجری بقایای خرمی را بیشتر از همه باید در میان باطنیان و برخی از دیگر غلات شیعه جست.


ابن حوقل و اصطخری اظهار می‌کنند که خرمدینان در مساجد قرآن می‌خواندند، ولی بغدادی می‌گوید این حیلۀ آنهاست تا وانمود کنند که مسلمانانند تا بی ایمانی شان را بپوشانند. بسیاری از تاریخ نویسان - مخصوصاً سنی مذهب – ادعا کردند که خرمدینان تغییر مذهب داده و به قرمطی‌ها و اسماعیلیه پیوستند. برخی تاریخ‌پژوهان هم با این ادعا هم عقیده هستند در حالی که بقیه تاریخ‌پژوهان محتاطانه به این قضیه می‌نگرند. سو ظن بدین خاطر است که مدعیان از این اتهام نفع می‌بردند چرا که هر ۳ جنبش دشمنی مشترکی با عباسیان داشته‌اند و گه گاه با هم متحد می‌شدند.

جمعه 3/6/1391 - 22:55 - 0 تشکر 527436

شخصیت بابک


جسارت، زیرکی و استعداد بابک در فرماندهی نظامی در مبارزه طولانی و اعتمادی که پیروانش به او داشتند، بی تردید استثنائی است. طبری می‌گوید هیچ یک از خرمدین‌ها جرئت این را نداشتند که امان نامه خلیفه را به فرمان افشین به بابک برسانند. گفته شده‌است که در گیرودار نبردی که به تصرف بذ انجامید، بابک با افشین دیدار و از خلیفه تقاضای امان کرد. اما با توجه به روحیه‌ای که بابک بعدها (هنگام اعدام شدن) از خود نشان داد، می‌توان حدس زد که از جانب او حیله‌ای در کار بوده‌است. بعد از اعدام بابک، سرش را به خراسان فرستادند که خود نشانه‌ای بر وجود هوادارانی از او در آن منطقه‌است. وقتی فرستاده افشین به بابک رسید، بابک عصبانی گفت که این پیغام را به پسرم برسان: «ممکن است زنده بمانم یا نه. من به عنوان فرمانده شناخته شده‌ام. هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من (آنجا) پادشاهم». این کلمات بلندپروازی و اراده وسیع بابک را نشان می‌دهد. اما بهرامیان معتقد است که بابک در سودای پادشاهی بوده‌است. همچنین به روایت طبری هنگامی که افشین خواست آذربایجان را (به سمت سامرا) ترک کند از بابک پرسید که آیا خواسته‌ای دارد یا نه. بابک جواب داد که می‌خواهد شهرش را ببیند. افشین در شب مهتابی بابک را با چند نگهبان به بذ فرستاد و اجازه داد که به دور شهر بگردد. این نشانه عشق بزرگش به وطنش است. ادعای طبری و ابن اثیر درباره خوشگذرانی همراه با مست کردن حتی در زمان جنگ به عنوان یکی از ویژگی‌های شناخته شده فرقه تائید شده‌است. به گفته بهرامیان بابک به هنگام قدرت، دختران و خواهران زیباروی بطریقان ارمنستان را به زور به زنی می‌خواست، اما یوسفی داستان هرزگی بابک و ربایش دختران زیبای ارمنی با ادعای دیگر طبری - که در آن زنان هنگامی که بابک را اسیر دیدند گریستند - ناسازگار می‌داند. روایاتی مبنی بر رفتار شجاعانه بابک به هنگام مرگ نقل شده‌است.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.