• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 6290)
يکشنبه 29/5/1391 - 2:15 -0 تشکر 518857
جوانان

تعطیلات در رختخواب یا چت روم؟


 

از طرح‌هایی مثل اکران فیلم‌های سینمایی افطار تا سحر که بگذریم واقعاً چه برنامه ریزی برای اوقات فراغت ویژه ماه مبارک رمضان شده است؟ غیر از این است که جوانان باید قبل از افطار را به خواب و بعد از آن را هم پای تلویزیون و در حال دیدن سریال‌های تمام نشدنی صدا و سیما بگذرانند.

 


فراغت

«اوقات فراغت»؛ شاید این کلمه خیلی‌ها را به یاد دوران مدرسه و دانشگاه بیاندازد، زمانی که امتحانات نوبت دوم هم داده می‌شد و جوانان و نوجوانانی که نه ماه تمام سعی کرده بودند فقط درس بخوانند حالا زمانی داشته باشند تا نفسی تازه کنند. اغلب خانواده‌ها هم آن زمانی که ما محصل بودیم هم حالا که تقریباً اوقات فراغت برایمان بی معنی شده است برای دوران تعطیلی بچه‌ها برنامه ریزی می‌کنند حالا این برنامه ریزی می‌تواند تدارک سفر باشد یا ثبت نام کودک و نوجوان محترم در کلاس‌های رنگ و وارنگ.

 نیاز به برنامه ریزی برای اوقات فراغت وقتی پررنگ‌تر دیده می‌شود که مسئولان محترم با شروع فصل گرما دائماً این کلمه را بر زبان می‌آورند و از طرح‌ها و برنامه‌هایشان برای پر کردن این سه ماه تعریف می‌کنند. البته بعد از تمام شدن این سه ماه هیچ کس به سراغ مسئول محترم نمی‌رود تا ببیند چقدر به وعده‌هایی که داده جامه عمل پوشانده شده است.

در هر حال اوقات فراغت ما هم مثل بسیاری از مسایل دیگر خود به معضلی تبدیل شده است که هنوز آسیب‌های عدم مدیریت آن مشخص نشده و مورد دقت و ارزیابی عینی قرار نگرفته است، چه بسیار نوجوانان و جوانان که در فصل گرم تابستان از بی‌حوصلگی، بی‌هدفی و نا‌آگاهی راهی خیابان‌ها می‌شوند و به ناهنجاری‌ها نزدیک می‌شوند، هیچ کارشناس مسایل اجتماعی نیست که چنین روند معیوب و ناموزونی را خطرساز و انحراف زا نداند و آن را مقدمه‌ای برای غلتیدن نوجوانان و جوانان مستعد در دنیای بزهکاری قلمداد نکند.

 افزون بر این، خلأ اوقات فراغت دانش‌آموزان و دانشجویان جوان میلیون‌ها ساعت مفید و پرظرفیت آن‌ها را باطل می‌کند و آن‌ها را از دانستن‌ها و مهارت‌های متنوع و حتی لازم محروم می‌سازد. متأسفانه نه فقط مراکز مسئول دولتی از عهده پر کردن و غنی‌سازی اوقات فراغت نوجوانان و جوانان بر نمی‌آیند بلکه صدا و سیما هم آموزش‌های اجرایی و واقع ‌گرایانه‌ای به خانواده‌ها ارائه نمی‌کند تا آنان حداقل خود آستین همت بالا زنند و برای جگر گوشه‌های در خطر خویش چاره‌ای مفید و کارشناسانه بیاندیشند.

 در این میان یک نکته مهم وجود دارد که اغلب مغفول مانده و در این بی‌توجهی‌ها بیشتر از نظرها دور مانده است، در حال حاضر اگر پسران نوجوان و جوان کمی آزادی عمل دارند و می‌توانند حداقل پایی به یک توپ پلاستیکی بزنند و در کوچه و خیابان با دوستان خود وقتی را به تفریح سپری کنند اما این امکان برای دختران وجود ندارد و آن‌ها اغلب در خانه‌ها با حداقل امکانات و با حوصله‌ای تنگ روبرو هستند که آنان را تا مرز افسردگی پیش می‌برد و تلاش مسئولان برای پر کردن ساعت‌های خالی دختران به صحبت کردن از پارک‌های ویژه بانوان محدود شده است، پارک‌هایی که البته جایی در جنوب شهر ندارند و تعداد آن‌ها هم آنقدر نیست که کفاف این جمعیت را بدهد. 

آمار نشان می‌دهد از حدود یك میلیون و 26 هزار نفر دانش‌آموزی كه در تهران وجود دارد اگر شش ساعت در روز فراغت داشته باشند، حدود 295 میلیون نفر اوقاتی دارند كه می‌توان برای آن برنامه‌ریزی كرد این در حالی است كه حداقل 20 تا 30 هزار نفر پسر 11 تا 21 ساله ساعت بیكاری را در مراكز گیم نت می‌گذرانند و به طور متوسط سالانه 20 میلیارد ساعت اوقات فراغت دانش‌آموزان كشور هدر می‌رود.

اوقات فراغت مجازی

كارشناسان مسائل تربیتی معتقدند در صورتی كه برای پر کردن اوقات فراغت برنامه‌ریزی شود این ایام می‌تواند در شكوفایی استعدادها نقش مهمی داشته باشد و همچنین اگر نظارت كاملی بر روی دانش‌آموزان صورت نگیرد، این ایام می‌تواند به عنوان یك تهدید جدی تلقی شود. همان طور كه بسیاری از مشكلات و ناهنجاری‌ها از سوی برخی دانش‌آموزان در ایام تعطیل صورت می‌گیرد، و این نشان دهنده اهمیت ویژه این دوران است كه توجه و برنامه‌ریزی خاصی را می‌طلبد؛ اما در حال حاضر به رغم وجود متولی اوقات فراغت جوانان، از بین 5/14 میلیون دانش‌آموز كشور تنها ده درصد تحت پوشش برنامه‌های اوقات فراغت بوده و مابقی رها هستند. آمار نشان می‌دهد از حدود یك میلیون و 26 هزار نفر دانش‌آموزی كه در تهران وجود دارد اگر شش ساعت در روز فراغت داشته باشند، حدود 295 میلیون نفر اوقاتی دارند كه می‌توان برای آن برنامه‌ریزی كرد این در حالی است كه حداقل 20 تا 30 هزار نفر پسر 11 تا 21 ساله ساعت بیكاری را در مراكز گیم نت می‌گذرانند و به طور متوسط سالانه 20 میلیارد ساعت اوقات فراغت دانش‌آموزان كشور هدر می‌رود.

فراغت

البته ای کاش مثل گذشته هدر رفتن اوقات فراغت به معنی گردش‌های گروهی در پارک‌ها و خیابان‌ها بود اما به تدریج فعالیت‌های گروهی رو به کاهش می‌روند و گروه های دوستی در دنیای واقعی محدود می‌شوند که این موضوع نمی‌تواند چندان خبر خوبی باشد زیرا میل به ارتباطات اجتماعی از دنیای واقعی در حال مهاجرت به دنیای مجازی هستند. یعنی خانواده، جوان یا حتی نوجوانانی را که دیگر برای فوتبال بازی کردن و یا رفتن به پارک از خانه بیرون نمی‌روند نمی‌توانند با خیال راحت بگویند که جوانشان از معرض خطرها جسته است بلکه باید این نکته را هم به یاد بیاورند که پناه بردن جوانان به دنیای مجازی برای پر کردن دقایق گرمی که به کندی می‌گذرد می‌تواند به مراتب خطرناک‌تر باشد. حتی می‌توان گفت رفتن به پارک‌ها و خیابان‌ها بسیار مطمئن‌تر و بی خطرتر از رواج سرگرمی‌های امروزی است زیرا رفتن به پارک و خیابان تا حدی هم قابل نظارت است و هم نوعی فعالیت جسمی تلقی می‌شود که می‌تواند انرژی‌های انباشته را آزاد کند و به فرد خستگی واقعی بدهد نه اینکه با اعتیاد به اینترنت روز به روز جوانانی با اضافه وزن بیشتر و خستگی کاذب شاهد باشیم، خستگی که تنها مربوط به چشم و گردن است و به تمام بدن تعمیم داده می‌شود و جوان پرنشاط گذشته را به جوان خموده ای تبدیل می‌کند که آخر شب‌ها پای رایانه به خواب می‌رود بدون اینکه انرژی روحی و جسمی‌اش واقعاً مصرف شده باشد.

ماه رمضان و لحظه‌هایی که نمی‌گذرند

تابستان این چند سال و چند سال آینده یک تفاوت عمده با سایر تابستان‌ها دارد، آن هم این است که در این سال‌ها ماه رمضان مقارن شده است با زمان تعطیلی و فراغت جوانان و نوجوانان یعنی باید به مدت یک ماه دور بسیاری از تفریحات را خط کشید اما آیا نمی‌توان با برنامه ریزی درست کاری کرد که این ماه هم با شور و نشاط ویژه خودش سپری شود؟ از طرح‌هایی مثل اکران فیلم‌های سینمایی افطار تا سحر که بگذریم واقعاً چه برنامه ریزی برای اوقات فراغت ویژه ماه مبارک رمضان شده است؟ غیر از این است که جوانان باید قبل از افطار را به خواب و بعد از آن را هم پای تلویزیون و در حال دیدن سریال‌های تمام نشدنی صدا و سیما بگذرانند و اگر وقتی ماند سری به فیس‌بوک و سایت‌های اجتماعی بزنند؟

در پایان نباید فراموش کنیم که اوقات فراغت یک مسئله مهم و اثرگذار است و هرگز نمی‌توان آن را به عنوان یک امر حاشیه‌ای از نظر دور داشت. اگر ناهنجاری‌های اجتماعی ما را آزار می‌دهد و پی راه‌ چاره می‌گردیم باید برای اوقات فراغت فکر کنیم، مطالعه کنیم، برنامه بریزیم، و با اعتبارات لازم برنامه‌های کارشناسانه را اجرایی کنیم.‏

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 5:1 - 0 تشکر 525881


جریمه هاتون رو متر کنید







جرایم جدید رانندگی که در واقع بر اساس مکان و هزینه های متفاوت با قیمت‌های متفاوت  تعیین شده‌اند می‌توانند از جهاتی خوب باشند، اما از جهات دیگر مشکل ساز هستند. زیرا قوانینی که ضمانت اجرایی آن پرداخت هزینه های مالی هستند ، الزاماً ضمانت اجرایی را در پی نخواهد داشت.





افزایش جریمه

جریمه مالی پس از مدتی عادی می‌شود و افراد به راحتی مرتکب خطا می‌شوند زیرا مطمئن هستند که با پرداخت مالی از دست قانون و عواقب آن رها خواهند شد .


در کشورما، رانندگی و مشکلات مربوط به آن ریشه در فرهنگ ما دارد. بسیاری از زمینه های مشکل ساز رانندگی در جامعه ما در طول زمان شکل گرفته‌اند بدون این که از جانب مسئولین شناسایی ، بررسی و تحقیق شوند جزء فرهنگ رانندگی ما در آمده‌اند . به عبارت دیگر زمان بروز این رفتارها ریشه کن نشده‌اند ، ادامه یافته‌اند و شکل گرفته‌اند .       


متأسفانه در کشور ما سبک خاصی از رانندگی وجود دارد که با همه جای دنیا متفاوت است و همان طور که گفته شد این سبک برای ما عادی شده است. باید گفت که این سبک کاملاً بیمارگونه بوده و علاجش صرفاً پرداخت جریمه نقدی توسط متخلفین نمی‌باشد . پرداخت جریمه نقدی درمان روبنایی می‌باشد و ریشه مشکلات رانندگی ما را از بین نمی‌برد .


روانشناسان اجتماعی معتقدند جریمه کردن فواید بیشتری نسبت به تنبیه دارد . جریمه می‌تواند برای متولی امر اجتماعی در آمد زایی داشته باشد در حالی که ابراز داشته اند این مبالغ به شهرداری تعلق می گیرد اما کلاً از جریمه نقدی در جایی استفاده می‌شود که روش‌های دیگر تنبیهی کار آیی ندارند زیرا جریمه نقدی می‌تواند تا حدودی از ارتکاب به خلاف مجدد جلوگیری کند. اما جریمه دارای عواقب بدی هم می‌باشد مثلاً اگر نوجوانان یا جوانان مرتکب به خلافی در حین رانندگی شوند ، والدین هزینه جریمه را پرداخت خواهند نمود و فرزندشان نتیجه عمل خود را ندیده و عبرت نمی‌گیرند .از طرف دیگر در بسیاری از شرایط جریمه به صورت هزینه خلاف کردن در می‌آید ، فرد مرتکب خلاف قوانین رانندگی دست به خلاف‌های بیشتری می‌زند مثلاً در طرح ترافیک وارد می‌شود و هزینه جریمه‌اش را هم می‌دهد .


اکنون متأسفانه در جاهایی که نیاز به پلیس‌های راهنمایی و رانندگی به طور مداوم دیده می‌شود ، پلیس حضور ندارد اما در جایی که امکان جریمه شدن برای رانندگان هست ، پلیس با دفترچه و مأمور به خدمت ایستاده است در صورتی که حضور پلیس در خیابان گشودن راه بوده و به نوعی باید حلال مشکلات رانندگی باشند . اما متأسفانه حضور پلیس راهنمایی و رانندگی به جای این که در نقش آموزشی باشد به صورت یک تنبیه کننده اجتماعی در آمده که مترصد است تا با کوچک‌ترین خلاف ، جریمه نقدی یادداشت کند . 



در واقع این نوع جریمه‌ها هر چقدر هم سنگین و سنگین‌تر از گذشته شوند، فرهنگ رانندگی ما تغییری نخواهد کرد ما باید به دنبال چاره ای برای فرهنگ رانندگی خود باشیم. همچنین سال‌ها لازم است تا تغییر اساسی و بنیادین در سیستم رانندگی ایرانیان پدید آید.



بنابراین شما خود قضاوت کنید ، آیا پلیسی که فقط شماره ماشین‌ها را جهت جریمه کردن یادداشت می‌کند ، دردی از رانندگی را در این کشور درمان می‌کند ؟ آیا نقش تنبیه کننده پلیس‌های راهنمایی و رانندگی راه گشای مشکلات ترافیک و ... ماست ؟ آیا دوستانی که در اتاق کنترل ترافیک پلیس نشسته‌اند و به وسیله دوربین‌های راهنمایی و رانندگی صرفاً جریمه‌ها را به درب منازل ارسال می‌کنند ، با این روش معضل رانندگی ما حل را تا کنون حل کرده‌اند ؟


افزایش جریمه

یک عامل عمده خلاف‌های رانندگی ترافیک و غیر استاندارد بودن خیابان‌ها و میزان خودرو های درون شهری است که امروزه برای ما معضلی شده که باید دست اندر کاران هر چه سریع‌تر فکر منطقی برای آن بکنند.


در واقع این نوع جریمه‌ها هر چقدر هم سنگین و سنگین‌تر از گذشته شوند، فرهنگ رانندگی ما تغییری نخواهد کرد ما باید به دنبال چاره ای برای فرهنگ رانندگی خود باشیم. همچنین سال‌ها لازم است تا تغییر اساسی و بنیادین در سیستم رانندگی ایرانیان پدید آید.


قوانین رانندگی در سطح بین‌المللی جدید و به روز شده‌اند بهتر است رانندگانی که چند سالی هست که رانندگی می‌کنند دوباره این آیین نامه‌ها را مرور کنند. از طرف دیگر بهتر است در شهر های شلوغ و پر رفت و آمد، رانندگانی که زیاد خلاف رانندگی دارند فراخوانده شوند و به اجبار برای آن‌ها کلاس‌های جبرانی و آموزش صحیح رانندگی گذشته شود.


هنوز خود سیستم راهنمایی و رانندگی کشور نیز کاملاً دارای سیستم نظارتی دقیقی نمی‌باشد و بسیاری از خلافی‌هایی را که به درب منازل ارسال می‌کند، دارای اعتبار و روایی نمی‌باشند. بسیار اوقات برگه های خلافی گرفته شده مملو از اشتباهات متعددی می‌باشند. مثلاً در این برکه های گزارش می‌شود فرد در مسیری بوده و خلاف رانندگی را مرتکب شده است. اما روح مالک ماشین از حضورش در فلان جاده یا فلان خیابان خبر ندارد. بنابراین لازم است قبل از اعمال هزینه بر مردم و فشار های اقتصادی بر آنان که از هر طرف همه مردم به نوعی با آن در گیر هستند، خود سیستم راهنمایی و رانندگی تغییراتی را در درون سیستم خود ایجاد کند و در ابتدای امر اصل صداقت و رعایت حقوق دیگران را اول رعایت نماید، زیرا متأسفانه در بسیاری از خیابان‌های شهرهای بزرگ دیده می‌شود که ماشین خود پلیس عبور ممنوع را وارد می‌شود و یا خلاف‌های دیگری که برای عامه جریمه دارد مأموران به راحتی خود با ماشین پلیس مرتکب می‌شوند.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 5:1 - 0 تشکر 525882

روابطی به شیرینی زهرمار





روابط پسران و دختران جوان، در کشور ما به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح است لذا بر اولیای خانه و مدرسه و به تبع آنها مسئولین فرهنگی و اجتماعی لازم است این مسأله را به طور علمی بررسی نمایند و از هر گونه تصمیم احساسی خودداری نموده و با شناخت کامل آسیب ها، زمینه ها و راهکارهای علمی و تخصصی با این انحراف برخورد نمایند.




دختر و  پسر

ارتباط و برخورد پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است زیرا بدیهی است که در جامعه، کوچه و خیابان، هنگام خرید و هنگام معاشرت ها و... نمی شود دیوار و حائلی بین دو جنس کشید. متاسفانه در دهه اخیر روابط نامتعارف میان دختر و پسر در كشور ما همواره به صورت یك مسأله و معضل اجتماعی مطرح بوده و والدین و مسؤولان مدارس پیوسته در این چالش قرار گرفته اند كه چگونه بایستی از ایجاد و گسترش روابط نامتعارف بین دختر و پسر تا رسیدن به زمان مناسب برای ازدواج جلوگیری كنند و همچنین برای والدین آنها به خصوص اولیاء دختران این سؤال دائم در ذهن آنها تداعی می كند كه چگونه بایستی بیندیشند تا نوجوانان به شكل غیرمتعارف با افراد غیر همجنس ارتباط برقرار ننمایند.


با این مقدمه ضرورت ارائه این بحث برای سلامت جامعه و خانواده ایرانی امری ضروری و لازم است ولی باید به این واقعیت اذعان كرد كه با توجه به پیچیدگی موضوع این بحث می تواند از زوایای گوناگون مورد نقد و بررسی قرار گیرد.


ابتدا اگر تعریفی از ارتباط داشته باشیم می توان ارتباط را فرآیندی دانست كه طی آن اطلاعات، معانی و احساسات از طریق پیام های كلامی و غیر كلامی با دیگران در میان گذارده می شود. قابل ذكر است كه در تمام انواع روابط انسانی مانند رابطه اقتصادی، خانوادگی و اجتماعی و غیره وجود عقد و پیمان امر ضروری است، زیرا طرفین را در مقابل یكدیگر متعهد و مسؤولیت پذیر می كند و از طرفی عقد و پیمان حد و مرز بین ارتباطات را معین و مشخص می سازد.


در تعریف ارتباط دختر و پسر این ارتباط از نوع ارتباطات بین فردی است و از منظر دیدگاه عقل و از دیدگاه عرفی و همچنین بر مبنای نظریه های جامعه شناختی و روان شناختی، سه دیدگاه در باره رابطه دختر و پسر وجود دارد:


1. دیدگاه افراطی؛ در این نگرش، هر گونه ارتباطی با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رویکرد لیبرالیستی).


2. دیدگاه تفریطی؛ بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف، مردود و مورد نکوهش می باشد. این دیدگاه، نقطه مقابل دیدگاه افراطی است.


راسل می گوید: «پدران کلیسا از ازدواج به زشت‌ ترین صورت یاد کرده اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد. بنابراین، می‌گفتند: ازدواج که عمل پستی شمرده می شد، بایستی منحدم شود».


3. دیدگاه اعتدالی؛ بر اساس این دیدگاه، نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه؛ بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف، در یک چهارچوب مشخص، تعریف شده است.




منظور رابطه ای است غیر عادی و ناپخته ،صمیمانه و گرم و اغلب پنهانی که  به دور از هرگونه شناخت کافی بوده و به صورت هیجانی، تخیلات و رؤیاهای غیرواقعی صورت می گیرد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسیتی باشد؛ نه نگاه پاک انسانی و اغلب از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه، تلفن و ... ایجاد می گردد




ارتباط مجاز، ارتباطی است حداقلی و به دور از هر گونه انگیزه شهوی و عاطفی و رابطه ای است که در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انسانی باشد و نه جنسیتی. دیدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم، یعنی دیدگاه اعتدالی است.


تعالیم انسان ساز اسلام، این نوع روابط  جنسیتی را نهی می کند نه اینکه زنان و دختران را از جامعه طرد نماید و از هر نوع حضور و فعالیت های آنان و برخورد و ارتباط زنان و مردان جلوگیری کند. اسلام، حفظ حریم میان زن و مرد، عفت و حیاء را مورد تأکید قرار می دهد.


هنگامی که از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور رابطه ای است غیر عادی و ناپخته ،صمیمانه و گرم و اغلب پنهانی که  به دور از هرگونه شناخت کافی بوده و به صورت هیجانی، تخیلات و رؤیاهای غیرواقعی صورت می گیرد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسیتی باشد؛ نه نگاه پاک انسانی و اغلب از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه، تلفن و ... ایجاد می گردد. تجربه نشان داده است این گونه ارتباطات به سمت توسعه پیش می روند و كمتر حد و مرز شخصی را دارا هستند پس نتیجه می توان گرفت این گونه ارتباطات بندرت در یك سطح متوقف می شوند و غالباً رو به توسعه و گسترش هستند و باعث ایجاد وابستگی متقابل در افراد می شوند و بهداشت روانی جوانان بخصوص سلامت روانی و سازگاری فرد خانوادگی و اجتماعی آنان را بشدت تهدید می كند.


دختر و  پسر

دختران و پسرانی که به منظور جلب توجه جنس مخالف و با هدف دوست یابی از بین آنان، ساعت ها در خیابان ها و اماکن عمومی از گوشه ای به گوشه دیگر می روند و بدون اینکه به روشنی بدانند به دنبال چه چیزی هستند، وقت و انرژی خود را تلف می کنند. گاهی اوقات افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می کنند، لکن در نهایت با احساس سرخوردگی و بیهودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.


برخی از ماا ایرانیان، در این باب دچار افراط،  شده ایم و راه را خطا رفته، و متعاقب آن نا امنی های اجتماعی متعددی را فراهم آورده ایم که به نوعی هریک از اعضای جامعه با آن دست وپنجه نرم می کنند و در گردابی که هر روز بیش از پیش، شدید تر و مهلک تر می گردد فرو رفته و سرگردان می گردیم.


زمینه ها و راهکارهای پیشگیرانه:


-یک عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنین افکاری رایج شود که داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی است و یا این اندیشه که داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیدا کردن دوست برای یکدیگر را بخشی از پیمان دوستی به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد. برای رهایی از این زمینه فساد راهکارهایی وجود دارد که عبارتند از:


الف ـ اصلاح فرهنگ جامعه: اگر چنین افکاری در جامعه رسوخ کرده باشد بر مسئولین فرهنگی جامعه واجب است که تمام امکانات و تلاش خود را در اصلاح فرهنگ جامعه به کار بگیرند زیرا تا فرهنگ سازی درست صورت نگیرد خورده کارها نتیجه مطلوب را به همراه نخواهد داشت.


ب ـ دقت در انتخاب همنشین: باید راههای صحیح دوست یابی را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند زیرا رسول خدا(ص)می فرمایند: «دین و منش هر شخصی، متناسب با دوست و همراه است.»


- تفاوت جامعه ای که روابط جنسی را به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی محدود می کند با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول، پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم، آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آن ها را ملزم می سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می بخشد. تا زمانی که دختر و پسر جوان این نیاز فطری را از راه ازدواج تأمین نکرده و به آرامش روانی نرسیده باشند در معرض خطر هستند لذا رسول خدا(ص)فرمود: آن کس که ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است».




-آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماعی است، آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است. زیرا از طرفی شخصیت و کرامت زن را در حد یک کالا برای کام جویی مردان تنزل می دهد و امنیت روانی لازم را برای فعالیت اجتماعی او از بین می برد، و از طرف دیگر مردان، تمرکز حواس و دقت کافی را برای کارهای خود ندارند




-آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماعی است، آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است. زیرا از طرفی شخصیت و کرامت زن را در حد یک کالا برای کام جویی مردان تنزل می دهد و امنیت روانی لازم را برای فعالیت اجتماعی او از بین می برد، و از طرف دیگر مردان، تمرکز حواس و دقت کافی را برای کارهای خود ندارند. هر چه روابط دختر و پسر ضابطه مندتر شود و جامعه از تحریکات شهوانی و جلوه گری های جنسی دور گردد، اجتماع سالم تر خواهد شد و افراد جامعه بهتر به کار خود رسیدگی کرده، جوانان در محیط کار، درس و دانشگاه راحت تر خواهند بود و به پیشرفت های بیشتری خواهند رسید.


- جوانان به محبت، برقراری صمیمیت، تنوع، تفریح و هر چیزی که شور و نشاط آنان را حفظ کند، هستند. اگر والدین و جامعه  این نیازها را تأمین نکنند، خود او دست به کار می شود و از آنجا که معمولاً جوانان شتابزده و ناپخته عمل می کنند، از هر طریقی برای رفع نیاز خود اقدام می کنند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بیکاری است. والدین باید برای اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند. فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی علاوه بر اینکه آنها را از بسیاری از فسادها حفظ می کنند، در رشد ابعاد مختلف جوان مؤثر است.


-یکی دیگر از عوامل زمینه ساز روابط دختر و پسر رسانه ها اعم از صدا و سیما، نشریات، اینترنت و ماهواره است که بررسی میزان تأثیر آنها و چگونگی مقابله با آنها به تدوین مقاله ای مستقل نیاز دارد.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 5:2 - 0 تشکر 525883

جنایت به بهانه عشق






آنچه در همه این پرونده‌ها مشترک است، انگیزه قاتلان از ارتکاب جنایت، اظهارات آنها در جلسات دادگاه و پایان تلخ این پرونده‌هاست؛ اینکه تصمیم بچگانه این افراد چطور ممکن است باعث مرگ 2 زندگی «قاتل و مقتول» و داغدار و سیاهپوش شدن 2 خانواده شود و آه و حسرت را برای همیشه به دل آنها بگذارد.






فراز-قتل

پرونده جنایت پل مدیریت، از آن دست پرونده‌هایی است که اگر قرار باشد برای آن ژانری در حوزه حوادث نویسی تعریف شود، شاید خیلی‌ها از آن به‌عنوان «جنایت به بهانه عشق» یاد کنند؛ پرونده‌ای که گرچه در مطبوعات حسابی سروصدا کرد، اما تنها پرونده این چنینی نبود که در سال‌های گذشته به روزنامه‌ها راه پیدا کرد و جنجالی شد.


اگر از حوادث خوان‌های حرفه‌ای باشید حتما تا حالا ماجراهای زیادی را به خاطر آورده‌اید که درست مثل جنایت پل مدیریت سرآغاز آنها با عشقی زودگذر کلید خورده و وقتی عشق جایش را به جنون داده، جنایتی هولناک را خلق کرده است؛ ماجراهایی که همه آنها شباهت‌های زیادی به هم دارند؛ از آغاز تا سرانجام.


شاید یکی از مهم‌ترین این پرونده‌ها، قتل دختر جوانی به‌نام آندیا باشد؛ ماجرایی که از شامگاه 16 بهمن سال82، با ناپدید‌شدن آندیای 16‌ساله شروع شد و چند روز بعد وقتی جسد این دختر بی‌گناه در عمق چاهی در باغی در اطراف کرج پیدا شد، رنگ و بویی جنایی گرفت.


آندیا، نوجوانی بود با هزاران‌رؤیا و آرزوی دخترانه؛ کسی که وقتی به پیشنهاد دوستی با پسر جوانی به نام فراز پاسخ مثبت داد، هرگز تصور نمی‌کرد روزی قربانی جنایتی شود که به بهانه عشق صورت می‌گیرد. فراز هم درست مثل کوشا، وقتی دید دختر مورد علاقه‌‌اش حاضر نیست با او ازدواج کند، دست به جنایتی هولناک زد و دختر بی‌گناه را قربانی جنونی کرد که در همه جلسات بازپرسی از آن به نام عشق یاد می‌کرد.


حال ماجرای زیر را نیز به این فهرست بلند بالا و ظاهرا دنباله دار اضافه کنید، ماجرایی که در هفته گذشته در منطقه عبدل آباد تهران رخ داده است.


ماجرا از این قرار بود که چندی قبل چند نفر که برای انجام معامله خودرو به مرکز فروش خودروی عبدل آباد تهران رفته بودند متوجه درگیری دختر و پسری در یک خودرو شدند. پسر خشن دختر جوان را به باد کتک گرفته بود. همین موضوع سبب شد حاضران به کمک دختر جوان بشتابند. او که فریاد می کشید و از مردم کمک می خواست گفت پسرجوان او را دزدیده است. به این ترتیب پای پلیس به این ماجرا کشیده شد و چند دقیقه بعد ماموران، جوان خشن را بازداشت و برای انجام تحقیقات به کلانتری منتقل کردند.این فرد به نام ناصر ابتدا مدعی شد دختر جوان به میل خودش سوار خودروی او شده است اما ادامه بازجویی ها نشان داد او دختر جوان را ربوده است. او گفت: «مدتی قبل در حالی که به بانک رفته بودم شیما را دیدم و به او علاقه مند شدم.




کاش بتوانیم ذره ای یاد بگیریم که با خشونت نمی توان به دموکراسی رسید. کاش یاد بگیریم به جای داشتن عشق اسیدی یا عشق های تحمیلی و یا غیرت های پوچ و توخالی کمی اندیشه کنیم و بهتر به خود تلنگر بزنیم و نگذاریم که خشونت های آنی و عشق های ظاهری و کاذب وجودمان را هستیمان را و مملکتمان را به ورطه ی نابودی بکشاند




 من شیفته اش شده بودم و می خواستم هر طور شده با او ازدواج کنم. وقتی این موضوع را با شیما درمیان گذاشتم او به سختی با من مخالفت کرد و گفت حتی حاضر نیست من را ببیند. این پایان کار نبود و من چند مرتبه دیگر هم پیشنهادم را مطرح کردم اما با بی محلی های شیما مواجه شدم و تصمیم گرفتم او را به زور وادار به ازدواج کنم.


وی ادامه داد: «روز حادثه یک اسلحه قلابی تهیه کردم و سوار بر خودروام سر راه شیما قرارگرفتم و با تهدید سلاح او را وادار کردم سوار خودروام شود. سپس به راه افتادیم و من تلاش کردم با حرف زدن او را قانع کنم اما وقتی تلاش هایم بی نتیجه بود تصمیم گرفتم با کتک از او جواب مثبت بگیرم اما چند نفر که در آن اطراف بودند متوجه شدند و پلیس را خبرکردند.


فراز-قتل

در ادامه متهم به دفاع از خود پرداخت و گفت: «من پیش از این سابقه ای نداشتم و زندگی نابسامانم باعث شد دست به این کار بزنم. حالا هم از کرده ام پشیمانم.» در پایان رسیدگی به این پرونده، قاضی متهم را گناهکار تشخیص داد و از آنجا که شاکی نسبت به او اعلام گذشت کرد وی را به لحاظ جنبه عمومی جرم به تحمل 4سال حبس محکوم کرد.


اما آنچه در همه این پرونده‌ها مشترک است، انگیزه قاتلان از ارتکاب جنایت، اظهارات آنها در جلسات دادگاه و پایان تلخ این پرونده‌هاست؛ اینکه تصمیم بچگانه این افراد چطور ممکن است باعث مرگ 2 زندگی «قاتل و مقتول» و داغدار و سیاهپوش شدن 2 خانواده شود و آه و حسرت را برای همیشه به دل آنها بگذارد.


می‌گویند تاریخ، معلم انسان‌هاست و تکرار تجربه‌ها. شاید همه آنهایی که به بهانه عشق، دست به چنین جنایاتی زده و جان بی‌گناهی را گرفته‌اند اگر از سرنوشت شوم خود خبر داشتند، هرگز مرتکب قتل نمی‌شدند. شاید اگر آنها برای لحظه‌ای به عاقبت کارشان فکر کرده بودند، به این که چطور با تصمیم عجولانه‌شان علاوه بر زندگی خود و دختر مورد علاقه‌شان، زندگی 2‌خانواده را هم نابود می‌کنند، به جای دست به چاقو شدن، پا روی قلب و احساس زودگذرشان می‌گذاشتند و هرگز راضی به مرگ کسی نمی‌شدند.


کاش همه ما بتوانیم به یکدیگر کمک کنیم برای فهم درست از آنچه می خواهیم و بدنبالش هستیم .کاش بتوانیم ذره ای یاد بگیریم که با خشونت نمی توان به دموکراسی رسید. کاش یاد بگیریم به جای داشتن عشق اسیدی یا عشق های تحمیلی و یا غیرت های پوچ و توخالی کمی اندیشه کنیم و بهتر به خود تلنگر بزنیم و نگذاریم که خشونت های آنی و عشق های ظاهری و کاذب وجودمان را هستیمان را و مملکتمان را به ورطه ی نابودی بکشاند.




من شیفته اش شده بودم و می خواستم هر طور شده با او ازدواج کنم.وقتی این موضوع را با شیما درمیان گذاشتم او به سختی با من مخالفت کرد و گفت حتی حاضر نیست من را ببیند.این پایان کار نبود و من چند مرتبه دیگر هم پیشنهادم را مطرح کردم اما با بی محلی‌های شیما مواجه شدم و تصمیم گرفتم او را به زور وادار به ازدواج کنم




حالا که چند ماه از اعدام کوشا، عامل جنایت پل مدیریت می‌گذرد این افکار از ذهن خارج نمی‌شوند؛ اینکه چرا کوشا و افرادی مثل او که تنها چند ساعت بعد از جنایت، از کرده خود به‌ شدت پشیمان شده‌اند، پیش از جنایت به عواقب کارشان فکر نکردند؟ اینکه حالا خانواده آنها چه حس و حالی دارند و چطور با غم از دست دادن فرزندانشان کنار می‌آیند و ده‌ها سؤال دیگر.


 امیدواریم سرنوشت تلخ کوشا، ناصر و ... درس عبرتی باشد برای آنهایی که ممکن است در شرایط مشابه او باشند و حتی برای یک لحظه به چنین جنایت‌هایی می‌اندیشند.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 5:2 - 0 تشکر 525884

"عبور از خط قرمز دختر پسری






خداوند خالق زیبایی است وزیبایی دوستی صفت لاینفک ذات اقدس الهی است!


ولی آیا تا به حال فکرکرده ایم که منظور چه نوع زیبایی است؟ اصلا زیبایی به کدام قیمت را خداوند دوست دارد وخریدار آن است؟!!






دختر و  پسر


همه میدانیم که هر ویژگی وصفتی زمانی باارزش وگرانبهاست که ذاتی ودرونی باشد وبه قولی واقعی باشد نه مجازی وعاریه ای!!


به این معنا که اگر ما همه ی سعی خود را برای زیبایی ظاهرمان انجام دهیم ونهایتا آن را صرف امور نه چندان مشروع کنیم دیگر نمیتوانیم ادعاکنیم زیبا هستیم چراکه نفس کار ونیت نه چندان زیبای ما آن ظاهر زیبا را هم بی قدروقیمت میکند.


مشکل اینجاست که ما همیشه فقط زیبایی ظاهری به چشممان می آید وبه خودمان زحمتی برای درک زیبایی های درونی آدم های اطرافمان نمی دهیم ونمی خواهیم قبول کنیم این دومی از اولی باارزش تر است اگر بهایی را که باید به آن بدهیم.


زیبایی درونی جلوه هایی از همان صفت خداوندی است.زیبایی درونی با اعمال وافکار واندیشه های زیبا حاصل میشود.اینکه ما درست فکر کنیم ودرست تصمیم بگیریم ونهایتا درست عمل کنیم ماحصلش می شود زیبایی. نه آنچه که امروزه به صورت روزافزون رواج می یابد وبه قول قدیمی ترها که اسم ان را بزک کردن می گذارند. آن هم برای جلب توجه جنس مخالف.فردی که خوب فکر وعمل میکند هیچگاه دنباله رو باورهای غلط عده ای هنجارشکن نمیشوند.که با این کار هم زیبایی ذاتی را که خداوند از همان بدو ولادت در وجودش به ودیعه نهاده را از بین می برد وهم چهره جامعه وروابط بین افراد را ناپسند میکند.


یکی از این هنجارها که عدم رعایت آن همه اعضای جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد ومتضرر می کند روابط بدون حدومرز وبدون قانون بین دختران وپسران در جامعه است. به نظر میرسد گاهی لازم است خط قرمز ها حتما رعایت شود چراکه اگررعایت نشود آسیبش چنان بزرگ است که همه جوانب زندگی فردی واجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد.




فقط آنجایی سنت شکنی جرم وخطا محسوب میشود که سنتی نیک وپسندیده را باروشی ناپسند که غایتی پوچ ومخرب را به همراه دارد عوض کنیم




هرچند که امروزه روابط آزاد وبدون محدودیت بین دختران وپسران خیلی بیش از آنکه تصورش را کنیم رواج یافته ودیگر جزئی از زندگی افراد شده وگویی اگرکسی تن به این دوستی ها ندهد لابد از قافله رشد وتوسعه وپیشرفت عقب مانده که نتوانسته خود را با این شرایط سازگار کند!!! ولی باید باور کنیم هنوز هم حیا وعفت وپاکدامنی طرفداردارد . البته عمق فاجعه خیلی بیشتر از اینهاست چون اگر دوستی بین دختران وپسران در حد یک رابطه معمولی به گونه ای که دختر وپسرها بادوستان هم جنس خود دارند بود این همه داد از نهاد مردم بلند نمیشد واین همه شکوه وناله از گسترش فساد وفحشاء در جامعه وجودنداشت واین همه آسیب های اجتماعی که میتوان به جرئت گفت که قسمت اعظم آن از همین روابط نامشروع بین دختر وپسرها نشات گرفته گریبان گیر سعادت فردی واجتماعی در جامعه ما نمیشد.


بدحجابی

بالارفتن سن ازدواج-افزایش شمار معتادان درکشوروشیوع بیماری مهلک ومسری ایدز وازهم پاشیدن کانونهای خانوادگی وطلاق وناامنی محیط های کار برای دختران وغیره وغیره همه حکایت از قصه ی تلخ بی قانونی روابط دارد. اینکه میگویم قانون منظورم قانون اساسی هر کشور نیست بلکه  منظورم قانونی است  که فطرت هر انسان خداپرست وخداجویی در درون آن فرد ایجاد میکند واو را به سمت وسویی هدایت میکند .


البته عده ای اسم این کاررا سنت شکنی میگذارند ومدعی اند جوانان امروز سنت شکنی میکنند ولی من مخالف این باور هستم چرا که به اعتقاد من هر سنت شکنی هم بد نیست. سنتی که جای خود را به آیین ومسلک وراهی بهتر وپویاتر بدهد که اسباب ترقی وپیشروی به سمت قله های سعادت وخوشبختی را فراهم کند نه تنها بد نیست بلکه لازم وضروری است چراکه باید هم پای پیشرفت علوم و وفنون روشهای زندگی هم تحول پیدا کند البته به سمت بهتر شدن. وفقط آنجایی سنت شکنی جرم وخطا محسوب میشود که سنتی نیک وپسندیده را باروشی ناپسند که غایتی پوچ ومخرب را به همراه دارد عوض کنیم که در اینجا دیگر پای خسران یک جامه در میان است ومسلما می طلبد که همه ی کسانی که از این وضعیت ناراضی هستند وروح مملو از پاکی شان از دیدن وشنیدن روابطی که عرق شرم بر جبین مینشاند آزرده میشود برای نجات افراد مبتلابه کاری انجام دهند وخود را درمقابل کوچکترین اتفاق مسئول بدانند.




بالارفتن سن ازدواج-افزایش شمار معتادان درکشوروشیوع بیماری مهلک ومسری ایدز وازهم پاشیدن کانونهای خانوادگی وطلاق وناامنی محیط های کار برای دختران وغیره وغیره همه حکایت از قصه ی تلخ بی قانونی روابط دارد




متاسفانه در جامعه امروز ما این روابط به سرعت گسترش پیدا میکند وقبح آن در دیدگان خیلی ها از بین رفته است وآنقدر عادی شده که دیگر کسی به آن چشم یک معضل اجتماعی نگاه نمی کند. قبل از این دختران وپسران سعی میکردند به دور از انظار عمومی با هم در ارتباط باشند ونه تنها خانواده بلکه هیچ فردی از این دوستی مطلع نشود  به این خاطر که آن را زشت وناپسند میدانستند وبه گونه ای حیا وخجالت مانع از علنی نمودن روابط بین آنها میشد. ولی امروز دیگر نه از آن شرم وحیا خبری هست ونه دیگر خانواده ای که فرزندش را برای این مسائل توبیخ کند.البته روانشناسان تشخیص داده اند که پدران ومادران با فرزندان خاطی خود باید برخورد های پذیراتر و آموزشی تری داشته و صرفا برخورد سخت گیرانه و تحکمی شاید پاسخگو نباشد.


آنچه در این میان خیلی آزاردهنده است شانه خالی کردن افرادمسئول وغیر مسئول از این مسله است  که هیچ تلاشی برای مثلا سهولت ازدواج جوانان وبسیاری اقدامات موثر دیگر انجام نمیدهند. درواقع انگارهیچ کس حاضر نیست برای برگرداندن معصومیت های از دست رفته کاری انجام دهد وبه قول شاعر شاید باید نشست تا دستی از غیب برون آید وکاری بکند...!!

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 5:2 - 0 تشکر 525885

سود جویی از رتبه آوران




هرگاه در جوامع اجتماعی موضوعی از اهمیت خاص و زیادی برخوردار شود و همه به نوعی سعی در کسب شرایط و ویژگی‌های مرتبط با آن موضوع نمایند به  همان نسبت رقابت‌ها در عرصه‌های گوناگون حول محور آن سوژه افزایش پیدا می‌کند و البته این در جای خود نه بد است و نه بی ارزش بلکه تلاش و کوشش از مختصات بشر متفکر و توانمند است و ماهیت آن نیز از نظر اجتماعی و دینی کاملاً پسندیده  و مورد تایید همگان است .





کنکور,رتبه,تبلیغ؛ مدرک,دانشگاه


اما زمانی که هدف به تنهایی مرکز توجه قرار گیرد و راه وتکنیک‌های نیل به آن کم اهمیت تلقی شود وافراد برای رسیدن به هدف خود بدون توجه به نوع روش و راهی که انتخاب می‌کنند, تلاش کنند, مطمئناً نتیجه‌ای که حاصل می‌شود چندان مطلوب نخواهد بود, هم از دیدگاه آن‌هایی که این مسائل را از بیرون نظاره می‌کنند و هم در درازمدت برای همان کسانی که اقدام به چنین اموری بدون بذل توجه و حساسیت‌های اخلاقی و قانونی لازم می‌کنند, خیلی مفید نخواهد بود.


در حال حاضر آنچه بسیاردر جامعه ما محل توجه ویژه نوجوانان و جوانان شده مقوله‌ی مسئله دار و رو به بحران کنکور است, بله همان شاخ غولی که عده‌ای موفق به شکست آن می‌شوند وعده‌ای میانه راه از آن بازمی مانند.


در چند سال اخیرفعالیت مؤسسات آموزشی کنکور که داوطلبان را برای آزمون‌ها آماده می‌کنند, خیلی رواج یافته‌اند و به افزایش کارایی داوطلبان و از بین رفتن اضطراب‌های قبل از آزمون آن‌ها کمک می‌کند ولی چیزی که اخیر خیلی ناپسند جلوه کرده است, توسل به دروغ و فریب دادن داوطلبان برای جلب توجه آن‌ها و سوق دادن آنها به سمت مؤسسه خود است .


این مؤسسات به صورت قانونی کار خود را شروع می‌کنند ولی در روند فعالیت خود دچار برخی اشتباهات جبران ناپذیری می‌شوند به این طریق که برای موجه و معتمد جلوه دادن سیمای مؤسسه‌ی خود نام افراد برتر کنکور را به عنوان داوطلبانی که در موسسه آن‌ها تحصیل کرده به گونه‌ای به سرقت می‌برند .




مطمئناً اگر این مؤسسات واقعاً دارای استانداردهای علمی و آموزشی  و اساتید مجرب و متدهای جدید بودند نیازی به این فریبکاری‌ها نبود .چون به گفته خودشان کیفیت و نتیجه بهترین روش برای تبلیغ است




البته جدا از سوءاستفاده گری عده‌ای فرصت طلب که در کمین چنین موقعیت هایی برای افراد درگیر و گرفتار یک بحران اجتماعی هستند, چیزی که شرایط را برای این فرصت طلب‌ها مهیا می‌کند مدرک گرایی و جایگاه بالاتر مدرک نسبت به علم و دانش محض می‌باشد چون اگر افراد برای رفتن به دانشگاه آن هم از نوع ایرانی‌اش که ماجرای همان قیف وارونه را حکایت می‌کند , مجبور به گذراندن هفت خوان نباشند و صرف گرفتن یک مدرک خود به آب و آتش نزنند,مسلماً به این گونه فریب کاران میدان نمی‌دهند که با نام  و عنوان عده‌ای برای پر کردن جیب‌های خود برنامه و نقشه بریزند .


به راستی کسب سود و منافع مالی به هر قیمتی جایز است؟ و جدا از بحث قانونی و شرعی‌اش آیا از لحاظ اخلاقی و وجدانی هم این پدیده قابل پذیرش مدرک است؟


کنکور,رتبه,تبلیغ؛ مدرک,دانشگاه


مسلماً زمانی که مدرک این قدر اهمیت داشته باشد ؛ افراد فقط تلاش می‌کنند به هر قیمتی حتی با وجود نداشتن پتانسیل‌های لازم برای فراگیری دانش خاص مدرک مرتبط با آن خود را به دانشگاه نزدیک کنند و دقیقاً در همین زمان است که مؤسسات آموزشگاه‌هایی که از پدیده کنکور- که چند سالی است یک بحران تبدیل شده- در جهت منافع مالی خود سود می جویند وفی الواقع یک وسیله  برای تجارت عده‌ای تبدیل شده است؛ آن‌ها که همه سعی خود را برای جذب دانش آموزان و دانشجویان به سمت موسسه خود می‌کنند و برای همین هدف، به دروغ نام افراد برتر کنکورهای مختلف را به عنوان داوطلبانی که در این موسسه شرکت کردند و از اساتید آنجا بهره مند بودند بر سر در موسسه  خود قرار می‌دهند و مفتخرند که این‌ها حاصل امکانات وهمت این موسسه هستند .


حال اگر این موضوع حقیقت داشته درد جامعه‌ی دانشجویی ما این است که علمشان دستمایه تجارت و کسب سود عده‌ای فرصت طلب شده است .


به راستی قدر و قیمت دانش در کشور ما چه اندازه سخیف و ناچیز شده که با قراردادهایی ناقابل نفرات ممتاز آزمون‌ها را وادار به بیان جملاتی می‌کنند که اصلاً واساسا  حقیقت ندارد.




چیزی که شرایط را برای این فرصت طلب‌ها مهیا می‌کند مدرک گرایی و جایگاه بالاتر مدرک نسبت به علم و دانش محض می‌باشد چون اگر افراد برای رفتن به دانشگاه آن هم از نوع ایرانی‌اش که ماجرای همان قیف وارونه را حکایت می‌کند , مجبور به گذراندن هفت خوان نباشند و صرف گرفتن یک مدرک خود به آب و آتش نزنند,مسلماً به این گونه فریب کاران میدان نمی‌دهند




آنچه بیش از این‌ها این بحران را غیرقابل تحمل می‌کند ، گردن نگرفتن این قصورات از طرف مسئولان آموزش پرورش و سازمان سنجش است  به طوری که هر یک تلاش می‌کند تقصیر کم کاری وبی مبالاتی را بر دوش دیگری بیندازد و به نحوی خود را از این بازار جدیدی که این تاجران نوظهور به راه انداخته‌اند دور کنند .


چشم اندازی که ما در حال حاضر شاهد آن هستیم این را می‌گوید که انگار قرار نیست به این زودی‌ها هر چیزی سر جای خود باشد و برای بدست آوردن پول از وجهه و آبروی دیگری مایه نگذاریم و اگر چیزی در چنته داریم آن را عرضه کنیم چرا که مطمئناً اگر این مؤسسات واقعاً دارای استانداردهای علمی و آموزشی  و اساتید مجرب و متدهای جدید بودند نیازی به این فریبکاری‌ها نبود. چنانچه به گفته خودشان کیفیت و نتیجه, بهترین روش برای تبلیغ است و اگر عملکرد یک موسسه طی دوره‌های متوالی روبه بهبود باشد و این موضوع به دانش آموزان و دانشجویان ثابت شود دیگر لزومی ندارد ماحصل تلاش خود داوطلبان و یا بعضاً موسسه‌های کنکور دیگر را به پای خود بنویسند  و از این طریق میزان بی اعتمادی افراد به مراکز آموزشی را افزایش دهند.



ترسم نرسی به کعبه‌ای اعرابی    این ره که تو می‌روی به ترکستان است....


what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 5:2 - 0 تشکر 525886

بی خیال گرانی؛ازدواج کنید!‌





با مروری بر آماری که منتشر می‌شود، ملاحظه می‌کنیم که با تمام فرهنگ‌سازی‌ها و کارهایی که برای افزایش آمار ازدواج و سوق دادن جوانان به سمت تشکیل زندگی مشترک صورت می‌گیرد با این حال این طلاق است که روند فزاینده‌ای دارد.




تاثیر پاکدامنی در ازدواج

مشاهده می‌شود که آمار طلاق از 5/9 درصد در 10 سال قبل به 24 درصد رسیده و افزایش چشمگیری پیدا کرده است. در شش ماه اول امسال نیز طلاق 6 درصد افزایش داشته این در حالی است که ازدواج 5 درصد کم شده است. سوالی که در اینجا به وجود می‌آید این است که چرا چنین اتفاقی رخ داده و چه عواملی در این قضیه دخیل هستند؟


در بررسی این قضیه نمی‌توان صرفا یک عامل را دخیل دانست بلکه عوامل متعدد و گوناگون دست به دست هم می‌دهند تا کار به اینجا بکشد. به عنوان مثال یکی از مسائل خیلی مهم و تاثیرگذار که گاهی نقش آن نادیده گرفته می‌شود، تورم و گرانی جنس‌هاست. در این شرایط که قیمت اجناس و هزینه‌های مسکن و زندگی روزبه‌روز افزایش می‌یابد، افراد فقیرتر شده و دیگر کسی حاضر نیست ازدواج کند چرا که از زیر بار چنین مسوولیت سنگینی رفتن می‌ترسد و نمی‌داند آیا می‌تواند از پس هزینه‌های امرار معاش یک خانواده برآید یا نه. از این رو، فقط نمی‌توان به جوان‌ها توصیه کرد که بروید ازدواج کنید و این سنت را انجام بدهید بلکه باید به شرایط اقتصادی آنها و جامعه نیز توجه کرد که آیا اصلا با این درآمدها و با این مخارج می‌توانند چنین کاری را بکنند یا نه، آن هم در شرایطی که عده‌ای بیکار هستند و حتی کار ندارند چه برسد به این که درآمد خوبی داشته باشند یا خیر.


در اینجا باز هم باید روی این نکته تاکید کنم که دولت‌ها موظف به تولید کار هستند و اگر تولید کار صورت بگیرد بسیاری از این مشکلات حل خواهد شد. با تولید کار و کاهش فقر، بسیاری از آسیب‌های اجتماعی که امروزه آسیب‌شناسان را نگران کرده است حل خواهد شد. در کنار تولید کار، باید روی هزینه‌های زندگی نیز کار شود که کاهش پیدا کنند.




مشاهده می‌شود که آمار طلاق از 5/9 درصد در 10 سال قبل به 24 درصد رسیده و افزایش چشمگیری پیدا کرده است. در شش ماه اول امسال نیز طلاق 6 درصد افزایش داشته این در حالی است که ازدواج 5 درصد کم شده است




هنگامی که 50 درصد درآمد یک فرد فقط برای مسکن او هزینه می‌شود، این فرد برای تامین مایحتاج زندگی مجبور می شود به شغل دوم و گاهی سوم رو ببرد و با روح و جانی خسته به خانه بازگردد که احتمال کاهش آستانه تحمل و بروز هرگونه آسیب و پرخاشگری و دیگرآزاری را در او بالا می‌برد. از آنجا که میزان درآمدها کفاف زندگی را نمی‌دهد، اشخاص باید با توانی دوچندان به کار بپردازند و تمام انرژی خود را برای کار بگذارند و در این میان، جای کمی برای احساس و منطق باقی می‌ماند و با پایین آمدن منطق، ممکن است دست افراد در خانه و جامعه روی افراد دیگر بالا برود.


در شرایط کنونی، هیچکس نمی‌داند آیا این میزان حقوقی را که دارد فردا هم دارد یا نه و این عدم ثبات و آرامش نداشتن از سویی منجر به ترس از ازدواج و از سوی دیگر منجر به بداخلاقی‌های ناخودآگاه با افراد خانواده می‌شود. این که می‌گویند باید به مردم مهارت‌های زندگی و کنترل شیوه‌های خشم و ... را آموزش داد درست است اما مساله اینجاست که تنها با آگاهی نمی‌توان کاری کرد، نمی‌توان گفت گرسنه باش ولی آگاه باش و دست به رفتار ناهنجار نزن و آرام به زندگی‌ات ادامه بده.




هنگامی که 50 درصد درآمد یک فرد فقط برای مسکن او هزینه می‌شود، این فرد برای تامین مایحتاج زندگی مجبور می شود به شغل دوم و گاهی سوم رو ببرد و با روح و جانی خسته به خانه بازگردد که احتمال کاهش آستانه تحمل و بروز هرگونه آسیب و پرخاشگری و دیگرآزاری را در او بالا می‌برد




اگر بخواهیم استانداردها را ببینیم، بر آن اساس باید 25 درصد از درآمد فرد صرف کرایه خانه شود، 25 درصد صرف خوراک و پوشاک، 25 درصد صرف تفریحات و بیماری و 25 درصد صرف پس‌انداز. این در حالی است که گاهی مشاهده می‌شود تمام درآمد یک فرد فقط بخشی از کرایه خانه او را تامین می‌کند! این مسائل است که جوانان را از رو آوردن به سمت ازدواج بازمی‌دارد و به آسیب‌های اجتماعی و خشونت‌ها در جامعه نیز منجر خواهد شد.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 5:2 - 0 تشکر 525887


تزریق نامحسوس دوستی های آزاد





از جمله مواردی که جامعه و افراد و خانواده ها به شدت درگیر آن هستند ، گسترش روابط ناسالم میان زنان و مردان است. اینگونه روابط تاثیرات بسیار نامطلوب و شومی را در جامعه بر جای گذاشته، و تلاش های بسیاری برای پیشگیری از آن به عمل آمده که متاسفانه به ظاهر نتایج مطلوبی در پی نداشته اند .



دوستی-دختر و پسر

امروزه جوانان نسل حاضر در پی آن هستند که پای از این سنت ها فراتر نهاده ، نظام های فرهنگی و فکری کشورهای پیشرفته و توسعه یافته را جایگزین نمایند . روالی که هم اکنون به عنوان تضاد میان خانواده و جامعه مطرح است این است که امروزه فرهنگ خانواده ها و عقاید آن ها با گذشته متفاوت است . اکثر خانواده ها مایل و موافق با روابط فرزندانشان با یک جنس مخالف هستند و برخی خانواده ها نیز به شدت با این مسئله مخالفت نموده و آن را بی اخلاقی و بی بندو باری می دانند.


حال تربیت یافتگان این دو نوع اندیشه و تفکر وارد اجتماع شده با هم روبه رو می شوند. از آنجا که اجتماع بستر تاثیرها و تاثرهاست ، قاعدتا یکی از اندیشه ها بر دیگری تاثیر می گذارد و اندیشه قالب در این مورد معمولا اندیشه ای است که متاسفانه ریشه های سست تری در فرهنگ و سنت ما دارد. در این صورت اگر جوان سرگردان ، میان خواسته ها و عقاید و اجتماع، خواسته ها و غرایزش را برگزیند و بی آموزش و بدون تدبیر در جهت برآوردن آن ها قدم بردارد، دچار مشکلات فراوانی می گردد که در بسیاری موارد ، نه تنها راه بازگشتی به شأن انسانی خویش ندارد، بلکه از خانواده نیز طرد می گردد.


گرایش افراد به جنس مخالف از غرایزی است که خداوند در وجود آدمیان قرار داده و اگر این میل ذاتی و غریزی به درستی و در مسیری صحیح تامین گردد می تواند باعث تعالی شأن و کمال انسانی گردد. از سوی دیگر این میل از امیالی است که اراده و اعتقادات افراد را نشانه رفته و می تواند آن را فلج نموده و از مسیر صحیح و انسانی منحرف سازد . متاسفانه آزادی روابط میان پسران و دختران پیامدهای نگران کننده ای در پی داشته است که می بایست در پی راه چاره ای برای تعدیل این گونه روابط و مشکلات ناشی از آن برآییم .




در واقع در بسیاری موارد حفظ روابط سالم در گرو آگاهی افراد از نتایج مخرب روابط ناسالم است. می بایست فرهنگ های فکری و منطقی و عقاید درست و مستدل برای داشتن روابط سالم را مبنای آموزش های عقیدتی به جوانان قرار داد




یکی از راهکارها شاید این است که در اینگونه موارد می بایست هرگونه عاملی را که موجب برانگیختن هیجانات کاذب می شود از میان برداشت. دختران و پسران و مردان و زنان می توانند در محیط های سالم روابط سازنده ای داشته باشند، و چنین محیط هایی می تواند هم از لحاظ ترقی اندیشه و تفکر و هم از لحاظ اجرایی بسیار موثر و سودمند باشد.


در واقع در بسیاری موارد حفظ روابط سالم در گرو آگاهی افراد از نتایج مخرب روابط ناسالم است. می بایست فرهنگ های فکری و منطقی و عقاید درست و مستدل برای داشتن روابط سالم را مبنای آموزش های عقیدتی به جوانان قرار داد . برای مثال جداکردن فضاهای آموزشی دختران و پسران در دانشگاه ها نه تنها از روابط ناسالم میان افراد نمی کاهد ، بلکه نوعی هیجان کاذب برای افراد ایجاد می کند. چرا که روابط آزاد میان دختران و پسران به شکلی حاد در جامعه رواج دارد. با این گونه جداسازی های فضاهای آموزشی، تنها فضاهای فرهنگی برای ارتباط میان افراد مسدود می شود که گاه نتیجه آن ، پررنگ تر شدن این گونه روابط در فضاهای اجتماعی به دلیل امیال فروخورده و نوعی لج بازی درونی است. در این صورت اینگونه جداسازی ها و محدودیتها نه تنها کاربرد و نتیجه مثبتی ندارد بلکه تبعیدی از فضاهای فرهنگی قابل کنترل و قابل اطلاع رسانی به محیط های اجتماعی وسیع و غیر قابل کنترل است .


دوستی-دختر و پسر

امروز دامنه روابط آزاد میان دختران و پسران به حد وسیعی گسترش یافته است. واقعیت این است که وجود رسانه های خارجی هر روز بیش از پیش در میان خانواده ها جای باز می کند . این گونه رسانه ها اصولا با بیان مسائل و فرهنگ های غیر ایرانی و غیر پارسی به ندرت در مغز و تفکر و اندیشه افراد رسوخ می کنند و می توانند با مهارت، تمامی پیش زمینه های فرهنگی و اعتقادی را تخریب کرده، خود به طرز نامحسوسی جایگزین آنها شود و بنیان ها و زیر ساختهای فکری افراد را کاملا منحرف نمایند .


واقعیت محض امروز جامعه ما این است که اکثر دختران و پسران در این مورد امید واعتقادی به اندیشه های سنتی پیشین ندارند و پیام رسانه های غیر پارسی را کاربردی تر و مهیج تر و نسخه به روزتری برای حضور در اجتماع تقلی می کنند . جوانان امروز  جسارت کافی برای ارضای امیال و رسیدن به مطلوب خود را دارند و از سویی مطلوب آن ها نیز به راحتی در جامعه در دسترس است  . بهترین راه برای حل این مسئله بیان پیآمدهای ناشی از آن به صورت مستدل و منطقی است تا آنها را نه از دریچه های احساس و مذهب، بلکه از دریچه عقل متوجه این نکته نماییم که روابط آزاد میان مردان و زنان خواسته یا ناخواسته می تواند بنیان های خانواده را سست و متزلل سازد و شروعی برای ناآرامی ها و سرگردانی های روانی، بی قانونی و بی قاعدگی و گسستگی شخصیت ، نداشتن آینده ای باثبات، شیوع بیماری های مهلک و ....شود . 




بهترین راه برای حل این مسئله بیان پیآمدهای ناشی از آن به صورت مستدل و منطقی است تا آنها را نه از دریچه های احساس و مذهب، بلکه از دریچه عقل متوجه این نکته نماییم که روابط آزاد میان مردان و زنان خواسته یا ناخواسته می تواند بنیان های خانواده را سست و متزلل سازد و شروعی برای ناآرامی ها و سرگردانی های روانی، بی قانونی و بی قاعدگی و گسستگی شخصیت ، نداشتن آینده ای باثبات، شیوع بیماری های مهلک و ....شود




امروز چشم امید حیات جامعه به کسانی است که نه از راه منع محض روابط  میان دختران و پسران، بلکه با زبانی مسالمت آمیز جوانان را از درگیری و درافتادن در چالش ها و گرداب هایی که معمولا راه برگشتی از آنها وجود ندارد ، مطلع سازند.


باید راهی پیدا کنیم و معیارهای سنتی ایرانی را با دنیای متمدن منطبق نماییم و از دل آن ها فرهنگ های جدیدی را برای راهگشایی در امور فکری و فرهنگی و عبور از بن بست هایی که امروز با آن روبرو هستیم بیابیم .  چهره اجتماعی امروز کلان شهرها، نتیجه این بن بست های فرهنگی است که باعث شده اکثر افراد به شدت از سوی شبکه ها و رسانه های دیگر تحت تاثیر قرار بگیرند و از آن جا که رسوم سنتی را برای دنیای امروز قابل اجرا نمی دانند ، به روش و فرهنگ های غیر ایرانی تن دهند .

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 5:2 - 0 تشکر 525888

تفکیک جنسیتی اجرایی شد


تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها، هرچند با دستور رئیس جمهور متوقف شد، اما دانشگاه علامه طباطبایی و چند دانشگاه دیگر آن را اجرا کردند.



با وجود دستور رییس‌جمهور برای توقف طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها با نزدیک شدن به مهر ماه و شروع سال تحصیلی جدید ابعاد اجرا روشن‌تر شده و نشان می‌دهد که دستور رییس‌جمهور و اظهارنظر برخی نمایندگان مجلس تاثیری در روند اجرای طرح کامران وزیر علوم نداشته است. در روزهای گذشته نیز این طرح در دانشگاه یزد به اجرا در آمد و بر اساس آن قرار است از سال تحصیلی جدید دروس عمومی دانشکده معارف و برخی از دروس دانشکده ریاضی به صورت کامل مشمول طرح تفکیک جنسیتی شده و دانشجویان دختر و پسر این دانشگاه در کلاس‌ها و محیط‌های آموزشی تفکیک شوند.


دانشگاه علامه

محمود احمدی‌نژاد، یک ماه پیش با ارسال نامه‌یی به وزیرعلوم ایران از اجرای طرح تفکیک انتقاد کرده و گفته بود: «شنیده شده است که در برخی دانشگاه‌ها، رشته‌ها و کلاس‌های تک جنسیتی بدون لحاظ تبعات اعمال می‌شود. ضروری است فوری از این اقدامات سطحی و غیرعالمانه جلوگیری شود.» اما وزیر علوم کمی بعد در جمع نمایندگان برخی تشکل‌های دانشجویی تاکید کرد این طرح متوقف نشده است. تعدادی از مجلسیان نیز در حمایت از کامران دانشجو با نامه احمدی‌نژاد مخالفت کردند اما تعدادی از نمایندگان نیز طرح تفکیک جنسیتی را در آموزش عالی کشور عملی غیرمنطقی می‌دانستند و پیشنهاد‌های دیگری برای دانشجو دارند.


علی زنجانی، نماینده مجلس چندی پیش در این باره گفت: تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها در شرایط کنونی عملی شتابزده است. با اجرای این طرح استکبار فرصت مناسبی به دست آورده و برای تشویش ذهن مردم بویژه دانشگاهیان دست به توطئه‌های مختلفی خواهد زد. او در گفت‌وگو با خانه ملت تاکید کرد: شایسته است از همان دوران ابتدایی دانش‌آموزان به صورت مختلط تحصیل کنند و از همان زمان ابتدایی با وضع موجود آشنا شوند و این روش از بروز بسیاری از ناهنجاری‌ها جلوگیری خواهد کرد. متاسفانه در مقاطع تحصیلی پایین‌تر هر دوجنس بصورت جداگانه تحصیل می‌کنند اما در دوره‌ای که دوجنس ازهر نظر به سن بلوغ می‌رسند، به صورت مختلط کنار هم قرار می‌گیرند. این نماینده مجلس علت مطرح شدن تفکیک جنسیتی را عدم توجه به مسائل اخلاقی، عفاف و حجاب و کنار گذاشتن ارزش‌های اسلامی توسط دانشگاه‌ها در سال‌های اخیر عنوان کرد.




اصطلاح "تفکیک جنسیتی" مربوط به وزارت علوم نیست و اصطلاح رسانه های خارجی است و دغدغه شخصی وزیر علوم،" اسلامی شدن دانشگاهها" ست نه تفکیک جنسیتی




در این راستا، گفت وگوی خبرآنلاین با جلیل دارا،  مدیر کل امور فرهنگی وزارت علوم را بخوانید:


از چند ماه پیش وزیر علوم موضوع اسلامی شدن دانشگاهها را مطرح کرد و قرار شد در این راستا اتفاقاتی بیفتد. برخی دانشگاه ها تفکیک جنسیتی را اجرا کرده اند. با گذشت دو ماه از آغاز تحصیلی تا چه حد دانشگاهها در این زمینه موفق بودند؟


اول باید تاکید کنم که تفکیک جنسیتی، سیاست وزارت علوم نیست و مدیریت دانشگاه ها،راسا در این باره اقدام می کند.


او به خبرآنلاین می گوید:


اصطلاح "تفکیک جنسیتی" مربوط به وزارت علوم نیست و اصطلاح رسانه های خارجی است و دغدغه شخصی وزیر علوم،" اسلامی شدن دانشگاهها" ست نه تفکیک جنسیتی. ما می خواهیم در دانشگاهها عفاف و حجاب رعایت شود اما برخی به دنبال مانع تراشی برای این امر هستند. ما اعلام کردیم که به دنبال احداث پردیس دخترانه برای دانشجویان هستیم و این موضوع را پی گیری می کنیم.


جلیل دارا

این طرح در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است که هم‌اکنون وزارت علوم با جدیت تمام آن را پیگیری می‌کند. برای اجرایی شدن این طرح، باید رایزنی‌هایی در هر استان صورت گیرد، اما با این حال، بار اصلی این طرح بر عهده وزارت علوم گذاشته شده است که باید با دیگر سازمان‌های مرتبط نیز درباره آن مذاکره شود.


اما دانشگاه هایی مانند علامه طباطبایی از امسال این تفکیک جنسیتی را اجرا کرده اند.


این تصمیم شخص رئیس دانشگاه بوده و ما برای اسلامی شدن دانشگاهها طبق مصوبه شورای عالی انقلاب عمل می کنیم یعنی به موضوع بازنگری متون علوم انسانی و بحث حجاب و عفاف در دانشگاه ها اهمیت می دهیم تا تفکیک جنسیتی. بیشترین دغدغه تشکلهای دانشجویی باید بصیرت افزایی و تلاش در جهت رسیدن به آرمانهای انقلاب و مطالبه این آرمانها باشد. متاسفانه عده ای به دنبال این هستند که فضای دانشگاهها را فضایی بی انگیزه جلوه دهند، این در حالی ست که باید گفت هیاهو و جنجال به معنای پویایی و نشاط نیست. پویایی یعنی با اندیشه و تعقل حرکت کردن نه جنجال به راه انداختن.باید توجه کنید که دغدغه وزیر علوم تفکیک جنسیتی نیست، بلکه اسلامی شدن دانشگاه‌ها است.


چه خبر از دانشگاه علامه طباطبایی ؟


90درصد کلاس‌های درس مقطع کارشناسی دانشکده‌های علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تفکیک جنسیتی شد. دانشجویانی که دیروز برای تعیین واحدهای درسی به دانشگاه مراجعه کردند با جدول مجزای زنان و مردان روبرو شدند.


این دانشجویان ضمن ابراز نگرانی از این تفکیک اعلام کردند این تفکیک بیشتر در دروس تخصصی رشته‌های برنامه‌ریزی دانشکده‌های علوم اجتماعی و ارتباطات انجام شده است. از میان 51 واحد درسی در گرایش‌های برنامه‌ریزی اجتماعی و مطالعات ارتباطی و فناوری اطلاعات رشته علوم اجتماعی 46 واحد به شکل مجزا و تنها 5 واحد درسی به شکل مشترک به هردو گروه جنسی مردان و زنان ارایه می‌شود. از 46 واحد درسی تفکیک شده نیز 30 واحد برای زنان و 16 واحد مخصوص مردان است.




90درصد کلاس‌های درس مقطع کارشناسی دانشکده‌های علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تفکیک جنسیتی شد. دانشجویانی که دیروز برای تعیین واحدهای درسی به دانشگاه مراجعه کردند با جدول مجزای زنان و مردان روبرو شدند.




تفکیک جنسیتی در دانشگاه علامه سال گذشته با تفکیک دروس عمومی دانشکده ادبیات آغاز شده است که امسال نیز مانند سال قبل درس‌های عمومی این دانشکده تفکیک شده اما درس‌های تخصصی به صورت مشترک برگزار می‌شود. مروری بر جدول‌های منتشر شده در این دانشگاه نشان می‌دهد برخلاف آنچه رییس این دانشگاه پیش از این اعلام کرده بود تفکیک‌ها محدود به دروس عمومی نیست و بسیاری از دروس خصوصی نیز شامل این تفکیک است.


در بهمن‌ماه سال جاری که نخستین مرحله از این تفکیک در دانشگاه علامه به اجرا درآمد دانشجویان دانشگاه با تجمع مقابل دانشگاه خواستار توقف طرح تفکیک شدند. رییس دانشگاه علامه طباطبایی پس از این اعتراض‌ها در گفت‌وگو با مهر از تفکیک جنسیتی تعدادی از کلاس‌های این دانشگاه در سال جدید تحصیلی خبر داد و گفت: جدا شدن کلاس‌های دانشجویان دختر و پسر فقط مربوط به کلاس‌های دروس عمومی است که تعداد جمعیت دانشجویانش بیشتر است. حجت‌الاسلام سیدصدرالدین شریعتی تاکید کرد: جدا کردن کلاس‌های دانشجویان دختر و پسر قطعا برنامه‌ریزی دانشکده‌هاست. دانشکده‌ها برنامه‌ریزی کرده‌اند که کلاس‌های دروس عمومی را که دارای تراکم جمعیتی بالایی هستند به دو کلاس دخترانه و پسرانه تقسیم کنند. این جدا شدن کلاس‌های دانشجویان دختر و پسر مربوط به کلاس‌های دروس تخصصی نمی‌شود.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 5:3 - 0 تشکر 525889

روابط دختران و پسران از نگاه جامعه شناسان



در ماههای اخیر برخی از کارشناسان امور اجتماعی و مسئولین فرهنگی کشور با ابراز نگرانی از نابسامانی روابط دختران و پسران نوجوان و جوان، صحبت از تفکیک جنسیتی در دانشگاهها به میان آورده اند تا جایی که علی مطهری عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، ازدواج موقت را برای دانش آموزان دبیرستانی توصیه کرده و یا مریم بهروزی دبیر کل جامعه زینب که جز مدافعان تک جنسیتی کردن دانشگاه ها است دوشیفته نمودن دانشگاه ها را برای احتیاط اختلاط دختران و پسران جوان پیشنهاد داده است.




وابستگی دختر و پسر

این در حالی است که برخی کارشناسان امور تربیتی و روانشناسی این نوع رابطه را مرحله ای از بلوغ فکری و رشد شخصیت می دانند که موفقیت در آن به معنای موفقیت در فرآیند اجتماعی شدن است. گروهی دیگر از متخصصان علوم اجتماعی نیز، روابط دختر و پسر را از ویژگی های جوامع مدرن یا در حال گذار به سوی مدرنیته تلقی می کنند. اما آنچه باعث می شود مواضع گروه های مختلف، صرف نظر از گروه جوانان در موضوع روابط دختر و پسر تا این حد متنوع باشد، به فقدان پژوهش های مستند بر می گردد.در این خصوص "پروفسور غلامحسین باهر" جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: روابط دختران و پسران در ایران و حتی جهان در دوره های مختلف زمانی دچار تحولات بسیاری شده است. حتی این روابط در تهران و شهرهای بزرگ متفاوت با شهرها و روستاهای کوچک است.


 جامعه شناسان روابط دختران و پسران را به 4 دسته کلی تقسیم کردند. دسته نخست این روابط، در پایین ترین طبقات فرهنگی جامعه شکل می گیرد و بسیار سنتی و گاهی بدوی به آن نگریسته می شود.


نوع دیگر آن رابطه های کلاسیک و یا سنتی که عموما به خواستگاری  منجر می شود است که امروزه اکثرا در میان بازرگانان و قشر سنتی جامعه دیده می شود.




نظام آموزش و تربیت  ما از تربیت دختران و پسران برای پذیرش نقش های متفاوت غافل و موجب شده که هر دو جنس به رغم وجود غرایز و نیازهای متفاوت و گاه متضادشان، در برقراری ارتباط با یکدیگر، در موقعیت ها و فرصت های متفاوت یکسان رفتار کنند




وی نوع سوم این رابطه ها را رابطه  قبل از ازدواج و میان یک دختر و یک پسر عنوان کرد و گفت: این نوع رابطه ها عموما بدون اطلاع خانواده است و در بسیاری از مواقع اگر با آگاه سازی جوان همراه نباشد مشکلاتی از جمله بهم ریختگی روحی و جسمی برای جوان در پی دارد. پروفسور باهر با ابراز تاسف و انتقاد از بی تفاوتی مسئولین فرهنگی کشور نوع آخر این رابطه ها را رابطه میان یک پسر با چند دختر و یا یک دختر با چند پسر عنوان کرد و گفت: این نوع روابط نه مطابق با موازین اخلاقی و نه اسلامی است و هر روز شاهد گسترش آن در میان خانواده ها و متلاشی شده پیوندهای خانوادگی هستیم. باید متاسف تر شویم که این مسئله در بین متاهلین نیز بسیار دیده می شود که در این باره مسئولین فرهنگی جامعه باید فکری منطقی و مطابق با شان جامعه نمایند. فقدان پژوهش های کافی درخصوص روابط دختر و پسر در ایران، معلول مسائلی است که از آن جمله می توان به حساسیت های عمومی جامعه در طرح موضوعات و مسائلی که به حوزه روابط جنسی و خصوصی افراد مربوط می شوند، اشاره کرد. در این قبیل مسائل،  از یک طرف اشخاص غالبا از بیان واقعیت ها طفره می روند و از طرف دیگر موسسات و سازمان های متولی امور پژوهشی، مطالعاتی در این باره انجام نمی دهند.




مسئولین فرهنگی جامعه تمام امکانات و تلاش خود را در اصلاح فرهنگ جامعه به کار بگیرند زیرا تا فرهنگ سازی درست صورت نگیرد خورده کارها نتیجه مطلوب را به همراه نخواهد داشت




 پروفسور باهر همچنین با اشاره به نبود آمار دقیق در این خصوص، سن آغاز این روابط را از سنین تکلیف، یعنی در میان دختران در 10 تا 15 سالگی و در پسران 15 تا 20 سالگی که این سنین همزمان با آغاز بلوغ جنسی و جسمی می باشد عنوان می کند.وی تغییر شکل روابط دختران و پسران را وابسته به تغییر کمیت دیدگاه جوانان و همچنین توسعه تکنولوژی و ماهواره و رسانه ها دانسته و تاکید کرد: تسهیل روابط دختر و پسر، توسعه وسایل ارتباط جمعی، تغییر در گروه های مرجع جوانان، بالا رفتن سن ازدواج، حاکمیت روحیه فردگرایی، بحران هویت، ناکارآمدی خانواده ها در ارضاء نیازها و عواطف زوجین از جمله دلایل گسترش این نوع رابطه ها است.


دختر و پسر

در ادامه محمد قیوم دهقان عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی نیز با انتقاد از عملکرد سازمان ملی جوانان و همچنین سازمانهای فرهنگی کشور در این باره گفت: دیدگاههای غلطی در فرهنگ ما وجود دارد که باعث شده گاهی جوانان از حق مسلم خود که آشنایی با جنس مخالف برای ازدواج است محروم شده و یا آنچنان فضا باز بوده که جوان و نوجوان در این راه به بن بست رسیده است.


خانواده و آموزش و پرورش نقش مهمی می توانند در آموزش جوانان و هدفمند نمودن رابطه هایی که میان دختران و پسران قبل از ازدواج دارند داشته باشند و به این روابط شکل و سروسامانی مطابق با موازین اسلامی و اخلاقی دهند.


در این میان نباید از کم کاری آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی و دانشگاه ها چشم پوشی نمود. نظام آموزش و تربیت  ما از تربیت دختران و پسران برای پذیرش نقش های متفاوت غافل و موجب شده که هر دو جنس به رغم وجود غرایز و نیازهای متفاوت و گاه متضادشان، در برقراری ارتباط با یکدیگر، در موقعیت ها و فرصت های متفاوت یکسان رفتار کنند.در ادامه پروفسور باهر، با اشاره به اینکه تغییر زندگی جوانان و ضعف بنیان خانواده و طلاق از عوامل مهم گرایش آنها به سمت جنس مخالف است گفت: امروز جوانان و نوجوانان نسبت به گذشتگان خود کار و فعالیت کمتری دارند در مقابل تفریحات سالم کمتری نیز دارند و انرژی در بدن آنها به طور مثبت استفاده نمی شود در ضمن از غذاهایی استفاده می کنند که محرک و تقویت کننده نیازهای جنسی آنها است.وی همچنین عدم کنترل خانواده بر جوانان را نیز بسیار موثر در این امر دانسته و تصریح کرد: دور شدن از طبیعت و فطرت و دین باوری و باورهای عرفانی از عواملی است که سبب می شود ارتباطات در میان جوانان شکل دیگری که امروزه شاهد آن هستیم به خود بگیرد.با این همه آنچه بیش از پیش لزوم آن در جامعه احساس می شود ابن است که مسئولین فرهنگی جامعه تمام امکانات و تلاش خود را در اصلاح فرهنگ جامعه به کار بگیرند زیرا تا فرهنگ سازی درست صورت نگیرد خورده کارها نتیجه مطلوب را به همراه نخواهد داشت. کشور با وجود داشتن نهادها و سازمانهای مختلف فرهنگی مانند وزارت ارشاد، سازمان ملی جوانان، پایگاههای بسیج هنوز برای جوان ایرانی چارچوب روشنی برای این نوع رابطه روشن نکرده که ارتباطی متناسب با شان دینی و اخلاقی گشور داشته باشد.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 5:3 - 0 تشکر 525890

وقتی خط قرمز ها کمرنگ شود





طبق یک نظرسنجی از دختر ها و پسر ها، 61 درصد پسر ها گفته اند که روابط با دوستان دختر خود را به شکل مقطعی ادامه می دهند(!) 50 درصد دخترها نیز به قطع ارتباط در صورت احساس بازیچه بودن از سوی پسرها ابراز تمایل کرده اند.




دختر و پسر

درباره مکان دوست یابی 59 درصد پسرها پارک و مراکز تفریحی، 31 درصد مراکز آموزشی، 2 درصد خیابان، 6 درصد هر کجا که ممکن باشد و بقیه اظهار نظر نکرده اند. همچنین درباره اطلاع والدین از دوستی ها 81 درصد دختر ها گفته اند که به دور از چشم والدین با پسرها ارتباط دارند، 10 درصد گفته اند که مادرانشان مطلع هستند، 3 درصد به اطلاع کامل والدین اشاره کرده اند و 6 درصد بقیه در این باره اظهار نظر نکرده اند.


با این وجود اشتراک مفهومی عباراتی چون رابطه دختر و پسر، دوست دختر و دوست پسر، روابط عاشقانه و در اصطلاح خیابانی و … مانع از آن است که بخواهیم تفاوتی در ماهیت و کارکرد این عبارات قایل شویم.


یک نیاز طبیعی اما کنترل شده


روان شناسان معتقدند میل و كشش به جنس مخالف و برقراری رابطه با او از نظر فیزیولوژیکی یك نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنها همچنین می گویند در تمام فرهنگها، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می كنند. تمایلات نفسانی که در صورت تعدیل، نیازهای طبیعی بشر را تأمین کرده و در صورت افسار گسیختگی حیات سالم او را مورد مخاطره قرار می‌دهد، نقش مهمی در این میان بازی می‌کند، از همین رو مهمترین این غریزه‌ها را غریزه جنسی و میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن، می توان دانست.




البته روش اسلام، مخالفت با اختلاط دختر و پسر است نه مخالفت با شركت دختر و پسر در مجامع عمومى و علمى با حفظ حریم




اما باید به این نکته نیز توجه کرد که هر فرهنگی مرزی برای این كشش تعریف کرده است. واقعیت این است كه در فرهنگ ایرانی اسلامیِ ما نوع ارتباط میان دختر و پسر از طریق معیارهای دینی و عرفی جامعه، ملاک اهمیت است نه قواعد و روش هایی که از سوی دیگر کشورها و فرهنگ ها قصد غالب شدن، داشته باشد.


حال سوال این است که فاصله بلوغ تا ازدواج را چگونه باید پر کرد؟ آیا صرف یک رابطه قانونی و مطابق عرف می توان این نیازها را پاسخ داد؟


در کشور ما در یکی از قدیمی ترین و سنتی ترین حالت پذیرش این رابطه صرفا تحت کنترل و نظارت یکی از اعضای خانواده تا منتج شدن به ازدواج، قابل قبول است. این نگرش اعتقاد دارد که دختر و پسر باید عزم را بر ازدواج بگذارند ولی تا آن زمان با اطلاع خانواده ها و به شکلی کنترل شده با یکدیگر ارتباط داشته باشند.


یکی از راههای مشروعیت بخشیدن به روابط دختر و پسر جاری شدن خطبه عقد تحت نظارت خانواده ها است که در هر دو مورد والدین با ایفای نقش پررنگ تلاش می کنند جریان این رابطه را مدیریت کنند. در غیر اینصورت پیامدهای ناخواسته ای چون بارداری های ناخواسته یا بیماری های مقاربتی، ضایعات جبران ناپذیری را به بار می آورد. به هر ترتیب باید این نگاه ظریف حامیانه والدین را ارج نهاد که با نگاهی به آینده نگران وضعیت فرزندان خود هستند اما…


رابطه جنس ها؛ اسلام چه می گوید؟


از دیدگاه اسلام، ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب و عفاف در عرصه های علمی و مشاركت های اجتماعی قابل قبول است و شارع مقدس آن را نفی نمی کند. از این رو در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر معنا ندارد. اما به شرط رعایت ضوابط اسلامی منعی برای این ارتباط نیست و چه بسا اینگونه ارتباطات زمینه ساز تکامل فكری، معنوی و عقلی هم بشود.




تحقیقات همچنین نشان می دهد که هم در ایران و هم در غرب دخترها کمترین تمایلی را به برقراری رابطه جنسی دارند اما در بیشتر مواقع به خاطر وابستگی عاطفی و جدا نشدن از دوستشان به ناچار تن به رابطه حاد می دهند.




البته روش اسلام، مخالفت با اختلاط دختر و پسر است نه مخالفت با شركت دختر و پسر در مجامع عمومى و علمى با حفظ حریم. جوانان؛ سنت و مدرنیته!


”منصوره.م”‌ که خود یکی از قربانیان دوستی های خیابانی است به واقعه تلخ دوستی با پسرها اشاره کرده و می گوید: در حال حاضر تمام هم و غم من، ازدواج و سرو سامان گرفتن است اما هیچ پسری تاکنون در خلال ارتباط، حاضر به ازدواج با من نشده است.


دختر و پسر

وی به آسیب های ناشی از برقراری ارتباط در قالب دوستی با پسران مثل بیماری های آمیزشی اشاره کرده و حتی یادآور می شود که بعضا این بیماری را به دیگر پسرها نیز منتقل کرده است…


به جرات می توان افزایش روز افزون تعداد جوانانی که امروز و در ارتباط های خود به ازدواج فكر نمی كنند را تحت تاثیر این تفکرات بی قید و بند دانست. تفکری که برخاسته از یک بی قیدی نسبت به دین و آموزه های نجات بخش دینی است؛ وگرنه بی بند وباری رابطه ای را هیچ دختر و پسری ولو از نوع بی قیدش(!) نمی پسندد؛ این همان دامی است که با ورود به حوزه ارتباطات بی قید و بند حاصل می شود…


کارشناسان معتقدند راه حل این معضل، آسان، کلیشه ای و ساده است: رابطه سازنده و در چارچوب که سطح آن قابل تعریف باشد، قابل تایید است.


برآوردهای جامعه شناسی در کشور حاکی از عمیق تر شدن روز به روز فاصله بلوغ تا سن ازدواج است. زندگی های پست مدرن شهری، مدزدگی افراطی، دسترسی به هر نوع اطلاعات در اسرع وقت با کمترین هزینه و حتی تغییر عادات غذایی و اقبال مردم به fastfood این پیامد را به همراه داشته که فرزندان دچار جهش های ژنتیکی و بلوغ زودرس شوند.


بیشترین تعداد دختران آسیب دیده ای که در ارتباط با پسرها دچار آسیب شده اند گفته اند که دوست پسرهایشان به آنها وعده ازدواج داده اند! در اینگونه موارد پسرها به این استدلال متوسل می شوند که وقتی قرار است برای همیشه باهم زندگی کنیم چه منعی در ارتباط جنسی وجود دارد.


اما ”ج.عمیدی”‌ پسر 22 ساله ای است که نظری متفاوت دارد. وی می گوید: هیچ وقت دیگر دلم نمی خواهد با دخترها دوست شوم چون از وقتی که سمیه – اولین دوستم- را در پارک دیدم و مدتی با او دوست بودم جز اینکه در پاساژها و مغازه ها بگردیم و من مجبور باشم هر دفعه که با هم بیرون می رویم برایش کلی لباس و چیزهای دیگر بخرم، توبه کرده ام که با دختر دیگری دوست نشوم.




بیشترین تعداد دختران آسیب دیده ای که در ارتباط با پسرها دچار آسیب شده اند گفته اند که دوست پسرهایشان به آنها وعده ازدواج داده اند! در اینگونه موارد پسرها به این استدلال متوسل می شوند که وقتی قرار است برای همیشه باهم زندگی کنیم چه منعی در ارتباط جنسی وجود دارد.




وی می گوید: در حالی که قصدم از دوستی با او، ازدواج بود و در این مدت هم بسیار به او علاقه مند شده بودم که متاسفانه به ازدواج منجر نشد چون بعدها فهمیدم او مرا سرکار گذاشته و از اول هم به من علاقه ای نداشته است.


دوستی میان دختر و پسر در صورتی که با ناآگاهی و بدون توجه به ملاک ها و معیارهای صحیح انجام شود بیشتر از آنکه بتواند نیاز عاطفی افراد را ارضا کند منجر به رسوایی و پشیمانی می شود.


تحقیقات همچنین نشان می دهد که هم در ایران و هم در غرب دخترها کمترین تمایلی را به برقراری رابطه جنسی دارند اما در بیشتر مواقع به خاطر وابستگی عاطفی و جدا نشدن از دوستشان به ناچار تن به رابطه حاد می دهند.


اسحاقی راهکار اجتناب از پیامدهای وخیم رابطه حاد دختر و پسر را در ترویج نامزدی های شرعی می داند و می گوید: بهتر است دختر و پسر به حداقل ارتباط یعنی فقط رفتن به محیط سالم اکتفا کرده نگاه غیر جنسیتی به یکدیگر داشته باشند که گرچه پذیرش این امر سخت است اما حل این مساله در چارچوب نظارت والدین و با ترویج نامزدی های شرعی امکان پذیر است.



دختر و پسر

چرا کاری نمی کنیم؟


 در سال های اخیر همراه با بالا رفتن سطح تحصیلات، حضور زنان و دختران در عرصه های اجتماعی، گسترش کمی و کیفی وسایل ارتباط جمعی و آشنایی جوانان با ارزش های غربی، این پدیده به شکلی نو ظهور و از بطن روابط بین شخصی جوانان در جامعه باز تولید شده است. فرا گیری این پدیده در میان اکثر جوانان فارغ از چارچوب بندی های متعارف عرفی و دینی ناشی از رواج فرهنگ فردیت و استقلال محوری بوده و تا حدی امنیت خانواده ها را از بابت کنترل و هدایت رفتار های فرزندان آسیب پذیر کرده است.


آیا نهادهای مسئول در حوزه جوان نباید با اقدامی عملی، ایده ها و نظرات خود را از روی کاغذ به فعل و عمل برسانند و ماجرای تلخ و دنباله دار ازدواج سهل را به جد پیگیری کنند؟ آیا نبیید در مدارس و محیط های فرهنگی – ورزشی آموزش های متناسب با نیاز جوان به ایشان داده شود تا در دام روابط خیابانی گرفتار نشوند؟ آیا نباید نظام سلامت کشور برای آموزش هایی جدی به جوانان کمر همت ببندد؟ آیا وجود محیط های آموزشی مختلط و همچنین فضای مجازی، نباید برای یک حرکت نظام مند و آگاهی بخشی اصولی بسیج شود؟ آیا نباید دختران و پسران در محیط خانواده به یک بالندگی فردی برسند تا با کوچکترین و خفیف ترین اظهار علاقه ای، خود را نبازند؟ … و هزاران سوال دیگر که بی پاسخ گذاشتن آنها و یا پاسخ های کلیشه ای و غیر کاربردی تنها و تنها به ترویج چنین روابط غیر معقولی دامن می زند؛ روابطی که هم در نظر کارشناسان و هم در نظام آموزه های دینی منفور است. روابطی که متاسفانه در سالهای اخیر با برخی نگاه های صرفا تبلیغاتی به یک امر ”عادی”‌ تبدیل شده است و…

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.