تبیان، دستیار زندگی

.:.مرجان آسمانی.:.

سلام دوستان عزیز

به نظر من تناسخ اصلا وجود نداره

اگه وجود داشت خدا توی قرآن راجبش صحبت میکرد

اینهایی که شما گفتی میتونند دلائل دیگه ای داشته باشند

مثلا صحنه هایی که میبینیم رو ممکنه توی عالم قبل از این دنیا یعنی عالم ذر دیده باشیم!

احساساتی که به بعضی افراد داریم ممکنه برگرده به دوران کودکی ما و ممکنه مثلا احساس انزجاری که از شخصی داریم به دلیل این باشه که توی دوران کودکی شخصی با ظاهر شبیه به اون به ما اذیتی رسونده... 

البته این نظر منه

اما در کل تناسخ اشتباهه

اینو دین ما هم میگه.... 

موفق باشید 

سلام

آقا دانیال

فکر می کنم به سوالاتتون جواب دادم. اگه ندادم بپرسید تا جواب بدم.

گفتم که تو خواب بوده البته فقط یکیش.

سلام

آقا دانیال قانون کارما رو خوب تعریف نکردید. یعنی اصلن تعریفش این نیست. قانون کارما همون قانون سوم نیوتنه که میگه هر عملی یه عکس العملی داره. به زبون ساده.

من اصلا فکر نمی کنم که ما  " ذر " اتفاقات این دنیا را دیده باشیم چون اگه اینجوری باشه " اصل اختیار " نفی می شه ( در جواب marjan_karate )

بسم رب المهدی

ممنونم از دوست خوبمون دانیال عزیز که بنده رو باز متوجه این بحث کردند یا ذکر صحبت بسیار مفیدشون

اما دوستان همون طور که در صحبتهای خانم نوای آسمانی هم بود یکی از اشکال تناسخ " مسخ " هست . که این مورد زیاد و به کرات اتفاق افتاده  و در قران هم ذکر شده که روح انسانی در جسم حیوان ظهور پیدا میکنه .

در این باره مطلبی رو عرض میکنم از " منشور عقاید امامیه اثر استاد گرانقدر جعفر سبحانی " که کلا این مورد رو راحت توضیح میده

" سوال  : به تصریح قرآن در امتهاى پیشین مسخهایى صورت گرفته و طى آن برخى از انسانها به صورت خوك و میمون در آمده اند، چنانكه مى فرماید: (و جعل منهم القرده و الخنازیر) (مائده / 60).
چنانچه تناسخ باطل است چگونه مسخ تحقق یافته است ؟ "

" پاسخ  :  "" مسخ با تناسخ اصطلاحى فرق اساسى دارد
زیرا در تناسخ، روح پس از جدایى از بدن خویش، به «جنین‏» یا بدن دیگر تعلق مى گیرد، ولى در مسخ روح از بدن جدا نمى شود، بلكه تنها شكل و صورت بدن تغییر مى كند، تا انسان تبهكار خود را به صورت میمونو خنزیر دیده و از آن رنج ببرد.

به تعبیر دیگر، نفس انسان تبهكار از مقام انسانى به مقام حیوانى تنزل نمى كند. چه، اگر چنین بود، انسانهاى مسخ شده رنج و كیفر خویش را ادراك نمى كردند، در حالیكه قرآن مسخ را به عنوان «نكال‏» و عقوبت افراد گنهكار تعریف مى كند.

در این مورد تفتازانى مى گوید: «حقیقت تناسخ این است كه نفوس انسانها پس از جدایى از بدن در همین دنیا به منظور تدبیر و تصرف در بدنهاى دیگر، به آنها تعلق گیرد، نه اینكه شكل بدن عوض شود، چنانكه در مسخ چنین است ""

انشاالله باز بشه در این رابطه صحبت میکنیم . یا علی مدد  

باسلام به تمامی شما که در این بحث شرکت کردید... در ابتدا باید خوشحالی خودم رو ازینکه کسانی پیدا میشن که دغدغه اینگونه مسائل رو دارن ابراز کنم .... اولا تناسخ به هر شکلی که باشد [ملکی یا ملکوتی] عقلاً محال است . ثانیاً برخی از ادیان غیر الهی مانند ادیان هندی به آن ایمان دارند. ثالثاً تمامی ادیان الهی آن را منکر هستند زیرا تناسخ در جایی مطرح می شود که معادی در کار نباشد در حالی که تمامی ادیان الهی معاد را از اصول خود می دانند. رابعاً دین اسلام که در هر موضوعی دیدگاهی دارد  در این باره هم سخنان زیادی دارد که در سر وقتش برای شما ارائه خواهم داد.اما برای روشن شدن این موضوع لازم است به چند نکته توجه شود.1- حقیقت انسان مرکب است از دو جزء با خصوصیات کاملاً متفاوت . انسان یک ترکیب حقیقیست از یک روح مجرد که در افعال خویش نیازمند به بدن است و یک بدن مادی در این جهان .اینکه گفته میشود مرکب حقیقی منظور این است که از ترکیب آن دو یک شیء جدید ساخته می شود و ترکیب حقیقی در مقابل ترکیب انضمامی است که شیء مرکب خواص اجزای خود را دارد . اما مرکب حاصل از ترکیب روح با بدن خاصیت جدیدی به غیر از خاصیت اجزای خود را دارد.2-خصوصیت این روح که گفته شد [در بعضی از منابع اسلامی به آن نفس هم می گویند ] این است که خود مجرد از ماده می باشد یعنی آثار و خصوصیات ماده را ندارد[ مانند وزن , بو , مکان و...]اما همین روح چون به کمال خود نرسیده است در افعال خود نیازمند به ماده و جسم مادی می باشد. یعنی برای اینکه بتواند پرورش یابد باید بوسیله ابزار مادی خود که جسم او می باشد در این دنیا فعالیت کند و به قول حکما و فلاسفه اسلامی « روح یا نفس جوهری است ذاتاً مجرد که در افعالش نیازمند به ماده می باشد » چون بحث نسبتاً طولانی می باشد و مبتنی بر مطالب روایی و حدیثی و مسائل عقلی می باشد اگر مایل به ادامه بحث هستید موافقت خود را اعلام کنید تا ان شاء الله بحث را به نقطه ای مطلوب که همان روشن شدن موضوع تناسخ و دیدگاه دین مبین اسلام و عقل در مورد آن می باشد برسانیم . با آرزوی سلامتی و موفقیت شما

با سلام ,

اینکه گفته شده که مسخ با تناسخ تفاوت می کند درست است اما نکته اینجاست که مسخ  در عالم ماده امکان ندارد زیرا جسم مادی انسان از لوازم  ضروری وجود او در این عالم می باشد و  شکل و صورتی که عارض بر این ماده و جسم می شود باید حتماً متناسب با استعدادی باشد که ماده و جسم دارند و این استعداد برای ماده و جسم همیشگی می باشد و لذا اگر مثلاً صورت انسانی تبدیل به یک صورت حیوانی بشود مانند میمون و یا خوک این تغییر باعث از بین رفتن آن جسم و آن ماده قبلی می شود و در آن صورت آن انسان مسخ شده همان انسان گناه کار نیست بلکه موجودی دیگر می باشد.

اما در مورد آیه ای که به آن اشاره شده این آیه می تواند اشاره به تجسم اعمال در برزخ داشته باشد که  فراوان در احادیث شیع  یافت می شود ، شما برای نمونه می توانید به احادیثی که در باره شب معراج ذکر شده اند مراجعه داشته باشید ، در ضمن باید گفته شود چون در عالم برزخ دیگر ماده و لوازم آن از قبیل استعداد وجود ندارد پس محضوری پیش نمی آید که که انسانها صورت هایی بر اساس نیات و اعمالشان داشته باشند و آنگونه که حقیقتشان در این عالم بوده است محشور شوند آنچنانکه برخی طبق احادیث به صورت مورچه و برخی به صورت سگ و برخی میمون و خوک محشور می شوند

پیروز و موفق باشید

با سلام خدمت دوستان عزیزم

دوست عزیزمون  sadra2554 خیلی زیبا و قابل تامل جلو بردند بحث رو !!

اما نکاتی برام جای سوال موند که دوست دارم خودتون از حرفاتون دفاع کنید و در اصل منظورتون رو بیشتر روشن کنید !!

در مورد پست اولتون حرفی ندارم چون قابل قبوله از نظر من و خیلی قشنگ تجرد روح رو توضیحش دادید . اما در پست بعدیتون که کاملا مطلبتون بر عکس تناسخ شد؟!
اینکه فرمودید :
"" اینکه گفته شده که مسخ با تناسخ تفاوت می کند درست است اما نکته اینجاست که مسخ  در عالم ماده امکان ندارد زیرا جسم مادی انسان از لوازم  ضروری وجود او در این عالم می باشد و  شکل و صورتی که عارض بر این ماده و جسم می شود باید حتماً متناسب با استعدادی باشد که ماده و جسم دارند و این استعداد برای ماده و جسم همیشگی می باشد و لذا اگر مثلاً صورت انسانی تبدیل به یک صورت حیوانی بشود مانند میمون و یا خوک این تغییر باعث از بین رفتن آن جسم و آن ماده قبلی می شود و در آن صورت آن انسان مسخ شده همان انسان گناه کار نیست بلکه موجودی دیگر می باشد ""

میشه دقیق تر بفرمایید؟
چطور در عالم ماده امکان ندارد ؟ اگر نیاز به جسمی هست که باید روح در ان قرار بگیره ، چه لزومی داره تنها وتنها به شکل انسان باشد ؟ متناسب با استعداد هم اگر باشه مغایرتی ایجاد نمیکنه . چون جسمی که به شکل حیوانات مثلا میمون در بیاد ، همه خصوصیات یک جسم رو ایفا میکنه منتها همون طور که نقل قول شد از استاد سبحانی ، این به خاطر عذاب کشیدنی هست که متوجه روح میشه !!

اینکه میگید در این صورت ، او همان انسان گناهکار نیست ، یعنی اینکه شما اصل حیات رو به جسم ربط داده اید ، در حالی که حیات واقعی رو روح تشکیل میده که گناهکار باشه یا معصیت کار!! و جسم تنها حکم مرکب رو داره! .... بیان شما این معنی رو میرسونه که جسم گناه میکنه و وقتی تغییری کرد دیگه اون شخص گناه کار به حساب نمیاد !!!
چه جور این صحبتهاتون رو ثابت میکنید که "انسان مسخ شده همان انسان گناه کار نیست بلکه موجودی دیگر میباشد" !!؟؟