ژاپن بهشت کودکان
اگر ژاپن امروز در دنیا بهعنوان بهشت کودکان است به این علت میباشد که بزرگسالان ژاپنی، ”کودک“ شخصیتی آنان نهفته است. اگر کشورهای دیگر چنین نیستند، دلیل بر بلوغ ارزشی و تفکری آن کشورها نمیباشد، بلکه نشانهای از انکار و نادیده گرفتن قسمتی از شخصیت خودشان است. در نتیجه، موجب اختلالاتی عمیق و گسترده در کلیه جوانب شخصیتشان میشوند. پس ژاپنیها با درک معقولی که از کودک شخصیت داشتهاند حتی بهخود اجازه میدهند به بازی پرداخته، هیجانات خود را بروز دهند و افسانهسرائی زیباشناسانهای داشته باشند. این هیجاندار بودن بازیهای کودکان ژاپن، علاوه بر هیجانی میباشد که هر کودکی بهصورت خود بهخودی در بازی خود حس میکند و این هیجان اضافی و لذتبخش بهعلت مشارکت هیجانآمیز بزرگترهای ژاپنی در بازیهای کودکان است.
بهنظر میرسد که انگیزه مشارکت و همآوائی والدین با کودکان در بازی، در مردم ژاپن بسیار قویتر باشد. همین قوی بودن انگیزه مشارکت والدین ژاپنی باعث میشود که در آن کشور، کودکان بازی خود را شیرینتر تصور و تجربه کنند. حتی این انگیزه تا جائی پیش میرود و قدرت خود را نشان میدهد که جشن ملی خاصی به شناسائی و مشارکت در این رویداد و پدیده اجتماعی اختصاص مییابد. حساسیت اجتماعی به بازیهای کودکان تا جائی بهچشم میخورد که میزان فراموشی و منسوخ شدن بازیها در فرهنگ ژاپن، بسیار کمتر از فرهنگ ایران است. حتی بازیها در آن کشور گستردهتر میشود. مثلاً بادبادکبازی را هم در ژاپن داشتهایم و هم در کشور ایران. این بازی در دو دهه پیش در آن کشور تا چه حدی پرورش پیدا کرده و گسترده شده ولی در کشور ایران منسوخ شده است. شاید فرد ساده عامیانهای، این افول و منسوخ شدن یک بازی را جدی نگیرد ولی افراد صاحب ذوق و صاحب خرد بهخوبی میدانند که چنین پدیدهای چقدر خطرناک و آسیبزائی است. خصوصاً اگر توجه شود که کودکان از طریق بازیها میآموزند که در چه فرهنگی زندگی میکنند و چگونه بایستی هنجارهای آن فرهنگ را نگهداری کنند.
وقتی کودک ژاپنی میبیند که در کشورش روز مخصوصی به نام عید عروسکها وجود دارد، بیمارستان مخصوص عروسکها هست و عروسکها گورستانهای مخصوصی که در آن دفن شوند را دارا میباشند، از نظر ادراکی در مییابد که عروسک در ذهن بزرگترها بهصورت منطقی، و قابل توجهی محترم و ارزشمند میباشد. هنگامیکه او در مییابد، فرهنگ و جامعه او عروسکها را تا این حد مهم میدانند، عروسکها هم برای او مهم میشود. پس با عروسک، بازی میکند نه اینکه عروسک را به هر صورتی که میخواهد بزند، پرت کند، پاره کند و یا مورد پرخاشگری، بیاحترامی و آزار و اذیت قرار دهد. چرا که هر حرکت نامناسب و ناهنجار این کودک با عروسک، بهعنوان کاریکاتور انسان، بعدها و در مراحل بعدی رشد شخصیتی او زمینه را برای برخورد کردن با انسانها فراهم میکند و پرخاشگری و بیاحترامی او تعمیم پیدا میکند.