خانم آنشرلی، از روحیه ی انتقاد پذیر شما بسیار خوشحال شدم. البته من از اینکه شما چنین چیزی را گذاشته ای انتقاد نکردم. بنابراین با شما کاملا موافقم که این بحثها و صحبتها می تواند مفید باشد و برد و باخت هیچ معنایی در مباحث علمی ندارد.
1- به ممل عزیز: درباره ی عمر جهان – معلوم نیست به چه دلیلی مدت زمان «خلقت جهان» را به «عمر جهان» ترجمه کرده اید؟ آنطور که در آیه ی شریفه آمده خداوند جهان یا زمین را در 6 یا 2 روز آفریده است. به نظر می رسد این شش روز تمام شده است. نه اینکه هنوز ما در 2 روز اول هستیم. برای اینکه به این شکل خاص معنا کنید نیاز است که ادله ی روایی یا عقلی یا قرآنی داشته باشید. که اشاره به چنین چیزهایی نکرده اید. پس شما به خداوند منظوری را نسیت داده اید که شاید نتوانید از آن دفاع کنید. و این از نظر دینی مشکل دارد.
2- نکته ی دیگر اینکه من در این چند سالی که اخبار نجومی را می خوانم، بارها و بارها مقادیر متفاوتی برای سن جهان محاسبه شده است. یعنی هر بار با روشهای جدیدی عمر جهان را محاسبه می کنند. با این ارتباط قطعی که شما بین آیات الهی و مطالب در حال تغییر علمی ایجاد کرده اید، اگر در آینده مقدار جدیدی برای عمر جهان محاسبه شود، نه تنها این تفسیر زیر سوال می رود بلکه شاید آیه ی قرآنی را هم با شک و تردید مواجه نماید. پس پیشنهاد می کنم چنین تفسیر های من درآوردی خودداری کنیم.
3- راجع به سیاهچاله ها و ستارگان نوترونی: سیاهچاله ها از ستارگان نوترونی بوجود نمی آیند بلکه از ستارگان پرجرمی که به پایان عمر خود رسیده اند پس از یک ابرنواختر شکل می گیرند. از طرف دیگر ستارگان نوترونی پالس های رادیویی نمی فرستند بلکه هم در نور مرئی و هم در اشعه ی ایکس فعال هستند. توجه به این نکته نیز مفید است که خداوند چرا باید در قرآن کریم به جرمی اشاره کند که برای اعراب جاهلی هیچ معنایی نداشته است و به آن قسم بخورد. پس می بینیم که جای شک باقی می ماند! اساسا این طور با قطعیت و بدون شک و شبهه راجع به تفسیر کلام خدا صحبت کردن به دور از روش علمی مفسرین قرآن است. کسی که با فضای علوم دینی آشنا باشد، معمولا به خود اجازه نمی دهد که بدون پشتوانه ی روایی و حدیثی آیه ای از قرآن را به رآی خود تفسیر کند. اگر هم یک عالم بزرگی بخواهد با استفاده از عقل و برهان های کافی مطلبی را به قرآن نسبت دهد، می گوید شاید این تفسیر درست باشد.
4- پدیده ی بیگ کرانچ به هیچ وجه جزو مباحث پذیرفته شده در علم جدید نیست. بلکه یک فرضیه ای بود که هنوز تأییدی برای آن نیست. بلکه مقادیر جدیدی که برای ثابت هابل اخیرا بدست آورده اند پیش بینی نمی کند که عالم در حال انبساط روزی متوقف شود و انقباضش آغاز شود. پس نمی توان بیگ کرانچ را یک نظریه ی پذیرفته شده ی علمی دانست. پس میبینیم که این سخن ممکن است خیلی هم حقیقت نباشد. حتی بنده از بعضی کیهانشناسان معاصر شنیده ام که شواهدی که برای بیگ بنگ وجود دارد وقوع آن را بطور قطعی اثبات نمی کند بلکه تأییدات خوبی برای آن وجود دارد.
5- خوب دقت کنید اگر بخواهیم به این سبک قرآن را تفسیر کنیم قسمتهایی از قرآن پیدا می شود که باعلم جدید همخوانی ندارد: مثلا در سوره بقره آیه ی 29 می فرماید: «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثم استوی الی السماء فسواهن سبع سماوات» - ترجمه ی الهی قمشه ای: «او خدایی است که همه ی موجودات زمین را خلق کرد و پس از آن به خلقت آسمانها نظر گماشت و هفت آسمان را برافراشت. » می بینید که ظاهرا خلقت زمین و موجوداتش را قبل از خلقت آسمانها می داند که با نتایج صریح علمی در زمین شناسی و کیهانشناسی در تناقض است. من خود شخصا ترجیح می دهم بجای این تفاسیر من درآوردی، اعتراف کنم که جز خداوند و راسخان در علم یعنی ائمه علیهم السلام کس دیگری منظور و معنای حقیقی قرآن را نمی داند، پس بهتر است هر برداشتی را با شواهد روایی همراه و هماهنگ کنم.
6- در پایان می خواستم تقاضا کنم که دوباره به توصیه های ایمنی این حقیر جدی تر بنگرید، زیرا این تفاسیر هم از جنبه ی علم نادرست است و هم از جنبه ی دینی و مغایر با تقوای الهی است:
1- اگر بدانیم که تنها مفسرین واقعی کتاب خدا پیامبرو ائمه علیهم السلام هستند و بعضی مفسرین آگاه و دانشمند که با تمامی آیات و احادیث آشنایی داشته باشند، شاید بسیار بسیار سخت به خودمان اجازه دهیم که دست در قرآن ببریم و آیات آن را با سلیقه و فهم خودمان تفسیر و تآویل کنیم. شاید گناهی نابخشودنی باشد که کلام یک بزرگ را بر اساس عقل خودمان فهم کنیم جه برسد که این شخص بزرگ خداوند قادر متعال باشد....
2- با ارتباط دادن مطالب علمی به قرآن با خطا و اشتباه، اجازه می دهیم که کسانی که آ گاهی کافی مباحث علمی دارند، این تفسیر و تشبیه ما را مورد تمسخر قرار داده و به این طریق ما باعث شده ایم که خدای نکرده کتاب خدا زیر سوال برود.
3- این کار نه تنها آیات قرآن را محرف و منحرف می کند، بلکه باعث می شود که مطالب علمی بد فهمیده شود. و یک شخص آگاه به علوم مخصوصا نجوم می تواند اعتراض کند که در هیچ کتاب علمی چنین نیامده است و ابن خراب کردن علم و دانش هم هست!
موفق و مؤید باشید