عوامل ثانوی جامعهپذیری سیاسی
در عوامل ثانوی ـ و غیر چهره به چهره ـ پرورش سیاسی، مراكز مختلفی سهیم هستند. در میان این عوامل، نقش مراكز ذیل مهمتر مینمایند:
1. مدارس و مؤسسات آموزشی:
مراكز آموزشی، نقش مستقیم و آگاهانه را در تعلیم و تربیت ایفا میكنند و نقشی بسزا در پرورش سیاسی دارند. از دیر ایام، این نكته مورد توجه بوده است «افلاطون» معتقد بود كه تعلیم و تربیت، وسیلهای است كه با آن زمامدار میتواند به منظور ایجاد دولت هماهنگ با طبیعت بشر، به نحو احسن استفاده كند ـ وی در كتاب قوانین، مؤسسات تربیتی را جزو مؤسسات حكومتی طبقهبندی میكند. در ابتدای این نوشتار، سخن ارسطو را نیز نقل كردیم كه بر ارتباط جدی مراكز آموزشی با نوع دولت در بقا و ثبات قوانین، تأكید داشت. مرور زمان، از نقش مراكز آموزشی در تربیت ـ و بویژه تربیت سیاسی ـ نكاست بلكه نقش عمدهتری پیدا كرد. با طرح تعلیمات اجباری، افزایش سالیان آموزش و مسائلی مشابه، مراكز آموزشی بیش از پیش مورد توجه نظامهای سیاسی قرار گرفت و بر اهمیت آن در ثبات و یا تغییر نظامهای سیاسی افزوده شد.
تذكرات مؤكد امام راحل در مورد مؤسسات آموزشی ـ بویژه دانشگاهها ـ عمدتاً برخاسته از این باور بود كه پرورش مناسب سیاسی، جز با پالایش و بهسازی نظام آموزشی غیر ممكن است. هشدارهای متفاوت و پیوستة امام در زمینه مراكز آموزشی، برخاسته از همین درك بود. از جمله حساسیتهای امام، نكات ذیل را میتوان برشمرد:
اولاً: مراكز آموزش، بایستی از نفوذ عناصر خودباخته مصونیت پیدا كند. این نكته، از تأكیدات مداوم امام راحل بود. نكتهای كه شاید از زاویة آماری، قابل دقّت باشد. در مجموعة مسائل و تذكرات حضرت ایشان، شاید نكتهای به اندازة اعتنا و ارزش قائل شدن برای هویت روحی ـ فكری معلمان، نتوان یافت. در یكی از سخنان و خطابههای خود، فرمودهاند:
«اینطور نباشد كه معلمین ما و مربیهای جوانهای ما، تربیت مسكو شده باشند یا تربیت واشنگتن. سادهاندیشی است كه ما گمان كنیم كه باید همه اینها كه تخصص دارند هر طوری كه میخواهند باشند. باید بیایند و ما از آنها استفاده كنیم. استفاده نمیتوانیم بكنیم. اگر مرض ظاهری ما را یك متخصص خوب كند، امراض باطنی برای ما ایجاد میكند... از یك مرض كوچك به یك مرض بزرگ ما را میكشاند».
تعلق فكری حضرت امام به اصل فوق، چنان بود كه در كلّ مقاطع تعلیم و تربیت، رعایت آن را ضروری و الزامی تلقی میكردند. در سخنانی كه برای مسؤولان نهضت سوادآموزی و ... ایراد كردند، چنین اظهار داشتند:
«همین برادرانی كه برای سوادآموزی در تمام كشور همت گماشتهاند بدانند كه باید افرادی وارد این عمل بشوند كه سوابقشان معلوم باشد و كیفیت عملشان در سابق ولاحق معلوم بشود كه خدای نخواسته اشخاصی نباشند منحرف كه بخواهند كودكان این كشور را از اول منحرف كنند».
ثانیاً: امام، مؤكداً این نكته را هشدار دادند كه بایستی از القائاتی كه دانشپژوهان را، خودباخته كند و از اعتماد به نفس آنان، بكاهد خودداری شود. در یكی از پیامهای خویش، چنین فرمودهاند:
«مبادا اساتید و معلمینی كه بواسطة معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را كه تازه از اسارت و استعمار رهیدهاند، تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناكرده از پیشرفت و استعداد خارجیها، بت بتراشند و روحیه پیروی و تقلید و گداصفتی را در ضمیر جوانان تزریق نمایند».
پیام فوق نكتهای بس رفیع را در بر دارد. متون درسی و نیز درسی و نیز سخنان اساتید و معلمان، میتواند معرفت و احساسی ویژه در آموزش جویان برجای نهد. اعتبار و حرمت معلمان و نیز جایگاه متون درسی، تماماً موجب میشود كه دانش پژوه، آموختههایی را كه از ایشان كسب میكند، در نهاد خویش جای دهد و منش و روش خویش را بر آن قاعده، بنیان نهد. براساس این اهمیت، حضرت امام، نسبت به سخنان اساتید و معلمان، حساسیت نشان دادهاند و بویژه در زمینه روح تعلیمات آنان و گرایش آن، اظهارنظر فرمودهاند.
2. رسانههای گروهی
: در اهمیت رسانههای همگانی در دورة اخیر، سخن بسیار گفتهاند. شاید بتوان گفت كه یكی از تغییرات جدّی در چهرة جهانی، تغییر نظام اطلاعاتی و ارتباطی است. سرعت، گستره و عمق جامعهپذیری ـ و بویژه جامعهپذیری سیاسی ـ در عصر ارتباطات اطلاعاتی نوی، كاملاً متفاوت با دورههای پیشین است. قبل از هجوم رسانههای همگانی، یك كودك در دهكدهای كه به كندی تغییر میكرد، بزرگ میشد و انگارههای خود را از منابع محدود و انگشتشمار ـ و از همه مهمتر خانواده ـ دریافت میكردند. این منابع اولاً پیامهای خویش را به شكل گفتاری و عامیانه منتقل میكردند ـ كه معمولاً پر از مكث و تكرار مكررات بود ـ و ثانیاً در این پیامها، غالباً منابع یكدیگر را تأیید میكردند.
در اثر نظام ارتباطی ـ اطلاعاتی نوین، تعداد مجاریی كه فرد تصاویر و باورهای خویش را دریافت میكرد، افزایش یافت. كودك و جوان، دیگر تصورات خود را به تنهائی از طبیعت یا اطرافیان دریافت نمیدارد بلكه روزنامهها، مجلات، رادیوـ تلویزیون و ... به وی،تلقی و ذهنیت میدهند.
امام خمینی، به اهمیت ابزارهای اطلاعرسانی نوین وقوف داشتند و در میان ابزارهای سمعی و تصویری، بر نقش رادیوـ تلویزیون. تأكید فراوانتر مبذول كردند. به نظر ایشان، نقش اساسی این دستگاه در نوع تربیت سیاسی و هم چنین فراگیری و گسترة آنها ایجاب میكند كه با عنایت و توجه بیشتری در ادارة آن صورت گیرد:
«اهمیت رادیو ـ تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها، دستگاههای تربیتی است. باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت شوند. یك دانشگاه عمومی است. دانشگاه دانشگاهِ موضعی است. این یك دانشگاه عمومی است یعنی دانشگاهی است كه در تمام سطح كشور گسترده است... باید این دستگاه، دستگاهی باشد كه
بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن كند. تمام را مبارز بار بیاورد. تمام را متفكر بار بیاورد. تمام اینها را مستقل بار بیاورد. آزادمنش بار بیاورد. از غربزدگی بیرون كند. استقلال به مردم بدهد»
تعمق در جملات اخیر امام، نشان میدهد كه ایشان چه رسالتی را از رادیو ـ تلویزیون انتظار داشتند. به نظر ایشان، این دستگاه موظف است كه روحیة مناسب با نظام سیاسی انقلاب را، در جامعه بیافریند. جامعه را، از خودباختگی و جذب به تمدن غربی دور كند و در آنان، روح تفكر واعتماد به نفس ایجاد كند. در نظر حضرت امام، این رسالت، بایستی چون آب حیات در اندام و پیكره برنامههای رادیو ـ تلویزیون جاری باشد و هیچ برنامهای از برنامههای این دو دستگاه، معارض با این اهداف و خواستهها نباشد.
امام خمینی، در سهم مطبوعات و نشریات در رشد و تربیت سیاسی جامعه،... سخنان مبسوط و مفصل دارند. بارها و بارها از نقش قلم سخن گفتند و مسؤولیت ارباب قلم را در ابعاد مختلف تربیت اجتماعی و بویژه تربیت سیاسی، یادآور شدند. ایشان، در تأثیرگذاری مجلات و مطبوعات، كلام نغز و قابل توجهی دارند:
«آنچه كه بیش از همه در فرهنگ مردم تأثیر میگذارد، مجله و فرم مجله است. برای اینكه مجله و نحوة ارائه آن خیلی تأثیر دارد. این حتی خودش اگر مجله را هم نخواند، ورق زدن مجلّه، این خودش در روحیهاش تأثیر میگذارد».
كلام فوق از ایشان حكایت از آن دارد كه ابعاد تأثیر مطبوعات را نه تنها در خوانندگان بلكه در بینندگان آن نیز باید جستجو كرد. نكتهای كه خود بر تكلیف اصحاب قلم میافزاید.
امام خمینی با تلقی فوق، بارها و بارها از ابعاد مسؤولیت مطبوعات و نشریات، سخن گفتند و رهنمودهایی را پیرامون رسالت این رسانة مكتوب، بیان كردند. از جمله، در خطابهای فرمودند:
«در باب نشریات خودتان میدانید كه نقش نشریات در هر كشوری از همه چیزها بالاتر است روزنامهها و مجلات میتوانند كه یك كشوری را رشد بدهند و هدایت بدهند به راهی كه صلاح كشور است و میتوانند كه به عكس عمل كنند».
3. مساجد و مؤسسات دینی:
در كشورهای صنعتی، «احزاب» یكی از عوامل جامعهپذیری سیاسی شناخته شدهاند. در كشور ما، به علل مختلف، احزاب و گروههای سیاسی، نقش چشمگیری در این مقوله نداشتهاند. در بررسی علل آن، به عوامل مختلف اشاره كردهاند و از جمله آنكه بخشی عظیم از كاركرهای احزاب سیاسی، توسط مساجد و حسینیهها انجام میشده است و از جمله آن، مشاركتهای سیاسی در مواقع لزوم، در این امكان، سامان پیدا میكرده است. جنبشها و نهضتهای سدة اخیر در كشورمان، عمدتاً در محور «مساجد» شكل گرفتهاند و به تاریخ سیاسی كشور، جهت بخشیدهاند.
«امام خمینی» با توجه به نقش تاریخی مساجد، فرمودهاند:
«مسجد در اسلام و در صدر اسلام، همیشه مركز جنبش و حركتهای اسلامی بوده، از مسجد تبلیغات اسلامی شروع میشده است و از مسجد حركت قوای اسلامی برای سركوبی كفار و وارد كردن آنها در بیرق اسلام بوده است... شما كه از اهالی مسجد و از علمای مساجد هستید، باید پیروی از پیـامبر اسلام و اصحاب
* «مبادا اساتید و معلمینی كه بواسطه معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را كه تازه از اسارت و استعمار رهیدهاند، تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناكرده از پیشرفت و استعداد خارجیها، بت بتراشند و روحیه پیروی و تقلید و گدا صفتی را در ضمیر جوانان تزریق نمایند»
آن مرور كنید و مساجد را برای تبلیغات اسلام و حركت اسلامیه و برای قطع ایادی شركت و كفر و تأیید مستضعفین در مقابل مستكبرین قرار بدهید».
امام، معتقد بودند كه پیروزی نهضت، نه تنها از نقش مساجد و ضرورت آن در ابعاد مختلف تربیتی و بویژه تربیت سیاسی، نكاسته بلكه بر اهمیت آن افزوده است. در هشدارهای اولیه پس از پیروزی، فرموده بودند:
«راه دیگری كه الآن در نظر آنهاست، این است كه این مراكزی كه مربوط به ربط روحانیت و ملت است، این مراكز را سست بكنند و كمكم از بین ببرند. وسوسه كنند به اینكه این آخوندها كه از آنها كاری نمیآید، میروید توی مسجد چه كنید؟... مسجد محلی است كه از مسجد باید امور اداره بشود. این مساجد بود كه این پیروزی را برای ملت ما درست كرد. این مراكز حساسی است كه ملت باید به آن توجه داشته باشد. اینطور نباشد كه خیال كنند حالا دیگر ما پیروز شدیم و دیگر مسجد میخواهیم چه كنیم».
4. شعائر مذهبی:
دیانت اسلام با تشریع و تأكید بر شعائری چون حجّ، نمازجمعه، نماز جماعت و موارد مشابه، زمینة نوعی خاص از جامعهپذیری سیاسی را پدید آورده است. مسلمانان با شركت در این تجمعات، به انتقال و كسب گرایشهای سیاسی ـ اجتماعی دست مییازند. امام خمینی بر این وجه از شعائر دینی، تأكید فراوان داشتند و در گسترش و تعمیق آن، تلاش مؤكّد نشان دادند. ایشان، به مبلغان مذهبی، توصیه داشتند كه از موقعیت تجمعات مذهبی، در افزایش دانش و آگاهی سیاسی جامعه، بهرهبرداری لازم را بنمایند.
«به عهده علمای بلاد و خصوصاً ائمة جمعه هست... كه در خطبههایشان كه یك فرصتی است كه مردم مجتمعند و مطالب را میشود گفت، تنبه بدهند مردم را كه غفلت نكنند از این دستهائی كه به خیانت میخواهند این انقلاب را متلاشی كنند».
همچنین در ارشاد به مبلغان در مراسم سنتی روضه و عزاداری، فرمودهاند:
«عزاداری به همان قوت خودش باید باقی بماند و گویندگان پس از اینكه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور كه سابق میخواندند و مرثیه را همانطور كه سابق میخواندند، بخوانند و مردم را مهیا كنند برای فداكاری. این خون سیدالشهداست كه خونهای همه ملتهای اسلامی را به جوش میآورد و این دستجات عزیز عاشوراست كه مردم را به هیجان میآورد و برای اسلام و حفظ مقاصد اسلامی مهیا میكند»
امام در بیان فوق، بر دو وجه تأثیرگذاری این مراسم، تأكید كردهاند. از یكسو با انتقال مسائل روز توسط مبلغان مذهبی، دانش و اطلاع سیاسی مخاطبان افزایش بیابد و از سوی دیگر شكل و شیوة مراسم، روحیة شهادتطلبی و فداكاری را زنده نگاه دارد. روحیهای كه نظام اسلامی ـ بواسطة اصطكاك با مخاطرات و حوادث ـ از شهروندان خویش، متوقع است و در تكامل و اعتلای این احساس، خود را موظف میداند.
تأكید امام بر مراسم«حج ابراهیمی» گوشهای دیگر از این نكته بود ایشان به موقعیت حج در شكلگیری معرفت و احساس سیاسی جهان اسلام،توجّهی وافر داشتند. از این رو، در مناسبتهای مختلف بر تلفیق سیاست با مراسم عبادی حج، تأكید كردند و مراسم حج را بدون انتقال اطلاعات لازم سیاسی و ابراز و گسترش احساسات متناسب، ابتر و ناقص دانستند.از جمله فرمودهاند:
«اعلان برائت از مشركان كه از اركان توحیدی و واجیات سیاسی حج است، باید در ایام حج به صورت تظاهرات و راهپیمائی با صلابت و شكوه هرچه بیشتر و بهتر برگزار شود... اعلان برائت در حج، تجدید میثاق مبارزه و تمرین تشكل مجاهدان برای ادامة نبرد با كفر و شرك و بتپرستیهاست و به شعار هم خلاصه نمیشود كه سرآغاز علنی ساختن منشور مبارزه و سازماندهی جنود خدای تعالی در برابر جنود ابلیس و ابلیسصفتان است»