• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعلیم و تربیت (بازدید: 1354)
جمعه 27/5/1391 - 15:10 -0 تشکر 516463
روشهای تدریس

 

 

الگوها و روشهای تدریس

 

 

در این جلسه ما بحثی را در مورد الگوها و روشهای تدریس خواهیم داشت.

الگوها را معادل لغت انگلیسی معادل روش را مقابل لغت «‌متوزمن» بكار می‎بریم .

عملكرد ما و رفتار ما معمولاً تحت تأُثیر باورهای ماست. اگر به عنوان علمی‎ترش كنیم می‎گویم، رفتارها تحت تأثیر نظریه هایی كه در ذهن ما هست وما آن را پذیرفتیم .

بنابراین نظراتی كه رفتار من را می‎سازد .اما رفتار من اگر قبلاز اینكه ساخته بشود ما یك قلبی برایش انتخاب می‎كنم یا یك چهارچوبی،آن چارچوب را « الگو » می‎گویم.

بنابراین منبع و منشأ الگو نظریه است – نظریه های محتلف الگوههای مختلف می‎سازند. بهمین دلیل در نظامهای آمورشی در تدریس و یادگیری الگوهای متعددی داریم زیرا نظریه های مختلفی داریم.

الگو چیست؟ یا هادلنر چیست؟ یك نمونه كوچك از یك شی یا فرآیند یا مجموعه برزگ، اما آن شئی كوچك باید حداكثر ویژگیهای آن شئی برزگ را داشته باشد؟  

مثال شما می‎خواهید سلولهای یك گیاهی را مورد مطالعه قرار می‎دهید نمی‎توانید كل آن گیاه را زیر میكروسكوپ بگیرید .یك برش می‎دهیم از آن می‎گوئیم نمونه از سلولها.

یا فرض كنید حتی اگر بافت سلول را می‎خواهید مطالعه كنید یك برش از آن را مطالعه می‎كنیم .

اگر بخواهیم آب رودخانه را آزمایش كنیم چقدر آلوده است.نمونه ار آن را بررسی می‎كنیم می‎گوییم: « مدل همان نمونه و الگو » است.

در خیاطی هم وقتی ما می‎گوییم الگوی خیاطی یعنی یك نمونه یك چارچوبی كه نمونه كار را برای من مشخص كند. ممكن است بهترین نباشد .

اما این را باید بدانیم كه وقتی من می‎گویم نمونه‎ای از كار را می‎خواهم در آزمایشگاه كار كنم . این نمونه باید ویژگی كامل آب رودخانه را داشته باشد. نمی‎توانم از یك جا بردارم باید از جاهای مختلفی بردارم ، بنابراین اگر من یك الگو تدریس یا چارچوبی را با رضایت انتخاب كردم. این چارچوب باید نماینده آن نظریه یا آن یافته های علمی یا آن مجموعه بزرگی كه من می‎خواهم براساس آن حركت كنم داشته باشد. باید ویژگی آن را داشته باشد.

با این نگاه به الگو، پس الگو عام‎تر از تدریش است .تدریس فعالیتی است كه در داخل یك الگو صورت می‎گیرد.

آن الگو و چارچوب نوع فعالیت من رایا متدلوژی تكنیكهای مرا مشهص می‎كند در فرآنید آموزش ما الگوهای متعددی داریم . سعی می‎كنم تا از این الگوها را اشاره بكنم .

 

 

عزیزان را رجوع می‎دهمبه انواع كتابهای روانشناسی تدریسی یا تربیتی و نمونه آن :

1.     یكی از الگوهایی كه معمولاً در بعضی از كتابهای روانشناسی تربیتی و پرورشی آمده است الگوی عمومی تدریس یعنی اكثر روانشناساان و متخصصان نظم و تربیت این الگو را توصیه می‎كنند .

حالااین الگو چیست ؟ دارای 5 مرحله است. توجیه می‎كنم كه این مرحله را معلمین در نظر داشته باشند.

 

 

گام اول : در این الگو تعیین هدفهای تدریس است ما به عنوان معلم وقتی وارد كلاس می‎خواهید وارد بشود مشخص كندهدف چیست وچه تغییری می‎خواهید ایجاد كنید .

 

گام دوم: هدف‎شان مشخص نشد رفتار ورودی را مشخص كند رفتار ورودی یعنی چه؟ پیش دانسته های فردی یا پیش نیازهای علمی فرد در آن زمنیه كه می‎خواهید تدریس كنید.

 

چرا باز براساس بحث ارتباط. اگر بخواهیم ارتباط را برقرار كنیم باید نكات مشترك را با فرد مورد توجه قرار بدهیم . همین هدف من مشخص است. پایه علمی فرد مشخص است،  میآیم روش و وسایل تدریس را پیش بینی می‎كنم ، چه ابزار و متدلوژی می‎خواهم بكار ببرم بعد از مشخص كاردن آنها سازماندهی شرایط و موقعیت می‎پردازیم . این ابزار وم محتوایی كه در اختیار من است .

چه جوری سازماندهی كنم چه جوری طراحی كنم كه بتوانم سریعتر به هدف برسم.

وقتی سازماندهی كردم وموقعیت را مشخص كردم إر واقع دارم اجرا می‎كنم چون در تعریف تدریس اشاره شد تدریس یعنی ایجاد شرایط تعییر برای شاگرد.

آن هم با برنامه‎ریزی منظم سیستماتیك. اینجا اجرای سازماندهی شرایط را همان اجراء و منظم و مرتب كردن مجموعه عناصری كه لازمه رسیدن به هدف باشد.

نكته آخر ارزشیابی است. من باید ببینم عملكرد خودم را، كه آنچه را مد نظر داشتم رسیدم یا نه این یك الگو است.

اگر این الگو شما قبل از ورود به كلاس انجام دهید اسم آن را طراحی می‎گزاریم بهرحال یك ار روشهای طراحی است. بنابراین یك چارچوبی تعیین هدف، تعیین هدفهای ورودی. روشها. متدلوژی وسایل و ابزار یك معلم در هر درس یا هر شرایط یا هر شیوه‎ای كه خود می‎خواهد این عناصر اصلی را توجه كنید . این را می‎گوییم یك الگوی عمومی تدریس كه مخصوصاً‌ در شیوهای طراحی ما در اول كتابها، فعالیتها، خیلی مطرح شده و انشاءا... در شیوهای آموزشی در طرح  درس‎نویسی اشاره خواهم كرد .

اما در كنار این، عرض كردم همه الگوها، فرصت نیست بحث شود.من دو الگو را كه تقریباً‌ دو نگاه متفاوت را مورد بررسی قرار می‎دهید موردبررسی قرار خواهم داد.

یكی الگوی پیش سازمان دهنده یاادونس ارگانیز ، دیگری الگوی حل مسأله یكی ناظر برمعلم محور بودن فعالیت است و دیگری ناظر بر دانش آموز محور بودن دو نگاه و دو نظریه هست. ابتدا الگوی پیش سازمان دهنده ما گاهی بحث از لغت پیش سازمان دهنده می‎كنیم، توی ذهن معلم ما تداعی می‎شود .

پیش سازمان دهنده بعنی معلم ، بله معلم هم سازمان دهنده هست ولی در اینجا پیش سازمان دهنده به فرد اطلاق نمی‎شود فرض می‎كنیم می‎خواهیم تدریس كنیم بقول آقای « آزوند»‌ اگر در فرآیند تدریس جوری عمل كنیم كه اطلاعات ؟؟؟ ارتباط پیدا كند با ساخت شناختی ما یا اطلاعات قبلی ،یادگیری معنا دار می‎شود، فرد می‎فهمد درونی می‎شود این اطلاعات برایش از همین مفهوم آزوند استنباط كردند این الگو را ساختند.

پس پیش سازمان دهنده فرد نیست بلكه یك مفهوم كلی است كه در ابتدای تدریس ساخته و بكار گرفته می‎شود تا زمینه را مساعد كند برای پیوند اطلاعات جدید من با اظلاعات گذشته .

به آن مفهوم كلی كه پیوند می‎دهد مفهوم جدید را با مفهوم گذشته می‎گویم پیش سازمان دهند.

پس پیش سازمان دهنده مفاهیم كلی است كه در ابتدا تدریس مطرح  می‎شود تا در ابتدا تدریس مطرح می‏‎شود تا اطلاعات جدید را بههاطلاعات گذشته من ربط بدهم.

 

 

سؤال : منظور دانش‎آموز است ؟ بله دانش جدید را با ساخت شناختی ما با گامی این كلمه ساخت شناختی در بعضی از كتابی ممكن است برای معلمین ما یك مقدار نا آشنا باشد.

ما وقتی می‎گویم ساخت شناختی .مجموعه دانش كه در زمینه یك علم در ذهن من است.

مجموعه اطلاعاتی كه من در ذهن در درس ریاضی دارم ساخت شناختی من است.

مجموعه اطلاعاتی كه در ذهن من درستی است می‎شود ساخت شناختی من.

مسلم است سخت شناختی یك فرد و دیگر فرق كند. آرزول می‎گوید. اگر مفاهیم جدید شنختی با ساخت شناختی ارتباط برقرار كند یادگیری معنا دارد صورت می‎گیرد هر گاه اطلاعات جدیدمن جای بگیرد و متصل شود با اطلاعات گذشته من، یادگیری برای من معنا دارد. اگر مفهوم و مبحثی را به عنوان معام ارائه بدهید همان زمینه مشترك، اگر شاگرد در ذهن شخصی خود و حافظه خود اطلاعات كافی نداشنه باشد ممكن است مفهوم و ادراك نكند من اینجا واقعتی را بگویم. ما خدمت سربازی انجام می‎دادیم. دوست داشتیم .

ایشان دیپلم گرفته بود ولی مال منطقه‎ای بود كه در آنجا برف نمی‎آید. اولین باری بود در آن پادگان برف آمده وی وایستاد بود برف را نگاه می‎كند. وقتی به آن گفتم برف ندیدی گفت نه.

گفتم : برف ندید اما توی كتاب نخواندی

گفت من فكر می‎كردم قالبهای شما كه در شهر من می‎فروخته آنها برف است. آن موقع تلویزیون نبود!

وقتی رادیو اعلام می‎كرد در آنجا بیست سانت برف آمد. توی ذهن من می‎آمد. خدایا چرا این خانه ها را خراب نمی‎كند.

همین حالا در كدامهای ما بسیاری از مفاهیم را حفظ می‎كنم امكان می‎دهم ولی برای من معنادار نیست فقط حفظ كردم. سالها بعد متوجه می‎شوم آنچه را معلم می‎گفت چه بود ... بنابراین در این الگو من باید در ابتدای تدریس باید توجه كنم.

مثل ملاتی كه بناها روی آجر می‎گذارد تا بیقه آجرها به آن بچسبند. من باید یك مفهوم كلی را مطرح كنم تا اطلاعات جدید من با اطلاعات گذشته من وصل بشود . معنا دار بشود .

حافظه كوتاه مدت اگر تمرین نشود تكرار نشود بلافاصله از بین می‎رود. بهمین دلیل به حافظه بلند مدت یعنی خزانه اطلاعات ذخیره شده است اشاره كردم.

 

 

ویژگیهای الگوهای پیش سازمان دهنده را :

ویژگیهای الگوهای پیش سارمان دهند را ، ما می‎خواهیم مراحل تدریس را بگویم. ببینم چه ویژگی دارد و چه مراحلی را باید طی كنم .

اگر می‎خواهم تدریس كنم و روشی را بكار ببرم چه مراحلی را باید طی كنم. سؤال آیا عناصر ندارد؟ چرا عناصر آن همان مراحل است.آن مراحل راعناصر می‎گویم. چون یك مقدار عملی‎تر است. چون آن الگو بیشتر در طراحی استفاده می‎شود اما در الگوی پیش سازمانی بیشتر یك الگوی اجرایی است. بهمین دلیل مراحل اجرا می‎گویم.

اولین مرحله اجرا، مراحل اجرای الگوی پیش سازمان یافته است. من چگونه باید این الگو را در كلاس اجرا كنم براساس مفاهیمی كه اشاره كردیم. پس یك معلم اولین گامش ارائه مفهوم كلی است. یك مفهوم عام است كه بستر و زمینه را برای همه فراهم می‎كند. گام دوم مفهوم جدید بعد از این كه اینجا این مفهوم و یا آن قسمت بهم پیوند می‎خورد با آن مفهوم كلی .

بعد از اینكه مفهوم جدید ارائه داد مثالها و تمرینها را انجام می‎دهد.

وقتی تمرینها را حل كرد. مثالها را مشحص كرد می‎آید. این را پیوند می‎دهد به عنوان یك ساخت هماهنگ و منسجم تا در ذهن شاگرد جای بگیرد .

 

 

بعنوان مثال :

من در درس علوم امروز در مورد تولید مثل گیاهان دارم درس می‎دهم. مخصوصاً‌ موضوع درس من درباره پرچم و مادگی به عنوان اندامهای تولید مثل. برای شاگرد خیلی سخت است . برای شاگرد ابتدای یا راهنمایی ،اما شما می‎دانید بعضیهای ما چه بطور طبیعی یا بطور اموزشی در كتاب . مفهوم تولید مثل در جانوران را راحت‎تر می‎فهمند مخصوصآً بجه های روستایی .

اینجا نمی‎خواهدمعلم خیلی جزئی وارد مسأله بشود. می‎گوید بجه ها شما در زمینه تولید مثل جانوران واندامها یتولیدمثل مطالبی خواندید .

حالا من وقتی می‎گویم پرچم یعنی همان اندام ارگانیسم گیاه ، یعنی مادگی یعنی همان نقش.

درهمین حد كافیاست . پرچم  چه نقشی دارد، توضیح می‎دهم .

وقتی توضیح دادم. می‎گویم . انواع گرده افشانی كه صورت می‎گیرد برایش مثال می‎زنم . یك مجموعه كامل بدست میآید این را الگوی پیش سازمان یافته می‎گویم.

اما الگوی دیگر. مفهوم دیگری كه در انیجا وجود دارد كنش و واكنش معلم و شاگرد  است همیشه استخضار دارید كه ارتباط یك طرفه است. یعنی انتقال اطلاعات از سوی معلم به شاگرد است نه از دانش‎آموز به معلم .

روابط میان گروهی چیست ؟ آیا خود دانش‎آموزان در درون فعالیت كلاس با هم ارتباط دارند. نه خیر، مثل همین كس ردیف نشستند و همه به معلم كه منبع فیض است نگاه می‎كنند .

 

 

نكته سوم: منابه و شرایط چیست؟ موقعیت یادگیری چیست؟ موقعیت یادگیری منحصر می‎شود به كلاس درس و معلم و منبع آن شما و هم معلم و كتاب درس است.

شما از همین جا می‎توانیدمطالب و محاسن این روش راه معلم مدار است . شاگرد را كمتر تجربه و فعالیت می‎كنند.

در مقابل این الگوی دیگری است الگوی حل مسأله. در الگوی حل مسأله معلم به هیچ وجه معلم مستقیماً‌ اطلاعات را در اختیار بچه ها قرار نمی‎دهد.

بلكه شرایط و موقعیت پیش می‎آید كه سؤال برای بچه ها بوجود می‎آید یعنی طرح مسأله می‎كند در طرح مسأله باید دقت كند پیش نیاز و مبانی علم شاگرد باید مورد توجه قرار گیرد.

چون اگر من مسأله‎ای را مطرح كنم  و آن نتواند شناخت كافی از آن مسأله داشته باشد قادر به ادامه تحقیق و مطالعه در مورد آن نخواهد بود.

بنابراین اولین گام در الگوی حل مسأله. گفتم معلم مستقیماً‌ اطلاعات را در اختیار بجه ها قرار نمی‎دهد طرح مسأله است.

وقتی مسأله مطرح شد و سؤال در ذهن بچه ها طرح شد .كنجكاوی بایداور هدایت كنیم به جمع‎آوری اولیه اطلاعات برود مطالعه كند.

یا حداقل جلسه‎ای در كلاس بحث می‎گذرانیم كه چرا این مسأله ایجاد شد. اطلاعات مقدماتی را باید بدست بیاورد و در مراحل سوم بایدفرضیه سازی كند و راه حل احتمالی را بررسی كند.

چرا ما می‎گوییم اطلاعات مقدماتی را باید بدست بیآوریم .تا من اشراف و آگاهی كلی نداشته باشم نمی‎توانم راه حل برای آن پیش بینی كنم.

 

 

سؤال حضار :

در مورد جمع آوری اولیه اطلاعات اولیه كه فرمودید.

حتماً اطلاعاتی كه می‎گیرند بایداز منبع كتاب باشد یا هر منبعی دیگری؟ نه خیر از هر منبعی می‎تواند در این الگو منابع و شرایط محدود به كتاب نسبت چون حالت پژوهش و تعمیق دارد.

در فرضیه .فرضیه راه حلهای احتمال ، علمی است برای مسأله ایجاد نشدكه هنوز صحت و سقم آن مشخض نیست .

بعداز اینكه فرضیه ها تجزیه و تحلیل قرار گرفت ومورد تأیید و راهنمایی معلم قرار گرفت. آزمایش فرضیه ممكن است در علوم تجربی در آزمایشگاه كار شود. در یك علم دیگر وارد كتابخانه شود و كار كند. یا در بستر اجتماعی مطالعات را انجام بدهد. شیوه ها و متدلوژی فرق می‎كند اما او باید برود.

این بار دقیق‎تر و منسجم تر بایداطلاعات را جمعآوری كند.

وقتی اطلاعات جمع‎آوری شده دسته بندی ، تجزیه و تحلیل و بعد نتیجه‎گیری صورت می‎گیرد. خوب دقت كنید در الگوی اول معلم بود كه اطلاعات می‎داد در الگوی دومی معلم راهنمایی می‎كند و شاگرد است كه اطلاعات را به معلم می‎دهد. شاگرد است كه تحلیل و نتیجه‎گیری وبعد به معلم برمی‎گرداند .

بنابراین كنش و واكنش معلم و شاگرد یك ظرفیت متمایل است و حتی در برخی از پروژه ها ما هم جزء گروه است.

گاهی ناظر و سرپرست است . بهر حال یك ارتباط دو جانبه وجود دارد . كنش و واكنش شاگردان ، بله من می‎توانم در این شیوه بچه ها را فردی وادار به پژوهش بكنیم . گروهی عمل كنند.

 كاملاً بچه ها می‎توانند بایكدیگر ارتباط تنگاتنگ داشته باشد. دیگری ردیفی نیست. بچه ها باهم كار می‎كنند باهم آزمایش می‎كنند . دقیقاً مثل كار آزمایشگاهی.

منابع چه اشاره كردم . منایع منحصر به كتاب نیست از هر كتابی از هر فردی ار هر موقعیتی می‎توانند برای كسب اطلاعات استفاده كنند.

ملاحظه می‎فرمائید در الگوی اول شاگرداطلاعات معنادار را یادمی‎گیرد. اما در الگوی دومی علاوه بر مفاهیم، اطلاعات روش مطالعه را یاد می‎گیرد و فعالیت نسبت به الگوی اول.

البته هر كدام از الگوها مشكلات و معایب و محاسن خاص خودشان را دارند. در الگوی دومی ما معلم كار آمد می‎خواهیم كه خودش كارمحقق باشد امكانات رامی‎خواهیم از همه تسخر شد. در زمان بسته معین شد.

این روش سخت است باید زمان را آزاد گذاشت. چون دانشجو ؟ در آن فاصله تعیین شده نتواند كارهایش را ارائه بدهد.

شنبه 28/5/1391 - 17:49 - 0 تشکر 518299

با نام خدا و سلام
حیف این مطلب عالی که طولانی است کاش می شد با رنگ و لعاب بهتر و زیباتر و در قسمتهایی کوچک تر آن را مجددا ثبت کنید

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

جمعه 3/6/1391 - 1:3 - 0 تشکر 525179

moradyzade گفته است :
[quote=moradyzade;460121;516463]

اما الگوی دیگر. مفهوم دیگری كه در انیجا وجود دارد كنش و واكنش معلم و شاگرد  است همیشه استخضار دارید كه ارتباط یك طرفه است. یعنی انتقال اطلاعات از سوی معلم به شاگرد است نه از دانش‎آموز به معلم .

روابط میان گروهی چیست ؟ آیا خود دانش‎آموزان در درون فعالیت كلاس با هم ارتباط دارند. نه خیر، مثل همین كس ردیف نشستند و همه به معلم كه منبع فیض است نگاه می‎كنند .

سلام

یه بنده خدایی میگفت کلاس زبان میرفتم

قبلش لغات جدید درسمو درمیوردم هم به انگلیسی هم فارسی

بعد معلم مداد میگرفت دستش

هی میگفت صب کن بذار بنویسم :))

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.