• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 444)
يکشنبه 22/5/1391 - 17:58 -0 تشکر 506671
آرای سیاسی فقهای صفویه و قاجاریه

آرای سیاسی فقهای صفویه و قاجاریه، بخشی از فرآیند كلی تحول اندیشه سیاسی تشیع را می‏سازد. این آرا، برآیند اندیشه سیاسی گذشته است، اما خود نیز مقدمه‏ای برای شكل‏ گیری اندیشه حكومتی شیعه در دوره پس از قاجاریه گردید. در واقع، بدون تحقق اندیشه‏های فقهی و سیاسی عالمان گذشته، تصور شكل یافتن اندیشه ولایت فقیه از سوی امام خمینی رحمه‏الله غیر ممكن بود. گر چه اندیشه ولایت فقیه امام خمینی رحمه‏الله با آرای گذشته متفاوت است، ولی از این جهت كه اندیشه‏ای برای ساختن حكومت اسلامی است، با دیگر اندیشه ‏های سیاسی شیعی قرابت دارد.

يکشنبه 22/5/1391 - 17:58 - 0 تشکر 506677

مدخل



علما و فقهای اسلام، سلطنت شاهان صفویه و قاجاریه را بر پایه این اندیشه كلیدی شیعه كه هر حكومت غیر منصوب از ناحیه ائمه معصومین علیهم‏السلام غیر شرعی است، نامشروع می‏دانستند، اما برخی از آنها ناگزیر بودند، بر اساس قاعده ضرورت، مصلحت و تقیه، به همكاری با شاهان صفویه و قاجاریه بپردازند و به امید روزی بنشینند كه توانایی جایگزین كردن حكومت مبتنی بر ولایت فقیه را به جای سلطنت سلطان عادل یا مشروطه پیدا كنند. برای فهم و درك این مسأله، مروری بر آرای سیاسی برخی از مهمترین فقهای صفویه و قاجاریه اجتناب‏ناپذیر است.

يکشنبه 22/5/1391 - 18:1 - 0 تشکر 506690

محقق كركی:



نورالدین علی بن عبدالعالی كركی، معروف به محقق كركی، محقق ثانی و شیخ علایی، در لبنان به دنیا آمد، در ایران زیست و پس از مرگش، در عراق به خاك سپرده شد. وی، هم عصر شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی بود، و از سوی شاه طهماسب به عنوان اولین شیخ الاسلام، منصوب و اختیارات وسیعی به او واگذار گردید. محقق كركی، صاحب كتاب فقهی معروف «جامع المقاصد» است. به علاوه، قریب بیست جلد كتاب دیگر به رشته تحریر در آورده و حدود ده تن از شاگردانش، از علمای بزرگ دوره صفویه هستند. محقق ثانی در تألیفات خود، آرا و نظریاتی را درباره خراج، حكومت و نماز عبادی سیاسی جمعه ابراز كرده است.


محقق كركی بر این نظر بود كه ائمه معصومین علیهم‏السلام ، تصرف و تملك خراج را به دیگران اجازه داده‏اند، و پیروان خود را مجاز كرده‏اند به حُكّام جور، خراج بپردازند. همچنین، مردم اجازه دارند از محلّ درآمدهای ناشی از خراجی كه به شاهان می‏پردازند، از سلاطین مواجب، ارزاق و هدایا دریافت نمایند؛ حتی اگر خراج از سوی حاكمی جائر و ظالم جمع آوری شده باشد. به نظر می‏رسد كركی با ابراز چنین عقیده‏ای، از یك سو، به تأیید تلویحی حكومت شاهان صفوی و از سوی دیگر، به رد ضمنی مشروعیت آنان پرداخته است. در واقع، او تنها برای اجرای حدود شرعی، همكاری با سلاطین صفوی را اجازه داد و خود نیز به همین دلیل، عنوان شیخ الاسلامی شاه طهماسب را پذیرفت.


به دیگر بیان، به ظاهر و بر حسب ضرورت، و به دلیل خطری كه از سوی امپراتوری عثمانی متعصب سنی، حیات شیعه در ایران را تهدید می‏كرد، همكاری متقابلی بین محقق ثانی و شاه صفوی آغاز شد، به صورتی كه شاه طهماسب، محقق را به شیخ الاسلامی برگزید و در فرمانی به او نوشت:


«شما به پادشاهی مستحق‏ترید، چون شما نایب امامید و من فقط یكی از عاملان شمایم كه اوامر شما را اجرا می‏كنم.»


افزون بر آن، شاه به همگان دستور داد كه نواهی و اوامر شیخ را بدون كم و كاست به انجام رسانند، اما عده‏ای از علما، مخالف مشروعیت سلاطین ـ چه عادل و چه ظالم ـ و به همین دلیل، مخالف همكاری با آنان بودند، ولی بر اثر نفوذ فراوان و قدرت وافر معنوی كركی، آرای او، بر نظرات همه مخالفان غالب گشت.


محقق ثانی در باب نماز جمعه نیز نظری بر خلاف دیگران داشت. به اعتقاد او، اگرچه وجود امام معصوم علیه‏السلام و یا نایب خاص وی برای اقامه نماز جمعه شرط است، ولی این شرط در عصر غیبت منتفی است و تنها وجود نایب عام برای اقامه نماز جمعه در عصر غیبت كافی می‏باشد. بنابراین، كركی، اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت واجب تخییری می‏دانست.بحثی كه كركی درباره نماز جمعه مطرح ساخت، به عنوان رساله‏ای در باب ولایت فقیه درآمد، زیرا نایب عامی كه اقامه نماز جمعه، با وجود او واجب است، همان ولی فقیه خواهد بود. گذشته از آن، اقامه نماز جمعه در عصر صفوی، با ذكر نام سلاطین صفوی همراه و این لااقل به معنای مشروع دانستن سلطنت شاهان صفوی از سوی علما بود8، البته بعید نیست كه این مشروعیت، بر حسب ضرورتهای زمانه و بر پایه قاعده دفع افسد به فاسد و یا انتخاب بد از بدتر صورت گرفته باشد و شاید تنها نام بردن از سلاطین صفویه را نتوان به معنای پذیرش آنها و یا مشروعیتشان دانست.


شیخ ابراهیم قطیفی: ابراهیم بن سلمان بحرینی، معروف به شیخ ابراهیم قطیفی، در قطیف بحرین زاده شد و در نجف اشرف وفات یافت. وی از علمای بزرگ شیعه در قرن نهم و اوایل قرن دهم شمسی است كه در علم و تقوا و بی‏اعتنایی به مال و مقام دنیا، شهره عام و خاص بود. او در زمان شاه طهماسب می‏زیست و از شاگردان محقق كركی بود، اما با آرای استادش در باب وجوب اقامه نماز جمعه و پرداخت خراج به سلطان در عصر غیبت و نیز همكاری با سلاطین صفوی مخالفت داشت.


قطیفی شرعی بودن پرداخت خراج به پادشاه را در عصر غیبت، رد می‏كرد. به عقیده او، دادن خراج به شاه، حتی اگر شاه آن را در خزانه بیت المال جمع آوری كند و در امور مردم صرف نماید، حرام است. وی همچنین پذیرش هدایا، جوایز و اموالی را كه از قِبَل خراج پرداختی به شاه، از سوی سلطان به مسلمانان داده می‏شد، حرام كرد. قطیفی به آنچه در این زمینه می‏گفت، عمل هم می‏كرد. به عنوان نمونه، وی هدیه شاه طهماسب را به استناد آیه «به ستمكاران اعتماد و اتكا نكنید كه دچار عذاب الهی می‏شوید»، نپذیرفت.


نكته دیگر در آرای سیاسی قطیفی، مخالفت وی درباره همكاری با سلاطین است. وی همانند مقدس اردبیلی، سلطنت را نامشروع می‏دانست و هر گونه همكاری با سلطان - چه عادل و چه ظالم - را به این دلیل كه آنها غاصب حق حكومت فقها هستند، مذمت می‏كرد. ایشان در توجیه و تبیین مخالفت خویش، به روایات متعددی از جمله این روایت استناد می‏كرد :امام صادق علیه‏السلام به علی بن ابی حمزه كه دوست وی در دستگاه بنی امیه است، فرمودند: اگر بنی امیه افرادی را به عنوان كاتب و جنگجو و جزء آنها نمی‏یافتند، نمی‏توانستند حق ما را از ما بگیرند.


آرای قطیفی در مورد نماز جمعه نیز مخالف آرای محقق كركی بود. در واقع، قطیفی جزء آن دسته از علما به شمار می‏رفت كه اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت حرام می‏دانند و «رساله فی حرمة صلاة الجمعة فی زمن الغیبة مطلق» را در رد نظریه وجوب اقامه نماز جمعه در عصر غیبت و بویژه در رد كتاب «صلاة الجمعة» محقق كركی نوشت. با این وصف، آرای سیاسی قطیفی، به جای این كه در مقابل آرای سیاسی محقق كركی مقاومت كند، به تثبیت و تحكیم آرای سیاسی استادش مدد رساند؛ به آن دلیل كه، جایگاه علمی و اعتبار اجتماعی كركی چنان بالا بود كه آرای سیاسی قطیفی، یارای رقابت با آن را نداشته‏اند.


شهید ثانی: زین الدین فرزند علی بن احمد، معروف به شهید ثانی،هیچگاه به ایران نیامد و به حكومت صفویان روی نیاورد، ولی نظریات فقهی و سیاسی وی به تثبیت حكومت شیعی صفوی انجامید. او در سال 884 ش./ 911 ق. در جبل عامل لبنان چشم به جهان گشود و در 937 ش./ 966 ق. به حكم سلطان عثمانی (سلطان سلیمان قانونی) در مكه دستگیر و به اتهام بدعت گذاری در دین، به دار آویخته شد. او در فلسفه، شعر و ریاضیات، سر آمد روزگار بود و به فقه پنج مذهب جعفری، مالكی، حنبلی، حنفی و شافعی تسلط داشت. به عقیده مرحوم علامه خوانساری، شهید ثانی «حتی در تخلق به اخلاق الله چیزی نمانده بود كه به پایه معصومان رسد.» با این وصف، برای امرار معاش، به جمع آوری هیزم بیابان و فروش آن می‏پرداخت.


شهید ثانی در شرح «اللمعة الدمشقیه» به تشریح مبسوط نظریات فقهی سیاسی خویش پرداخته است كه به عنوان نمونه، به دو مورد از آن اشاره می‏كنیم :


الف) شهید ثانی همانند شهید اول19 ، قضاوت در زمان غیبت را از وظایف فقیه جامع الشرایط می‏دانست. به عقیده آنها، بر فقها جایز است در عصر غیبت، حدود شرعی را در صورتی كه متضمن ضرری نباشد و به شرط داشتن شرایط افتا؛ یعنی ایمان، عدالت و علم به احكام شریعت، به اجرا درآورند. همچنین، به عقیده شهید ثانی، پذیرش قضاوت و اجرای حدود شرعی از سوی فقیه، مشروط به این كه او را به انجام كار حرام وادار نكنند و [او نیز] قدرت امر به معروف و نهی از منكر داشته باشد، واجب است. در این صورت، بر مردم نیز واجب است كه به او رجوع كنند و رأی او را پذیرفته و فتوای او را بر خود لازم و واجب شمرند. این نظریه، علما را به پذیرش قضاوت از سوی دولت صفوی ترغیب كرد.


ب) شهید ثانی اولین فقیهی بود كه اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت، نه حرام و نه واجب تخییری، بلكه واجب عینی دانست، اگر چه این نظریه، به نظریات علمای سنی مذهب21 و اخباریون22 شبیه بود، ولی او بر اساس استنباط شخصی از ادله فقهی، به این برداشت رسید. اما نمی‏توان تاسیس حكومت صفوی و مهمتر از آن، اهمیت پیدایش یك حكومت شیعی مستقل در ایران را در ارائه چنین نظری از سوی شهید ثانی نادیده گرفت. این نظریه فقهی سیاسی موجب اقامه گسترده‏تر نماز جمعه، افزایش بیشتر نفوذ اجتماعی علما، نظارت افزونتر فقها بر مسائل محرومان و ممانعت از تعدی به حقوق آنها گردید

يکشنبه 22/5/1391 - 18:2 - 0 تشکر 506695

شیخ بهایی:



شیخ بهاء الدین محمد عاملی، معروف به شیخ بهایی، در 994 ش./ 1025 ق. در جبل عامل لبنان پا به عرصه هستی گذاشت. در هفت سالگی به همراه پدرش به ایران آمد و سرانجام، پس از هفتاد سال زندگی در ایران، در اصفهان دار فانی را وداع گفت. وی در فقه، سیاست، ریاضیات، نجوم، معماری و پزشكی، شهره روزگار بود و در این موضوعات، نزدیك به صد كتاب از وی باقی مانده است. او همچنین، شاگردان معروفی همچون ملامحسن فیض كاشانی و ملاصدرای شیرازی تربیت كرد و در زمان شاه عباس كبیر، به مقام شیخ الاسلامی كشور دست یافت.


شیخ بهایی همانند شهید ثانی، به كمك و همیاری نخستین حكومت فراگیر شیعه؛ یعنی صفویه همت گماشت. هدف شیخ از كمك به دولت صفویه، هدایت و ارشاد آن بود. به عقیده وی، دیانت و شریعت اسلام، دستورالعملی برای اداره حكومت است. بنابراین، دولتها باید كارگزار دین و متعهد به اجرای قوانین خدا باشند. از این رو، شیخ، وجود و حیات دولت را تنها در صورتی می‏پذیرد كه به اجرای احكام الهی بپردازد. شاید از این زاویه دید است كه وی همانند محقق كركی و شهید ثانی، در حمایت از شاهان صفویه، هم در نظر و هم در عمل می‏كوشید.


تفسیری كه شیخ بهایی از وطن ارائه می‏دهد، مشی و منش سیاسی او را در عقاید دینی و مذهبی نشان داد. وی كلمه وطن را در حدیث «حب الوطن من الایمان» یك وطن جغرافیایی مبتنی بر ملیت و ناسیونالیسم نمی‏دانست؛ بلكه وطن را به جایگاه اخروی روح انسان تعبیر می‏كرد؛ زیرا عقیده داشت، پیامبری كه محبت و علاقه به دنیا را سرچشمه همه خطاها و گناهان معرفی می‏نماید، چگونه دوست داشتن یك چیز مادی همچون وطن را نشانه ایمان می‏داند ؟ او در تبیین نظر خویش، این شعر را سرود:






  • این وطن شهری است كو را نام نیست.




  • این وطن مصر و عراق و شام نیست




يکشنبه 22/5/1391 - 18:3 - 0 تشکر 506705

محمدباقر مجلسی :



علامه مجلسی، صاحب كتاب معروف "بحارالانوار"، از دیگر علمای اسلامی دوره صفویه است كه نظریات و عملكردش در تحكیم و تثبیت دولت شیعی صفوی مؤثر افتاد. او در 1007 ش./ 1038 ق. در اصفهان به دنیا آمد و در سن 77 سالگی در آن شهر وفات یافت و همان‏جا به خاك سپرده شد. مرحوم مجلسی، در روزگاری می‏زیست كه كشور ایران و مذهب شیعه در معرض خطر جدی خارجی مانند خطر عثمانی، ازبكها، روسها و انگلیسیها و خطر انحراف داخلی مانند خطر مبلغان مسیحی، ظلم و فساد شاه، درباریان، صوفیان و بت پرستان قرار داشت. بنابراین، او مقام شیخ الاسلامی و سپس عالی‏ترین مقام دولتی و مذهبی؛ یعنی ملاباشی را در سن  سالگی پذیرفت تا میهن و مذهبش را از این خطرها برهاند. از این رو، در مراسم تاج گذاری سلطان حسین صفوی، به جای درخواست هدیه، از وی تقاضا كرد:


«فرمانی صادر كند و نوشیدن مسكرات، جنگ میان فرقه‏ها و... را نهی فرماید.»


از نظر مرحوم مجلسی، عدالت حكما و امرا موجب اصلاح مردم و عمران كشور، فساد آنان مایه اختلال در امور و رفتار ایشان موجب تاثیر در رفتار مردم می‏شود. او در تایید سخن خویش، به حدیث معروف از حضرت رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله كه صالح بودن مردم را منوط به صالح بودن فقها و امرا می‏دانست، استناد می‏كرد. مجلسی همچنین اضافه نمود:


«این حق مردم است كه انتظار داشته باشند، پادشاه با آنان به عدالت و مهربانی رفتار كند و در مجازات مردمی كه تخلفی را از روی جهل انجام می‏دهند، عجله به خرج ندهد؛ زیرا خداوند مردم را ضعیف و پادشاه را قوی قرار داده است.»


تأكید مكرر مرحوم مجلسی بر عنصر عدالت، به دو دلیل بود: اول، خداوند بر اساس «كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعیته»؛ به هر كسی سلطنتی عطا كرده است، در قیامت، رفتارش با مردم را مورد مؤاخذه قرار خواهد داد. دوم، بر پایه «الملك یبقی مع الكفر و لایبقی مع الظلم»؛ اگر پادشاه به سركوبی دشمنان نپردازد، در حفظ دین و جان مردم نكوشد، و در یك كلام، به عدالت رفتار نكند، سلطنتش پایدار نخواهد ماند. مرحوم مجلسی می‏گفت: چنانچه حاكم عادل باشد، بر مردم لازم است برایش دعا كنند و حق او را ادا نمایند. اما اگر ظالم باشد، باید در اصلاح او بكوشند.


مجلسی، معاشرت مردم را با شاهان، در صورتی كه موجب هدایت و ارشاد آنها و دفع ضرر مالی، جانی و عرضی از خود و دیگران شود، لازم می‏دانست. در غیر این صورت، معاشرت با شاهان را نهی می‏كرد؛ زیرا معاشرت و همنشینی با آنان را موجب حمایت و یا رضایت به ظلم و فساد آنها و تن‏دادن به رفتار و خواسته‏ هایشان می‏شمرد.


بنابراین، همكاری علمای دوره صفویه با پادشاهان، نه به طمع مقام، بلكه برای حفظ دولت جدید التأسیس شیعه بوده است. ضرورت این همكاری با توجه به این كه شیعه در طول تاریخ، اغلب در انزوای سیاسی قرار داشت، بیش از پیش معلوم می‏شود. البته روابط عالمان با پادشاهان، تنها در حدی بود كه فقها را قادر می‏ساخت با تبلیغ مذهب شیعه، گسترش حوزه‏های دینی و...به توسعه و تحكیم مبانی شیعه بپردازند. آنان هرگز روابط خود با شاهان را تا آن حد توسعه ندادند كه باعث شود، سلاطین، به معاصی و منكرات دست یازند. بی‏شك، اولاً، همكاری مشروط و محدود علما با سلسله صفویه و سلاطین صفوی، موجب تثبیت شیعه و ترویج آن گردید و به این جهت، حكومتهای بعد از صفویه نیز، شیعه مذهب بوده‏اند. ثانیا، علمای صفویه، بر مشروط بودن حكومت، تأكید داشتند. به این معنا كه، آنان اجازه ندادند كه شاهان به میل خود رفتار كنند، بلكه بر الزام سلاطین بر اجرای مقررات دینی اصرار ورزیدند. همین اصرار از سوی فقها در حكومت شاهان قاجار قبل و بعد از انقلاب مشروطه، به وضوح دیده می‏شود. ثالثا، رویكرد علمای صفویه به حكومت، به گسترش نفوذ اجتماعی آنان در آن دوره و دوره‏های بعدی كمك كرد. این امر، به تأثیر و نفوذ فزاینده علما در جنبشها و تحولات اجتماعی، و نیز زندگی سیاسی مردم انجامید

يکشنبه 22/5/1391 - 18:5 - 0 تشکر 506713

جمال الدین حسینی:



سید جمال الدین اسدآبادی یااسعدآبادی یا بهتر بگوییم، حسینی، كه او را با اوصافی مانند «حكیم متجدد، پیشوای مصلح، قطب دایره علوم، نادره دوران و آیتی از آیات خدا»توصیف كرده‏اند، فرزند سید صفدر و سیده سكینه بیگم بود كه در 1217 ش. در محله سیدان امام‏زاده احمد اسدآباد همدان، زاده شد و در قزوین، تهران و نجف اشرف، زیر نظر استادانی چون شیخ مرتضی انصاری تحصیل كرد. سپس به هندوستان رفت و از آن پس، به منظور آگاه سازی مسلمانان، از ظلمی كه به وسیله استعمار خارجی و استبداد داخلی بر آنان می‏رفت، در كشورهای افغانستان، مصر، ایران، عثمانی، انگلیس و فرانسه، به فعالیت سیاسی پرداخت. وی سرانجام در این راه، در سن 59 سالگی در استانبول به دستور سلطان عبدالحمید، مسموم و كشته شد.


سید جمال‏الدین، در زمان هجوم همه جانبه استعمار به كشورهای اسلامی و در دوران افول و انحطاط مسلمانان می‏زیست، این مسأله، او را به شناسایی علل انحطاط مسلمانان و راه‏های رهایی از آن واداشت. به بیان عمیق‏تر، از نظر گاه سید جمال الدین، آنچه مانع رشد، توسعه و پیشرفت جامعه اسلامی می‏شد، عبارت بود از:


«1 ـ استبداد حكام؛


2 ـ جهالت و بی‏خبری توده مسلمان و عقب ماندن آنها از كاروان علم و تمدن عقاید و تمدن؛


3 ـ نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و دور افتادن آنها از اسلام نخستین؛


4 ـ جدایی و تفرقه میان مسلمانان به عناوین مذهبی و غیر مذهبی؛


5 ـ نفوذ استعمار غربی.»


به بیان دیگر، از نظر سید جمال الدین، استبداد داخلی و استعمار خارجی، مهمترین و مزمن‏ترین درد جامعه اسلامی است كه به خود باختگی در مقابل غرب، دوری از عقل، راحت‏طلبی، تفرقه بین دولتهای اسلامی و سرانجام، به ضعف و عقب‏ماندگی مسلمانان می‏انجامد. وی برای درمان این دردها و بیماریها، راه‏های زیر را پیشنهاد می‏داد:


«1 ـ مبارزه با خودكامگی مستبدان؛


2 ـ مجهز شدن به علوم و فنون جدید


3 - بازگشت به اسلام نخستین و دور ریختن خرافات و پیراهه‏ها و ساز و برگ‏هایی كه به اسلام در طول تاریخ بسته شده است؛


4 ـ ایمان و اعتقاد به مكتب اسلام؛


5 - مبارزه با استعمار خارجی؛


6 ـ اتحاد اسلام؛


7 ـ دمیدن روح پرخاشگری و مبارزه و جهاد به كالبد نیمه جان جامعه اسلامی؛


8 ـ مبارزه با خود باختگی در برابر غرب.»


در واقع، سید جمال الدین دو هدف عمده داشت: دمیدن روح تازه در كالبد شرق و برانگیختن آن، علیه نفوذ و استیلای غرب؛ به دیگر سخن، او می‏خواست مردم را آگاه و بیدار نماید و سپس آنها را علیه استعمار و استبداد متحد سازد

يکشنبه 22/5/1391 - 18:6 - 0 تشکر 506723

میرزای نائینی:



میرزا محمد حسین نائینی غروی در 1240 ش. در نائین اصفهان متولد و پس از تحصیلات اولیه و به منظور تكمیل آن، راهی اصفهان، سامرا، كربلا و نجف شد. وی از محضر استادانی چون آقا نجفی اصفهانی (در فلسفه و كلام) و میرزای بزرگ46 (در فقه و اصول) كسب فیض كرد. با آغاز انقلاب مشروطیت، نزدیكترین مشاور و رایزن آخوند خراسانی بود و نیز یكی از معتبرترین رساله‏های دفاع از مشروطیت را به نام «تنبیه الامّة و تنزیه الملّة» به رشته تحریر درآورد كه اینك یكی از كتب معتبر در اندیشه سیاسی مسلمانان معاصر به شمار می‏رود. مرحوم نائینی پس از یك عمر مجاهده علمی و سیاسی، در سن 76 سالگی دار فانی را وداع گفت.


مرحوم نائینی در مشروعیت بخشی به مشروطیت، سخن بسیار گفته است كه در اینجا به برخی از آنها اشاره می‏كنیم:


مرحوم نائینی، حكومتها را به دو دسته تقسیم كرد: اول حكومت تسلطیه، تحكمیه یا استبدادی، دوم حكومت مقیده، محدوده یا مشروطه. حكومت مشروطه از نظر نائینی، به یكی از دو صورت ذیل ظاهر و متجلی می‏شود : الف ـ حكومت كامل و عاری از عیب معصوم علیه‏السلام ، از آن جهت مشروطه است كه معصوم علیه‏السلام از عصمت برخوردار است و این صفت، آنان را در اطاعت و پیروی شهوات و اَعمال استبدادی باز می‏دارد. ب ـ حكومت مشروطه غیر معصوم علیه‏السلام ، این حكومت اگر چه خالی از عیب نیست، ولی بر حكومت استبداد رجحان دارد.


مرحوم نائینی در اثبات مشروعیت مشروطیت، علاوه بر ادله عقلی مزبور، به دلایل فقهی نیز اشاره دارد. برخی از این دلایل عبارتنداز:


1 ـ «وقتی ممكن نیست سلطانی را از ارتكاب تمام منكرات و از جمله، غصب حكومت بازداشت،ولی این امكان هست كه با محدود كردن دایره اقتدار و سلطه او، وی را از ارتكاب منكرات دیگری نهی كرد و دور نمود، نباید در اقدام استقرار حكومت مشروطه كوتاهی كرد.»


2 ـ با توجه به «نیابت مجتهد جامع الشرایط در امور حسبیه و وجوب اقامه نظم ممالك اسلامیه،... بر فقها و علما فرض است... با تحدید(محدود كردن) استبداد و استقرار مشروطیت، در جهت مهمترین وظایف حسبیه، كه همان نظم ممالك اسلامی و حفظ بیضه اسلام است، اقدام كنند.»


3 ـ «وقتی فقها قادر نیستند در عصر غیبت، به ادای تمام وظیفه خود در تحدید كامل سلطنت مطلقه بپردازند، بر آنان واجب است تا به قدر ممكن، به تحدید سلطنت و مشروطه كردن آن مبادرت كنند.»2


مرحوم نائینی بر این نظر بود كه نمایندگان مجلس، چون به اذن مجتهدان به قانونگذاری می‏پردازند، و مصوبات آنان، به وسیله مجتهدان عادل و عالم نظارت می‏شود،كارشان مشروع است. همچنین، دلیل دیگر مشروعیت قانونگذاری، از سوی مبعوثان ملت آن است كه آنان صرفا به قانونگذاری در اموری اقدام می‏كنند كه شرع مقدس در مورد آن، نظر صریحی ابراز نكرده است. این مسائل، كه بیشتر شامل مسائل سیاسی، چون دخل و خرج كشور می‏شود، تابع مقتضیات زمان است و مشورت در آن، از نظر شریعت اسلامی مانعی ندارد، در حالی كه مشروعه خواهان، به رهبری شیخ فضل الله با قانونگذاری از سوی مجلس مخالفت می‏كردند و معتقد بودند كه قانونگذار خداوند است و بشر مجاز نیست به وضع قانون بپردازد.


افزون بر آن، اختلاف نظرهای دیگری بین شیخ فضل الله و مرحوم نائینی وجود داشت. به عنوان مثال، شیخ فضل الله با آزادی مطلق از آن جهت كه به رهایی و دست كشیدن از قید و بندهای دینی و به انتشار عقاید كفرآمیز می‏انجامد، مخالف بود؛ ولی نائینی، آزادی را به معنای رهایی از استبداد، بیان مصالح و مفاسد خلق و خلاصی از هر گونه زور و ستم، و نه رهایی از قید عبودیت و بندگی خدا می‏دانست.همچنین، مشروعه خواهان، شعار مساوات و برابری مشروطیت را خلاف شریعت معرفی می‏كردند، اما منظور نائینی از مساوات، مساوی بودن آحاد ملت با والی در برابر قانون و اجرای آن بود

يکشنبه 22/5/1391 - 18:8 - 0 تشکر 506728

شیخ فضل الله نوری:



وی در 1257 ش. در روستای لاشك در منطقه كجور مازندران متولد شد. در بخش بلده شهر نور درس خواند و سپس برای تكمیل تحصیلات دینی، نخست به تهران و سپس به نجف و سامرا رفت. او از شاگردان طراز اول میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ) بود و خود نیز شاگردانی چون شیخ عبدالكریم حائری یزدی تربیت كرد. وی كه با اشاره و رهنمود میرزای بزرگ، به ایران عزیمت كرد، در جنبش تنباكو نقشی ممتاز داشت. با آغاز نهضت مشروطه، با مشروطه خواهان همراه شد؛ ولی پس از آن كه مشروطه به ضدیت با شریعت روی آورد، شیخ فضل الله به مخالفت با مشروطه منحرف شده پرداخت. مشروطه خواهان این اقدام شیخ را مخالفت با اصل مشروطه تلقی كردند و او را به دار آویختند.


شهید شیخ فضل الله نوری، برای اصلاح و نجات مشروطه از زوال و انحطاط، التزام آن را به مشروعه ضروری می‏دانست. هواداری از مشروعه كه به معنای برپایی حكومت دینیِ مقید به احكام الهی، مطابق با قرآن مجید، شریعت احمدی و برپایه قوانین شرعی است، مهمترین و برجسته‏ترین اندیشه سیاسی او به شمار می‏رود؛ بدان گونه كه آرای سیاسی دیگر وی، از اندیشه مشروعه‏طلبی‏اش نشأت می‏گیرد. بنابراین، فهم اندیشه‏های سیاسی شیخ فضل الله، مشروط و منوط به درك اندیشه مشروعه خواهی اوست.


اعتقاد شیخ به قانون، قانونگذاری و مجلس، متأثر از اندیشه شریعت‏طلبی (مشروعه خواهی) اوست. از نظر شیخ، حفظ نظام عالم در گرو وجود قانون است. بهترین قوانین نیز قانون الهی است و كاملترین و جامعترین وجهه این قانون را كه تأمین كننده نیاز همه نسلها و عصرها و تأمین كننده سعادت دنیا و آسایش آخرت است، فقه شیعه ارائه می‏دهد. بنابراین، نیازی به وضع قانون جدید نیست و هیچ كس حق ندارد به جعل قانون بپردازد، مگر این كه آنچه به نام قانون وضع می‏شود، برای تنظیم و اصلاح روابط اجتماعی باشد، آن هم مشروط به آن كه مخالف شریعت اسلامی و فقه جعفری نباشد.پا فشاری شیخ در گنجانیدن اصل نظارت فقها و مجتهدان بر مصوبات مجلس در متمم قانون اساسی، در همین راستا قابل درك است.


شیخ شهید درباره آزادی نیز نظریاتی مطابق شریعت اسلامی و خلاف آرای مشروطه خواهان داشته است. به بیان مفصلتر، وی در مهاجرت كبرا در پاسخ به این سخن آیت‏الله طباطبایی كه «مشروطه، آزادی كامل برای ملت می‏آورد» گفت: «آزادی كامل كه هر فرد برای هر كاری آزاد باشد... در اسلام نیست.» اندكی پس از مراجعت از هجرت كبرا، برخی از روزنامه‏های مشروطه طلب به استهزای آرمانهای مذهبی مردم ایران پرداختند و شیخ برای جلوگیری از تكرار و یا تشدید این اقدامات، پیشنهاد گنجانیدن اصل «نظارت علمای دین بر اصل آزادی مطبوعات» را مطرح كرد كه هیچگاه مورد توجه مشروطه خواهان قرار نگرفت؛ در حالی كه شیخ، با آن آزادی كه منجر به توهین به مقدسات دینی، انبیا علیهم‏السلام ، ائمه معصوم علیهم‏السلام ، اولیا و اشاعه عقاید كفرآمیز، ترویج منكرات و افكار غربی شود، مخالف، و با آزادی مشروع، موافق بود.


نتیجه سخن: اندیشه سیاسی عصر صفویه، برآیند اندیشه سیاسی شیعی دوره‏های گذشته است، و اندیشه سیاسی قاجاریه نیز از فرایند تكاملی اندیشه سیاسی دوره صفوی تأثیر پذیرفته است. كه خود نیز، زمینه ساخت اندیشه و استقرار ولایت فقیه از سوی امام خمینی رحمه‏الله را فراهم آورد. در مجموع، می‏توان ادوار مهم اندیشه سیاسی شیعه را بدین شرح برشمرد:


1 ـ دوران امامت كه از رحلت پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله تا غیبت امام عصر(عج) ادامه یافت. محور اندیشه سیاسی این دوره، بر حقانیت حكومت علی علیه‏السلام و یازده فرزندش استوار بود، به آن دلیل كه آنان برپایه، وصیت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در حادثه غدیر و نیز شایستگی‏های دیگر، لایقتر از همگان به احراز مقام امامت و خلافت بوده‏اند.


2 ـ دوران رویكرد به پذیرش سلطانی كه در صدد اجرای مقررات دینی است و آن، از غیبت كبرای امام زمان(عج) آغاز، تا روی كارآمدن صفویان به طول انجامید. دلیل گرایش به نظام حكومتی و همكاری با آن، ضرورت اداره زندگی سیاسی و اجتماعی مردم در غیبت امام معصوم علیه‏السلام بود. از این رو، شیعه، با فرق گذاشتن بین سلطانی كه می‏خواهد به اسلام عمل كند و یا نكند، مجوز همكاری یا عدم همكاری با سلطان را از سوی علمایی چون شیخ بهایی دریافت كرد.


3 ـ دوره مشروعیت بخشی به سلطان متمایل به اجرای اسلام، كه شاهان صفویه، تا مشروطه را در بر می‏گیرد؛ در آغاز به استقرار حكومت شیعی فراگیر منتهی شد، از این جهت، محقق كركی بر آن شد كه قدرت و حكومت چنین پادشاهانی را مشروع بداند، در پی آن، محمد باقر مجلسی و دیگران، قبل و بعد از او مسؤولیتهای حساس دولتی كه پیش از آن سابقه نداشت را پذیرفتند. اما در واقع، معلوم نبود كه مشروعیت علما، از آن پادشاه است و یا مشروعیت پادشاه در ید قدرت علماست.


4 ـ دوران رویكرد به حكومت مردمی و عرفی كه آغاز آن، انقلاب مشروطه و پایان آن، مشروطه سوم (پهلوی دوم) است، به آن دلیل اتفاق افتاد كه با پایان یافتن حكومت شاهان صفوی، بار دیگر، استبداد عریان به صحنه سیاسی بازگشت، وابستگی دولتهای بعدی به اجانب پدید آمد و گسترش یافت. این عوامل، به علاوه، بیداری فزاینده افكار عمومی اجتماعی شیعه، باعث شد كه شیعه دریابد چاره رفع استبداد و قطع استعمار، تنها در گرو پدید آوردن محدودیت قانونی برای شاهان است. چنین حكومتی، نه بهترین حكومت دلخواه، بلكه تنها انتخاب بد از بدتر بود. اوج گرایش به استقرار حكومت مبتنی بر قانون، - البته نه قانون اساسی و بشری، بلكه قانون اسلام - در برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه اندیشه ولایت فقیه حضرت امام خمینی رحمه‏الله متجلّی شد. این واقعه، امید شیعه به امكان فراهم آوردن زمینه‏های ظهور حكومت عادل امام عصر علیه‏السلام را تشدید كرد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.