بررسى و تحلیل محتواى شعارهاى انقلاب اسلامى ایران
نفى محمدرضا شاه
معناى دیگرى که در این شعار«مرگ بر شاه» مستتر بود نفى محمدرضا شاه پهلوى بود، ضعفهاى گسترده در شخصیت شاه و ناهنجارىها و مفاسد خاندان پهلوى و اقدامات بدون تاثیر شاهنشاه در بهبود اوضاع و خواستههاى مردم و گروههاى سیاسى مخالف باعث ناامیدى مخالفین از شخص شاه و خاندان پهلوى شده بود و حذف این خاندان را از نظام سیاسى ایران خواستار بودند.
“نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامی”
در بحث سیاست خارجى اتخاذى انقلاب این شعار مطرح شد. این شعار که از شعارهاى تاثیرگذار در انقلاب قبل و بعد از آن بود و تاکنون نیز ادامه دارد تا جایى که بر سر درب وزارتخانه امور خارجه این شعار نقش بسته است.
الف)برداشت اول
نه شرقی:نفى کمونیسم- خیلى از انقلابها را وابسته به اردوگاه شرقى مىدانستند و حتى گاهى تظاهرکنندگان را کمونیست مىدانستند که این شعار با نفى شرق و اخص کمونیسم جواب منتظران را مىداد.
نه غربی:وابستگى رژیم آمریکا از زمان رضاخان و روى کار آمدن محمدرضا پیرو شعار مرگ بر آمریکا اردوگاه غرب را نیز نفى مىکرد و نیز نفى دموکراسى غربى و لیبرالیسم غرب بود.
جمهورى اسلامی: جمهورى مبنى بر اسلامیت نظام
ب)برداشتى دیگر از شعار نه شرقى نه غربی
شعار “نه شرقی- نه غربی” که یکى از شعارهاى اصلى دوران انقلاب بود پس از پیروزى انقلاب اسلامى و استقرار جمهورى اسلامى ایران بهعنوان یک اصل کلى و ثابت در سیاست خارجى کشور پذیرفته شده و قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران اصل نه شرقى نه غربى را راهنماى عمل روابط خارجى خود مىداند.
ساختار نظام بینالمللى مسلط در دوران انقلاب، نظامى دو قطبى بود که آمریکا و شوروى بهعنوان دو ابرقدرت دو قطب این نظام را تشکیل مىدادند. تاکید انقلاب اسلامى بر شعار “نه شرقی- نه غربی”علاوه بر اینکه تاکیدى بر استقلال کشور و نشاندهنده راهى جدید براى انقلابها و جنبشهاى ملى در عرصه جهانى بود، به شیوهاى منطقى بنیان امنیت ملى کشور را بر ظرفیتها و توانمندىهاى ملى قرار داده و بر گسستن پیوندهاى وابستگى به قدرتهاى جهانى تاکید نمود. این روزها که بیست و نهمین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى را جشن مىگیریم به لحاظ نظرى با یک سوال مهم و راهبردى مواجه هستیم که موقعیت اصلى نه شرقی- نه غربى در ساختار نظام بینالمللى چیست؟ نظامى که بر فرض اگر هم در تکقطبى بودن آن جاى بحث و جدل باشد بهطور قطع مطمئن هستیم که نظام دو قطبى نبوده و فروپاشى شوروى باعث از بین رفتن نظام دوقطبى شده و دیگر اردوگاهى به نام شرق در ساختار نظام بینالمللى وجود ندارد.
حال این سوال مطرح است در جایى که شرقى وجود ندارد جایگاه اصل نه شرقی- نه غربى که یکى از شعارهاى اصلى انقلاب بود و اصل راهنماى عمل سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران محسوب مىشود کجاست؟ آیا هنوز هم مىتوانیم اصل نه شرقی- نه غربى را اصلى حاکم بر روابط خارجى ایران بدانیم یا اینکه بپذیریم واقعیتهاى عینى جامعه جهانى ضرورت تجدیدنظر در اصل نه شرقی- نه غربى را ایجاب مىنماید؟براى ارائه پاسخى درست به این سوال ضرورى است ابتدا به اهداف سیاست خارجى به صورت یک بخش انتزاعى و مفهومى توجه کنیم. مىدانیم که مهمترین هدف هر دولتى در سیاست خارجى خود حفظ موجودیت و بقاى کشور است. زیرا بدون حفظ موجودیت و بقاى کشور هیچ هدف دیگرى متصور نیست. حفظ موجودیت و بقاى کشور نیز خود متکى بر اصول مختلفى چون تمامیت ارضى ووحدت کشور، امنیت ملی، پرستیژ ملى و کسب قدرت ملى است زیرا بدون توجه به این اصول موجودیت و بقاى یک کشور در خطرجدى قرار مىگیرد.
یکى از مشکلهاى تحلیل سیاست خارجى ایران در ادوار مختلف آناست که از سیاست خارجى ایران تحلیل نظاممندى صورت نگرفته و به رابطه تعاملى سیاست خارجى کشور با نظام بینالملل بىتوجه بوده است و عمدتا با رویکردى تاریخى به جاى تحلیل نظاممند سیاست خارجى بر مسند قضاوت نشسته و به محکوم کردن مجریان سیاست خارجى بسنده مىکند و در خیلى از مواقع به صدور حکم کلى مىپردازد که چون تصمیمگیران و دولتمردان وابسته بودهاند پس بهطور کلى سیاست خارجى وجود نداشته است.
این نحوه برخورد با مسائل سیاست خارجى هیچ حاصلى براى محقق عرصه سیاست خارجى در پى ندارد و نمىتواند نقاط ضعف و قوت سیاست خارجى کشور را در مقاطع مختلف تاریخى تبیین نماید. در حالى که بررسى تحلیلى سیاست خارجى یک کشور باید بر محور اهداف اصلى سیاست خارجى صورت گیرد و میزان درستى یا نادرستى آن با شاخص میزان موجودیت و بقاى کشور و اصول بنیادین سیاست خارجى یعنى حفظ تمامیت ارضى و وحدت کشور، رفاه ملی، امنیت ملی، پرستیژ ملى و کسب قدرت ملى سنجیده شود.
سیاست خارجى کشورمان از عصر صفویه به بعد که دولت- ملت ایران در مفهوم جدید خود شکل یافته کانون توجه قدرتهاى جهانى قرار گرفت و مسائل سیاست خارجى ایران فراتر از جنگ و صلح با همسایگان شد و نوعى رابطه تعاملى بین سیاست خارجى کشور با نظام بینالمللى برقرار گردید. حضور پرتغالىها در سواحل جنوبى کشور و اشغال جزیره هرمز و تلاش شاه عباس صفوى براى آزادسازى سرزمینهاى اشغالى از طریق بهرهگیرى از رقابتهاى قدرت استعمارى با یکدیگر عملا کشور را به عرصه تاخت و تاز و نفوذ قدرتهاى خارجى تبدیل نموده و سرزمینهاى وسیعى از قلمرو ایران را از دست دادند. در دوران قاجار یک استثناء وجود دارد و آن دوران کوتاه مدت میرزا تقىخان امیرکبیر است که با اتخاذ سیاست موازنه مخفى در مقابل روسیه و انگلیس و تلاش براى بهرهگیرى از قدرت نیروى سوم جهت تنظیم روابط خارجی، شاهد نوعى تحول مثبت در اوضاع کشور هستیم. اما متاسفانه سیاست ملى امیرکبیر که در راستاى اهداف ملى کشور قرار داشت با توطئه مشترک دو قدرت رقیب زمان و ارتجاع داخلى ادامه حیات نیافت و کشور مجددا آماج تهاجم رقابتهاى قدرتهاى استعمارى شد.
در مطالعه تحلیلى و نظاممند جایگاه ایران در دو جنگ جهانى اول و دوم یک مسئله حائز اهمیت بسیار است و آن این نکته است که اگر ایران مىتوانست از سیاست بىطرفى اعلامى خود در هر دو جنگ دفاع کند امروز شرایط و جایگاه ایران بهطور قطع گونهاى دیگر بود. اما متاسفانه ناتوانى کشور در تمامى عرصهها و توسعهنیافتگى کشور باعث شد تا امکان برقرارى تعادل لازم بین قدرتهاى قطب براى کشور فراهم نگردد و در نهایت کشور تسلیم قدرت فاعل گردد. بدون آنکه سهمى از نتایج به دست آورد.
عدم توانایى ایران در پیشبرد سیاست عدم تعهد و بىطرفى طى دو جنگ جهانى اول و دوم موجب تقویت راهبرد اتحاد و ائتلاف در دوران محمدرضا پهلوى شد و کشور به سمت یک ائتلاف نامحدود با آمریکا حرکت کرد. پیشبرد سیاست ائتلاف و اتحاد که در بسترى غیرهمسو با منافع ملى کشور جریان یافت موجب آن شد تا در عرصه داخلی، کشور با بحرانهاى متعددى روبرو شده و تنش در روابط ایران با همسایگان افزایش یابد. اتخاذ راهبرد اختلاف و اتحاد موجب آن شد که امنیت و ثبات کشور تنها متکى به ابزار نظامى شود و بنیان ملى امنیت تخریب گردد. راهبرد اتحاد و ائتلاف قدرت نظامى کشور را نامتقارن با میزان توسعه و توانمندىهاى کشور ارتقا بخشید و در عمل نقش بازدارنده را در توسعه اقتصادى و سیاسى کشور ایفا نمود.
تحلیل محتوایى شعارهاى مردم در طول تظاهرات سالهاى 56 و 57 که منجر به پیروزى انقلاب اسلامى ایران در 22 بهمن ماه سال 57 شد به خوبى مىتواند این نکته را به اثبات رساند که یکى از مهمترین اهداف انقلاب طرد راهبرد اتئلاف اتحاد بود زیرا که آن را مهمترین عامل توسعهنیافتگى کشور مىدانست. انقلاب اسلامى که در پاسخ به نیازهاى عاطفى مردم براى رهایى کشور از عقبماندگى و توسعهنیافتگى شکل گرفت منابع ملى و واقعى کشور را در اتخاذ راهبردى بىطرفى و عدم تعهد دانسته و در قالب شعار نه شرقی- نه غربى آن را فرموله نمود. به عبارت دیگر باید گفت که شعار “نه شرقی- نه غربی” یک مفهوم جغرافیایى که اشاره به نفى دو اردوگاه شرق و غرب باشد نبوده، بلکه مفهومى است که در یک بستر تاریخى شکل گرفته و معتقد است که راه توسعه و پیشرفت ملى تنها از طریق اتخاذ راهبرد بىطرفى و عدم تعهد در قبال قدرتهاى بحرانزا میسر است. قدرتهاى بحرانزا که در مقاطع مختلف زمانى متفاوت بودهاند از پرتغال و اسپانیا در عصر صفوى آغاز مىشوند و با روسیه و انگلیس در عصرقاجار ادامه یافته و در دوران جنگ سرد به آمریکا و شوروى تبدیل مىشوند و در عصر پس از جنگ سرد علىرغم اینکه شوروى از بین رفته و اردوگاهى به نام شرق وجود ندارد اما بحرانزایى پیرامون کشورمان در قالب تعارضات آمریکا و صدام حسین و آمریکا و طالبان ادامه مىیابد. پیشبرد سیاست نه شرقی- نه غربى به معنى حفظ منافع عالى کشور در دوران بحرانها است و با سیاست انزوا متفاوت است. سیاست انزوا به معنى جدا نگاه داشتن کشور از تعاملات جهانى است در حالى که سیاست نه شرقی- نه غربى مدیریت کشور در دوران بحرانهاى بینالمللى و حفظ منافع ملى کشور در قالب قطبهاى رقیب است. اتخاذ سیاست نه شرقی- نه غربى در سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران به معنى عدم رابطه با شرق و غرب نیست بلکه به معنى حفظ موازنه سیاست خارجى در تعامل با قدرتهاى رقیب است و فرقى نمىکند که این قطبهاى رقیب قدرتهاى جهانى مانند آمریکا و شورى باشند یا قدرتهاى منطقهاى مانند هند و پاکستان و یا یک بحران نامتقارن مثل بحران آمریکا با طالبان، مهم منافع ملى کشور است که نباید درگیر رقابتهاى قدرتها و دولتهاى مختلف که براى منافع خود در ستیز هستند شود.
حاصل کلام آنکه اتخاذ سیاست نه شرقی، نه غربى در سیاست خارجى ایران که در یک تجربه تاریخى حاصل شده است و ژئوپلیتیک کشورمان نیز درستى این سیاست را تائید مىنماید محدود به یک موقعیت زمانى خاص نبوده بلکه اصلى است که منافع واقعى و امنیت ملى کشور را در بحرانها و منازعات بینالمللى تضمین مىنماید.
“استقلال، آزادی، جمهورى اسلامی”
این شعار جزء شعارهایى بود که قبل از انقلاب مطرح شده و تاکنون نیز ادامه دارد و یکى از اصول سیاست خارجى کشور شده است.
بهطور مثال گاهى احزاب در داخل بر اسلامیت نظام تکیه نموده و تاکید مىنمایند که در مقابل مخالفین این شعار را مطرح و جمهوریت را جزئى جدایىناپذیر از نظام مىدانند.
استقلال
در رژیم گذشته بحث وابستگى ایران به قدرتهاى بیگانه، ارتباط مشکوک، دخالتهاى بیگانگان از زمانهاى قبل الى آخر خواهان استقلال به معناى تصمیمگیرى خود ملت در کشور بودند، نفى سلطه بیگانه، دخالت بیگانه و...
آزادی
جو خفقان، دیکتاتورى و استبداد موجود رژیمهاى قبلى باعث شده بود توده مردم، خواهان آزادى باشند، آزادى به معناى آزادى سیاسی، اظهار عقیده و بیان را خواستار بودند زیرا آزادىهاى فردى در آن زمان وجود داشت (بىبند و بارى و...)
جمهورى اسلامی
رژیمهاى حاکم در زمان گذشته هر یک تک محورى و خودکامه دیکتاتوری، استبدادى و متکى به شخص بود.
توده مردم با نفى رژیمهاى خودکامه خواهان رژیمى بودند که خود تصمیم گیرنده در امورات باشند و نیز امکان تبدیل به حکومت خودکامه را نداشته که لفظ جمهورى به این دلیل بود.
نهضت با توجه به اینکه اکثریت جمعیت ایران مسلمان بوده و نیز به دلیل وجودجو ابتذال و کمرنگ شدن مظاهر اسلامى در حکومت و غلبه ملىگرایى برجنبه اسلامى آن با تکیه بر لفظ اسلامی، خواهان لحاظ شدن قوانین شرع اسلام در حکومت بودند. بهطور مثال متن قانون اساسى که شیخ فضلالله نورى آنرا مطرح کرده بود و نیز اینکه مشروطه باید مشروع باشد.
بررسى دیوارنوشتههاى دوران انقلاب
از تابستان سال 57، دیوار شهرها و حتى روستاهاى ایران نقش وسایل ارتباط جمعى سنتى را ایفا کرد و هزاران شعار با قلممو، رنگ، اسپری، ماژیک، گچ، زغال، مداد، خودکار و حتى خون بر آنها نقش بست. چرا که مردم به وسایل ارتباط جمعى مدرن براى رسیدن به قصد و نیت خود دسترسى نداشتند. شاید با اطمینان بتوان گفت که در تمام طول تاریخ این کشور هرگز در چنین سطح وسیعى و با چنین حجمی، دیوارها جایى براى پیام دادن به مردم نشده بود. در آن سال دیوارهاى ساختمانها، کیوسکهاى تلفن و تابلو مغازهها و حتى تابلوهاى راهنمایى و رانندگی، جاهاى ثابتى بود که به وسیله مردم روى آنها پیام نوشته مىشد. گاهى نیز شعارها روى وسایل نقلیه و حتى آمبولانسها نیز نقش مىبست.
تاریخچه دیوارنوشتهها
در ایران استفاده از دیوارها براى پیامدهى به صورت “پردهداری” ریشه کهن دارد. در تاریخ معاصر نیز نگارش شعار بر دیوارها (نه شعارها و جملههاى تبلیغاتى براى فروش کالا) در سالهایى چون 1332 و 1342 صورت گرفت ولى همان طور که گفته شد هیچ وقت چون سال 1357دیوارها اینچنین انبوه از نوشته نبود.
علت این امر را مىتوان بالا بودن نسبت باسوادان بویژه در شهرها، افزایش جمعیت و مهمتر از آن مشارکت همه مردم در این امر دانست. علاوه بر این عوامل اصلى عوامل فردى دیگرى مانند وجود رنگهاى اسپرى که به سرعت با کمترین ابزار و آثار بعدى بر روى دستها، قابل استفاده بود در این امر مىتوانست تاثیر داشته باشد.
میزان توجه مردم به دیوارنوشتهها نیز در سال 1357 بسیار بود . حتى دیده مىشد که مردم آنچه را که بر روى دیوارها خوانده بودند، براى یکدیگر نقل مىکردند. در کنار این نوشتهها عکسهاى زیادى نیز به چشم مىخورد که به کمک رنگ اسپرى و شابلونهاى آهنی، تختهاى و مقوایى بر روى دیوارها ترسیم مىشد. هرچه طول شعارها بیشتر بود افراد از فاصله بیشترى مىتوانند آن را بخوانند. شعارهایى که با قلممونوشته مىشد پررنگتر و در نتیجه خواناتر از شعارهاى اسپرى بود. برخى از این شعارها به وسیله سازمانها نوشته مىشد و تعدادى نیز به وسیله توده مردم، غلطهاى املایى و انشایى در میان آنها دیده مىشد. اگرچه عنوان وسیله ارتباط جمعى سنتى را به دیوار نوشتهها دادیم ولى این مجموعه چه از نظر تعداد گیرندگان پیام و چه از نظر محتوا چندان تفاوتى نیز با وسایل ارتباط جمعى مدرن مانند مجله یا روزنامه نداشت. در این مجموعه نوشتهها، خبر، اطلاعیه، تفسیر، نوشتههاى ادبی، شعر، طنز، کاریکاتور و عکس نیز به چشم مىخورد. سانسور نیز که گاه از طریق ماموران حکومت نظامى بر روى آن اعمال مىشد و آنها دیوارنوشتهها را با رنگ پاک مىکردند. اعتراض بر این سانسور نیز از طریق نوشتن شعارهاى “ننگ با رنگ پاک نمىشود” در همان محلهها به وسیله مردم اعلام مىشد.
گفتیم که این دیوارنوشتهها مجموعهاى از خبر، اطلاعیه، تفسیر و... بود؛ نگاهى به نمونههاى زیر تائیدکننده این مطلب است.
خبر:
به گفته رادیو بى بى سى نخستوزیر استعفا داد.
پادگان عشرتآباد خلع سلاح شد.
میدان 25 شهریور 30 کشته و هزار نفر زخمى داشت.
ساعت 9 دیشب 37 نفر از کارگران راهآهن را گرفتند.
160 همافر تیرباران شدند.
کلانترىها توسط نیروى هوایى و پیروان امام خمینى و با یارى سازمان مجاهدین خلق ایران فتح شد.
ازهارى مرد.
اطلاعیه:
رفتن شاه یک توطئه سیاسى است. منتظر دستور رهبر خود باشید تا حادثه 28 مرداد تکرار نشود.
اجتماعات پراکنده تشکیل دهید و از جمع شدن در یک محل خوددارى فرمایید.
57/10/1، دانشگاه صنعتی، اجتماع کارگران اخراجی.
تفسیر:
آمریکا از ویتنام که منابعى نداشت،دست بر نداشت چه رسد به ایران با این همه منابع، پس راهى به جز اسلحه نیست.
این مبارزات، پشتوانهاش نه کمونیسم است نه امپریالیسم، بلکه خون شهیدان است.
تفرقه تنها سلاحى است که براى امپریالیسم مانده، وحدت و پیکار ما ضامن پیروزى است.
مبارزه مسلحانه، به علاوه مبارزه سیاسى مساوى است با پیروزی.
رادیو، تلویزیون و مطبوعات باید تریبون آزاد براى همه گروهها، دستهها، احزاب و سازمانها باشد، نه در انحصار جامعهاى بخصوص.
نوشتههاى ادبی:
از دریاى خون خواهیم گذشت تا به آزادى برسیم.
قانون اراده تودههاست.
اعتصاب، مدرسه انقلاب.
پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنى است
شعر:
یا ما سرخصم را کوبیم به سنگ
یا او سرما به دار سازد آونگ
القصه در این زمانه پرنیرنگ
یک کشته بنام به که صد زنده به ننگ
- نه شاه مىخوایم نه شاپور مرگ بر این دو مزدور
- ارتش تو مال مایى نه مال آمریکایی
- ترس، نفاق، اختلاف آفت هر انقلاب
- واى اگر خمینى حکم جهادم دهد توپ و مسلسل نتواند که جوابم دهد
- تا آخرین نفر تا آخرین نفس بشکنیم دیوار این قفس
طنز:
قولو مرگ بر شاه تفلحوا.
مرگ موهبتى است الهى که از طرف مردم به شاه تفویض مىشود.
شاه در کیش است و بزودى مات مىشود.
کوروش بیدار شو که شاه...
شعار طنزگونه:
- پسر رضا کچل بدجورى افتاده تو هچل
- کار شاه تمام شده کیسه کش حمام شده
- قانون اساسى خر تو خر سیاسی
- این است شعار ملت اسهال گرفته دولت
شعارهاى دیوارى سال 1357 را پس از دو سال دیگر نمىتوان در خیابانهاى بزرگ شهرها دید. تعداد زیادى از آنها روز 25 اسفند 1357 به دنبال درخواست مسئولان دولتى در پاکسازى دیوارهاى شهر به وسیله مردم پاک شد. بعد از آن به هنگام برگزارى انتخابات مجلس خبرگان، مجلس شورا و انتخابات ریاست جمهورى بر روى ماندههاى این شعارها نیز شعارهاى جدیدى نقش بست. بعدها طى دو سال گذشته گروههاى سیاسى اختلافات خود را به شدت روى دیوارها کشاندند و شعار جدیدى روى آن مىنوشتند. از اوایل سال 1359 نیز پدیده جدیدى روى دیوارها شکل گرفت، به این ترتیب که در برخى از نقاط شهر دیوارهاى مملو از شعارهاى کهنه، کاملا رنگآمیزى شده و روى زمینه تمیز و یکدستى که به دست مىآمد، شعارهایى با خط خوش و گاهى با تصویر چند رنگ ترسیم مىشد.
نتایج اصلى بررسی
الف) دیوارنوشتهها تقریبا حالتى کلى از ارائه خوب و بد و یا همان داستان قدیمى فرشته و شیطان یا اهورامزدا و اهریمن و... را داشت. اگر شاه بد بود، امام خوب، اگر بختیار بد بود، بازرگان خوب، اگر آمریکا و شوروى بد، فلسطین و اریتره خوب، اگر ساواک بد، شهید خوب و...
به این ترتیب 83/6 درصد دیوارنوشتههاى تهران به این شعارهاى بد و خوب و موافق و مخالف اختصاص داشت (16/4 درصد بقیه شعارها را دیوارنوشتههاى مربوط به اتحاد و تفرقه، آزادى و پیروزى و غیره تشکیل مىداد. اگرچه این گروه از شعارها نیز کم و بیش داراى برخى جهتگیرىهاى موافق و مخالف بود، اما چون این جهتگیرىها زیاد مشخص نبود در این دستهبندى مجزا شناخته شد.)
تعداد شعارهاى موافق 479 و شعارهاى مخالف 421 بود که نسبت آنها در کل شعارها براى شعار موافق 44/4 درصد و شعارهاى مخالف 39/2 درصد مىباشد. در مجموع تفاوت معنىدارى بین نسبت شعارهاى موافق و نسبت شعارهاى مخالف دیده نمىشود. اما در مقایسه نسبت شعارهاى مخالف شاه و شعارهاى موافق امام مىتوان گفت که نسبت شعارهاى مخالف شاه بیش از نسبت شعارهاى موافق امام بوده است.
ب)7 23/ درصد دیوارنوشتههاى تهران درباره شاه و خانواده پهلوى و رژیم شاهنشاهی، 13/6 درصد درباره امام، 9/6 درصد درباره بختیار وبازرگان و دیگران، 11/4 درصد علیه ساواک، چماقداران، قانون اساسی، ارتش و کشورها و رژیمهاى دیگر، 25/2 درصد موافق و در تائید اسلام، حکومت اسلامی، شهدا، چریکهاى فدایى خلق، مجاهدین خلق، حزب توده، سایر احزاب، ارتش و سایر کشورها و رژیمهاى دیگر، 10/6 درصد خطاب به مردم درباره تفرقه و اتحاد، مسلح شدن، کودتا، کارگران و اعتصاب، آزادى و پیروزى و بانوان بوده و 5/8 درصد بقیه به سایر مضمونها اختصاص داشت است.
در مقایسه تعداد شعارهاى مضمون مختلف، فرضیههاى زیر، آزمون رشد این نتایج به دست آمد:
تعداد شعارهاى علیه بختیار بیش از شعارهاى موافق بازرگان بوده است.
تعداد شعارهاى علیه آمریکا و امپریالیسم بیش از شعارهاى علیه شوروى و کمونیست بوده است.
تعداد شعارهاى علیه آمریکا و شوروى و... بیش از شعارهاى موافق فلسطین، اریتره و... بوده است.
تعداد شعارهاى سازمان چریکهاى فدایى خلق مشابه تعداد شعارهاى سازمان مجاهدین خلق بوده است.
اگر شعارهاى مربوط به اسلام و جمهورى اسلامى را بهعنوان شعارهاى “حزبالله” فرض کنیم، مىتوان گفت که تعداد شعارهاى حزبالله بیش از احزاب دیگر بوده است.
تعداد شعارهاى علیه ارتش، کمتر از تعداد شعارهاى موافق ارتش بوده است.
دستهبندى شعارها
براساس وقایع زمانی
و اتفاقات دوران
مبارزات انقلاب اسلامى ایران
تشکیل دولت شریف امامی
آمریکا نابود است خلق ما پیروز است
درود بر فلسطین سلام بر خمینی
دایان نابود است یاسر پیروز است
فلسطین پیروز است اسرائیل (صهیونیسم) نابود است
درود بر مجاهدین سلام بر فلسطین
دانشگاه، دانشگاه مزدور به خونکشیده
دانشجو، دانشجو در خون خودغلطیده
این است شعار ملت دانشجو شهادتت مبارک
صلاه` ظهر دیروز، دانشگاه کشته داد
5 دقیقه به یازده همه سکوت مىکنیم
کشتن دانشجویان، به دست شاه جلاد
خواسته آنان بوده برچیدن استبداد
خونبهاى جوان بر شما مردمان انتقام است
گلهایى از گلزار حریت دانشگاه
پرپر شده هر لحظه با شلیک مزدوران
توبه شاه!
به پشت رادیو گفتیم به تاکید
که ... خوردم، غلط کردم ببخشید
روز و شب مسلمین شام غریبان شده
یا حجتابن الحسن دلها پریشان شده
قبر امام هشتم گلولهباران شده
مهدى بیا شاه مسلمان شده
قبر امام هشتم گلولهباران شده
مشهد مقدس را، گنبد حضرت را، مسجد کرمان را
رکس آبادان را، ژاله تهران را
شاه به آتش کشید، به آتشش مىکشیم
تشکیل دولت ازهاری
کابینه نظامى شکست شاه خائن
این دولت نظامى نابود باید گردد
این دولت نظامى نشانه سقوط است
تاسوعاى سال 57 آغاز تظاهرات چند میلیونی:
این جمعیت هم چند نفر ضداستقلال ملت هستند؟!
تظاهراتى وجود ندارد، بلکه صداى نوار است که پخش مىکنند.
ازهارى بیچاره بازم بگو نواره.
ازهارى بیچاره، اى سگ چار ستاره، بازم بگو نواره، نوار که پا ندارد، چشماى تو خماره!
اویسی، ازهارى دو تا سگ شکاری
ازهاری، ازهارى شنیدم خیلى هاری
ازهاری، ازهارى مىبندیمت به گاری
عاشورا روز تعیین سرنوشت است
تاسوعا قرار ما، عاشورا قیام ما
عاشوراى حسینی، پیروزى خمینی
عاشورا، عاشورا قیام ملى ما
اعتصاب وسایل ارتباط جمعی:
الف) کارکنان رادیو و تلویزیون
خلق مسلمان، ملت ایران
بشنو پیام آزادى خواهان
صدا و سیماى ایران، ننگ و یوغه
فانوس رژیم ایران چه بىفروغه
با ملت ما همراه مىگوییم
مرگ بر شاه
اى وارث راه حسینى اى پیروان امام خمینی
یارى کنید در محو این صدا و تصویر
بلندگوى استبداد است این بانگ تزویر
با ملت ما همراه مىگوییم مرگ بر شاه
ب)کارگران سیمان تهران:
اتحاد، اتحاد، اتحاد اى دانشجو
ما با هم متحد مىشویم تا برکنیم ریشه استبداد
درود، درود، درود، درود بر خمینی
کارگر، کارگر، کارگر اى کارگر
ما با هم متحد مىشویم تا برکنیم ریشه استثمار
درود، درود، درود، درود بر خمینی.