• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 1487)
شنبه 28/5/1391 - 4:2 -0 تشکر 517178
امام عصر (عج) در روایات

چگونه مورد توجه امام عصر(عج) قرار گیریم؟

امام زمان

چگونه مورد توجه امام عصر(عج) قرار گیریم؟

پاسخ: در قرآن و روایات به صورت صریح تاکید شده است که پس از برخورداری انسان از اعتقاد صحیح، نوبت به عمل می‌رسد و آنچه می‌تواند آدمی را به خدا و حجت او نزدیک و نزدیک‌تر کند، تلاش در راه انجام دادن وظایف(تعهد به واجبات و ترک محرمات الهی) است.

حضرت مهدی(عج) بر اساس  یکی از توقیعات رسیده از ایشان فرمودند:

«اگر شیعیان ما- که خداوند آنها را به اطاعت خویش موفق بدارد- بر ادای عهد و پیمان ما یک دل و همراه می‌شدند، هرگز سعادت دیدار ما از ایشان به تاخیر نمی افتاد».(1)

همچنین فرمودند:

«هر یک از شما به گونه‌ای عمل کند که به محبت ما نزدیک شود و از کارهایی که او را به خشم و غضب ما نزدیک می کند، برحذر باشد».(2)

این سخنان نورانی می‌رساند که بهترین وسیله برای نزدیکی به خدا و جلب عنایت امام عصر(عج) تلاش برای سازندگی فردی است. البته یاد امام عصر(عج) در هر شب و روز در این مسیر بسیار راهگشا خواهد بود. چه خوب است که روزمان را با یاد آن حضرت و توسل به او شروع کنیم و به همین گونه به پایان برسانیم. و چه زیباست که پیوسته ساعتی را برای عرض سلام و ارادت به ساحت مقدسش اختصاص دهیم و چه بجاست که به نیابت از آن حضرت، کارهای عبادی(مثل نماز، روزه و صدقه) انجام دهیم.

هر یک از شما به گونه‌ای عمل کند که به محبت ما نزدیک شود و از کارهایی که او را به خشم و غضب ما نزدیک می کند، برحذر باشد

البته در کنار خودسازی و یاد امام عصر(عج) لازم است به دنبال تحقق اهداف امام در عرصه اجتماعی باشیم و در این راستا برای زمینه سازی ظهور آن حضرت، بستر سازی برای بروز ارزش های اسلامی و انسانی در جامعه، و تلاش برای فراگیر شدن فرهنگ انتظار و ضرورت حاکمیت الهی تلاش کنیم.

به راستی آیا می شود آدمی این گونه زندگی کند و مورد توجه و عنایت امام عصر(عج) قرار نگیرد؟!

 

پی نوشت:

1 - الاحتجاج، طبرسی، ج2، ص315.

2 - همان، ص323-324.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 4:19 - 0 تشکر 517208

شفافیت آخرالزمان در تماشاخانه روایات اسلامی



آخرالزمان


آخرالزمان به بخش پایانی جهان گفته می شود،  که هر چه به پایان جهان نزدیک تر شویم احساس انطباق این کلمه با آن مقطع زمانی قوی تر خواهد بود. نمای دوران واپسین دارای ابعاد گوناگونی است که می توان آن را از زاویه‌های مختلف به تماشا نشست. این محدوده زمانی نشانه‌هایی دارد که اصطلاحاً «علائم آخرالزمان» خوانده می‌شود. علاوه بر اصطلاح رایج علائم آخر‌الزمان در فرهنگ مسلمانان، اصطلاح مشابه دیگری به نام «اشراط الساعه» وجود دارد. این اصطلاح که بیشتر نزد اهل سنت رایج است، به نشانه‌های وقوع قیامت اختصاص دارد، ولی روایاتی که ذیل این عنوان ذکر شده، نشان می‌دهد بسیاری از نشانه‌های آن مانند نشانه‌های آخر الزمان است و می‌توان بسیاری از نشانه‌های آخرالزمان را نشانه‌های قیامت دانست.





مضمون شناسی اصطلاحات آخرالزمانی در اسلام


آنچه اهمیت این برهه از تاریخ را در روایات اسلامی دو چندان می سازد، آسیب ها و فتنه هایی است که در جامعه ایجاد خواهد شد و انسانها را در معرض فتنه هایی قرار خواهد داد که دین و دنیای آنها را تباه ساخته و فلاکت و بدبختی را برای آنان به ارمغان می آورد. در نتیجه این تباهی آشفتگی روانی، اجتماعی و  مذهبی جامعه بشری را فرا گرفته و هرج و مرج ظلم، و فساد را به ارمغان می آورد. مسأله ی دیگری که قابل توجه است، بررسی وقایع و رویدادهای آخرالزمانیست که انسان را در ورطه بحرانهای طاقت فرسایی قرار داده و مصیبتهایی را برای او به ارمغان می آورد.


در متون و روایات اسلامی از آسیبها با عناوینی همچون "ملاحم"(1)،"فتن"(2) و "اشتراط الساعه"(3) یاد شده است. این عناوین در مصادر حدیثی شیعه و اهل سنت به وفور یافت می شود و حتی برخی از ابواب کتب روایی مانند بحارالانوار، سنن ابن ماجه و ترمذی(4)، صحاح سته(5) نیز به آسیبها و اتفاقات آخرالزمان اختصاص یافته است. روایات اسلامی آسیبهای آخرالزمانی را مخل سلامت معنوی فرد، خانواده و اجتماع دانسته، انسان را نسبت به هوشیاری در برابر آن اندرز داده و او را از غو طه ور شدن در گرداب آسیبهای واپسین تاریخ بر حذر می دارد.



حکومت‌مداران نقشی قابل توجه در ایجاد و دامن زدن به این بحرانها ایفا می‌کنند. پول پرستی و دنیاگرایی و سازشکاری با کفار به عناون مقیاس اصلی تصمیم گیری های آنان قرار گرفته و آنها را از مدار حق طلبی و حقیقت گرایی خارج می کند. پایمال نمودن حقوق دیگران به عنوان رکن اصلی رفتار سیاسی آنها تبدیل شده و ضعیف کشی و ستمگری معیار اصلی قدرت طلبی و فزون خواهی آنان می شود


گویشی شفاف از آسیبهای آخرالزمان


دین اسلام به ویژه مکتب تشیع، بر خلاف ابهامی که در ادیان و مکاتب دیگر وجود دارد، روایتی متفاوت و در عین حال دقیق از آخرالزمان ارائه داده، و نمای آسیب شناسانه آخرالزمان را از زوایای مختلفی به دقت بررسی می کند مثلا از نظر مناطق جغرافیایی، اماکن خاص، انسان‌ها و طبقه‌های مختلف اجتماعی مردم و... آسیبهای آخرالزمانی را کاویده و برای انسانها بیان می کند. با این همه، حوزه تاثیر و دامنه نفوذ این آسیبها آنچنان گسترده است که بخش عمده ای از ساحت زندگی بشر را به مخاطره افکنده و شرایط انسان آخرالزمانی را دستخوش متغیرهای ضد ارزشی و غیر آرمانی می کند، بطوری که در یک حرکت دورانی و معکوس ،آرمان ها و ارزشهای معنوی و الهی، ناهنجار تلقی شده  و ضد ارزشها  به عنوان  معیارها و هنجارهای اجتماعی  شناخته می شوند. در این میان فضای جامعه بشری آکنده از ظاهر فریبی های دروغینی است که جایگزین باورمندی به آرمانهای دینی شده و دینداری در بستر تحولات اجتماعی آخرالزمان صرفا به ابزاری جهت پیشبرد امیال و خواسته های دنیوی تبدیل می گردد. در این حالت دینداری  فقط در شعار بسنده شده و ارزشها و رفتارهای دینی در جامعه به فراموشی سپرده می شود. در نتیجه این رفتار دو گانه لباس ریا، نفاق و تزویر، به پوشش اصلی و حداکثری افراد تبدیل شده و حقیقت آرمان گرایی دینی در جامعه آخرالزمانی رنگ می بازد. در این دوره از تاریخ سیر عمومی جهان و بشریت به سمت انحطاط و تباهی است، مفاهیم و نهادها دگرگون شده و انسانها دارای ظاهری آراسته و زیبا و درونی وحشتناک هستند.


دنیادوستی

برخی از این آسیب‌ها جنسیت، قشر و طبقه خاصی را در برگرفته و  برخی دیگر همه جامعه انسانی را به مخاطره می افکند که روایات اسلامی با دقت به بسط و تبیین این شرایط پرداخته و راهکارهایی را برای عبور از این بحران در اختیار می گذارد.



حکومت بحران در  بحران حاکمیت


حکومت‌مداران نقشی قابل توجه  در ایجاد و دامن زدن به این بحرانها ایفا می‌کنند. پول پرستی و دنیاگرایی و سازشکاری با کفار به عناون مقیاس اصلی تصمیم گیری های آنان قرار گرفته و آنها را از مدار حق طلبی و حقیقت گرایی خارج می کند. پایمال نمودن حقوق دیگران به عنوان رکن اصلی رفتار سیاسی آنها تبدیل شده و ضعیف کشی و ستمگری  معیار اصلی قدرت طلبی و فزون خواهی آنان می شود. در نتیجه این رفتارها به ناچار، تلخی رشوه خواری و رزق حرام کام آنها را شیرین نموده و روزی حلال از  سفره خانه آنها برچیده می شود.


چنانکه پیامبر اسلام خطر جدی حاکمیت آخرالزمانی را گوشزد نموده و می فرماید:


«... حاكم با جرأت تمام ارث را به قیم ورثه یا از میان آنها به شخص فاسق و بد عمل آنها می دهد (یعنى آنها رشوه به حاكم‏ میدهند و حاكم هم حكم می كند كه اموال به آنها برسد.» (6)



مضمون شناسی اصطلاحات آخرالزمانی در اسلام




آنچه اهمیت این برهه از تاریخ را در روایات اسلامی دو چندان می سازد، آسیب ها و فتنه هایی است که در جامعه ایجاد خواهد شد و انسانها را در معرض فتنه هایی قرار خواهد داد که دین و دنیای آنها را تباه ساخته و فلاکت و بدبختی را برای آنان به ارمغان می آورد.در نتیجه این تباهی آشفتگی روانی ،اجتماعی و مذهبی جامعه بشری را فرا گرفته و هرج و مرج ظلم ،و فساد را به ارمغان می آورد



«آنان، كافران را به خود نزدیك و نیكوكاران را از خود دور می كنند! و والیان در اجراى حكم رشوه میخواهند و استاندارى را به مزایده میگذارند (كه هر كس بیشتر پول داد او را به استاندارى برسانند.» (7)


آسیب دیگری که، به وفور در حاکمیت آخرالزمانی مشاهده می شود، توصیف متولیان و حاکمانی است که در امر حکومت از صلاحیت لازم برخوردار نیستند. از همین رو روایات آنقدر دامنه تعیین والی و حاکم را در آخرالزمان آشفته و بی ضابطه می دانند که حتی زنان و کودکان خردسال نیز متولی حاکمیت بر انسانها گردیده و بنیادهای آرمانی حاکمیت الهی در جوامع را در هم می شکنند. از همین رو رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به شماتت این امر پرداخته و می فرماید:


«و رأیت النّساء قد غلبن على الملك و غلبن على كلّ امر لا یؤتى الّا ما لهنّ فیه هوى‏؛ و دیدى كه زنان بر دولت و سلطنت و هر چیزى كه میل بآن دارند غلبه یافته و مسلط گشته‏اند.» (8)


در نتیجه عدم صلاحیت حکام، ارزشها، هنجارها و معیارهای فضیلت الهی در حاکمیت و به تبع آن در عامه مردم زیر و رو گشته، منکر به عنوان ارزش و فضیلت مطرح شده و فضای جامعه آشکارا به نشو و نمای منکرات، آلوده می شود. چه آنکه



امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود:


«زمانى بر مردم مى‏آید كه زناكار به ناز و نعمت برسد، و فرومایه مقرب مى‏شود و مرد با انصاف ضعیف می گردد. عرض كردم: یا امیرالمؤمنین! این در چه وقت است‏؟ فرمود: هنگامى كه زنان و كنیزان بر امور مردم مسلط گردند و بچه‏ها به حكومت برسند.»(9)



دیگر کارگزاران و والیان به تملق  حکام پرداخته و از دروغگویی، ستم و خیانت به مردم واهمه ای ندارند:


«... امرا فاجر باشند و وزرا دروغگویان و امناء خائنان و یارانان ستمکاران باشند ... .» (10)


از مجموع آنچه گذشت می توان نتیجه گرفت که عدم اعتقاد به ارزشها و آرمانهای الهی و عدم صلاحیت لازم در منابع انسانی حکومت ها، عدم تعادل اجتماعی و  گسترش بی عدالتی را دامن می زند و در این فضای مه آلود، انسان آخرالزمانی دچار سر در گمی فعال در باورها و آرمانهای انسانی گردیده و در نهایت آسیب های آخرالزمانی به صورت فرسایشی، جامعه جهانی را در بر می گیرد.



پی نوشتها:


1-  به معنای آشوب و فتنه بزرگ


2-  جمع فتنه به معنای امتحان وحیلت


3- رویدادهایی که قبل از فرا رسیدن قیامت حتمی الوقوع است. مانند: آنها قتل، غارت، خونریزی، بلاهای زمینی و آسمانی و ...


4-  رک سنن ابن ماجه  ج2 باب ملاحم و الفتن،  سنن ترمذی ج4، ابواب الفتن


5-  مانند صحیح مسلم، ج4، كتاب الفتن و اشراط الساعه


6-  مهدى موعود- ترجمه ج 13 بحارالانوار، متن، ص 1045


7-  همان، ص 1041


8-  همان، ص 1044


9-  المهدی، ص268


10- منتخب الاثر، ص 435، ح 15

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 4:20 - 0 تشکر 517209

آینده جهان از منظر آیات و روایات(1)


قرآن

آینده جامعه ها و جهان بشریت چه مى شود؟ نظر قرآن درباره سرنوشت جامعه ها چیست؟





پاسخ: قرآن در باره سرنوشت جامعه ها به روشنى سخن گفته است و با ملاحظه آیاتى كه در این زمینه وارد شده است مى توان نظریه قرآن را در جهات مختلف مسأله دریافت و ما آیات ده‌گانه اى را كه در این موضوع وارد شده است در چند بخش مطرح مى كنیم:


1. صالحان وارثان زمین مى شوند


آینده نگرى انسان او را وادار مى كند كه از آینده جهان و سرنوشت بشر خبرى به دست آورد، زیرا از سپیده دم تاریخ ، نزاع و نبرد پیوسته ى میان حق و باطل برقرار بوده و پیروزى دست به دست مى‌گشت و به تعبیر قرآن:


(...وتِلكَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاس...).(1)


«ما ایام و روزهاى (شیرینى و پیروزى) را میان مردم دست به دست مى گردانیم».


با این كه روش تاریخ بشر تاكنون به صورت مبادله پیروزى بوده است، ولى قرآن معتقد است مشیت الهى بر این تعلق گرفته كه در آینده، فقط صالحان وارثان زمین خواهند بود، وحكومت جهان و اداره امور را به دست خواهند گرفت وحق وحقیقت در موضع خود استوار خواهد بود و باطل بر آن پیروز نخواهد شد. و همه جهانیان زیر لواى حكومت صالحان قرار خواهند گرفت و حكومت واحدى بر جهان مستولى خواهد شد چنان كه مى فرماید:


(وَلَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبُور مِنْ بَعْدِ الذِّكْر أَنَّ الأَرْض یَرِثُها عِبادى الصّالِحُون).(2)


«ما در كتاب زبور، پس از «ذكر»(شاید مقصود تورات باشد) چنین نوشتیم كه در آینده صالحان و پاكان وارثان زمین خواهند بود و صفحه جهان براى ابد از لوث وجود افراد ناصالح پاك خواهد شد».


و در آیه دیگر باز مى فرماید:


(وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحات لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ...).(3)


«خداوند به افراد با ایمان از شما كه داراى عمل نیك هست، وعده قطعى داده است كه آنان را خلیفه وجانشینان خود در روى زمین قرار خواهد داد».


جانشینى این گروه از خداوند یا از پیشینیان در روى زمین، همان قیام به تدبیر امور زندگى، و برقرارى عدل و عدالت در اجتماع و توسعه عمران و آبادى در زمین است.


در آیه سوم، سرانجام را از آن تقوا پیشگان مى داند و یادآور مى شود كه:


(...وَالعاقِبَةُ لِلتَّقْوى) (4): «عاقبت از آن متقین است».



پیامبران در طول تاریخ براى اشاعه مكتب خود، مجاهدت ها وكوششها كرده اند، ولى هرگز نتوانسته اند مكتب خود را در سراسر جهان پیاده كنند و در هر عصرى گروههاى بى شمارى به مخالفت با پیامبران برخاسته و سد راه آنان بودند. ولى قرآن مبارزه هاى اهل باطل را با مكتب حق یك مبارزه موقت تلقى مى كند و معتقد است كه سنگرهاى باطل سرانجام فرو ریخته و برنامه پیامبران در جهان گسترش پیدا خواهد كرد


2. استقرار آیین خدا و گسترش امنیت در جهان


قرآن در دو مورد از برقرارى آیین اسلام در جهان، و پیروزى آن، بر دین هاى دیگر خبر داده است و این گزارش غیبى تاكنون محقق نگردیده و طبق روایات، ظرف تحقق آن، دوره دیگرى است كه در آن، آخرین وصى پیامبر حضرت مهدى (علیه السلام)زمام امور را بدست مى گیرد و اسلام را در سراسر شرق و غرب منتشر مى سازد چنان كه مى فرماید:


(هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولهُ بِالهُدى وَدِین الحَقّ لِیُظْهِرَهُ عَلى الدِّینِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون).(5)


«او است كه پیامبر خود را با هدایت ها و آیین استوارى فرستاده است تا دین حق را بر تمام دین ها پیروز گرداند هر چند گروه مشرك آن را دوست نداشته باشند».


در آیه دیگر، همین مطلب به تعبیر دیگر و این كه «نور خدا خاموش شدنى نیست»، وارد شده است چنان كه مى فرماید:


(یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللّه بِأَفْواهِهِمْ وَاللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الكافِرُون).(6)


«مى خواهند نور خدا را با دهانهاى خود خاموش كنند، خداوند نور خود را به پایان مى رساند هر چند كافران دوست نداشته باشند».



اخلاق پیامبر در خانواده


3. پیروزى پیامبران



پیامبران در طول تاریخ براى اشاعه مكتب خود، مجاهدت ها وكوششها كرده اند، ولى هرگز نتوانسته اند مكتب خود را در سراسر جهان پیاده كنند و در هر عصرى گروههاى بى شمارى به مخالفت با پیامبران برخاسته و سد راه آنان بودند.


ولى قرآن مبارزه هاى اهل باطل را با مكتب حق یك مبارزه موقت تلقى مى كند و معتقد است كه سنگرهاى باطل سرانجام فرو ریخته و برنامه پیامبران در جهان گسترش پیدا خواهد كرد.


قرآن این حقیقت را طى آیاتى بیان مى كند:


(إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلنا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِى الحَیاةِ الدُّنْیا وَیَوم یَقُومُ الأَشهاد).(7)


«ما پیامبران و فرستادگان خود وافراد با ایمان را در دنیا و روز قیام گواهان كمك مى كنیم».


قرآن در آیه دیگر از تعلق مشیت الهى بر پیروزى پیامبران در آینده سخن مى گوید آنجا كه مى فرماید:


(وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنا المُرْسَلین * انّهُمْ لَهُمُ المَنْصُورون * وَإِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الغالِبُون).(8)


«اراده و مشیت ما به پیروزى پیامبران تعلق گرفته است، آنان كمك شدگان هستند و سپاه ما (سپاه توحید) پیروز است».


و در آیه دیگر مى فرماید:


(كَتَبَ اللّهُ لأَغْلَبَنَّ أَنَا وَرُسُلى...).(9)


«خداوند بر خود واجب و لازم شمرده است كه او و پیامبران او بر قواى كفر غلبه كنند».




قرآن در دو مورد از برقرارى آیین اسلام در جهان، و پیروزى آن، بر دین هاى دیگر خبر داده است و این گزارش غیبى تاكنون محقق نگردیده و طبق روایات، ظرف تحقق آن، دوره دیگرى است كه در آن، آخرین وصى پیامبر حضرت مهدى (علیه السلام)زمام امور را بدست مى گیرد و اسلام را در سراسر شرق و غرب منتشر مى سازد



4. در مبارزه حق و باطل، حق، همواره پیروز است


آیات قرآن نه تنها نظام تكوین را نظام خیر، و غلبه خیر بر شر مى داند، بلكه سرانجام، نظام اجتماعى انسان را نظام استوار مى داند كه در آن نظام توحید بر نظام شرك و طاغوت غلبه كرده و پیروزى از آن صالحان و راستگویان خواهد بود از این جهت مى فرماید:


(بَلْ نَقْذِفُ بِالحَقِّ عَلى الباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِق...).(10)


«ما حق را بر باطل مى زنیم و آن را نابود مى سازیم ناگهان آن پوچ و تباه است».


قرآن در آیه دیگر حق و باطل را به آب وكف تشبیه مى كند و باطل بسان كف بر دوش حق سوار مى شود و با حركت حق، حركت مى كند، امّا دیرى نمى پاید باطل هاى كف گونه فرو كش كرده وحق و حقیقت بسان آب حیات در دلها باقى مى ماند آنجا كه مى فرماید:


(...أَمّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبْ جُفاءً وَأَمّا ما یَنْفَعُ فَیَمْكُثُ فِى الأَرض...).(11)


«كفها روى آب نابود مى شوند و آنچه براى مردم مفید است در زمین باقى مى ماند».


5. كمك هاى غیبى در سرانجام جامعه ها


قرآن معتقد است كه در سرانجام جامعه ها، افراد، فداكارى پیدا مى شوند كه با تمام قدرت در عزت اسلام و ذلت كفر مى كوشند و از این طریق به گروهكها هشدار مى دهد كه اگر از جاده مستقیم توحید منحرف شوند و به وادى جاهلیت بازگردند، هرگز آیین حق با انحراف آنان نابود نمى شود، و در طول تاریخ كه جامعه انسانى رو به كمال است افرادى پیدا مى شوند كه خداوند آنان را دوست دارد و آنان نیز خدا را دوست دارند، آنان در مقابل گروه با ایمان متواضع و در برابر كافران عزیز و سركشند، در راه خدا كوشش مى كنند و از سرزنش سرزنش كنندگان نمى ترسند، آنجا كه مى فرماید:


(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِینهِ فَسَوفَ یَأتِى اللّه بِقَوم یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونهُ أَذِلّة عَلى المُؤْمِنین أَعِزَّة عَلى الكافِرینَ یُجاهِدُونَ فِى سَبیلِ اللّهِ وَلا یَخافُونَ لَومة لائِم...).(12)


اكنون باید دید كه این وعده ها و نویدهاى قرآن كه تاكنون به صورت جهانى و عالم‌گیر جامه عمل نپوشیده است كى تحقق خواهد پذیرفت، این مشكل را مى توان با مراجعه به روایات صحیح اسلامى گشود و روایات اسلامى انگشت روى این مجهول مى گذارند و از تحقق این نویدها در عصر ظهور امام زمان (علیه السلام)گزارش مى دهند.


ادامه دارد ...



پی نوشتها:


1- آل عمران/140.


2- انبیاء/105.


3- نور/55.


4- طه/132.


5- توبه/33 و صف/9.


6- صف/8.


7- غافر/51.


8- صافات/171 ـ 173.


9- مجادله/21.


10- انبیاء/18.


11- رعد/17.


12- مائده/54.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 4:20 - 0 تشکر 517210

حزن و اندوه بر مصائب غیبت و دعا برای ظهور


امام زمان


سدیر صیرفی گوید: با برخی از اصحاب بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدیم، او را نشسته بر خاک دیدیم، در حالی که عبایی خشن با آستین کوتاه پوشیده و با قلبی سوخته، همچون مادر فرزند از دست داده، می‌گریست، رنگ چهره اش تغییر کرده و اندوه از گونه های مبارکش پیدا بود و اشکهایش، لباسش را خیس کرده بود وناله می کرد:


«مولای من! غیبت تو، خواب را از چشمانم ربوده و زمین را بر من تنگ نموده و آسایش دلم را از من گرفته است!



مولای من! غیبت تو، بلا و مصیبت مرا به فاجعه های ابدی پیوند داده، و از دست دادن یاران، یکی پس از دیگری، اجتماع و شماره ما را از بین برده، هنوز سوزش اشکی که از چشمم می ریزد و ناله ای که از دلم بر می خیزد با یاد بلاها و سختی های ـ دوران غیبت تو ـ پایان نیافته که درد و رنج شدیدتر و دردناکتری در برابر دیدگانم شکل می گیرد!»


سدیر گوید: شگفت زده پرسیدیم این ماتم و گریه برای چیست؟!


امام صادق (علیه السلام) آهی عمیق و سوزناک کشید و فرمود:


ای وای! صبح امروز، در کتاب جفر نظر می کردم و درباره ولادت و غیبت طولانی و طول عمر قائم ما و بلاهای مؤمنین در آن زمان و ایجاد شک و تردید در اثر طول غیبت و ارتداد اکثریت مردم از دین و خروج آنان از تعهد به اسلام، تأمل و دقتی داشتم، در اثر آن، رقّت مرا فرا گرفت و حزن و اندوه بر من چیره شد.» (1)


وقتی حال امام صادق (علیه السلام) ـ که حدود یکصد سال قبل از آغاز دوره غیبت می زیسته است ـ چنین باشد، باید دید حال سرگشتگان دوران غیبت و دورماندگان از چشمه زلال ولایت چگونه باید باشد، بیهوده نیست که در هر مناسبتی شادی آفرین یا غمبار، سفارش به قرائت دعای ندبه شده ایم که حدیث اشک و سوز دل منتظران حضرت مهدی (علیه السلام) است.



ای وای! صبح امروز، در کتاب جفر نظر می کردم و درباره ولادت و غیبت طولانی و طول عمر قائم ما و بلاهای مؤمنین در آن زمان و ایجاد شک و تردید در اثر طول غیبت و ارتداد اکثریت مردم از دین و خروج آنان از تعهد به اسلام، تأمل و دقتی داشتم، در اثر آن، رقّت مرا فرا گرفت و حزن و اندوه بر من چیره شد


و بی مورد نیست که این چنین بر دعای برای فرج در زمان غیبت، تأکید شده است.


امام زمان (علیه السلام) می فرماید: «اکثر و الدعاء بتعجیل الفرج»(2)؛ «برای نزدیک شدن ظهور و فرج، بسیار دعا کنید.»



پی نوشتها :


1- کمال الدین ج 2 باب 33 صفحه 353 با رعایت کمی اختصار.


2-  مکیال المکارم.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 4:20 - 0 تشکر 517211

چشم انتظار باران


امام علی

 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه های متعددی سخن از انحرافات و نابسامانی های پیش از ظهور پیامبر(صلی الله علیه و آله) به میان می آورد و اوضاع اجتماعی دوران جاهلیت را به بیان های مختلفی متذکر می شود. از آن جمله می فرماید:


«خداوند یکتا بنده و پیامبر خویش حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) را هنگامی فرستاد که نشانه های هدایت به کهنگی گرائیده و جاده های دین محو و نابود شده بود. او حق را آشکار ساخت و مردم را نصیحت نمود و آنها را به سوی کمال هدایت کرد و به میانه روی و عدالت فرمان داد.» (1)


«خداوند در زمانی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را مبعوث ساخت که نه نشانه ای از دین برپا، و نه چراغ هدایتی روشن، و نه طریق حقّی آشکار بود!» (2)


«هنگامی او را به رسالت برگزید که با زمان پیامبران پیشین فاصله زیادی ایجاد شده بود، جهانیان از انجام عمل نیک دوری گزیده و منحرف گشته، و ملتها به جهالت و گمراهی گراییده بودند.» (3)


«وی را در آن هنگام که ملت های جهان به خواب طولانی فرو رفته بودند و تار و پود حقایق از هم گسسته بود، برای هدایت انسانها فرستاد.»(4)


«آن زمان که فتنه و فساد جهان را فراگرفته بود. کارهای خلاف در میان مردم منتشر، و آتش جنگ زبانه می کشید، دنیا بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگهای درخت زندگی به زردی گراییده، از ثمره زندگی خبری نبود، آب حیات انسانی به اعماق زمین فرو رفته، منارهای هدایت مندرس گشته و پرچمهای هلاکت و بدبختی آشکار شده بود، دنیا با چهره ای زشت به اهلش می نگریست و در برابر جویندگانش عبوس و گرفته جلوه می کرد. میوه درختِ آن، فتنه و طعامش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در برون، شمشیر حکومت می کرد.» (5)



خداوند یکتا بنده و پیامبر خویش حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) را هنگامی فرستاد که نشانه های هدایت به کهنگی گرائیده و جاده های دین محو و نابود شده بود. او حق را آشکار ساخت و مردم را نصیحت نمود و آنها را به سوی کمال هدایت کرد و به میانه روی و عدالت فرمان داد


«ناگهان طلوع کننده ای طالع گشت، درخشنده ای درخشید، آشکار شونده ای آشکار گردید. آنچه از جاده حق منحرف گشته بود به راه راست بازگشت، خداوند گروهی را به گروهی دیگر تبدیل کرد و روزگاری را به روزگاری دیگر دگرگون ساخت. و ما همانند کسانی که در خشکسالی، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونیها بودیم.» (6)


به راستی در آن «شب سیاه ستم»، در آن «ظلمت دامن گستر جهل»، در آن «ضلالت مطلق» چه چیزی جز «امید طلوع سپیده» می تواند حق باوران را به استقامت وا دارد؟


چه چیزی جز «انتظار درخشش خورشید» می تواند ریشه ایمان را در دلها زنده نگه دارد؟


به راستی در آن «پاییز زندگی»، چه چیزی جز چشم به راه بهار ماندن، می تواند شوق جوانه زدن، اشتیاق روییدن، و آرزوی ثمردادن را، در دلِ بذرِ نهفته در خاک، زنده بدارد؟


چه زیباست تعبیر خیال انگیز و حکمت آمیز چشم انتظار باران بودن، در خشکسال! خصوصاً برای کسانی که در آخرالزمان زندگی می کنند! زیرا این دوران را به دوران جاهلیت تشبیه کرده اند، چنان که ظهور صاحب الزمان(علیه السلام) را با بعثت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) همانند دانسته اند.


پس اگر خشکسالی تکرار شود چه چاره ای هست جز به چشم انتظار باران بودن؟! در «خشکسالی» عاطفه ها، در «قحطی» محبت و مهربانی، در «تنگدستی» آسمان ایمان و «بی نوایی» زمین عمل، در «عطش» دشت های احساس و «بی آبی» چاه های وجدان، در «سوزش» کامهای تشنه عدل و انصاف، و در «تفتیدگی» جگرهای سوخته به آتش ظلم و گناه، چه باید کرد، جز «انتظار باران» کشیدن؟!



خداوند گروهی را به گروهی دیگر تبدیل کند و روزگاری را به روزگاری دیگر دگرگون سازد و ما همانند کسانی که در خشکسالی، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونی ها بوده باشیم


خوشا روزی که ناگهان طلوع کننده ای طالع گردد، درخشنده ای بدرخشد، آشکار شونده ای آشکار شود و آنچه از جاده حق منحرف گشته به راه راست بازگردد.


خداوند گروهی را به گروهی دیگر تبدیل کند و روزگاری را به روزگاری دیگر دگرگون سازد و ما همانند کسانی که در خشکسالی، چشم انتظار بارانند، در انتظار این دگرگونی ها بوده باشیم.


راستی آیا می شود وقتی قحطسالی به پایان می رسد و بارش باران رحمت پروردگار آغاز می شود ما از گروه منتظران باشیم؟!


آیا می شود وقتی حضرت مهدی(علیه السلام) می آید، با جانی سوخته از اشتیاق، منتظرانه به استقبالش برویم؟!



پی نوشتها :


1-  نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 195.


2-  مدرک پیشین، خطبه 196.


3- مدرک پیشین، خطبه 94.


4- مدرک پیشین، خطبه 158.


5-  مدرک پیشین، خطبه 89.


6-  مدرک پیشین خطبه 152.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 4:21 - 0 تشکر 517212

نشان مهدی(عج) از زبان محمّد(ص)


امام زمان

1- شخصی به نام علیّ بن هلال از پدر خود نقل كرده كه گفته است: من نزد رسول خدا(ص) رسیدم. ایشان به فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند:


«دو سبط امّت از ما هستند و آن دو حسن و حسینند و آن دو آقای جوانان اهل بهشت هستند و سوگند به آن كسی كه مرا به حق مبعوث داشته، پدر آن دو از آنها بهتر است.»


سپس فرمودند: «ای فاطمه! سوگند به آنكه مرا به حق مبعوث داشته كه مهدی این امّت از نسل آن دو (حسن و حسین(علیهما السلام)) است، زمانی كه دنیا دچار هرج و مرج گردد و نظم و نَسَق خود را از دست بدهد و فتنه‌ها و آشوب‌ها پدیدار گردند و پشت به پشت هم بیایند و راه‌ها منقطع و بسته شود و بعضی بر بعضی دیگر شبیخون زنند و مال و ثروت گروهی از آنها را غارت كنند، پس نه بزرگی به تازه سالی رحم كند و نه صغیر و خردسالی بزرگی را احترام كند. در این هنگام، خداوند كسی را از نسل آن دو بفرستد كه دژهای گمراهی را فتح كند و قلب‌هایی را كه در زیر حجاب و پوشش غفلت قرار گرفته و چیزی را فهم نمی‌كند، زنده بسازد. او دین را در آخرالزّمان به پا دارد، همان گونه كه من در آغاز زمان برپا داشتم و زمین را پر از عدل و قسط سازد، همان گونه كه پر از جور و تعدّی شده باشد.» (1)



در این حدیث چند نكته از صفات و سیرة مهدی موعود(عج) را می‌خوانیم:


الف) قلعه‌های ضلالت و گمراهی را فتح كند؛


ب) قلب‌هایی را كه زیر حجاب غفلت قرار گرفته‌اند، حیات بخشیده و زنده می‌سازد، یا قلبی را كه غفلت آن را احاطه كرده است، چیزی نمی‌فهمیده و حقایق را درك نكرده، امّا بعد از آنكه حضرت مهدی(عج) روح حیات در آن بدمد، همه چیز را درك می‌كند و می‌فهمد و راه به سوی خدا را به زودی طیّ می‌كند؛



طبق فرمودة همین پیامبر بزرگوار، حضرت ولیّ عصر(عج)، زمانی ظهور می‌كند كه كفر، ضلال، الحاد، انحراف، فساد و شرارت، جهان را پر كرده است و فضا را تعفّن بدی و ناپاكی فرا گرفته است. در پرتو امام زمان(عج)، اوضاع دگرگون می‌شود؛ محیط به سوی خدا و رسول متمایل می‌گردد و آثار دیانت و پای‌بندی به دین از همه جا آشكار می‌گردد


ج) او دین را اقامه می‌كند و برپا می‌دارد. همان گونه كه شخص پیامبر(ص) در آغاز عصر اسلام دین را برپا داشت. امام زمان(عج) در آخر این عصر و مدّت، همان نقشی را ایفا می‌كند كه پیامبر(ص) ایفا كرد و دین را برپا خواهد داشت. روزی كه پیامبر اكرم(ص) مبعوث به رسالت گردید از دین و آیین الهی و آسمانی خبری نبود؛ كفر، شرك، الحاد و گناه، سراسر محیط را آلوده كرده بود و پیامبر(ص) كه قیام كرد و مبعوث گردید، دین را وارد جامعه كرد و در موضع لازم و مناسب خود قرار داد. طبق فرمودة همین پیامبر بزرگوار، حضرت ولیّ عصر(عج)، زمانی ظهور می‌كند كه كفر، ضلال، الحاد، انحراف، فساد و شرارت، جهان را پر كرده است و فضا را تعفّن بدی و ناپاكی فرا گرفته است. در پرتو  امام زمان(عج)، اوضاع دگرگون می‌شود؛ محیط به سوی خدا و رسول متمایل می‌گردد و آثار دیانت و پای‌بندی به دین از همه جا آشكار می‌گردد؛


د) زمینِ پر از ظلم، جور و اجحاف را منقلب می‌سازد و عدل و داد، حق‌خواهی و حق‌طلبی جایگزین آن خواهد شد و به همان مقیاس فساد فراگیر، عدل و قسط فراگیر در جهان جلوه می‌كند و رعایت عدالت و میزان، جای آن تعدّی‌ها و تجاوزها را می‌گیرد؛(2)


2- ابوسعید نقل كرده كه پیامبر(ص) دربارة حضرت مهدی(عج) فرمود:


«شخص مستمند به نزد مهدی(عج) می‌آید و عرضه می‌دارد: به من عطا كن. آن حضرت جامة او را پر از پول و مال می‌كند تا آن مقداری كه بتواند حمل كند و از عهدة بُردن آن برآید.»(3)


مفهوم این جملة مبارك آن است كه او نمی‌تواند بیش از آن حدّی كه به او بخشیده می‌شود، حمل كند و اگر می‌توانست حركت دهد و با خود ببرد، از ناحیة آن حضرت مضایقه‌ای نیست.


و این عطای كثیر ممكن است از آن جهت باشد كه گنج‌های فراوان و مخازن مالی تحت الأرضی در آن عصر پر فروغ، تحت اختیار حضرت بقیّـة الله(عج) قرار می‌گیرد؛ یعنی زمین و آنچه بر روی آن و در طبقات مختلف آن است، مسخّر آن امام بزرگ، خواهد گردید و نیز ممكن است از این جهت باشد كه بر اثر عملی شدن احكام و برنامه‌های اسلام و از جمله برنامه‌های اقتصادی اسلام؛ مانند خمس، زكات، كفّارات و نذورات، اموال فراوانی نزد آن حضرت گرد می‌آید كه هیچ مشكلی در عطا و بخشش به افراد مستمند و نیازمندان ندارند و ممكن است هر دو مورد باشد. اینها از یك سو و از سوی دیگر روح جوانمردی، جود، سخاوت و كرامت نفس امامان پاك(علیهم السلام) به ویژه خاتم آنان، حضرت ولیّ عصر(عج) و ناموس دهر، ارواحنا فداه، كه مظهر عطا و بزرگواری خدای جهانیان هستند، باعث این عطا، بخشش و انفاق مالی است. این سیرة حضرت ولیّ عصر(عج) و وصف عطای اوست، بنابراین پیروان آن حضرت در صورت امكان و در زمان مناسب، خود را به عطای ناچیزی قانع نسازند.


3- از پیامبر اكرم(ص) روایت شده كه فرمودند: «نشانة مهدی(عج) این است كه بر عمّال و كارگزاران [خویش]، سخت‌گیر است، در بخشش مال بسیار جواد و بخشنده و دربارة مستمندان، مهربان می‌باشد.»(4)



اگر كارگزاران حكومت رها باشند و بر اریكة قدرت و پست خود تكیه دهند و حاكم، نظارتی بر كارهای آنان و معاشرت‌ها و معاشرینشان نداشته باشد، به زودی صاحبان ثروت با او و او با آنها مرتبط می‌شود و سوءاستفاده‌های گوناگون خواهد كرد و در پرتو این رابطه با او و چریدن در سایة قدرت او، انواع فسادهای اقتصادی را به بار می‌آورند و در این میان تودة مستضعف پایمال گردیده و حقوق آنان ضایع و اموال عمومی به تاراج طبقة خاصّی خواهد رفت و بالأخره مردم به وضعی می‌افتند كه تجربة تلخ آن را به طور مكرّر دارند


در این كلام نورانی به زوایایی از سیرة حضرت ولیّ عصر(عج) اشاره شده است كه عبارتند از:


الف) او نسبت به عمّال خود شدّت عمل دارد و به دقّت از آنان حسابرسی می‌كند. آری اگر شخص حاكم اسلامی، عمّال را زیر نظر داشته باشد و كارهای آنان را بررسی كند و از آنها حساب دقیق و منظّم بخواهد و روابط آنان با اشخاص را در محیط‌های كارشان كنترل كند، كارها به آسانی و بر روی روال لازم و مناسب به جریان می‌افتد و امور مردم سامان خواهد یافت، حال آنكه اگر كارگزاران حكومت رها باشند و بر اریكة قدرت و پست خود تكیه دهند و حاكم، نظارتی بر كارهای آنان و معاشرت‌ها و معاشرینشان نداشته باشد، به زودی صاحبان ثروت با او و او با آنها مرتبط می‌شود و سوءاستفاده‌های گوناگون خواهد كرد و در پرتو این رابطه با او و چریدن در سایة قدرت او، انواع فسادهای اقتصادی را به بار می‌آورند و در این میان تودة مستضعف پایمال گردیده و حقوق آنان ضایع و اموال عمومی به تاراج طبقة خاصّی خواهد رفت و بالأخره مردم به وضعی می‌افتند كه تجربة تلخ آن را به طور مكرّر دارند؛


ب) او با مال و ثروتی كه در اختیار دارد، به رعیّت می‌رسد و جود و بخشش می‌كند و عطای عظیم خود را نشان جامعه می‌دهد و به نابه‌سامانی‌های زندگی مردم پایان خواهد داد. حاكمی كه همّتش زراندوزی و رفاه حال خود و نزدیكانش باشد، رعیّت را بیچاره می‌كند و شیرة جان آنان را می‌كشد و ملّت را از رمق خواهد انداخت و امام زمان(عج) كه نمونة اعلاء و بی‌نظیر حاكم اسلامی و حكومت دینی است، تمام همّتش احیای دین و اقامة حق و رفاه حال جامعه است؛


ج) دربارة مساكین، مهربان است. به طور غالب، طبقة حاكم نسبت به ضعفا و مساكین مهرورزی ندارند؛ زیرا اوّلاً، قدرت، سلطه و ثروتی كه تحت اختیار دارند، به طور طبیعی آنان را از طبقات ضعیف و كم درآمد جدا می‌كند و آنها را مورد بی‌مهری قرار می‌دهد و ثانیاً، چون مستمندان به حقّ خود نمی‌رسند، طبعاً خود را طلب‌كار دانسته و مسئول این مشكلات را حاكم می‌دانند. از این رو حكومت‌ها به آنان عنایتی ندارند و نسبت به آنان مهر نمی‌ورزند.



پی‌نوشت‌ها:


1-  اثبات الهداة، ج 3، ص 592؛ بحار، ج 51، ص 79.


2-  قابل توجّه است، همان گونه كه در كلام شریف پیامبر(ص) آمده، امام زمان(ع) كه مهدی این امّت است، از فرزندان و اعقاب امام حسن و امام حسین(ع) است و علّت آن این است كه حضرت مهدی در سلسلة پدران به امام حسین(ع) می‌رسد، ولی از جهت مادر از اولاد امام حسن(ع) است؛ چون امام زین العابدین(ع) با یكی از دختران امام حسن(ع) ازدواج كردند و مادر حضرت باقر(ع) از دختران امام حسن(ع) است.


3- اثبات الهداة، ج 3، ص 612.


4-موسوعـة الامام المهدی، ج 1، ص 246.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 4:21 - 0 تشکر 517213

شرط پذیرش اعمال و عبادات



امام زمان


اخباری است که دلالت می کند بر آنکه شرط قبولی اعمال و پذیرش عبادات، محبت و ولایت حضرت بقیة الله، ارواحناه فداه و اجداد طاهرین آن بزرگوار است، و بدون آن، هیچ عبادتی از احدی پذیرفته نشده، شخص تهی از این نعمت بزرگ، قطعا جهنمی است، یعنی در آخرت، هم ردیف کفار بوده، خداوند او را به آتش دوزخ می افکند، گرچه تمام مدت عمرش را به نماز و روزه گذرانده، همه ى اموالش را صدقه داده و بین صفا و مروه، مظلوم کشته شده باشد.




حدیث اول:



محدث عالی مقام، مرحوم (شیخ محمد بن ابراهیم نعمانی)، اعلی الله مقامه، در باب چهارم (کتاب الغیبة) صفحه ى 93، حدیث زیر را به سندش نقل می کند:


(قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ان الله عزوجل اوحی الی لیلة اسری بی: یا محمد من خلفت فی الارض فی امتک - وهو اعلم بذلک - قلت: یا رب اخی، قال یا محمد علی ابن ابی طالب؟ قلت نعم یا رب قال یا محمد انی اطلعت الی الأرض اطلاعة فاخترنک منها فلا اذکر حتی نذکر معی، فانا المحمود وانت محمد ثم اطلعت الی الأرض اطلاعة اجری فاخترت منها علی بن ابی طالب فجعلته وصیک، فانت سید الأنبیاء وعلی سید الأوصیاء، ثم شققت له اسما من اسمائی فانا الأعلی وهو علی، یا محمد انی خلقت علیا وفاطمة والحسن والحسین والائمة من نور واحد، ثم عرضت ولایتهم علی الملائکة فمن قبلها کان من المقربین، ومن جحدها کان من الکافرین، یا محمد لو ان عبدا من عبادی عبدنی حتی ینقطع، ثم لقینی جاحدا لولایتهم، ادخلته ناری ثم قال: یا محمد أتحب ان تراهم؟ فقلت: نعم، فقال: تقدم امامک فتقدمت امامی فاذا، علی ابن ابی طالب، والحسن والحسین وعلی ابن الحسین، ومحمد ابن علی، وجعفر ابن محمد وموسی ابن جعفر، وعلی ابن موسی، ومحمد ابن علی، وعلی ابن محمد، والحسن ابن علی، والحجة القائم کانه الکواکب الدری فی وسطهم، فقلت: یا رب من هولاء؟ قال: هؤلاء الائمة، وهذا القائم محلل حلالی ومحرم حرامی، وینتقم من اعدائی، یا محمد أحببه فانی احبه، واحب من یحبه).



ای محمد، اگر بنده ای از بندگان من، آن قدر مرا عبادت کند که خرد شود و اعضایش قطعه قطعه شود، آنگاه بمیرد در حالیکه منکر ولایت آنان باشد، او را به آتش دوزخ افکنم


ترجمه:


رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: خداوند عزوجل شبی که مرا به معراج برد، به من وحی نمود:


ای محمد، میان امتت در زمین، چه کسی را جانشین خود گذاشتی؟ - در حالی که خداوند به آن داناتر بود - عرض کردم: پروردگارا، برادرم را، فرمود: ای محمد، علی ابن ابی طالب را؟ عرض کردم، بلی، پروردگارا، فرمود: ای محمد، به درستی که من توجه خاصی به زمین نمودم، آنگاه تو را از آن برگزیدم، پس هیچ جا یاد نشوم تا آنکه تو هم با من یاد شوی، زیرا من (محمود) هستم و تو (محمد)، سپس توجه ویژه ى دیگری به سوی زمین کردم و از آن، علی بن ابی طالب را برگزیدم، پس او را وصی و جانشین تو قرار دادم، تو سرور و آقای پیامبرانی و علی سرور و سرآمد اوصیاء است، پس از آن، نامی از نامهای خود برای او برگرفتم، من (اعلی) هستم و او (علی).


ای محمد، به تحقیق که علی و فاطمه و حسن و حسین و سایر امامان را از یک نور آفریدم، سپس ولایت ایشان را بر فرشتگان ارائه نمودم، هر که پذیرفت از نزدیکان شد و هر کس آن را انکار کرد، از کافران گردید.


ای محمد، اگر بنده ای از بندگان من، آن قدر مرا عبادت کند که خرد شود و اعضایش قطعه قطعه شود، آنگاه بمیرد در حالی که منکر ولایت آنان باشد، او را به آتش دوزخ افکنم.


سپس فرمود: ای محمد، آیا دوست داری آنها را ببینی؟ عرض کردم: آری.


فرمود: جلوتر برو.


حضرت محمد

قدری جلوتر رفتم که دیدم علی بن ابی طالب و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و حجت قائم (سلام الله علیهم اجمعین) را که مانند ستاره ای درخشان میان آنان بود.


عرض کردم: پروردگارا، اینان چه کسانی هستند؟


فرمود: ایشان، امامان هستند و این قائم (که میانشان ایستاده) حلال کننده ى حلال من و حرام کننده ى حرام من است، و از دشمنانم انتقام می گیرد.


ای محمد، او را دوست بدار که من دوستش دارم و هر که را به او محبت دارد، دوست می دارم.



حدیث دوم:


محقق عالیقدر، مرحوم (سید هاشم حسینی بحرانی) در جلد چهارم کتاب (تفسیر برهان) صفجه ى 140، از رسول اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند که ذیل آیه ى شریفه ى (جعلها کلمة باقیة فی عقبه)(1) فرمودند:


(جعل الائمة فی عقب الحسین یخرج من صلبه تسعة من الأئمة ومنهم مهدی هذه الأمة، ثم قال: لو ان رجلا طعن بین الرکن والمقام ثم لقی الله مبغضا لأهل بیتی دخل النار).



اکنون به دقت فکر کن که ولی عصر، علیه السلام، دارای چه عظمتی است وقربش به ذات اقدس حق، تا چه حد است، که عبادت بی ولاء و مهر او یک ذره ارزش ندارد وهر که معرفت و محبت و ولایت آن حضرت را نداشته باشد، قطعا به مرگ جاهلیت مرده وگرفتار آتش جهنم است


ترجمه:


خداوند متعال، امامان را در نسل حسین (علیه السلام) قرار داد، از صلب آن حضرت نه نفر از ائمه خارج می شوند که یکی از ایشان، مهدی این امت است.


سپس رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: اگر کسی بدود و سعی کند بین رکن و مقام، آنگاه بمیرد در حالی که اهل بیت مرا دشمن داشته باشد، به آتش افکنده می شود.


اکنون به دقت فکر کن که ولی عصر، علیه السلام، دارای چه عظمتی است و قربش به ذات اقدس حق، تا چه حد است، که عبادت بی ولاء و مهر او یک ذره ارزش ندارد و هر که معرفت و محبت و ولایت آن حضرت را نداشته باشد، قطعا به مرگ جاهلیت مرده و گرفتار آتش جهنم است.


در زیارت امام زمان علیه السلام می خوانیم:


(اشهد ان بولایتک تقبل الاعمال وتزکی الافعال وتضاعف الحسنات وتمحی السیئات، فمن جاء بولایتک واعترف بامامتک، قبلت اعماله وصدقت اقواله وتضاعفت حسناته ومحیت سیئاته، ومن عدل عن ولایتک وجعل معرفتهک واستبدل بک غیرک، کبه الله علی منخره فی النار ولم یقبل الله له عملاو لم یقم له یوم القیمة وزنا)


گواهی می دهم به درستی که به واسطه ى ولایت تو، اعمال بندگان مورد پذیرش قرار می گیرد و رفتار و کردار خلق، تزکیه و پاک می گردد و کارهای نیک، چندین برابر می شود و گناهان آمرزیده و محو می گردد. پس هر که با ولایت و محبت تو و اعتراف و ایمان به امامتت، محشور گردد، عبادات و اعمالش پذیرفته گردد و گفتارش مورد تصدیق قرار گیرد و کارهای نیکش چندین برابر شود و گناهانش بخشیده و محو شود. و هر که از ولایت وامامت تو برگردد و نسبت به معرفت و مقامت، جاهل باشد و تو را نشناسد و غیر تو را به جای تو گزیند، خداوند او را با صورت در آتش دوزخ افکند و هیچ عملی را از او نپذیرد و در میزان روز قیامت، اعمالش را و زنی نباشد. یعنی بی حساب وکتاب به جهنم خواهد رفت.



پی نوشت:


1- یعنی وقرارداد (خداوند) آن مقاله ى خود را قول باقی در نسل او (سوره ى زخرف آیه ى 28).

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 4:21 - 0 تشکر 517214

واسطه ى فیض ورحمت برای جهان ها


امام زمان

روایاتی است که دلالت می کند بر آنکه ذات پرعظمت حضرت بقیة الله(عج) واسطه ى فیض بین خداوند تبارک وتعالى وسایر مخلوقات عالم است و وجود قدسیش، رحمت برای عالمیان بوده، فیض بخش به جمیع ماسوی الله می باشد.


حدیث اول:


حدیث لوح حضرت فاطمه، علیها السلام است که بسیاری از محدثین بزرگوار شیعه، من جمله، شیخ جلیل القدر، (محمد بن ابراهیم نعمانی) رحمه الله، در باب چهارم (کتاب الغیبة) ، و فقیه بلند اندیش وعالی مقام (شیخ مفید) رضوان الله تعالى علیه، در کتاب (الاختصاص)، ومرحوم (شیخ صدوق)، قدس سره، در جلد دوم (کمال الدین) ، وثقة الاسلام (کلینی)، اعلی الله مقامه، در (اصول کافی)، نقل کرده اند.


اینک ترجمه حدیث را از روی نسخه ى کافی، نقل می کنیم:


ابی بصیر از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که فرمودند: پدرم به جابر بن عبد الله انصاری فرمود: من با تو کاری دارم، چه موقع برای تو آسانتر است که در خلوت، از آن موضوع سوال کنم؟


جابر عرض کرد: هر زمان شما دوست داشته باشید، بالاخره یکی از روزها، با جابر تنها نشست وبه وی فرمود: ای جابر، به من گزارش بده از آن لوحی که در دست مادرم فاطمه علیهاالسلام، دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله دیدی واز آنچه مادرم به تو خبر داد از نوشته های آن لوح. سپس جابر گفت: خدا را شاهد می گیرم که من نزد مادرت فاطمه علیهاالسلام شرفیاب شدم در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله و ولادت حسین علیه السلام را به او تهنیت گفتم، آنگاه در دست آن حضرت لوح سبزی دیدم که پنداشتم از زمرد است ودر آن نوشته ای سفید دیدم همچون رنگ خورشید.


سپس به حضرت عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت ای دخت رسول الله، این لوح چیست؟ او فرمود: این لوحی است که خدا به رسولش اهداء نموده، در این لوح، نام پدرم و همسرم و دو پسرم و اوصیاء از فرزندانم نوشته شده، و پدرم آن را به من عطا فرموده، تا بدان بشارت و نویدم دهد.



یاد خداوند عزوجل ویادمن، عبادت است، ویاد علی (علیه السلام) نیز عبادت است، سوگند به خدائی که مرا به نبوت برانگیخت وبهترین مردمان قرارم داد، تحقیقا وصی وجانشین من، برترین اوصیاء می باشد، او حجت خدا است بر بندگانش وجانشین او است برخلقش، وپس از من، امامان هدایتگر، از فرزندان وی می باشند


جابر گفت: سپس مادرت فاطمه، درود بر او، آن لوح را به من عطا فرمود، من آن را خواندم واز روی آن نوشتم، پدرم (حضرت باقر علیه السلام) به جابر فرمود: آیا می توانی آن نسخه را به من ارائه دهی؟ گفت: بله، پس پدرم برخاسته وبا جابر، به منزل او رفت. جابر صحیفه ئی از ورق آورد. پدرم فرمود: ای جابر، تو در صحیفه ای که نوشته ای بنگر، تا من بر تو بازخوانم، جابر در نسخه اش نگاه کرد وپدرم آن را خواند، حتی یک حرفش با حرف دیگر اختلافی نداشت، سپس جابر گفت: خدا را گواه می گیرم که من دیدم در آن لوح، این گونه نوشته شده بود:


به نام خداوند بخشنده ى مهربان


این نامه از سوی خداوند عزیز حکیم است برای محمد، نبی و نور و سفیر و حجاب(1) و راهنمای او، که جبرئیل از نزد پروردگار جهان ها، بر او فرود می آید.


ای محمد، اسماء مرا بزرگ شمار و نعمت عظیم (نبوت) را شکر کن و سایر نعمتهای مرا انکار مکن به درستی که من خدایی هستم که معبود به حقی جز من نیست، شکننده ى جباران و پیروز کننده ى ستمدیدگان وجزا دهنده ى قیامت هستم، پس هر که امیدمند باشد به غیر فضل من، یا بترسد از غیر عدالت من، او را به عذابی دچار سازم که هیچیک از جهانیان را آنگونه عذاب نکرده باشم، پس فقط مرا عبادت کن وتنها بر من توکل داشته باش، من هیچ پیامبری را مبعوث نساختم که روزگارش کامل ودورانش سپری گردد، مگر آنکه برای او، جانشینی قرار دادم. من تو را برتری بخشیدم بر همه ى انبیاء وجانشینان تو را برتری دادم بر سایر اوصیاء، و به دو فرزندت حسن وحسین (علیهماالسلام) گرامیت داشتم، (حسن) (علیه السلام) را بعد از دوران پدرش، معدن دانش خویش قرار دادم و (حسین) (علیه السلام) را خزانه دار وحی خود نمودم و او را به شهادت، گرامی داشتم وکارش را سعادتمندانه به فرجام رساندم، پس او برترین شهیدان بوده واز همه ى آنها، درجه اش بالاتر است، که کلمه تامه خود را با او وبرهان رسایم را نزد وی قرار دادم، به سبب عترت او (یعنی به ولایت واقرار به امامت آنان) ثواب وکیفر می دهم که اول آنها (علی) (علیه السلام) سرور عبادت پیشه گان وزینت اولیاء پیشین من است، وپسرش که شبیه جد محمودش می باشد، (محمد) (علیه السلام) شکافنده ى دانش و معدن حکمت من است.


به زودی تردیدکنندگان درباره ى (جعفر) (علیه السلام) هلاک گردند، هر که او را رد کند مرا رد کرده است، سخن راستین وحکم ثابت من است که مقام جعفر (علیه السلام) را گرامی دارم و او را به شیعیان ویاوران و دوستداراتش، شادمان سازم. بعد از وی، (موسی) (علیه السلام) است که فتنه ای سخت و تاریک وگمراه کننده برپا شود، زیرا رشته ى فرض من(2) از هم نگسلد و حجتم پنهان نگردد و به درستی که اولیاء من با جامی سرشار، سیراب شوند. هر کس یکی از آنان را انکار کند نعمت مرا منکر شده وهر که آیه ای از کتابم را تغییر دهد، بر من افتراء بسته است. وای بر افتراءزنندگان وانکار کنندگان - پس از سپری شدن دوران بنده و دوست وبرگزیده ام موسی - نسبت به (علی) (علیه السلام)، که دوست ویاور من بوده وکسی است که بارهای سنگین نبوت را بر دوش او نهاده وبه انجام آنها امتحانش کنم، او را عفریتی گردنکش (مأمون) به قتل می رساند ودر شهری (طوس) که بنده ى شایسته (ذوالقرنین) بنیاد نهاده، در کنار بدترین مخلوقم (هارون) دفن می شود. سخن راستین وفرمان ثابت من است که او را خشنود می سازم به (محمد) (علیه السلام) فرزندش وجانشین بعد از وی و وارث دانشش، پس او معدن دانش وجایگاه راز وحجت بر خلق من است، هیچ بنده ای به او نگرود مگر آنکه بهشت را جایگاهش قرار دهم و شفاعت او را درباره ى هفتاد نفر از اهل بیتش بپذیرم که همگی مستوجب آتش جهنم اند.


امام علی

و به فرجام سعادتمندانه رسانم کار فرزندش (علی) (علیه السلام) را که ولی ویاور من وگواه در بین خلق من وامین بر وحی من است. از او به وجود آورم (حسن) (علیه السلام) را که دعوت کننده به سوی من وخزانه دار دانش من است واین سلسله را کامل گردانم به فرزندش (م ح م د) که رحمت برای جهان ها است، برای او است کمال موسی و بهاء عیسی وصبر ایوب، در زمان (امامت) او، دوستانم دچار ذلت می گردند وسرهایشان به هدیه فرستاده می شود، به مانند سرهای ترک ودیلم، پس کشته می شوند وبدنهایشان را می سوزانند وترسان وبیمناک وهراسان می باشند، زمین به خونهایشان رنگین می شود وناله و وای در بین زنهایشان آشکار می گردد، به راستی که آنان دوستان واقعی من هستند، به سبب آنها هر فتنه ای سخت وتاریک و وحشتزائی را فرونشانم وبه وسیله ى ایشان شبهات گمراه کننده را بزدایم ودشواریها وبلاهای چون زنجیرهای گران را بردارم(3)، بر آنان باد رحمتها ودرودهائی از پروردگارشان، وایشانند هدایت یافتگان.


عبد الرحمن فرزند سالم از ابو بصیر نقل کرد که می گفت: اگر در تمام دوران زندگی ات، غیر از این حدیث نشنیده باشی، برایت کافی است، پس آن را مصون وپوشیده دار، مگر از اهلش.



حدیث دوم:


فقیه والا مقام ومحقق بزرگوار، مرحوم (شیخ مفید) اعلی الله مقامه، متوفای 413 هجری، در کتاب (الاختصاص) صفحه ى 224، به سندش از (اصبغ بن نباته) روایت می کند که گفت:


از ابن عباس شنیدم که می گفت:


رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:


یاد خداوند عزوجل ویادمن، عبادت است، ویاد علی (علیه السلام) نیز عبادت است، سوگند به خدائی که مرا به نبوت برانگیخت وبهترین مردمان قرارم داد، تحقیقا وصی وجانشین من، برترین اوصیاء می باشد، او حجت خدا است بر بندگانش وجانشین او است برخلقش، وپس از من، امامان هدایتگر، از فرزندان وی می باشند. به سبب آنها است که خداوند، عذاب را از ساکنان زمین برمی گیرد وبه خاطر ایشان است که آسمان را از فرو افتادن بر زمین، نگه می دارد مگر به اجازه اش، وبه برکت آنان است که کوهها را از سقوط وپهن شدن نگاه می دارد وبه طفیل آنها است که باران رحمتش را فرو بارانده وخلقش را سیرآب می سازد، وبه واسطه ى ایشان است که گیاهان را می رویاند.


به حقیقت که ایشان (ائمه ى اطهار علیهم السلام) اولیاء الله ودوستان واقعی خدا، وجانشینان راستین وحقیقی من هستند، عدد آنان، به تعداد ماهها دوازده تا است، وبه تعداد نقیبان موسی بن عمران است.


سپس پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، این آیه ى قرآن را تلاوت نمود:


(سوگند به آسمان دارای برجها)(4)، آنگاه فرمود: ای فرزند عباس، آیا پنداشته ای که خداوند، به آسمان دارای برجها سوگند خورده وقصد کرده از آن، آسمان و برجهایش را؟


عرض کردم: ای رسول خدا، پس مراد از آن چیست؟


فرمود: اما (منظور از) آسمان، من هستم واما (مقصود از) برجها، امامان بعد از من هستند که نخستین آنها، علی وآخرینشان مهدی است، درودهای خدا بر همگی آنان باد.



ای جابر، به من گزارش بده از آن لوحی که در دست مادرم فاطمه علیهاالسلام، دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله دیدی واز آنچه مادرم به تو خبر داد از نوشته های آن لوح. سپس جابر گفت: خدا را شاهد می گیرم که من نزد مادرت فاطمه علیهاالسلام شرفیاب شدم در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله و ولادت حسین علیه السلام را به او تهنیت گفتم، آنگاه در دست آن حضرت لوح سبزی دیدم که پنداشتم از زمرد است ودر آن نوشته ای سفید دیدم همچون رنگ خورشید


اینک به دقت بنگر که صاحب الزمان علیه السلام کسی است که ذات پربرکتش، (رحمة للعالمین) وبرای همه ى جهانها واهل عالمیان، رحمت است وهر فیضی که از خالق یکتا به هر ذره ای در این عالم می رسد به یمن آن حضرت وبه واسطه ى آن نور مقدس است.


همان (عالمین) که خداوند تبارک وتعالى (رب) آن است ودر آیه ى شریفه ى (الحمد لله رب العالمین) آمده، وهمان (عالمین) که بعثت ورسالت وجود مقدس خاتم الانبیاء حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه وآله، (رحمت) برای آن می باشد ودر آیه ى مبارکه ى (وما ارسلناک الا رحمة للعالمین)(5) آمده، حضرت حجت، سلام الله علیه نیز، (رحمت) برای آن بوده و واسطه ى فیوضات والطاف پروردگار به تمام جهان ها یعنی (عالمین) است.



در قسمتی از (دعای عدیله) می خوانیم:


گواهی می دهم که آخرین امام وجانشین پیامبر) حضرت (حجت)، (خلف)، (قائم)، (منتظر) و(مرجی) است که به بقای او، جهان باقی وپایدار ماند وبه برکت آن حضرت، به مردم روزی رسد وبه خاطر وجود آن بزرگوار، زمین وآسمان، استوار باشد وبه وسیله ى او، خداوند سبحان، زمین را سرشار از قسط وعدالت نماید، پس از آنکه پر از ستم وجور شده باشد.



پی نوشت ها:



1-مرحوم علامه ى مجلسی رضوان الله تعالى علیه در شرح کلمه ى (حجاب) می فرماید: اطلاق حجاب بر آن حضرت از این رو است که واسطه ى بین خدا وخلق است ...(مرآت العقول جلد 6 صفحه ى 209).


 2- علامه مجلسی، رحمه الله، در توضیح این عبارت می گوید: تشبیه شده اتصال وجود امامان ووجوب اطاعت ایشان در هر عصری، به رشته لولو وجواهرات. (مرآت العقول جلد 6 صفحه ى 214).


3- یعنی به خاطر عبادتها ودعاهایشان، یا مراد زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام است ویا دوران رجعت.


4- سوره 85 (بروج) آیه ى 1.


5- یعنی ونفرستادیم تو را مگر رحمت برای جهانها (سوره ى انبیاء آیه ى 107).

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 4:21 - 0 تشکر 517215

نقش وجود امام در جهان هستی



امام زمان





در این مقاله برآنیم که مختصر کاوشی در بحث ضرورت امام (علیه السلام) یا نقش امام معصوم (علیه السلام) در جهان هستی داشته باشیم و از لحاظ اعتقادی این ضرورت و ایفای نقش امام (علیه السلام) را بررسی نماییم.



یکی از مسائل بسیار مهم حیاتی و عقیدتی ، اعتقاد به ضرورت وجود امام معصوم  (علیه السلام)در جهان هستی می‌باشد. شیعیان بر این باور هستند که زمین هیچ وقت از حجّت خداوند خالی نمی‌ماند، خواه آن حجّت ظاهر و آشکار باشد و خواه مخفی و پنهان.



جهان تا بوده، چنین بوده و در آینده نیز تا قیامت چنین خواهد بود. اول خلقت هستی، خداوند حضرت آدم (علیه السلام) را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد و این‌چنین فرمود: إنی جاعلٌ فی الارض خلیفهً، و بعد از حضرت آدم (علیه السلام) پیامبران دیگر به عنوان خلیفه الهی ، بر روی زمین ، رسالت خویش را انجام دادند تا به خاتم پیامبران رسید. و بعد از پیامبر گرامی اسلام (ص)، امامان معصوم (علیهم السلام) حجّت و خلیفه الهی بر روی زمین شدند. و هیچ‌گاه این حُجَجِ الهی از بین نخواهند رفت مگر این‌که حجّت دیگری جانشین آنها شود تا روز قیامت.


حضرت امام صادق علیه السلام درباره این مسأله می‌فرماید:


قسم به خداوند عزیز و جلیل که: خدا از زمانی که آدم را قبض روح کرد، هرگز اهل زمین را به حال خود رها نکرد، ‌ جز این‌که در آن امامی قرار داد که مردم به وسیله او به سوی خدا هدایت شوند، و او حجّت خدا بر تمامی بندگان است. (1)


امام صادق علیه السلام برای تأَکید و تأیید بیش‌تر قدمی فراتر نهاده و فرمودند:


«الحجه قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الخلق وَ بَعْدَ الخَلق»؛ حجّت خدا پیش از خلق بوده و با خلق هم همیشه بوده و بعد از خلق هم خواهد بود.



خداوند از باب قاعده لطف بر بندگان خود منّت گذاشته و با ارسال رسل و انتخاب امام در زمین به عنوان حجّت خود هم باعث هدایتِ انسان‌ها می‌شود و همین این‌که در روز قیامت انسان‌ها بهانه‌ای برای ضلالت خود نداشته باشند


اعتقاد به ضرورت وجود امام با دلیل علمی و عقلی که همراه او است هر چه تمام‌تر پیش رفته و می‌رود و روز به روز در جامعه درخشان‌تر می‌شود ، امّا از آن‌جایی که در هیچ اصلی از اصول، و هیچ امری از امور در طول تاریخ بلامنازع نبوده، و در گوشه و کنار جهان مورد نقد و بررسی قرار گرفته، این اصل اعتقادی شیعیان نیز از چنین آسیبی محفوظ نمانده. جامعه امروزی که ما در آن زندگی می‌کنیم متأسفانه تؤام با شرایطی است که زندگی اصیل اسلامی را تبدیل به جامعه صنعتی یا عصر ماشین کرده است و بعضی روشنفکران، جامعه امروزی را به جامعه مدرن تعبیر می‌کنند امّا باید گفت این جامعه به جهاتی دوران محرومیت انسان‌ها است،  محرومیت و فاصله گرفتن انسان‌ها از معارف اسلامی که بسیار رنج‌ آور است.


برای این‌که مسئله ضرورت وجود مقدس امام بر همگان روشن شود توجه دقیق نسبت به جهان هستی لازم است. در جهان هستی برای این‌که این مجموعه با پدیده‌های مختلف در کنار هم‌دیگر قرار بگیرند باید مشیّت و اراده الهی آنها را به دور مرکز و محوری جمع نماید که این مرکز و هسته مرکزی است که توانسته آن مجموعه‌ها را به صورت منظّم در بیاورد و دوام و بقاءِ آن پدیده‌ها در پرتو تجلّی آن هسته مرکزی می‌باشد.


پیوند این مجموعه‌ها با هسته مرکزی، پیوندی محکم و لاینفکّ است تا جایی‌که اگر لحظه‌ای به اندازه یک چشم بر هم زدن این ارتباط قطع شود آن مجموعه‌ها به فنا و نابودی خواهند رفت و مصداق «لِسَاختِ بِاهلها» خواهند شد. و اینک جان مطلب و جوهر کلام، در جهان انسان‌ها است، انسانی که در جهان هستی اشرف مخلوقات است، هسته مرکزی او چیست؟ تا بتواند به وسیله این محور و مرکز به حیات خویش ادامه دهد؟! با اندک تأملی می‌توان گفت این‌طور توضیحی نسبت به این سؤال ارائه داد و آن این‌که:


امام زمان


همیشه در جهان انسان‌ها یک انسان کامل وجود دارد و باید هم وجود داشته باشد تا کسانی که کامل نیستند در پرتو وجود او به حیات خود ادامه داده و چنگ به دامان او بزنند و در سایه الطاف او زندگی نمایند. این انسان کامل به شهادت تاریخ همیشه بوده و بعد از این هم تا جهان باقی است خواهد بود.



ابوحمزه ثمالی از امام صادق علیه السلام می‌پرسد: آیا زمین بدون امام می‌ماند؟ فرمود: اگر زمین ساعتی بدون امام باشد فرو می‌ریزد.(2)


این قاطعیت تا آن‌جایی است که حضرت ضرورت وجود امام را محکم‌تر می‌کند و می‌فرماید: اگر مردم زمین تنها دو نفر باشد قطعاً یکی از آن دو امام است. سپس فرمود: آخرین کسی که بمیرد امام است، تا کسی بر خدای عزوجّل اعتراض نکند که او را بدون حجّت و امام واگذاشته است.(3)


خداوند از باب قاعده لطف بر بندگان خود منّت گذاشته و با ارسال رسل و انتخاب امام در زمین به عنوان حجّت خود هم باعث هدایتِ انسان‌ها می‌شود و همین این‌که در روز قیامت انسان‌ها بهانه‌ای برای ضلالت خود نداشته باشند.


مسئله ضرورت امام در سخن امام رضا (علیه السلام) در نوع خود بی‌نظیر و گران‌بها است. امام فرمود: «لَوْ خَلَتِ الارضُ طَرْفَهَ عینٍ مِنْ حُجَّهِ لَسَاخَتْ بِاهْلِهَا»؛ اگر به مقدار یک چشم بر هم زدن زمین خالی از حجّت باشد همه مردم نابود می‌شوند. (4)


جان عالم وابسته به این رابطه و هسته مرکزی است. امام واسطه بین خدا و خلق است. او واسطه فیض الهی است. امام ریسمان الهی است که انسان‌ها باید به آن چنگ بزنند تا از فنا و نابودی در امان باشند.


حال سؤالی ممکن است پیش آید که چرا خداوند باید امام را واسطه بین خود و مخلوقات قرار دهد تا از ضرورت وجود امام بحث صورت بگیرد، مگر این‌که خدا نمی‌تواند خود مستقیم بر انسان‌ها حاکم و حجّت باشد؟


پاسخ مختصری در این باره وجود دارد. و آن اینکه خداوند بر این امر قادر است.


اما در عین قدرت و توانایی، مشیّت و اراده او این است که همه چیز را از طریق وسیله و واسطه انجام دهد. ارسال رسل نمود و امامان معصوم را خلیفه و حجّت خود بر روی زمین قرار داد. حضرت امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «خداوند خودداری و امتناع فرموده که کارهای را بدون اسباب فراهم آورد، سپس برای هر چیزی سبب و وسیله‌ای قرار داد. و برای هر سببی شرح و گشایشی مقرر داشت و برای هر شرحی نشانه‌ای گذاشت و برای هر نشانه‌ای دری گویا نهاد. (آنها پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام هستند). و عارف حقیقی کسی است که این را بشناسد. و نادان حقیقی کسی است که این در را نشناسد. این درب ناطق و گویا رسول خدا و ما هستیم.» (5)


امام صادق علیه السلام در بیانی دیگر می‌فرماید:


هر کس از در وارد خانه شود هدایت یافته و هر که راه دیگر پیش گیرد طریق هلاکت پیموده است. (6)


پیامبران و ائمه (علیهم السلام) واسطه فیض الهی هستند که خداوند فرموده: «وابتغوا اللهِ الوسیله» (7)


بنابراین پس از این توضیحات لازم است گفته شود که از جمله مسائلی که دانستن آن در موضوع (ضرورت وجود امام) و معرفت و شناخت، ضروری است. مسئله فیض و وساطت است.



خداوند به وسیله امام نعمات خود را بر انسان‌ها ارزانی داشته و تمام این جهان به برکت آنها دوام و بقاء دارد، به واسطه آنها به خلق روزی می‌رسد و آسمان و زمین استوار مانده. این همان اعتقاد درونی ماست


خداوند تبارک و تعالی که مبدأ هستی می‌باشد فیّاض مطلق است که فیض از آن مبدأ ناشی می‌شود و تنها به وسیله (واسطه فیض) به جهان هستی و انسان‌ها می‌رسد و آن واسطه فیض، انسان کامل و قابلی است که علاوه بر توانایی و قابلیت، صلاحیت دریافت و پرداخت را دارد. حضرت صاحب الزمان (عج) در کلامی می‌فرماید:


«قُلُوبُنا اوعِیهٌ لِمَشیَة الله»؛ خداوند به وسیله امام نعمات خود را بر انسان‌ها ارزانی داشته و تمام این جهان به برکت آنها دوام و بقاء دارد، به واسطه آنها به خلق روزی می‌رسد و آسمان و زمین استوار مانده. این همان اعتقاد درونی ماست. (8)


امام زمان (عج) در جامعه امروزی حجّت خداوند بر روی زمین است که انسان‌ها باید به دور این محور اصلی بچرخند. گرچه امام زمان (عج) در غیبت به سر می‌برد و دست انسان‌ها به صورت مستقیم از دامن فیض آن حضرت کوتاه است امّا در پرتو وجود مقدّس آن امام جهان هستی به بقای خود ادامه می‌دهد و زمین ساکنانش را در کام خود فرو نمی‌برد و خداوند به برکت وجود او رشته فیوضاتش را از انسان‌ها قطع نمی‌کند و طول غیبت مانع فیض،‌ فیاض نمی‌شود ، چرا که خورشیدی که پشت ابر است، فایده خود را به ساکنان می‌رساند علاوه بر این‌که همیشه خورشید پشت ابر نمی‌ماند. و خطاب آخر این‌که امام سجاد علیه السلام تمام این ضرورت‌های وجود امام و نقش امام را در بیان گهرباری این‌چنین توصیف می‌کند:


ما پیشوای مسلمانان و حجّت‌های خدا بر جهانیان، و سرور و مولای مؤمنان و رهبر سفیدرویانیم. ما رمز بقای اهل زمین هستیم، همان‌طوری که ستارگان عامل بقای اهل آسمان هستند.


خداوند به برکتِ ما آسمان را برافراشت و از سقوطِ آن جلوگیری کرد و به برکت ما زمین را نگه داشت تا بر سر اهلش نریزد. به برکتِ ما باران رحمت را فرستاد و رحمت خویش را منتشر ساخته، و برکات را از زمین بیرون می‌آورد. اگر از ما کسی در زمین نباشد زمین اهل خود را فرو خواهد برد. از وقتی که خدا زمین را خلق کرد، هرگز زمین از حجّت خدا (آشکار یا پنهان) خالی نبوده و هم‌چنان تا قیامت هم خالی نخواهد بود و اگر چنین نباشد خداوند عبادت نمی‌شود. (9)


ای وجود تو سرمایه وجود همه کس وی ظلِّ وجود تو، وجودِ همه کس


گر فیض تو یک لحظه به عالم نرسد معلوم شود بود و نبود همه کس.



پی نوشت ها:


1-     کمال الدین: ج1،‌ ص230


2-     کمال الدین: ج1، ص201


3-     کافی، کتاب الحجه، ص180


4-     معجم احادیث الامام المهدی: ج4، ص176


5-     اصول کافی: ج1، ص183


6-      کافی: ج2، ص47


7-     مائده/35


8-     تفسیر نور الثقلین: ج5، ص486


9-     کمال الدین: ج1،‌ ص207

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 4:22 - 0 تشکر 517216

دعا برای فرج در کلام امام سجاد(علیه السلام)


صحیفه سجادیه

سیدالساجدین حضرت زین العابدین (علیه السلام) در میان دعاها و مناجات خود صراحتاً از منتقم خون پدر بزرگوارش یاد می‌کند.


در روایتی آمده است: ابوحمزه ثمالی از امام باقر علیه‏السلام پرسید: «آیا شما خاندان پیامبر، همگی به حق قیام نمی‏کنید و قائم به حق نیستید؟»


فرمود: «آری». عرض کرد: «پس چرا لقب «قائم» تنها به یکی از شما گفته می‏شود؟ حضرت فرمود:



«هنگام شهادت امام حسین علیه‏السلام فرشتگان بی‏تابی کرده، به خدای سبحان عرض کردند: ای مولای ما! آیا قاتلانِ بهترین انسان‏های روی زمین را به حال خودشان رها می‏کنی و آنها را کیفر نمی‏دهی؟


خداوند فرمود: آرام باشید! به عزت و جلالم سوگند که بی‏ شک از آنان انتقام می‏گیرم. سپس امامانی را از نسل سیّدالشهدا علیه‏السلام، به فرشتگان نشان داد و آنان شادمان شدند. خداوند یکی از آنان را که در حال قیام به نماز بود نشان داد و فرمود: با این مرد ایستاده (قائم) از آنها انتقام خواهم گرفت.»



اما در دعاهای امام سجاد :


قطعات 60، 61، 62 و 63 از دعای چهل‌وهفتم صحیفه و همچنین، قطعه یازدهم از دعای چهل‌وهشتم صحیفه سجادیه، ارتباط مستقیمی با امام زمان(عج) و انتظار فرج آن حضرت دارد، که متن آن با ترجمه علی شیروانی در پی می‌آید:


قطعه 60 از دعای چهل‌وهفتم:


ـ اللهم انّک ایّدت دینک فی کل اوانٍ بامام اقمته علماً لعبادک، ومناراً فی بلادک بعد أنْ وصلت حبله بحبلک، وجعلته الذّریعة الی رضوانک، و افترضت طاعته، وحذّرت معصیته، وأمرت بامتثال اوامر، والانتهآء عند نهیه، واَلّا یتقدمه متقدم، ولا یتاخّر عنه متأخر فهو عصمة اللائذین، وکهف المؤمنین وعروة المتمسّکین، و بهاء العالمین.


ـ بار الها! تو در هر زمان دین‌ات را به وسیله امامی تأیید کردی و او را نشانه هدایت بندگانت، و مشعلی تابناک در شهرهایت قرار دادی، پس از آن که رشته او را به ریسمان خود پیوند زدی، و او را وسیله دستیابی به خشنودی خود ساختی، و فرمانبرداریش را واجب کردی، و از نافرمانی‌اش بر حذر داشتی، و فرمان دادی که اوامرش را اطاعت، و نواهی‌اش را ترک کنند، و کسی بر او تقدم نجوید، و از او عقب نیفتد، که او پناه پناه‌آورندگان، ملجأ مؤمنان، دستاویز چنگ‌زنندگان، و روشنایی چشم جهانیان است.



بار خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست، که تو ستوده و بلند مرتبه‌ای، همانند درودها و برکت‌ها و تحیاتت بر برگزیدگانت، ابراهیم و آل ابراهیم، و در فرج، آسایش، یاری، تمکین و تأیید آنان تعجیل فرما


قطعه 61 از دعای چهل‌وهفتم:


ـ اللهم فاَوزعْ لولیّک شکرمآ انعمت به علیه، واوزعنا مثله فیه، واته من لدنک سلطاناً نصیراً، وافْتح له فتحاً یسیراً، واعنه برکنک الاعزّ،‌ واشْدد ازره، وقوّ عضده، وراعه بعینک، واحْمه بحفظک وانصره بملائکتک، وامدده بجندک الاغلب.


ـ بار الها! به ولی خود، شکر نعمت‌هایی را که به او عطا کرده‌ای الهام فرما، و به ما نیز سپاس چنین وجودی را الهام نما، از جانب خود به او نیرویی یاری دهنده عطا فرما، و به آسانی درهای پیروزی را به رویش بگشا، و با قوی‌ترین استوانه‌هایت یاریش ده، پشتش را گرم، و بازویش را توانمند گردان، و به دیده خود مورد عنایتش قرار ده، و در کنف حفاظت خود حمایتش کن، و با فرشتگانت یاریش فرما، با نیرومندترین سپاهت به او مدد رسان.



قطعه 62 از دعای چهل‌وهفتم:


ـ واقم به کتابک وحدودک وشرآئعک وسنن رسولک، واَحْی به ما اماته الظالمون من معالم دینک، واجل به صدآء الجور عن طریقتک، وابن به الضّراء من سبیلک، وازل به النّاکبین عن صراطک، وامحق به بغاة قصدک عوجاً.


‌ـ توسط او کتاب و حدود و احکام و سنت‌های پیامبرت را به پا دار، و توسط او آن نشانه‌های دین‌ات را که ستمگران از بین برده‌اند احیا کن، و به وسیله او تیرگی ستم را از راه خود پاک ساز، و سختی راه خود را برطرف ساز، و آنان را که از راهت منحرف شده‌اند از سر راه بردار، و کسانی را که می‌خواهند کژی پدید آورند؛ نابود کن!



ظهور

* قطعه 63 از دعای چهل‌وهفتم:


ـ واَلن جانبه لاولیآئک، وابسط یده علی اعدائک، وهبْ لنا رأفته، ورحمته وتعطّفه وتحنّنه، واجعلنا له سامعین مطیعین، وفی رضا ساعین، والی نصرته والمدافعه عنه مکنفین، والیک وإلی رسولک بذلک متقرّبین.


ـ و دل او را بر دوستانت نرم گردان، و دست قدرتش را بر دشمنانت بگشا، و رأفت و مهربانی و عطوفت و لطفش را نصیب ما گردان، و ما را مطیع او قرار ده، و در راه خشنودی او پر تلاش، و در نصرت و دفاع از او یاری‌رسان گردان، تا بدین وسیله به سوی تو و پیامبرت تقرب جویم.



قطعه 11 از دعای چهل‌وهشتم:


ـ اللهم صلّ علی محمدٍ وال محمدٍ، إنک حمیدٌ مجیدٌ، کصلواتک وبرکاتک وتحیّاتک علی اصفیائک ابراهیم وال ابراهیم، وعجّل الفرج والرّوح والنّصرة والتّمکین والتّایید لهم.


ـ بار خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست، که تو ستوده و بلند مرتبه‌ای، همانند درودها و برکت‌ها و تحیاتت بر برگزیدگانت، ابراهیم و آل ابراهیم، و در فرج، آسایش، یاری، تمکین و تأیید آنان تعجیل فرما.


خداوندا فرج منتقم خون شهید کربلا را برسان


آمین یا رب العالمین





what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 4:22 - 0 تشکر 517217

باور مهدوی در کلام رضوی (علیه السلام)


امام زمان

مژده به ظهور امام مهدی(عج) از همان سالهای آغازین ظهور اسلام آغاز شد و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) در هر فرصت و مناسبتی که پیش می آمد مردم را به ظهور عدالت گستر موعود در آخرالزمان بشارت می دادند تا آنجا که امروز ما با صدها روایت که از طریق شیعه و اهل سنت از آن حضرت نقل شده مواجهه ایم .(1)


این سیر پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و اله) در میان اهل بیت طاهرین او (علیهم السلام) استمرار یافت و هر یک از ایشان نیز در عصر خود تلاش کردند که باور مهدوی و فرهنگ انتظار را در میان امت اسلامی زنده و پویا نگهدارند و بدین طریق پیروان خود را در برابر هجوم مصائب ، رنجها ، دردها و بلاهای گوناگونی که از سوی حاکمان جور بر آنها روا داشته می شد ، صبر و پایداری بخشند .


حرکت رو به گسترش معارف مهدوی در زمان امام باقر و امام صادق (علیهاالسلام) به اوج خود رسید و آن دو امام بزرگوار نیز تلاش فراوانی برای توسعه و تعمیق اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار در میان شیعیان نمودند و با به جا گذاردن صدها روایت در این زمینه ، این اندیشه و فرهنگ را تازگی و طراوت بیشتری بخشیدند .(2)



امام رضا (علیه السلام) در مواضع متعددی با تأکید بر اینکه زمین هیچگاه از حجت الهی و امام به حق خالی نمی ماند به طور غیر مستقیم موضوع امامت را تثبیت می کردند


پس از این دو امام و پیش از امام حسن عسکری (علیه السلام) امامی که بیش از همه بر مواریث شیعی در زمینه باور مهدوی و فرهنگ انتظار افزود و گنجینه های گرانبهایی برای امت اسلام به یادگار گذاشت امام رضا (علیه السلام) است .


روایات بسیاری از امام رضا (علیه السلام) در زمینه باور مهدوی و فرهنگ انتظار نقل شده که هر یک از آنها ما را با بعدی از ابعاد بیکران شخصیت امام مهدی (عج) و قیام رهایی بخش و عدالت گستر آن حضرت آگاه می سازد .


1- خالی نبودن زمین از حجت های الهی


امام رضا (علیه السلام) در مواضع متعددی با تأکید بر اینکه زمین هیچگاه از حجت الهی و امام به حق خالی نمی ماند به طور غیر مستقیم موضوع امامت را تثبیت می کردند .


از جمله آن حضرت در پاسخ « سلیمان الجعفری » یا « سلیمان بن جعفر الحمیری » که می پرسد :



آیا زمین از حجت خدا خالی می ماند؟


می فرماید:



اگر زمین [به اندازه] یک چشم برهم زدن از حجت خالی بماند ، ساکنانش را در خود می بلعد . (3)


مضمون این روایت از سوی تعدادی دیگر از راویان با تغییرات جزیی در عبارت ، نقل شده است .(4)


براساس این روایت تا آستانه قیامت زمین از امامی که حجت خداست خالی نخواهد ماند ، هر چند که در مقاطعی از تاریخ این حجت الهی بنابر ضرورتهایی در غیبت به سر برد .



امام رضا



2- نام و نسب امام مهدی(علیه السلام)


با توجه به لزوم شناخت امام دوازدهم و لزوم جلوگیری از حیرت و سرگردانی شیعه در شناسایی منجی موعود ، امام رضا(علیه السلام) در احادیث متعددی ، گاه به نقل از پدران و اجداد طاهرینش تا رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) و گاه بدون نقل از ایشان به معرفی سلسله نسب آن امام می پرداختند .


از جمله در یکی از روایت هایی که امام رضا (علیه السلام) به واسطه پدران بزرگوار خود از رسول گرام اسلام (صلی الله علیه و اله) نقل می کنند ، چنین آمده است :


من سرور آفریده های خدای عزّوجلّ هستم ؛ من از جبرئیل ، میکائیل ، اسرافیل ، حاملان عرش ، همه فرشتگان مقرب خدا ، و پیامبران مرسل خدا برترم ؛ من صاحب شفاعت و حوض شریف [ کوثر] هستم . من و علی دو پدر این امتیم ؛ هر کس که ما را شناخت خدای عزّوجلّ را شناخته است و هر که ما را انکار کند ، خدای عزّوجلّ را منکر شده است . دو سبط این امت و دو سید جوانان اهل بهشت ، حسن و حسین ، از [ فرزندان ] علی اند و از نسل حسین نه امامند که پیروی از آنان پیروی از من و نافرمانی از آنها نافرمانی از من است . نهمین نفر از این امامان ، قائم (برپا دارنده) و مهدی آنان است.(5)


در روایت دیگری امام رضا(علیه السلام) پس از آنکه « دعبل » در پیشگاه آن حضرت قصیده معروف خود را در وصف اهل بیت می خواند و در آن از قیام آخرین امام یاد می کند ، می فرماید :


ای دعبل ! امام پس از من فرزندم محمد و پس از محمد فرزندش علی و پس از علی فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش حجت قائم است . همو که در غیبتش انتظار کشیده می شود و در ظهورش اطاعت می گردد . اگر از [ عمر ] دنیا یک روز بیشتر باقی نمانده باشد خداوند عزّوجلّ آن روز را آن قدر طولانی می کند تا او قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند همچنانکه از جور و ستم پر شده بود.(6)


در این زمینه احادیث دیگری نیز از آن حضرت نقل شده که در این مجال فرصت پرداختن به همه آنها نیست .(7)



من سرور آفریده های خدای عزّوجلّ هستم ؛من از جبرئیل ،میکائیل ،اسرافیل ،حاملان عرش ،همه فرشتگان مقرب خدا و پیامبران مرسل خدا برترم ؛من صاحب شفاعت و حوض شریف [ کوثر]هستم .من و علی دو پدر این امتیم ؛هر کس که ما را شناخت خدای عزّوجلّ را شناخته است و هر که ما را انکار کند ،خدای عزّوجلّ را منکر شده است .دو سبط این امت و دو سید جوانان اهل بهشت ،حسن و حسین ،ازعلی اند و از نسل حسین نه امامند که پیروی از آنان پیروی از من و نافرمانی از آنها نافرمانی از من است. نهمین نفر از این امامان ، قائم (برپا دارنده) و مهدی آنان است


3- صفات و ویژگی های امام مهدی (عج)


امام هشتم شیعیان (علیه السلام) در موارد متعددی به توصیف ویژگیهای ظاهری و جسمی امام مهدی(عج) پرداخته اند تا باب هرگونه شبهه و اشتباه را بر مردم ببندند .


از جمله آن حضرت در پاسخ « ریان بن صلت » که می پرسد :


آیا صاحب این امر [ حکومت اهل بیت(علیه السلام)] شمایید؟


می فرماید:


من صاحب این امر هستم ، اما آنکه زمین را پر از عدل می کند همچنانکه پر از جور شده بود ، من نیستم . و چگونه من با این ناتوانی جسمی که می بینی می توانم او باشم . به درستی که قائم کسی است که به هنگام قیامش در سن پیرمردان و با چهره جوانان ظاهر می شود . او از چنان قوت بدنی برخوردار است که اگر دستش را به سمت بزرگ ترین درختی که بر روی زمین وجود دارد دراز کند آن را از ریشه برمی کند و اگر در بین کوهها فریاد کشد ، صخره ها متلاشی می شوند . عصای موسی و خاتم سلیمان ، که بر آنها درود باد ، با اوست و او چهارمین فرزند من است . خداوند او را تا زمانی که بخواهد در پوشش خود غایب می سازد ، سپس او را آشکار می سازد تا زمین را به وسیله او از قسط و عدل آکنده سازد آنچنانکه [ پیش از آن] از جور و ستم پر شده بود.9


همچنین آن حضرت در پاسخ « ابی صلت هروی » که می پرسد:



نشانه های قائم شما به هنگام ظهور چیست ؟


می فرماید :



نشانه او این است که سن پیران و چهره جوانان دارد ، تا آنجا که وقتی کسی او را مشاهده می کند گمان می برد که چهل سال یا کمتر سن دارد . به درستی که از نشانه های او این است که گذر شب و روز او را پیر و سالخورده نمی سازد تا زمانی که اجل او فرا رسد. (9)


آن حضرت در روایت دیگری به توصیف جمال نورانی امام دوازدهم پرداخته ، می فرماید :


پدر و مادرم به فدای او که همنام جدّم ، شبیه من و شبیه موسی بن عمران است . بر او نوارهای نورانی است که از پرتو نور قدس روشنایی می گیرد. (10)



پی نوشت ها:


1 . ر.ک: مؤسسة المعارف الإسلامیة، معجم أحادیث الإمام المهدی علیه السلام، ج1 و 2, در این کتاب 560 حدیث که از طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و اله) نقل شده جمع آوری شده است که البته این رقم بدون احتساب احادیث مشابه است.


2 . ر.ک: همان، ج 3و4, مجموعه روایاتی که در این کتاب از امام باقر و امام صادق(علیها السلام) نقل شده، بدون در نظر گرفتن احادیث مشابه، افزون بر 450 روایت است.


3 .ابو جعفر محمد بن الحسن بن فروّخ الصفّار القمی، بصائر الدرجات، ص489، ح8,


4 . ر.ک: همان، ص 489-488، ح4، 6 و 7؛ محمدبن یعقوب الکلینی، الکافی، ج1، ص179، ح11؛ محمدبن علی بن الحسین بن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا، ج1، ص272، ح1,


5 . محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص261؛ عزیز اللّه العطاردی، همان، ص221، ح385,


6 . ر.ک: عزیزاللّه العطاردی، همان، ص220، ح384، ص221، ح386,


7 . محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (شیخ صدوق)، همان، ج2، ص372,


8 . همان، ص376، ح7,


9 . همان، ص652، ح12,


10 . همان، ص370,

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.