تراویح لغتی عربی است و به نمازهایی اطلاق میشود که مسلمانان سنی در شبهای ماه رمضان به جماعت میخوانند. این نماز پس از نماز عشاء خوانده میشود. در بین اهل سنت رسم است که هر شب یک جزء قرآن را در این نمازها تلاوت کنند تا در پایان ماه رمضان، قرآن ختم شود.نماز تراویح بیست رکعت است اما پس از هر دو رکعت سلام داده میشود، که پس از هر چهار رکعت استراحت (ترویحه) انجام میشود و از این رو آنرا نماز تراویح مینامند. ترویحه، وقفه کوتاهی است که از آن برای خواندن دعا یا اذکار استفاده می شود. نماز تراویح در مساجد اهل سنت در کشورهای مختلف برگزار میشود.هر ساله در ماه رمضان جمعیت بسیاری برای شرکت در نماز تراویح مسجدالحرام در مکه و مسجد نبوی در مدینه جمع میشوند.
دیدگاه اهل سنت [ویرایش]
اهل سنت عقیده دارند که نماز تراویح، سنت حضرت محمد پسر عبدالله (صلی الله علیه و آله واصحابه وسلم)، است. از نظر اهل سنت نخستین کسی که نماز تراویح خواند، پیامبر اسلام بودهاست و مسلمانان به او اقتدا میکردهاند[نیازمند منبع]. از نظر اهل سنت، نماز تراویح مستحب است و به همین دلیل قطع طواف و سعی برای تراویح جایز نیست. در فقه سنی نماز تراویح را میتوان فرادا و یا به جماعت خواند و ختم قرآن در آن هم واجب نیست.
دیدگاه شیعیان [ویرایش]
از نظر شیعیان نماز تراویح، همان نماز وتر و یا نماز تجهد است (در کل نافله)که در ماه رمضان و غیر از آن مستحب و سنت است. شیعیان اعتقاد دارند که خواندن نمار مستحب به جماعت صحیح نیست. بر اساس بحارالانوار، نخستین کسی که دستور به جماعت در تراویح داد عمر بن خطاب بود. شیعیان معتقدند که جماعت در تراویح بدعت است. در حالی که اهل سنت گفتهاند امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) خود امام جماعت در تراویح بوده است[نیازمند منبع]، شیعیان اعتقاد دارند که امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) همواره یاران و پیروانش را از این نماز باز میداشته است.
از امام محمد باقر و امام جعفر صادق (علیهم السلام) نقل شده که :
«همانا که انجام نافله جماعت در رمضان بدعت است. ای مردم آگاه باشید که انجام عبادتی کوچک برطبق سنت بهتر است از انجام عبادتی بزرگ اما با بدعت است.» .[۱]
تراویح در منابع اهل سنت [ویرایش]
در بسیاری از منابع اهل سنت این موضوع که عمر بن خطاب بنیانگذار تراویح جماعت است اشاره شده است.[۲][۳][۴][۵]
بخاری در صحیحش و و نسایی در سنن خود از حضرت محمد نقل کردهاند:
«ای مردم، نمازهایتان را در خانههایتان برپا دارید همانا بجز نمازهای واجب، بهترین نمازها آنهاییست که در خانهها خوانده شوند»[۶][۷][۸]
ابن ماجه در سننش آورده:
«عبدالله بن مسعود از پیامبر پرسید: نماز در خانه بهتر است یا مسجد؟ پیامبر پاسخ داد: آیا نمیبینی خانه من چه نزدیک به مسجد است؟ برپا داشتن نماز در خانه نزد من محبوبتر از مسجد است بجز نمازهای واجب»[۹]
بخاری در صحیحش از قول زید بن ثابت آورده:
«پیامبر زیراندازی از پوست نخل برای خودش درست کرد و شب برای نماز از خانه بیرون شد و به نماز ایستاد. چند تن در حین نماز به او پیوستند. شب بعد آن عده برای نماز آمدند اما پیامبر نیامد. آنها شروع به پرتاب سنگریزه به خانه پیامبر کردند و ناگاه پیامبر با خشم بیرون آمده و گفت: شما همچنان بر خواسته خود پافشاری میکنید، از برای شما ازینکه این نماز را خدا برایتان اجباری کنم، میترسم. ای مردم، نمازهایتان را در خانههایتان برپا دارید همانا بجز نمازهای واجب، بهترین نمازها آنهاییست که در خانهها خوانده شوند»[۱۰]
بخاری در جای دیگری از ابو هریره آورده که پس از مرگ پیامبر، مردم همچنان نوافیل (نافلهها) را فردی (غیر جماعت) میخواندند و این سنت در زمان ابوبکر و نخستین سالهای زمامداری عمر برپابود. شبی از شبهای رمضان، عمر وارد مسجد شد و مردم را مجزا یا در گروههای کوچک در حال نماز دید. عمر گفت به نظر من بهتر است اینان را تحت امامت یک قاری جمع کنم. او سپس مردم را تحت امامت ابی بن کعب جمع کرد. شب بعد عمر به مسجد آمد و دید مردم به امامت ابی بن کعب نماز میخوانند و گفت: چه بدعت خوبی است.[۱۱]
نووی (نویسنده شرح صحیح مسلم) گفته:
«مالک، ابویوسف، برخی از علمای شافعی و برخی دیگر هم گفتهاند که بهتر است تراویح فردی (غیرجماعت) و در خانه انجام شود.»[۱۲]
همچنین قسطلانی و نووی در جای دیگر آوردهاند:
«ترواویح بدعت نامیده شد زیرا نه در زمان رسولالله و نه در زمان صدیق (منظور ابوبکر) به جماعت برپا نشد، و نه در سر شب و با این شمار نمازگزار»[۱۳][۱۴]
برای اطلاعات بیشر رجوع شود به: شیعه چرا نماز تراویح نمی خواند
- ↑ وسایل الشیعه جلد ۸ ص ۴۵
- ↑ صحیح بخاری جلد ۳۸ کتاب ۲۲ حدیث شماره ۲۲۷
- ↑ ابن سعد، کتاب الطبقات ج ۳ ص ۲۸۱
- ↑ سیوطی، تاریخ الخلفا ص ۱۳۷
- ↑ العینی، عمده القاری شرح صحیح بخاری ج۲ ص ۱۲۵
- ↑ صحیح بخری جلد ۹ کتاب ۹۲ حدیث شماره ۳۹۳
- ↑ سنن نسایی ج ۳ ص ۱۶۱
- ↑ سنن نسایی ج ۳ ص ۱۹۸
- ↑ سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۴۳۹ حدیث شماره ۱۳۷۸
- ↑ صحیح بخاری جلد ۸ کتاب ۷۳ حدیث شماره ۱۳۴
- ↑ صحیح بخاری جلد ۳۸ کتاب ۲۲ حدیث شماره ۲۲۷
- ↑ نووی، شرح صحیح مسلم ج ۶ ص ۲۸۶
- ↑ نووی، شرح صحیح مسلم ج ۶ ص ۲۸۷
- ↑ قسطلانی، شرح صحیح بخاری ج ۵ ص ۴