مراسم عزاداری و عزت نفس:
موضوع عزت نفس، هم از دیدگاه دینی، یك مفهوم محوری و مهم است و هم ازدیدگاه روان شناسی، در گرایش هایی مثل رشد، بالینی، شخصیت و اجتماعی، به آنتوجه فراوان شده است، عزت نفس یكی از مؤلفههای بهنجاری محسوب میشود(انكینسون و همكاران)
مراسم عزاداری را از هر دیدگاهی (دینی یا روانشناسی) مطالعه كنیم، رابطة منفیبا عزت نفس ندارد. بلكه زمینههای عزت نفس بیشتر را در افراد فراهم میآورد.
ارزیابی ما از خود پندارة خویش بر حسب ارزش كلی آن، عزت نفس نامیدهمیشود؛ به عبارت دیگر، میتوان عزت نفس را هم چون میزان ارزشی كه ما برای خودقائل هستیم، در نظر گرفت. مطالعات، حاكی از این است كه آگاهی یا برداشت ما از خود،بیشتر ناشی از تجربههای اجتماعی ماست. ماخود را آن گونه میبینیم كه فكر میكنیمدیگران ما را میبینید.
ایلین شیهانو میگوید، طی ملاقاتهایی كه در طول سالیان، با مراجعانمختلف داشتهام، افرادی را دیدهام كه عزم خود را جزم كرده بودند كه عزت نفس خود رابالا ببرند و از این ره گذر آثار مثبت متعددی را نصیب خود كردند، بعضی از آن آثار بهترتیب زیر است:
1) پذیرش هر چه بیشتر خود و دیگران
2) آگاهی بیشتر از آنچه درزندگی میخواهیم.
3) آرامش بیشتر و آمادگی بیشتر برای كنترل استرس
4) امنیت بودنو احساس شاد بودن.
5) اشتیاق به داشت مسئولیت بیشتر.
6) توجه بهتر به دیگران.
7)احساس راحتی در موقعیتهای اجتماعی.
8) احساس متعادل بودن.
9) اتكا به خود وخلاقیت بیشتر.
10) بهبود ظاهر و احساس سر زندگی.
11) آمادگی بیشتر برای دریافتمحبت و محبت كردن به دیگران.
12) ملایمتر بودن با خود، توانایی دست زدن بهخطرهای بیشتر.
13) توانایی تبریك گویی به دیگران بدون حسادت.
14) اطمینانداشتن به خود در همة فعالیتها.
15) تبدیل كردن «مشكلات» به مبارزه جوییها.
16)تمایل بیشتر برای در میان گذاشتن احساسات با دیگران.
17) توانایی بیان صادقانةنارساییها در كارهای خود.
18) اشتیاق، انگیزه و علاقهمندی بیشتر به زندگی.
از سوی دیگر عزت نفس پایین نیز، مشكلات فراوانی را برای فرد ایجاد میكند،بعضی از آنها عبارتند از:
1) عدم پذیرش خود و دیگران: كارل راجز میگوید هر چه افراد خود را بیشتربپذیرند، احتمال پذیرش دیگران نیز برایشان بیشتر است و بر عكس.
2)ترس از تركشدن: بسیاری از افراد، از ترس این كه ترك شوند، به روابط مخرب خود و دیگران ادامهمیدهند، گاهی وابستگی را با محبت و عشق اشتباه میگیرند.
3) كمال گرایی افراطی:اگر در كمال گرایی، همواره خود را با موفقترها مقایسه كنیم و توقع بالاتر داشته باشیم، ازهمسر خوب دوست خوب، انجام دادن كارهای خوب و...، محروم خواهیم ماند.
4) استفادهاز مكانیزم انكار: مثلا زنی كه عزت نفس پایین دارد، اگر شوهرش از زیبایی اش بگوید،میگوید او فقط برای خوشحالی من این طور میگوید
5) گاهی مكانیزمهای دیگری مثلسركوبی، فرافكنی، واكنش وارونه، و... نیز ناشی از كمبود عزت نفس است.
6) بعضیاعتیادها در زندگی روزمره، مثل پرخوری، كم خوری، سیگار كشیدن، مصرف الكل و موادمخدر، كار، نظافت، قمار، مسائل جنسی، احساسات عقل گرایانه، سرزنش دیگران، و...نیز گاهی ناشی از عزت نفس پایین هستند.
7) عزت نفس پایین، با خود انگاره ضعیف ومبهم، و عزت نفس بالا، با شناخت روشنتر از خود، همراه است.
8) پیش قدم شدن درارتباط با دیگران، در افراد با عزت نفس پایین كمتر است.
كمبود عزت نفس در رفتار اجتماعی فرد نیز اثر منفی میگذارد. گرنی مطالعات زیادی را در مدارس انجام داد؛ او فهرستی از رفتارهای اجتماعی متأثر از عزتنفس پایین را شمارش كرده است:
1) كوچكتران را آزار میدهد.
2) با همسالانشپرخاش كننده است.
3) به غریبهها اعتماد نمیكند.
4) دیدگاه دیگران را درك نمیكند.
5)به نظریات مراجع قدرت خیلی وابسته است.
6) اطلاعات كمی از خودش بروز میدهد.
7) از نقشهای رهبری اجتناب میكند.
8) به ندرت داوطلب میشود.
9) به ندرت توسطهمسالانش انتخاب میشود.
10) غالبا كناره گیر و منزوی میشود.
11) رفتارهایمتناقض دارد
12) مطیع است و ابراز وجود نمیكند.
13) به ندرت میخندد.
14) توجهاشبه خودش است.
15) همسالانش را بی ارزش تلقی میكند.
16) فعالیت هایش توسطدیگران تعیین میشود.
در متون دینی، از این موضوع با عنوانهای متعددی؛ مثل عزت نفس، كرامتنفس، مردانگی و آزادگی و... یاد شده است. از دیدگاه دین، اصولاً برای مؤمن، عزت واحترام خاصی هست. یعنی علاوه بر عزت نفس، باید مؤمنان دیگر را نیز عزیز بداریم؛به عنوان مثال قرآن میفرماید؛ «اگر به نیازمند مؤمنی كمك مالی كردید، آن را با اذیتكردن و منت گذاشتن همراه نكنید، و اگر غیر از این است، اصلا صدقه ندهید و كلماتیخوب بر زبان جاری كنید، بهتر است». «وای كسانی كه ایمان آوردهاید، صدقات خود را بامنت گذاشتن و اذیت كردن باطل نكنید.» در روایات متعددی نیز آمده است كه حرمتنفس مؤمن از حرمت مقدساتی مثل كعبه نیز بیشتر است. و تحقیر وی به هیچ وجهبخشودنی نیست.
در باب عزت نفس نیز در متون دینی، در دو سطح نگاه میشود: یكی عزت نفسشخصی و دیگری عزت نفس انسانی. در روانشناسی اگر از عزت نفس سخن به میانمیآید، فقط به خود شخصی نظر دارد؛ یعنی توجه كردن و مهم شمردن استعدادهاینهفته در وجود فرد. اما در دین، باید علاوه بر احیا كردن استعدادهای درونی، نفس انسانیرا عزیز داشت و در مقابل نفس حیوانی، آن را پرورش داد. باید حتی المقدور دست نیازپیش دیگران دراز نكرد، بر اساس بسیاری روایات، خداوند كارهای مؤمن را به خود ویواگذار كرده است، ولی اجازة ذلت پذیری به او نداده است. این امر آن قدر مهم است كهحتی انجام دادن واجبات الهی نیز، عذری برای پذیرش منت و ذلت دیگران نیست، برایانجام یك واجب الهی میتوان از مال و حتی از جان، مایه گذاشت، اما از آبروی مؤمننمیشود. اگر كسی مؤمنی را دعوت كند كه به هزینة او به حج برود، و شائبهای از منتگذاری در بین باشد، لازم نیست بپذیرد.
حتی مبارزه با نفس كه به معنای صحیح خود، بسیاری ضروری و لازم است. نبایدموجب نادیده گرفتن عزت نفس بشود. كسی ممكن است خیال كند كه با تحقیر خودپیش دیگران، بهتر میتواند با نفس خویش مبارزه كند، اما اسلام این را اجازه نمیدهد.
برخی از اهل تصوف كه كمتر با منابع غنی اسلام آشنایی داشتهاند، گرفتار چنینخطایی شده اند، مؤمن نباید كاری كند كه پس از آن مجبور به معذرت خواهی بشودچون این نوعی ذلت پذیری است. نباید در مسافرت، با كسانی كه فاصلة اقتصادی بسیاربا او دارند، همسفر بشود، چون اگر ضعیفتر باشد، خودش اذیت میشود و اگر غنیتر باشدموجب اذیت هم سفر خود میشود.
بین عزت نفس و رفتار اخلاقی مثبت، رابطة مستقیم وجود دارد. كسی كه عزتنفس داشته باشد، كمتر گرفتار خطاهای اخلاقی میشود، بیشتر میتوان از او انتظارداشت و نباید خودمان را از شرّ او ایمن بدانیم. هیچ كسی برای دیگران تكبر نمیكند،مگر این كه ذلتی را در خودش احساس كرده است. كسی كه نفاق میورزد، ناشی از ذلتدرونیاش است و كسی كه غیبت میكند به خاطر عجز او است.
هم بستگی بین عزت نفس بالا و فضایل اخلاقی را از طریق یك قانون مسلمروان شناختی نیز میتوان نتیجه گرفت و آن عبارت است از نظریة «هماهنگیشناختی» فستینگر. چكیدة این نظریه این است كه اگر متوجه بشویم، دو شناخت ما بایكدیگر، یا شناخت و رفتار ما با یكدیگر ناهماهنگ است، دچار ناراحتی میشویم وتلاش میكنیم كه حتی المقدور، آن ناهماهنگی را بر طرف سازیم.
طبیعی و آشكار است كه در مراسم عزاداری حسینی (ع)، اوّلاً، محتوای آن دین،تبلیغ و ترویج میشود كه حسین (ع) پیرو آن بوده است. و جایگاه عزت نفس در این دینرا دانستیم؛ ثانیاً، خود امام حسین (ع) و حركت او و سخنان و پیامهای او، كه در مراسمعزاداری از آنها یاد میشود، از ابتدا تا انتها، پر است از عزت نفس و تأكید بر آن. پیام«هیهات منا الذلة» حسین (ع) و حركت او ضرب المثل شده است. در سراسر دنیا هركسی نام حسین را بشنود یا بخواند، فوراً همراه آن، نام عاشورا و نهضت حسین و ظلمستیزی حسین مطرح میشود؛ ثالثاً، روانشناسان، برای رشد عزت نفس عواملی راشمارش میكنند، كوپر اسمیت(1967) تحقیقات انجام شده بر روی عزت نفس را مروركرد و به این نتیجه رسید كه چهار عامل، اهمیت ویژهای در رشد عزت نفس داند.
1)میزان پذیرشی كه دیگران برای او قابل هستند.
2) موفقیتهای فرد و موقعیتی كه برای اودر جامعه قائلند.
3) تفسیری كه فرد از ارزش، و آروزهای خود داشته است و دارد.
4) روشیا روشهایی كه فرد، آن تفسیر خود را به عمل میكشاند.
با اندكی تأمل در این چهار عامل، متوجه میشویم كه مراسم عزاداری، باعث رشداین عوامل و در نتیجه رشد عزت نفس میشود. افراد، در مراسم عزاداری، به طور صحیحو كامل مورد پذیرش یكدیگر قرار میگیرند، در این مراسم، عزاداران و برگزاركنندگان، بهاحترام حسین (ع) هر كسی را كه در این مراسم وارد شود (حتی اگر اشتهار به بزه كاری همداشته باشد) عزیز میشمارند و آن را مهمان حسین میدانند. كسانی كه اهل مراسمعزاداری حسینی هستند، در جامعه اسلامی، جایگاه خاص دارند. مردم هیئتیها ومسجدیها را دوست دارند و آن را به صورت خودآگاه و ناخودآگاه، ییك از معیارهایگزینش خود در امور مهم زندگی، مثل ازدواج، مشاركت مالی و...، میدانند. تفسیری كهفرد از ارزشها و آرزوهای خود دارد، و همین طور شیوهای كه فرد، آن آرزوها و ارزشها راعملی میكند، تحت تأثیر مستقیم شناختها و عواطف ناشی از مراسم عزادارای است.