آیا میدانید کارهای شما، حرفهایتان یا بیان نظر مثبتتان در مورد یک عمل یا رفتار، از نظر بچهها دارای اهمیت بسیاری است. اگر نمیدانید، پس در تربیت فرزندتان با مشکل مواجه خواهید شد. مجسم کنید موقع خوردن غذا با همسرتان شوخی کرده و آب ته لیوان را به طرفش پاشیدهاید، اگر کودکتان سر میز نشسته باشد، از رفتار شما فقط یک نتیجه خواهد گرفت: «من هم باید آب بپاشم چون این کار، پدر و مادرم را خوشحال میکند». اما وقتی او آب لیوان را رویتان خالی کند، با واکنش عصبی شما روبهرو خواهد شد! کودک از درک علت این عصبانیت عاجز است.
عین آنچه ذکر شد در مورد کلمهها هم صدق میکند. شما فرد بزرگسالی هستید یا حق دارید موقع خشم برخی الفاظ زشت را به کار ببرید، اما تکرار همین تعابیر از طرف کودکی که آنها را از شما شنیده، رویدادی منفی قلمداد میشود. به یاد داشته باشید بچهها مثل آیینه یا هر وسیله بازتاب دهنده دیگری عمل میکنند.
بسیار خب! حق با شماست! شما شخص دقیقی هستید و هیچ حرف رکیکی به کار نبردهاید. روزی فرزندتان از کلمهای استفاده میکند که در ردیف فحشها قرار دارد. پیش از هر چیز باید به این نکته توجه کنید که آیا کودکتان معنی این واژه را میدانسته یا نه. به احتمال زیاد او به معنای آنچه گفته واقف نیست. ممکن است خیلی ساده آن را در تلویزیون، حین تماشای فیلم و سریال یا از یک ترانه شنیده باشد.
حتی ممکن است درک کرده باشد که آن کلمه لفظی است که موقع عصبانیت به کار میرود اما معنیاش را نداند. شاید اگر شما با فرض اطلاع او از معنای واژه مورد بحث، واکنشی تند و عصبی نشان دهید، یا او را به خاطر این رفتار خجالتزده کنید، دیگر این تعبیر را در مقابل شما تکرار نکند اما دلیل نامناسب بودن کاربرد آن واژه برای او نامشخص خواهد ماند. در چنان شرایطی احتمال دارد وی در غیاب والدین باز هم به استفاده از آن کلمه مبادرت ورزد؛ پس بهتر است به فرزندانمان بیاموزیم که به جای نشان دادن عصبانیت یا نارضایتیشان با الفاظ رکیک، احساساتشان را به شیوههایی دیگر بروز داده یا منتقل سازند.