ایرج افشار
نسخه ی خطّی جلوه گاه اندیشه و هنر ایرانی
ثبت و ضبط اندیشه در دوران دراز تمدن بشری به سه شیوه عملی شده است : نوشتن دستی بر صفحههای گلی، سنگی، چوبی، كاغذی و . . . . ؛ چاپ آثار با وسایل فنی و صنعتی؛ و سرانجام صبط و انتقال گفته ها بر صفحه و نوار و موج و رایانه.
در تاریخ تمدن ایران، سابقه ی نسخهنویسی ِ خطی پردامنه است و این نوع كار در میان آثار باستانی دیگر ارزش خاص و اعتباری ویژه دارد. زیرا افكار همه ی اندیشمندان و دانشمندان و شاعران ما بر این اوراق كه بیش ترشان اکنون فرسوده و پاره و چركین و ناخواناست، پس از سده ها و روزگاران دراز به دست ما رسیده است و امروزه ما میتوانیم تاریخ حیات ملت نام داری را در میان آن ها پژوهش و كشف كنیم.
تردیدی وجود ندارد كه اهمیت این نسخه ها نه از تخت جمشید و مسجدهای اصفهان كم تر است و نه از گنجینههای زرین زیویه و مارلیك كه چشمها را خیره میكنند. شناخت ملت و سرزمین ما منحصر به تاریخ جهانگیری هخامنشی و هنر ساسانی و پهلوانی های رستم و نقش های زیبای شیخ لطفالله نیست. ما در كنار و هم تراز با این آثار بزرگ و با جلال، نسخههای خطی زیبا و پركار هنرمندانه و كهنه كتاب های فرسوده و شیرازه دررفته ای داریم كه هر یك سندی بزرگ و مهم است، هم از حیث خط و هنر و هم از دید مضمون و اندیشه.
از روزگاری كه كتابنویسی در ایران باب شد تا روزگار امروز كه ما در آن زندگی میكنیم، هزاران هزار كتاب به دست نوشته شده اما شمار اندكی از آن ها به روزگاران باقی مانده است. سیل های بنیادكن ، شعلههای آتش جنگ ها و غارت های قوم های گوناگون و ویران شدن بناهای گلین هر یك هزارها نسخه ی خطی را از میان برده است. دستنویس شاهنامه، نسخههای خطی گلستان و بوستان و دیوان حافظ كه فردوسی و سعدی و حافظ نوشته بودهاند همه از میان رفته است و اگر یك سطر قلم آن ها امروز به چنگ میافتاد سر فخر به آسمان میسودیم و زیارت آن ها را بر كافه ی ملت ایران فرض میشمردیم.
نسخه های خطی یكی از میدانگاه های با نزهت و خوشمنظر و تجلیگاه بارز ذوق و هنر اصیل ایرانی است. بر صفحات درونی و جلد آن ها زیباترین نقش ها و رنگ ها را ترسیم كرده و اندیشه را تجسم بخشیدهاند. در جلدهای سوخت و معرق و روغنی و سرپنجههای هنرمندان بینامونشان نازكترین قلم ها و روشنترین طرح ها را بر پوست خشك مقوای شكننده جاودان ساخته است و خویش و بیگانه را از اعجاز و شگفتی كار به آفرینگویی و شگفت واداشته است. نسخه های خطی به هریك از زبان های فارسی، عربی، تركی و پشتو كه اثر اندیشه ی ملت های ایرانی باشد از آثار گران قدر و جاودانی و نمودار هنر و اندیشه ی ملی مردمی است كه در دوران زندگانی مشترك خویش برای روزگاران بلند بر جای گذاشتهاند. ناگزیر بر ما فرض است كه در یادكرد و بزرگداشت و نگاهبانی آن آثار همواره كوشا و دلسوز باشیم و نگذاریم كه برگی و حتا سطری از آن ها محو شود.
لیکن دریغ و افسوس كه ما چنین آثار درخشان و گرامی گذشته و میراث علمی پیشینیان خود را از یاد بردهایم. حتا نخبگان ما از میان چندین دههزار نوشته ی ایرانی بیش از ده تا بیست نمونه را نمیشناسند. علت این امر هم مربوط به امروز و دیروز نیست. سببی است تاریخی كه بحث از آن سودمند مینماید.
پیش از آن كه فارسیزبانان با هنر چاپ آشنا شوند كتاب ها را به دست مینوشتند. نگاهی به نسخههای خطی متن های قدیم خواه عربی و خواه فارسی، و بررسی در تاریخ نگارش آن ها این نكته ی دقیق را روشن می سازد كه نوشتن نسخه های علمی تا سده ی نهم هجری رایج و مرسوم بود و در سده ی نهم یعنی در عصر تیموری كه در دربار هرات خوش نویسی و نقاشی بالایی گرفت نوشتن نسخه های مرغوب و زیبا و مزین از كتاب های ادبی كه بیش تر مطلوب شاه زادگان و اعیان بود و در قلمرو ایران و عثمانی و هند خریدار و خواستار داشت، رونق و رواج خاص یافت و زمان و وقت خطاطان مصروف نگارش و نوشتن این دست كتاب ها میشد. رسیدگی به نسخه هایی كه اكنون از آن دوره باقی است و تنظیم صورتی از موضوعهای این نسخه ها، این نكته را به خوبی روشن میسازد.
دردوران صفوی هم، چنان كه باید رغبتی به خواندن كتاب های اصیل قدیمی و متن های علمی و تاریخی نبود. ناسخان كتاب وقت خود را به نوشتن متن های ادعیه و زیارات و ردود و اخبار و احادیث و فقه و اصول كه جوهرمایه ی مملكتمداری صفویان و وسیله ی پیشرفت حكومت و نشر عقاید و نظام اندیشه ای آنان بود، مجالی نگذاشت كه ایرانیان به آثار قدیم و اندیشه های گذشته ی خود بپردازند و متن های كهن را از گوشههای فراموشی به درآورند.
وضع چنان بود كه اگر هم دانشمندانی چون شیخ بهایی و ملامحمدباقر یزدی كتاب های موجزی در«حساب» تألیف می كردند بر اثر بیاطلاعی عمومی از كتاب های معتبر دانشمندان بزرگی چون كوشیاربنلبان جیلی و غیاثالدینجمشید كاشی و خواجهنصیر، كتاب های جدیدتر بودند که به علت احتیاج شهرت مییافتند. چندان كه بر خلاصهالحساب بهایی چندین شرح و حاشیه نوشتند و كار به جایی رسید كه تفسیرهای قدیم نیز به علت آن كه اغلب، آن ها را اثر دانشمندان سنت و جماعت میدانستند متروك ماند و فراموش شد. اگر نسخه های خطی تفسیرهای طبری و میبدی و امام فخر و ابوالفتوح و درواجكی مربوط به عصر صفوی بسیار نیست به همین سبب است. اگر از کتاب های ادبی و تاریخی مشهوری چون تاریخ سیستان، مجمعالتواریخ، تاریخ بیهقی، سیاستنامه، اخلاق ناصری و چهار مقاله، نسخههایی ماند، بسیاری از متن های مهم فارسی فراموش و نسخه های آنها در گوشههای كتاب خانهها و مسجدها و امام زادهها طعمه ی موش و موریانه و رطوبت و ویرانی و حریق و سیل و دست یازی بیامان و مرسوم روزگار شد و جز این چون راه مشرق بر فرنگی ها باز شد، عتیقهخران و عتیقهفروشان کتاب های خطی را وسیله ی سوداگری ساختند و بدین ترتیب بسیاری از نسخه ها از مملكت ما خارج شد و به موزهها و مجموعههای اروپا و آمریكا رفت و البته باز اقبال و بختی با آن نسخه ها همراه بود كه از آفت هایی كه نیستی و نابودی میآورد بر كنار ماندند و اكنون برای ما راه بازست كه دلمان را به عكس و فیلم آن ها خوش سازیم و اگر گذارمان به آن دیار افتاد دمی چشمان را لذت بخشیم و ببالیم كه چنین آثار هنرمندانه از مرده ریگ پیشینیان ما چشم و چراغ موزههای فرنگ شده است و اگر آنان بازیچهای چون «شهر فرنگ» به ما دادند از ملت بزرگ و پرافتخار ایران آثار درخشان و هنرپروردی فراچنگ آوردهاند.
برماست كه متن های از یاد رفته را زنده كنیم و هر كدام را كه از حیث فواید تاریخی و ادبی و معنوی دارای اهمیت و اعتبارست از گوشه ی كتابخانهها به درآوریم و به به ترین صورت و منقَّحترین وضع به چاپ برسانیم و ادب و اندیشه ایرانی را عرضه کنیم و جاویدان نگاه داریم. چه بسیار است كتاب های فارسی یا عربی كه ایرانیان نوشتهاند و امروز از دیدگاه مباحث علمی و فنی مورد پژوهش و جست و جوی علمی واقع میشود و از آن ها نكتههای دقیق و عمیق فراچنگ میافتد . آثاری كه از غیاثالدینجمشید كاشی در این چند سال اخیر به انگلیسی ترجمه و نشر شده است یك مورد روشن و گویا از اهمیت متن های ایرانی فراموش شده است. قصههایی چون دارابنامه و سمك عیار و قصه ی حمزه و اسكندرنامه كه در چندسال گذشته چاپ شده گواه روشنی است كه هم از حیث قصهسرایی، هم از لحاظ ادبی و هم از جهت عقاید و آراء و رسوم و آداب قدیم گنجینهای بیمثال و زنده است.
متن هایی كه در سلسله ی انتشارات دانشگاه و بنگاه ترجمه و نشر كتاب و بنیاد فرهنگ ایران برای نخستینبار چاپ شده است ( چون احیاءالملوك و عجایبالمخلوقات و مهاننامه ی بخارا و تاریخ یزد و المرقاه و خواب گزاری و تحفه و زینالخبار ) همه باعث شناخت ادب ملی روشنگر تاریخ و اندیشه ایرانی است و هیچیك بی سود و ناسفته نیست. هر یك وسیلهای و مدركی برای پژوهشگر آینده خواهد بود و همه ی این کتاب ها آثاری بوده اند كه فراموش شده بودند و ادیب كتابخوان سی چهل سال پیش آن ها را نمیشناخت.
اكنون كه تاحدی بر سود و اهمیت این آثار آگاهی حاصل شد، باید بحثی را در باب گردآوری و نگاهبانی و شناساندن آن ها پیش كشید. نخستین و مهم ترین كار ما ایرانیان گردآوری این آثار است كه دستهای از آن ها به صورت نسخههای خطی در خانهها به عنوان مجموعه ی خصوصی یا مال ارثی از چشم پژوهشگر و دانشمند دور و بركنار نگاه داشته میشود و گاه به گاه پس از مرگ صاحب مجموعه یا روش سوداگرانه به بازار میآید و غالبن متفرق میشود. دسته ی دیگر از کتاب های خطی آن هاست كه در مزارها و امامزادهها و بقاع مذهبی و مسجدها به تصادف از بد حادثه ی زمان بركنار مانده و به علت احترام عامه به مکان های مذهبی آن کتاب های هم حفظ شده است و البته بسیاری از کتاب های مهم خواه از نظر متن و حواه از لحاظ هنر پاره و پراكنده در صندوق های مسجدها و مزارها طعمه ی خاك و موش و موریانه است و به تدریج از میان خواهد رفت. بر ماست كه این آثار گران قدر را كه مرده ریگ اندیشه ی ملت ایران است گردآوری کنیم، یعنی باید آن ها را خرید و به صورت قانونی از طریق ضبط از نیستی و نابودی محفوظ داشت و به راستی باید از كسانی كه مجموعه ی خصوصی دارند و به علت ذوق و عشق به گردآوری کتاب های خطی پرداختهاند سپاس گزار بود كه بخشی از عمر و سرمایه ی خود را برای این کار بزرگ نهاده اند و موجب حفظ شماری از این آثار بودهاند. مؤسسات ما باید با همت بلند و با رغبت، نفایس خطی را از این گسان خریداری كنند و بدانیم كه گردآورندگان این نوع آثار مردمی هوشیار بوده و خدمتی بزرگ به ملت خود كردهاند.
گام بنیادی دوم فهرستنویسی نسخههای خطی است تا كیفیت و كمیت و اهمیت این آثار هر چه بیش تر و زودتر روشن شود و پژوهشگر عاشق و علاقهمند به زودی و آسانی بداند كه در هر كتاب خانه و مخزنی چه كتاب هایی هست و هر كتابی را كه میخواهد در كجا باید بیابد. البته در این سال ها چندین كتاب خانه فهرست شده و مردی چون محمدتقی دانشپژوه یك تنه كارهای بسیار با ارزش و سنگینی را به انجام رسانیده است. ولی هنوز بسیاری از مجموعههای خطی ایران فهرستناشده مانده است و نسبت به کتاب هایخانههای هند و پاكستان و تركیه كه نسخه های خطی فارسی بسیاری در آن جاها نگاه داری میشود و اساسن هنوز درست نمیدانیم كه در كجاها كتاب خطی هست. سومین اقدامی كه باید مورد نظر باشد عكسبرداری و تهیه ی میكروفیلم از نسخه هایی است كه منحصربه فرد و یا به علتی واجد اهمیت است تا از نابودی معنوی آثار قدیم پیش گیری شود.
در این كار دانشگاه تهران از سال ها قبل پیشگام بوده و بنیاد فرهنگ ایران هم از زمان بنیاد گذاری گامهای با ارزشی برداشته است ولی هنوز هزارها نسخه در سراسر جهان هست كه باید از آن ها عكس یا فیلم برداشت و در دسترس پژوهشگران قرار داد. خوشبختانه فهرستی از نسخههای خطی كه توسط دانشگاه تهران عكسبرداری شده توسط آقای محمدتقی دانشپژوه تهیه شده و به چاپ رسیدهاست و تا چندی دیگر انتشار خواهد یافت.
كوشش چهارم دستگاههای علمی مملكت، تدوین فهرست مشتركی از همه ی نسخههای خطی فهرست شده است تا معلوم باشد كه از شاهنامه یا گلستان و هر اثر دیگر چند نسخه و در كدام كتاب خانهها موجود و هر یك نوشته ی چه کسی و كجا و كی است. این كار بزرگ را شرق شناس نام دار انگلیسی استوری آغاز كرد و بخشی عظیم از كتاب كبیر خود را نیز انتشار داد ولی عمرش وفا نكرد و اثرش ناقص و ناتمام ماند. دنباله ی كار او را جمعی در لنینگراد گرفتهاند كه اثر او را به روسی نقل و تكمیل كنند. آن دانشمند وصیت كردهاست كه مردیت اونس كتاب دار موزه ی بریتانیا مجلدات دیگر اثر او را به همان زبان انگلیسی انتشار دهد. در ایران همچنین اندیشه ای از چندی پیش در دانشگاه پیش آمد و چون موضوع با بنیاد فرهنگ ایران در میان گذاشته شد به گونه ی مشترك این خدمت بزرگ را آغاز كردهاند. اگر این چهار فهرست مشترك نسخه های خطی فارسی انتشار یابد كار بسیار بزرگی در راه ادب و فرهنگ و تمدن ایران به انجام خواهد رسید.
- - -
از: مجله ی هنر و مردم، دوره ی هفتم، شماره ی ۷۳، آبان ۱۳۴۷