حس شایستگی سیاسی:
تربیت سیاسی، علاوه بر دو ركن شناخت و احساس سیاسی، نیازمند تعیین جایگاه فرد در نظام سیاسی است. شخص و موقعیت او در نظام، بایستی تفسیر شود، قابلیتهای خویش را پیدا كند و بدرستی دریابد كه چه كارهائی در توان و در مسؤولیت اوست.
امام خمینی، در راستای توضیح و تعیین نكتة فوق، مطالب ذیل را یادآور شدند:
اولاً عمل سیاسی، تكلیف شرعی و دینی است. امام، بارها و بارها از پیوند تفكیكناپذیر دین و سیاست سخن گفتهاند و جدائی دین و سیاست را، توطئهای استعماری و خانهبرانداز، تلقی كردهاند. از جمله فرمودهاند:
«حضرت موسی بن جعفر را چون نماز میخواند، چون روزه میگرفت، چون مردم را دعوت میكرد كه به هارون الرشید و اینها، شما بروید و با آنها بسازید هرچه آنها ظلم میكنند شما حرف نزنید؟ یا قضیه این نبوده است؟ آنها از باب اینكه میدیدند... برای دولت خطرناك است برای قدرتها[ی] اینها خطرناك است» [به حبس ایشان اقدام كردند].
ثانیاً مسؤولیت پذیری سیاسی را، وظیفه و تكلیف دانستهاند. گریز از مسؤولیت و روحیه انزوا و كنارهگیری از مسؤولیت سیاسی و اجتماعی را، نكوهش كردهاند و از جمله، وسوسههای شیطانی را در این زمینه، افشا كردهاند، در خطاب به فرزند گرامیشان نوشتهاند:
«پسرم از زیر بار مسؤولیت انسانی كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالی مكن كه تاخت و تاز شیطان در این میدان، كمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسؤولین و دست اندركاران نیست».
بیان فوق از حضرت ایشان، بسیار دقیق و قابل ملاحظه است. امام به عنوان یك استاد اخلاق و آموزگاری آشنا به زیر و بم درون آدمی، مطلب فوق را باز میگوید. این نكته كه شیطان در انزوا، چونان محیط اجتماعی حضور دارد و اگر وساوس او در آن محیط، بیشتر نباشد. حداقل كمتر نیست، توجه و تذكاری آموزنده از آن استاد بزرگ اخلاق است. چه بسیار كسان كه مسؤولیتگریزی سیاسی و اجتماعی را به بهانة پرهیز از دامهای شیطانی، طرح و عنوان كردهاند و دوری از خدمت به خلق را با آن ماسك و شمایل، توجیه نمودهاند. امام با درایت و تیزبینی، این پندار را درهم ریختهاند و فراخنای عمل شیطان را در گوشة خلوت چونان میدان خدمت و سیاست دانستهاند و آن بهانه و توجیه را، ناموجّه نشان دادهاند.
ثالثاً فعالیت سیاسی، در انحصار قشر و طبقه خاصی نیست بلكه تمامی مردم، بایستی خود را موظف به اجرای نقش سیاسی بدانند. تأكید امام بر حضور تمامی اقشار در میدان عمل و سیاست، در طول دورة مبارزه تا رحلت ایشان، ادامه یافت. ایشان، در برابر كنارهگیری تمامی گروههای اجتماعی بویژه روحانیان و دانشگاهیان، موضعگیری نشان دادند و آنان را، موظف به ایفای مسؤولیتهای سیاسی ـ اجتماعی دانستند.
از جمله تأكیدات امام، لزوم دخالت سیاسی نسل تحصیلكرده در مسائل سیاسی ـ اجتماعی است. در مقطع انتخابات مجلس دوم، ایشان در برابر القائات برخی از گروهها ـ كه نتیجهای جز حذف تعهد سیاسی در دانشگاهیان نداشت ـ چنین موضعگیری كردند:
«از قراری كه من شنیدهام در دانشگاه بر بعضی از اشخاص رفتهاند، گفتهاند كه دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا میگفتند كه مجتهدین در سیاست نباید دخالت بكنند. این منافی با حق مجتهدین است. آنجا شكست خوردهاند. حالا عكسش را دارند میگویند. این هم روی همین زمینه است... دانشگاهیها بدانند این را كه همانطوری كه یك مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت بكند یك دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت كند... بیدار باشید، توجه كنید، اینها با توطئههایشان میخواهند كار را انجام بدهند... آنوقت شیطنت این بود كه سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آنها هم بسیار نفع بردند. این مطلب شكست خورده، حالا میگویند كه سیاست حق مجتهدین است. یعنی در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت كنند. باقیشان بروند سراغ كارشان... این از آن توطئه سابق بدتر است برای ایران... برای آنكه آن یك عده از علما را كنار میگذاشت. منتها به واسطة آنها هم یك قشر زیادی كنار گذاشته میشوند. این تمام ملت را میخواهد كنار بگذارد. یعنی نه اینكه این میخواهد مجتهد را داخل كند. این میخواهد مجتهد را با دست همین ملت از بین ببرد.»
مشابه خطاب و عتاب فوق، در ارتباط با حوزهها نیز از حضرت ایشان صادر شده است. مكرراً تفكر جدائی دین از سیاست را در حوزهها، تخطئه كردهاند، ضرورت حضور فعال روحانیان را در عمل سیاسی
* تركیب دو عنصر تغییر و علاقه به ثبات در نظامهای انقلابی، ایجاب میكند كه احساسی متناسب پدید آید تا بتواند شهروندان انقلابی را، در عین شور واشتیاق به تحول و دگرگونی، به حفظ و تحكیم اساس نظام انقلابی، وفادار نگاه دارد
یادآور شدهاند و آنان را، از تسرّی تفكرات اهل جمود، برحذر داشتهاند:
«علمای دین باور در همین حوزهها تربیت شدهاند و صفوف خویش را از دیگران جدا كردهاند. قیام بزرگ اسلامیمان نشأت گرفته از همین بارقه است. البته هنوز حوزهها به هر دو تفكر آمیختهاند و باید مراقب بود كه تفكر جدائی دین از سیاست، از لایههای تفكر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نكند.»