• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 815)
سه شنبه 17/5/1391 - 10:29 -0 تشکر 495935
منقبت امامان علیهم السلام در شعر فارسی

 
نوشته ی رسول جعفریان بر گرفته از
http://www.hawzah.net/FA/articleview.html?ArticleID=46504




مروری اجمالی بر منقبت امامان علیهم السلام در شعر فارسی

سه شنبه 17/5/1391 - 10:44 - 0 تشکر 495964

قصیده ای نیز در ستایش امام رضا علیه السلام دارد که برخی از ابیات آن چنین است:

... از خاتم انبیا در او تناز سید اوصیا در او جان

آن بقعه شده به پیش فردوسآن تربه روضه کرده رضوان

از جمله شرطهای توحیداز حاصل اصلهای ایمان


دین را حرمی است در خراسان دشوار تو را به محشر آسان
چون کعبه پرآدمی ز هر جای چون عرش پر از فرشته هزمان

حبَّذا کربلا و آن تعظیم کز بهشت آورد به خلق نسیم
تیغها لعل گون ز خون حسین چه بود در جهان بتر زین شَین
تاج بر سر نهاده بدکردار که از آن تاج خوب تر منشار


سه شنبه 17/5/1391 - 10:45 - 0 تشکر 495967

یکی از کامل ترین دیوانهای شعر فارسی شیعی که برجای مانده، دیوان قوامی رازی است که به کوشش میرجلال الدین محدث در سال 1334 ش در تهران به چاپ رسیده است. همین نمونه برجای مانده، نشانه اوج شعر ستایشی و مدیحه سراگونه شاعران شیعه از پیامبر و امامان است که از قرن ششم برجا مانده است. قوامی از شعرای بنام نیمه اول قرن ششم بوده و چنان که گذشت، عبدالجلیل در عبارت پیشگفته در جمع شاعران شیعه، از وی یاد کرده است. آنچه در دیوان چاپ شده او آمده، بیشتر در توحید و موعظه و نصیحت است، و پیداست که وی اشعار دیگری هم داشته که در ستایش امامان بوده است. از آن جمله در همین دیوان در جایی این چنین فضائل روایت شده در باره امام علی علیه السلام را به شعر عرضه می کند:


به عِلْم همچو علی کس نبود در اسلام که بود مطّلعِ سِر، ز عالِم الأسرار
سرای شرع نبی را، علی ستون بناست دگر چه آید و خیزد، همی ز رنگ و نگار
به علم و عصمت و مردی، سؤالها کردیم علی چو آب همی آمد از در و دیوار
قصیده های قوامی قیامت سخن است که طیر باغ بهشت است، جعفر طیّار
قوامیا تو سراینده دار همچون گل فراز گلبن ارواح، بلبل اشعار
بر انتظار خروشِ خروس مهدی باش به عهد سیّد شاهین دلِ عقاب شکار


پیرایه مردان خدا حیدر کرّار آن هم نسب و هم نَفَس احمد مختار
آن حاجب بار درِ اسرار پیمبر آن میر دلیرِ سِپَه دین جهاندار
شاهی شده هَمْ گوهر او، احمد مُرْسل شیری شده همشیره او، جعفر طیّار
فتّاح درِ خیبر و مفتاح درِ علم جاندار شه ملّت و جانبخش شب غار


سه شنبه 17/5/1391 - 10:47 - 0 تشکر 495971

ابوالمفاخر رازی از جمله شاعران برجسته قرن ششم است که تمامی حوادث کربلا را به شعر درآورده که تنها چند ده بیت آن در کتاب روضة الشهداء ملاحسین کاشفی که با اشعار این مداحان و مناقبیان آشنا بوده، درج شده است. طبعا می توان تصور کرد که وی اشعار مدحی فراوانی هم داشته که به دست ما نرسیده است.

دیوان ناصرخسرو قبادیانی (394 481 یا 471) هم سرشار از اشعار مدیحه سرایی نسبت به اهل بیت است؛ گرچه گرایش وی، به طور غالب، یک گرایش فلسفی است که بر اشعار وی هم سایه فراوان افکنده است. نمونه ای از اشعار این شاعر در ستایش امام علی علیه السلام چنین است:

عرش این عرش کسی بود که در حربِ رسول چون همه عاجز گشتند بدو داد لِواش
آن که بیش از دگران بود به شمشیر و به علم وان که بگزید و وصیّ کرد نبیّ بر سرماش
آن که معروف بدو شد به جهان روز غدیر وز خداوند ظفر خواست پیمبر به دعاش
آن که با علم و شجاعت چو قوی داد عطاش به رکوع اندر بفزود سوم فضل: سخاش
هر خردمند بداند که بدین وصف علی است چون رسید این همه اوصاف به گوش شنواش
معدن علم علی بود به تأویل و به تیغ مایه جنگ و بلا بود و جدال و پرخاش
هر که از علم علی روی بتابد به جفا چو کر و کور بماند بکند جهل سزاش
مایه خوف و رجا را به علی داد خدای تیغ و تأویل علی بود همه خوف و رجاش
گر شما ناصبیان را بجز او هست امام نیستم من سپسِ آن کس و دادم به شماش


سه شنبه 17/5/1391 - 10:49 - 0 تشکر 495975

  منقبت خوانی تنها در قالب نظم نبوده و بسیاری از مبلغان شیعه، اخبار و فضائل اهل بیت علیهم السلام را در قالب نثرهای دلنشین و حتی به سبکهای داستانی در مراکز عمومی و اجتماعات برای مردم نقل می کرده اند. مؤلف فضائح الروافض یک سنی متعصب که از این محافل برآشفته بوده است، در این باره می نویسد:


«... و در بازارهای مناقب خوانان گَنده دهن، فرا داشته اند که ما منقبت امیرالمؤمنین می خوانیم و همه قصیده های پسر بنانِ رافضی و امثال او می خوانند و جمهور روافض جمع می شوند؛ همه وقیعت صحابه پاک و خلفای اسلام و غازیان دین است و صفات تنزیه که خدای راست جلّ جلاله و صفت عصمت که رسولان خدای راست علیهم السلام و قصّه معجزات که الاّ پیغمبران خدای را نباشد، شعر کرده می خوانند و به علی ابوطالب می بندند».


وی همچنین می نویسد:


«... و مغازیها می خوانند که علی را به فرمان خدای تعالی در منجنیق نهاده و به ذات السّلاسل انداختند تا به تنهایی، آن قلعه را که پنج هزار مرد درو بود، تیغ زدن بِسِتَد و علی درِ خیبر، به یک دست برکند، دری که به صد مرد از جای خود بجنبانیدندی و به دستی می داشت تا لشکر، بدان گذر می کرد و دیگر صحابه از حَسَد بر علی بر آن در، آمد و شد می کردند تا علی خسته گردد و عجزش ظاهر گردد».


مؤلّف فضائح باز می نویسد:


«رافضیان، این همه مناقبها بدان خوانند تا عوام الناس و کودکان دگر طوایف را از راه ببرند و فرانمایند که آنچه علی کرد، مقدور آدمی نبوده و صحابه همه، دشمن علی بودند».


عبدالجلیل می نویسد: «...دروغی ظاهر و بهتانی عظیم است و دلیل بر این آن است که اگر غرض این بودی از خواندن مناقب، بایستی که به قم و کاشان و آبه و بلاد مازندران و سبزوار و دیگر بقاع که الاّ شیعه نباشند، نخواندندی و معلوم است که آنجا بیشتر خوانند».


این سخن نشانه ای بر آن است که این رسم در تمام مناطق شیعی نشین ایران رواج کامل داشته است. این یک حقیقت است که گسترش فضائل اهل بیت در مجموع، تمایل مردم را به سمت تشیّع گسترش می داد و بر نفوذ سادات و علویان که شیعیانی اصیل بودند، می افزود. زمانی که معتضد عبّاسی خواست تا صحیفه ای در فضائل اهل بیت خوانده شود از شورش سنّیها، هراسی به دل راه نداد؛ امّا وقتی به او گفته شد که علویان از آن بهره خواهند برد، وحشت کرد و نخواند.


سنیان در برابر مبلغان شیعه دست به کار مشابهی زدند. درست همان طور که سنیان بغداد در برابر مراسم شیعیان برای عاشورا، دسته عزاداری برای جمل و عایشه و مصعب بن زبیر به راه انداختند،(28) در ری هم «فضائل خوانانی» را به راه انداختند تا به مقابله با شیعیان پرداخته فضائل مخالفان اهل بیت را منتشر کنند. عبدالجلیل در پاسخ نویسنده فضائح الروافض می نویسد:


«عجب است که این خواجه بر بازارها، مناقب خوانان را می بیند که مناقب می خوانند و فضایل خوانان را نمی بیند که بیکار و خاموش نباشند و هر کجا قمّاری خمّاری باشد که در جهانش بهره ای نباشد و به حقیقت نه فضل بوبکر داند، نه درجه علیّ شناسد، برای دام نان، بیتی چند در دشنام رافضیان از بر بکرده و در سرمایه گرفته و مسلمانان را دشنام می دهد و لعنت نا وجه، می کند و آنچه می ستاند، به خرابات می برد و به غنا و زنا می دهد و بر سبلت قدریان و مجبّران می خندد و این قاعده نو نیست که فضایلی و مناقبی در بازارها فضایل و مناقب خوانند؛ امّا ایشان همه، توحید و عدل و نبوّت و امامت و شریعت خوانند و اینان همه جبر و تشبیه و لعنت».


او همچنین در جای دیگری در باره محتوای فضائل خوانی اهل سنّت می نویسد:


«... و چنان است که متعصّبان بنی امیّه و مروانیان، بعد از قتل حسین با فضیلت و منقبت علیّ طاقت نمی داشتند. جماعتی خارجیان از بقیّت سیف علی و گروهی بددینان را به هم جمع کردند تا مغازیهای دروغ و حکایات بی اصل، وضع کردند در حق رستم و سرخاب [سهراب] و اسفندیار و کاووس و زال و غیر ایشان و خوانندگان را بر مربّعات اسواق [ چهارسوها [مُمَکَّن کردند تا می خوانند تا ردّ باشد بر شجاعت و فضل امیرالمؤمنین و هنوز این بدعت باقی مانده است که به اتفاقِ امّتِ مصطفی، مدح گبرکان خواندن بدعت و ضلالت است. خواجه اگر منقبت علیّ از مناقب خوانان نمی تواند شنید، باید بدان هنگامه ها می رود به زیر طاق باجگر و صحرای درِ غایش».


نویسنده فضائح الروافض گویا از منقبت خوانان، دل پری داشته است. وی در ادامه باز هم می نویسد:


«در بَیرانه ها جمع شوند و مناقب خوانند.» رازی به دفاع آورده که: «پنداری ندیده و نشنیده است که مناقب خوانان در قطب روده و به رشته نرصه و سر بلیسان و مسجد عتیق، همان خوانند که به درِ زاد مهران و مصلحگاه».



سه شنبه 17/5/1391 - 10:53 - 0 تشکر 495985

اما در قرن هفتم و هشتم و نهم، شعر مدح و ستایش نسبت به ائمه در میان شیعیان ایران، بسیار اوج گرفت. به یقین بسیاری از این اشعار از میان رفته است، اما همین اندازه که باقی مانده، نشانه گستردگی آن است. مع الاسف هنوز در باره شعر فارسی شیعه در میان سالهای 600 تا 900 تحقیق جدی صورت نگرفته و دیوانهای برجا مانده یا چاپ نشده و یا تحلیل درستی در باره آنها ارائه نشده است. با این حال در سالهای اخیر شاهد تلاشهایی برای معرفی شاعران این دوره و نشر دیوانهای آنان بوده ایم. از برخی از این شاعران یا هیچ گونه شعری برجا نمانده و یا تنها ابیاتی در تذکره ها، جُنگها و کشکولها درج شده است.

یکی از شاعران این عهد، سیف فرغانی است که در مرثیه امام حسین علیه السلام چنین سروده است:


ای قوم در این عزا بگریید بر کشته کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند امروز در این عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید بهر دل مصطفا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید من می گویم، شما بگریید

بادا هزار بار فزون تر سلام حق بر تو اَیا غریب خراسان امام حق
مشتاق حضرت توام ای سید شهید حقا که هستم از دل و از جان غلام حق


سه شنبه 17/5/1391 - 10:54 - 0 تشکر 495991

یکی دیگر از شاعران قرن هفتم سید ذوالفقار شروانی (م پس از 690)است. بخشی از یکی از ترکیب بندهای وی که آن را در ستایش امام رضا سروده، چنین است:


ای ز خاک آستانت قدسیان را آبروی وز نسیم روضه ات دارالجنان را رنگ و بوی
برده چون خاک بهشت از باد جان افزای تو جاهِ آبِ خضر و نار موسوی را آبروی
سقف مرفوعت پناه بیت معمورست از آن طاق چوگان شکلت از میدان گردون برد گوی
در جوار خاک پاکت هر زمان روح الامین به خضِر گویدکه دست از چشمه حیوان بشوی

سه شنبه 17/5/1391 - 10:56 - 0 تشکر 495995

چهره درخشان شعر ستایش، شیخ حسن کاشی (م بعد از 708) است که میرزا عبدالله افندی نقش وی را در رواج تشیع در ایران در ردیف علامه حلی و محقق کرکی یاد کرده است. از وی اشعار زیادی برجا مانده و بسیاری از این اشعار نه در ایران بلکه در میان شیعیان افغانستان بیش از ایرانیان محبوب واقع شده و مورد استفاده قرار گرفته است. نویسنده این سطور کتاب تاریخ محمدی او را که مشتمل بر اشعار وی در شرح حال امامان معصوم علیهم السلام است به چاپ رسانده و در مقدمه آن به تفصیل در باره شرح حال او سخن گفته است. همچنین دیوان وی در مجموعه شماره 7594 کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود که مع الاسف تاکنون به چاپ نرسیده و بخشی از اشعارش در همین گزیده حاضر آمده است.

از مشهورترین اشعار کاشی، هفت بند اوست که سرمنشأ سرایش بسیاری از اشعار ستایش اهل بیت علیهم السلام پس از وی بوده و خود از اشعار بسیار رایج در محافل شیعی تا دوره صفوی بوده است. تنها به ارائه بند اول این قصیده که محتوای آن فضائل مسلّم روایت شده در حق امیرمؤمنان علیه السلام است بسنده می کنیم:

عالم علم لدنّی ، شهسوار لَوْ کُشِفناصر حق، نفس پیغمبر، امام راستین

مقصد تنزیلِ بلّغ، مرکز اسرار غیبمقطع یتلوه شاهد، مطلع حبل المتین

صورت معنیِ فطرت، منبع ایجاد حقسرّ نسل آل آدم ، نفس خیرالمرسلین

صاحب یوفون بالنذر، آفتاب انّماقرّة العین لعمرک نازش روح الامین

درجهان از روی حشمت چون جهانی درجهاندر زمین از روی رفعت آسمانی بر زمین

حاجب دیوان امرت، موسی دریا شکافپرده دار بام خضرت، عیسی گردون نشین

از عطای دست فیّاض تو دریا مستفیضوز ریاض نزهت طبع تو رضوان خوشه چین

ناشنیده از زمان مهد تا باقی عمربی رضای حق ز تو حرفی کرام الکاتبین

نقشبند کاف و نون از روز فطرت تاکنونناکشیده چون مه رخسار تو نقش نگین

مثل تو چون شبه ایزد در همه حالی محالور بود ممکن نه الاّ رحمة للعالمین

هر که مدّاحش خدا همدم رسول الله بودگر کسی همتاش باشد هم رسول الله بود


السلام ای سایه ات خورشید رب العالمین آفتاب عزّ و تمکین، آسمان داد و دین

دوش چون دور شب تیره به پایان آمد نوبت زمزمه مرغ سحر خوان آمد
چشم جان از دم مشکین صبا روشن شد گویی از مصر، نسیمی سوی کنعان آمد
چه عجب بوی بهشت از دم بادی که در او اثری از شرف خاک خراسان آمد
شرف خاک خراسان همه دانی که زچیست؟ زانکه در خطه او روضه رضوان آمد
مشهد پاک معلاّی امام معصوم آن که خاکش ز شرف افسر کیوان آمد

بدان که از جمله اهل شدّ و بیعت، هیچ طایفه بلند مرتبه تر از مداحان خاندان رسول صلی الله علیه و آله نیستند ... و مداحان این حال دارند که پیوسته مناقب اهل بیت خوانند و یاد و سخن ایشان اوقات گذرانند ... و مولانا حسن سلیمی در این باب گفته:

چاکر و مداح اهل بیت شو زیرا که نیست هیچ کاری بهتر از مداحی این خاندان
اندر این کار است پیر و مرشد ما جبرییل کو به وحی آورد مدح از کردگار غیب دان
هست از روی ارادت فرض بر اهل زمین پیروی کردن کلامی را که آمد زآسمان
آن جماعت را که ایزد بر زبان جبرییل از ره تعظیم و عزت گفت وصف مدحشان
گر کسی مداحی ایشان کند از جان قبول در همه جا می رسد فخرش بر اصناف جهان


سه شنبه 17/5/1391 - 10:58 - 0 تشکر 495998

ملاحسین کاشفی پس از این، از جایگاه برتر شیخ حسن کاشی در مداحی سخن می گوید، با این درآمد که: اگر پرسند که مداحان بر چند وجه اند، بگو بر چهار وجه: وجه اول جماعتی که مدح حضرت رسول و اهل بیت ایشان از قوت طبع خود انشاد کنند و جواهر روایات و حکایات و مناقب و مراتب ایشان در رشته نظم کشند، چون حسان بن ثابت و مولانا حسن کاشی و غیر ایشان و مداحان اصلی این جماعتند.


یکی از جهات مهم در تفکر مدیحه سرایانه شیعه در میان افرادی مانند سراینده علی نامه و عبدالجلیل قزوینی در کتاب نقض و شیخ حسن کاشی در تاریخ محمدی آن است که از شاعران می خواهند تا دستمایه های نثر و نظم خویش را در سرگرم ساختن مردم، نه داستانهای کهن ایرانی بلکه مناقب اهل بیت قرار دهند. در علی نامه که از قرن پنجم هجری است و استاد ارجمند جناب دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی مقاله ای در باره آن با عنوان حماسه ای شیعی از قرن پنجم نگاشته اند، این دو بیت دیده می شود:


اگر چند شهنامه نغز و خوش است ز مغز دروغ است از آن دلکش است
«علی نامه» خواند خداوند هوش ندارد خرد سوی شهنامه گوش


ای پسر قصه مجاز مخوان الحذر الحذر زخواندن آن
چند خوانی کتاب شهنامه یاد کن زود زین گنه نامه
چند ازین ذکر وامق و عذرا یاد کن نیز خالق خود را
چند خوانی تو ویس و رامین را قصه فاسقان بی دین را
چند گویی حدیث ز رستم زال لعب و بیهوده دروغ محال
ذکر گبران و اهل استوران چند خوانی تو بر مسلمانان
گه مرادست پارسی خوانت تا بود انس و راحت جانت
هست اخبار مصطفای امین همچنان عزّ و مرتضای گزین

سه شنبه 17/5/1391 - 11:0 - 0 تشکر 496005

از قرن هفتم و هشتم شاعران اندکی را می شناسیم که گهگاه شانس یاری کرده نسخه ای از برخی از اشعارشان یافت می شود و ما را به امتداد جریان مدیحه سرایی در شعر فارسی شیعی رهنمون می شود. از آن جمله اطلاعاتی در باره سه شاعر شیعی گمنام است که آثاری از آنان در یک نسخه خطی برجا مانده است. این سه شاعر متعلق به قرن هشتم هجری هستند.

یکی از آنها نصرت علوی رازی است که برخی از اشعارش را در سال 729 کتابت کرده و نسخه آن برجا مانده است. وی اشعاری در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام دارد که بیتی از آن چنین است:


بعد احمد ز که جویم ره اخلاص و صواب تا به محشر سرم از زیب وی افسر گیرد

سپس ابیاتی در ستایش دوازده امام دارد و بعد از آن می سراید:


مؤمن آن است کی بی شک ره تزویر و دروغ در تنش تا رمقی مانده کمتر گیرد
یا چو نصرت ز میان، خلوت و عزلت طلبد پاک و یک رنگ ره احمد و حیدر گیرد
بشکند نصرت رازی سپه بدعت و کفر تا عیان مملکت اسلام سراسر گیرد
بر همه مُلْک و مَلَک نعره زنان فخر کند چون ز اشعار علی نسخه و دفتر گیرد

در قصیده دومش گوید:


هژبر معرکه دینِ مصطفی علی است وصیّ احمد مختار مرتضا علی است
اگر تو میل به بهمان و بر فلان داری همان فلان کس و بهمان تو را، مرا علی است
خدا گواه و محمد که نصرت رازی بذین ... و بذان سرش مدّعا علی است

و در قصیده چهارمش گوید:


شهریاری کو امامت ز ایزد جبّار داشت خون و اندام و روان از احمد مختار داشت
آن علی، کاسیابانی ز یثرب دُلْدُلَش برد در یک شب به کاشان چون عدو راخوارداشت

در ادامه همین شعر نیز از یازده امام دیگر ستایش شده است.


در قصیده پنجم گوید:


شهنشهی که به حق «قل تعالوا» افسر داشت تهمتنی کی هزاران چون سام چاکر داشت
چو احمد قرشی از میان کرانه گزید امام دین و ولیّ عهد خویش حیدر داشت

در ادامه باز از یازده امام دیگر ستایش کرده، در پایان گوید:


خنک روان ابولؤلؤ شجاع زمان که بر سرای نبوت رسوم قنبر داشت
اساس داس وی اندر سرای کون و فساد قرار دین خدای و نبی سراسر داشت
به ضربتی که زد آن مرد پاک دین در آس اساس شاذی آل نبی معمّر داشت
مدام صورت عیش و نشاط و کام و مراد خدای عزوجل شیعه را مخمر داشت

از شعری از وی که کلمه مناقب در آن بوده حدس زده شده است که وی در شمار مناقب خوانان بوده است. شعر وی در ستایش دوازده امام چنین است:


شهریاری کو امامت ز ایزد جبّار داشت خون و اندام و روان از احمد مختار داشت
چون کلامش محض حکمت بود بی شک لاجرم بر دهان کفر و بدعت از حکم مسمار داشت
ماهی بحرِ محیط حق شد از روز الست درس احکام لدنی جمله زان تکرار شد
مصطفی چون بود امیر ملکت دارالبقا! مرتضی را بر دیار و ملک خود معمار داشت
چون ز قرب لیلة الاسری محمد بازگشت مرتضی را مستعد و محرم اسرار داشت
چون انیس و صاحب سرّ خدا آمد علی روز محشر قسمت جنّات عدن و نار داشت
دوستی با کردگار و انس با ایمان گرفت دشمنی با این جهان غرّه غدّار داشت
مؤمن آن باشد که او را گیرد اندر دین امام کو امامت در غدیر از ایزد جبّار داشت
تا علی بود اندرین عالم سجود بت نکرد از بت و بتخانه و نرد و مغنّی عار داشت
روز هیجا بسته گردن عمروبن معدی کرب جز علی دیگر کسی این پایه در ادوار داشت
آن علیی کز یقین پاک و ایمان تمام در سرای سینه توحید و علوم انبار داشت

این اشعار تا نزدیک چهل بیت دیگر ادامه می یابد.


سه شنبه 17/5/1391 - 11:2 - 0 تشکر 496010

شاعر دیگر حمزه کوچک است که از وی سه قصیده برجا مانده است. وی در نخستین قصیده که جمعا چهل و دو بیت است می گوید:


آن کس منم کی آل نبی را ثنا کنم بر دوستان احمد و حیدر دعا کنم
راهی که نهی کرد پیغمبر بدان شدن آن راه را و رهبر آن ره رها کنم
از مهر و از محبت زهرا و مرتضا هر صبحدم نگاه سوی هَلْ اَتی کنم
گر اقتدا به آل زیادست مر تو را من اقتدا همیشه به آل عبا کنم
آل زیاد را که به نفرین حق ردند از اعتقاد، لعنت بی منتها کنم
بعد نبیّ سزای امامت علی بود من خر نِیَم که روی سوی ناسزا کنم

وی در ادامه مدح یازده امام کرده، سپس به شهر خود ورامین اشاره می کند:


اندر عراق حمزه کوچک منم که هست زادی که در قیامه به دفع بلا کنم
زاد و مقام من به ورامین از آن بود تا سور دشمنان علی چون عزا کنم
در بند سیم و زر نیم و شاعری و شعر مداحی از برای شه اوصیا کنم

قصیده دیگر وی در باب قرآن و اشاره به آیاتی است که در باره امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده است:


صراط المستقیم اندر حق اوست اگر انعمت انعمت ورا گفت...
بخوان از آل عمران قل تعالوا که وی در حق آن فرّخ لقا گفت
به صبحی بخوان انا فتحنا که حق در حق آن بدرالدُّجی گفت
ضُحی را با اَلَم نَشْرح چو خوانی بدان تا حق چرا گفت و کرا گفت
به هر بیتی تو را بیتی است فردا علی گفت و نبی گفت و خدا گفت

قصیده سوم وی صرفا در ستایش حسنین علیهماالسلام است:


منم زجان و روان چاکر حسن و حسین دو آفتاب هدی افتخار و زین زَمن

وی در بخش دیگری از اشعار خود می گوید


دلی که نیست درو مهر شُبَّر و شُبَّیر مخوانش دل که بود سنگ سخت یا آهن
دلم به حبّ حسین و حسن چنان نازد که قوم موسی عمران به وادی ایمن
هوای مهر حسین و حسن ز قول رسول به روز حشر بود دافع بلا و محن
اگر به خاک برم مهر و شوق ایشان را شود لحدگه تاریک بر دلم روشن
برای زینت دین زَین عابدین بگزید پس از امامت باقر خلیفه جعفر داشت
ز بعد موسی کاظم علی خلافت کرد پس از تقی و نقی دین امام عسکر داشت
خدای عزوجل ذات حجّة العالم امان مؤمن و مسمار چشم کافر داشت
عدوی آل نبی هیچ واقفی تا کیست ستمگری که سراپای دین مشمّر داشت

این اشعار تاریخچه مراسم روز نهم ربیع را که در کاشان و برخی دیگر از شهرهای شیعه در قرن هشتم برگزار می شده، به خوبی نشان می دهد. کوچک ورامینی اشعار دیگری هم در باره دوازده امام دارد:


ای مسلمانان بجز حیدر ز بعد مصطفی کیست آن کو در قیامت کوثر و انهار داشت
یا زنی مانند زهرا دختر خیرالبشر یا برادر در جنان چون جعفر طیّار داشت
یا دو فرزندان معصومان چو شبّیر و شبر کز ولاشان حور عین در جنّت استظهار داشت
حبّذا روح شریف پاک زین العابدین بعد ازو باقر که علم و زهد و استغفار داشت
صادق و کاظم امام و پس علی موسی الرضا پس تقی، دیگر نقی کو حکم بر احرار داشت
عسکری را دان امام و خوش به جنّت در خرام چند اگر صاحب زمان در ملک غیبت دار داشت
کردگارش برگزید و دین بدو تفویض کرد زانک او در علم و حکمت سنت کرّار داشت
ناصبی پنداشت تا آل از نبی یکسو کند حاصل خود آن شقی در راه دین پندار داشت

جدای از این اشعار در جُنگ شماره 3528 دانشگاه تهران، اشعاری از همین حمزه کوچک در ستایش امام حسین علیه السلام است:


ای نور چشم احمد مختار یا حسین ای یادگار حیدر کرار یا حسین
نازد همیشه حمزه کوچک به مدح تو مدح تو را شدست خریدار یا حسین


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.