راههاى درمان افسردگى 1. ایمان و توكل: اولین راهى كه اسلام براى مسئله اضطراب و دلهره ها پیشنهاد مى كند، ایمان و توكل به خداست. تكیه بر خالقى كه قادر است. از همه چیز خبر دارد و بندگانش را دوست دارد. تكیه گاهى همیشگى كه همه مى میرند ولى او باقى است. همه دچار مشكل مى شوند ولى او همیشه قهار و مسلط و حاكم بر همه چیز است.
على(ع)فرمود: كسی كه توكل كند، سختى ها بر او آسان و اسباب آسانى برایش فراهم مى شود.
پرفسور كارل یونگ مى گوید: بى مذهبى باعث پوچى و بى معنا بودن زندگى مى شود و داشتن مذهب به زندگى مفهوم و معنا مى بخشد. دكتر پول ارنست متخصص دانشگاه پنسیلوانیا درباره نقش ایمان مى نویسد: مهم ترین عامل شفاى مریض، ویتامین ها، داروها، معدنیت و جراحى و..نیست. بلكه امید و ایمان است. من به این نكته پى برده ام كه از این پس باید جسم مریض را با بكاربردن وسایل طبى و جراحى و روح وى را با تقویت ایمانش نسبت به خدا معالجه كرد.
در روایات آمده كه مؤمن مانند كوه استوار است و سختى ها او را تكان نمى دهد. مانند حضرت ایوب كه در مقابل بدترین مصیبت ها ایستاد و مقاومت كرد و عاقبت به رستگارى دو جهان رسید.
2. یاد خدا: دومین راهى كه قرآن كریم با یك جمله به ما نشان مى دهد یاد خدا است. آرى یاد خداست كه ترس از مرگ را به آرامش تبدیل مى نماید و ترس از هجوم مشكلات وگرفتاری ها را از بین مى برد. یاد خدا دلهره ها و ترسهاى ناشى از بى اعتمادى به آینده را كاهش مى دهد.
خداوند در قرآن درباره تأثیر یاد خدا در آرامش و رهایى از اضطراب و افسردگى مى فرماید: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم الا بذكر الله تطمئن القلوب؛ آنان كه ایمان آورده و دل هایشان به یاد خدا آرام است. آگاه باشید با یاد خدا دل ها آرامش مى یابد.»
اهمیت یاد خدا: ذكر خدا یعنى پذیرش حضور دائم و نزدیك بودن آن وجود مطلق در همه جا و در همه زمان ها؛ چون كه خدا به رگ هاى گردن شما نزدیك تر و حایل میان انسان و جان و قلب اوست. این نزدیكى و حضور دائمى كه برخاسته از ارتباط و فقر ذاتى همه آفریده هاست مى تواند این زمینه را فراهم آورد كه هیچ چیزى بیرون از دایره علم، قدرت و حكمت او نیست. بنابراین اطمینان مى یابد كه همواره خدا با اوست و در همه حال رفیق و همراهش است. براى ذكر در مقامات اخلاقى ـ عرفانى مراتبى گفته اند از جمله ذكر لفظى وذكر قلبى است. كه بالاترین ذكر، نماز است. اگرچه خداوند از تسبیح و تحمید مخلوقاتش مخصوصاً انسان بى نیاز است ولى این ذكرها مایه معرفت وتكامل انسان شده و او را در رسیدن به معرفت الهى یارى مى كند.
در عرف عرفا و اولیاء خدا انسان هاى عاقل و فهیم كسانى هستند كه همیشه به یاد خدا بوده و هیچ چیز حتى اشتغالات روزمره آن هارا از این امر باز نمى دارد. خداوند در آیاتى چند به این مسأله اشاره دارد از آن جمله:
«انسان هاى مؤمن كسانى هستند كه تجارت و خرید وفروش آن هارا از یاد خدا مشغول نمى كند.»؛ «آنان كه در حالت ایستاده و نشسته و خوابیده به ذكر خدا مشغول بوده و در خلقت آسمان ها وزمین تفكر كرده و مى گویند: اى خداى ما! این هارا باطل و بیهوده نیافریده اى. تو از هر نقصى منزّهى. پس ما را از جهنم دور نگه دار.»؛ «اى مؤمنین! مبادا مال و منال شما را از یاد خدا غافل كند كه در این صورت زیان كرده است؛ «خدا را بسیار یاد كنید شاید رستگار شوید»
یاد كردن خدایى كه از همه زیباتر، از همه عظیم تر، از همه مهربان تر، از همه بخشنده تر، به اسرار آشناتر، از همه نزدیك تر است؛ براى انسان صاحب معرفت از همه چیز لذت بخش تر است. به همین جهت پیامبران و امامان و اولیاء خدا، شبانه روز به ذكر خدا و به ویژه به نماز مشغول مى شدند. رسول خدا (ص) آن قدر شب ها را به نماز گذراند كه خدا به او فرمود: «اى پیامبر! ما قرآن را نازل نكردیم تا تو به زحمت بیفتى.»
على (ع) شبى هزار ركعت نماز مى خواند. امامان و اولیاء الهى نیز بسیارى از اوقات عمر خود را به نماز و ذكر الهى مى گذراندند. و شاعر چه زیبا سروده است:
خوشا آنان كه الله یارشان بى *** بحمد وقل هو الله كارشان بى «باباطاهر»
از سیره عبادى انسان هاى برگزیده چنین به دست مى آید كه در ذكر و نماز، باید منافع و اثرات بسیار مهمى باشد كه آن گونه به آن اهمیت داده مى شود. به عكس، از اهمیت ندادن انسان هاى فاسد به نماز و ذكر الهى به این نتیجه مى رسیم كه یكى از عوامل سقوط این افراد فراموش كردن خالق خود مى باشد. كسى كه مربّى اصلى و تربیت كننده و بزرگ كننده خود را فراموش كند، غافل ترین انسان است.
یاد خدا در همه جا فضیلت دارد. به ویژه در موارد زیر:
هنگام جهاد با دشمنان، برخورد با گناه، مشاهده جلوه هاى دنیا اعم از كاخها، قصرها، ثروتمندان، دنیاطلبان، زن هاى زیبا، باغ ها، آسمان خراش ها، زرق و برق هاى ظاهرى و...
آثار دورى از یاد خدا: كسانى كه از ذكر و یاد خدا غافل باشند، دچار ضررهاى مختلف دنیوى و اُخروى مى شوند از جمله:
الف. سختى در زندگى و نابینایى در محشر: «هركس از ذكر من دورى كند، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مى كنیم! مى گوید: «پروردگارا! چرا نابینا محشورم كردى؟ من كه بینا بودم!» مى فرماید: «آن گونه كه آیات ما براى تو آمد، و تو آن ها را فراموش كردى» امروز نیز تو فراموش خواهى شد!».»
ب. همنشینى شیطان:«كسی كه از ذكر خداى رحمن دورى كند، شیطان را همراه او مى كنیم.»
ج. قساوت قلب: «خدا به موسى گفت: اى موسى! مرا در هیچ حالى فراموش نكن كه فراموشى من دل ها را قسى مى كند.»
د. خود فراموشى: «مانند كسانی كه خدا را فراموش كردند نباشید، كه خدا هم یادِ خودشان را از خودشان بُرد.»
3. صبر و تحمل: افراد صبور ماندنى تر و موفق تر مى باشند.
«اصمعى وزیر خلیفه عباسى در بیابان به خیمه اى رسید. زنى جوان و صاحب جمال در خیمه بود. اصمعى از او آب طلبید. زن گفت: شوهرم نیست و اجازه ندارم به شما آب بدهم. ولى اجازه شیر این بز به دست خودم است. زن از شیر به اصمعى داد. در این موقع یك سیاهى از دور پیدا شد. زن گفت: شوهرم است كه از صحرا بر مى گردد. وقتى شتر سوار رسید، زن به استقبال او رفت و بر او سلام كرد، پاهاى او را شست و... ولى هر چه زن محبّت مى كرد، مرد كه قیافه زشتى داشت و یك پایش لنگ بود، با بداخلاقى به او جواب مى داد. تا این كه مرد وارد خیمه شد و نگاه غضبناكى به اصمعى نمود و به آخر خیمه رفت. اصمعى به زن گفت: حیف نیست شما با این امتیازات، با همچو مردى زندگى مى كنى؟ زن گفت: من از شما كه وزیر خلیفه هستى تعجب مى كنم كه مى خواهى بین من و شوهرم جدائى بیافكنى! اگر من با این مرد زندگى مى كنم براى این است كه مى خواهم به روایت پیامبر (ص) عمل كرده باشم كه فرمود: ایمان دو نیمه است. نیمه اى شُكر و یك نیمه اش صبر است. من خدا را بر نعمت هایش شكر گفته و بر سختى هاى زندگى صبر مى نمایم. و امید به پاداش هاى آخرت دارم.»
4. معالجات فردى:
از قبیل:
1. بازگو كردن عقده ها با محرم اسرار مانند والدین، حضور در زیارتگاه ها و مناجات هاى سحرگاهى؛
2. توبه و طلب آمرزش: بر خلاف مسیحیت كه مى گوید یكشنبه ها به كلیسا بروید! اسلام هر زمان و هر مكانى را براى ارتباط با خداوند و توبه كردن و طلب آمرزش مناسب مى داند؛
3. جستجوى راه هاى موفقیت: علاوه بر همت بلند و تلاش، در بسیارى از موارد كلید حل مشكل به دست ما است. مثلا شخصى كه در خانه نشسته و از خدا روزى مى خواهد، دعایش مستجاب نمى شود! یا كسی كه از دست همسرش به تنگ آمده و از خدا فرج و گشایش مى خواهد دعایش مستجاب نمى شود زیرا باز كردن گره به دست خودش است و آن طلاق است. (اگر راه دیگرى نمانده است.) و...
4. اقتصاد در معاش، چنان كه حضرت على (ع) فرمود: هركه مراعات اقتصاد كند من ضمانت مى كنم كه فقیر نگردد.
5. اهمیت ندادن به عشق هاى كذائى
6. راضى بودن به رضاى الهى.
7. سرگرمی هاى سالم همانند سفر، پیامبر(ص) مى فرماید: «به سفر بروید تا سالم وتندرست بمانید.»؛
8. توجه به نعمت هایى خداى متعال در اختیار ما قرار داده است. و در مسائل مادى به پایین تر از خود نگاه كنیم نه بالاتر.؛
9. مأیوس نشدن از رحمت الهى، خداوند در قرآن مى فرماید: «لاتیأسوا من روح الله انّه لاییأس من روح الله الاّالقوم الكافرون»؛
10. رعایت اعتدال در تمام امور حتى در گوش كردن نوارهاى روضه وعزادارى. متأسفانه عده اى خیال مى كنند علامت حزب اللهى بودن آن است كه ساعت ها نوار مداحان مشهور را گوش دهند كه البته زیاده روى در این امر موجب افسردگى مى گردد. / محمدتقى صرفى