• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 701)
سه شنبه 10/5/1391 - 15:48 -0 تشکر 486770
سیره رهبر معظم انقلاب

در گفت‌و‌گوی دكتر حدادعادل با مجله "پاسدار اسلام" روایت شد
ناگفته‌‌هایی از سیره رهبر معظم انقلاب

خبرگزاری فارس: به باور من درمیان شخصیت‌‌های درجه اول انقلاب كمتر كسی به‌اندازه ایشان با زبان و ادبیات و تاریخ و نیز سبك‌های ادبی و شعرای فارسی و در كنار آن با ادبیات، لغت و شعر عربی آشنایی دارد.

خبرگزاری فارس: ناگفته‌‌هایی از سیره رهبر معظم انقلاب

سه شنبه 10/5/1391 - 15:57 - 0 تشکر 486782

* خود شما از چه سالی مسئولیت آن را به عهده گرفتید؟ از سال 1374. اولین مدیرعامل آن آقای دكتر مهدی محقق بودند، بعد آقای دكتر پورجوادی، بعد آقای مهندس میرسلیم. طبق اساسنامه، مدیرعامل باید عضو هیئت امنا باشد و بنده از فروردین 1374 عهده‌دار این مسئولیت شدم. آقای دكتر محقق دو سال، آقای پورجوادی یك سال و آقای میرسلیم به مدت پنج سال مدیرعامل بودند. بعدها اعضای هیئت امنا بیشتر شدند و آیت‌الله سبحانی، مرحوم آیت‌الله معرفت، آقای دكتر ولایتی، آقای مهندس طارمی كه معاون علمی بنیاد هستند و آقای دكتر علی خوشرو كه در وزارت امور خارجه بودند، اضافه شدند. در حال حاضر آقای دكتر شهیدی و آیت‌الله معرفت از دنیا رفته‌اند و آقای دكتر سروش هم از دنیای ما رفته‌اند!

سه شنبه 10/5/1391 - 15:58 - 0 تشکر 486783

* دیگر زمینه‌های علائق مشترك شما كدامند؟ یكی از زمینه‌های مشترك، علاقه ایشان و بنده به شعر و ادب بود. به باور من درمیان شخصیت‌‌های درجه اول انقلاب كمتر كسی به اندازه ایشان با زبان و ادبیات و تاریخ و نیز سبك‌های ادبی و شعرای فارسی و در كنار آن با ادبیات، لغت و شعر عربی آشنایی دارد. علاقه و تسلط ایشان به ادبیات عرب فوق‌العاده است. ایشان نثر عربی را بسیار شیوا و نه به سبك قدما، بلكه به سبك امروز می‌نویسند. این ذوق ادبی و تسلط ایشان به ادبیات، به ویژه در نقد شعر، از جمله عللی بود كه بنده را بیشتر به ایشان مرتبط می‌كرد. من در زمینه شعر خرده ذوقی دارم و ایشان در این زمینه حق بزرگی به گردن من دارند. در دوره دبیرستان و اوایل دانشگاه گاهی شعر می‌گفتم و بعد كه به دانشگاه رفتم، چون رشته‌ام ادبیات نبود، از شعر گفتن دور افتادم و شاید در فاصله ده پانزده سال، جز چند شعر نگفتم.پس از شهادت برادرم شعری برای او گفتم و خدمت آقا رفتم و چون بارها علاقه ایشان را به آن شهید و تأسفشان را در فقدان او از زبان خودشان شنیده بودم، شعری را كه برای شهید گفته بودم، برای ایشان قرائت كردم. غزلی است با این مطلع: «بهار عمر مرا برگ و باری بودی تو / دل خزان زده‌‌ام را بهار بودی تو/ ستاره سحر من چرا پر از خون است؟/ كرانه‌ای كه در آن آشكار بودی تو». وقتی این شعر را برای آقا خواندم، فوق العاده تحسین كردند و بعضی از ابیات را هم تجزیه و تحلیل فرمودند و برخی از اصلاحات را هم پیشنهاد كردند و مرا به شعر سرودن تشویق كردند. این تشویق هنوز هم ادامه دارد، به‌طوری كه گاهی كه خدمت ایشان می‌رسم، بعد از بحثهای سیاسی و مدیریتی و موضوعات خرد و كلان كشور، ایشان از روی لطف می‌فرمایند كه شعری هم بخوانید و هربار مرا به سرودن شعر تشویق می‌كنند و عیب و ایرادهای شعر را هم می‌گیرند. به‌قدری در این زمینه حساس و دقیق هستند كه حتی اگر برنامه از تلویزیون هم ضبط شود، باز ایشان شعر را نقد می‌كنند. چون ایشان علاقه دارند كه نقد شعر، در محافل ادبی باب شود.

سه شنبه 10/5/1391 - 15:58 - 0 تشکر 486784

* از كی مسئولیت فرهنگستان شعر و ادب فارسی به عهده شما گذاشته شد و در این زمینه چه ارتباطاتی بین شما و مقام معظم رهبری وجود دارد؟ یكی دیگر از موجبات ارتباط بیشتر من با مقام معظم رهبری، عضویت و مسئولیت من در فرهنگستان زبان ادب فارسی است. چندسال از شروع كار فرهنگستان، با كنار رفتن آقای حسن حبیبی كه معاون اول رئیس جمهور بودند و نمی‌خواستند دوشغله باشند، بنده با رأی شورای فرهنگستان رئیس فرهنگستان شدم. در این سالها گاهی كه خدمت آقا می‌رسم، از دستاوردهای فرهنگستان گزارشی عرضه می‌كنم. یكی از مواردی كه من ، بزرگواری و روحیه آزادمنشی ایشان را احساس كردم، مسائل مربوط به فرهنگستان بود. بد نیست كه یك مثالی در اینجا بیاورم. ایشان یك بار پیامی به گردهمایی سالانه نماز داده و در آنجا گفته بودند، خوب است در بوستانهای شهری، جایی برای نماز پیش‏بینی شود، كلمه بوستان را به جای پارك به كار برده بودند. به این نكته اشاره كنم كه آقا فوق العاده به زبان فارسی علاقه دارند و لغت خارجی در صبحتها و نوشته‌هایشان به‌كار نمی برند، الا به ندرت و در جایی كه ضرورتی پیش بیاید

سه شنبه 10/5/1391 - 15:59 - 0 تشکر 486785

ما در فرهنگستان به جای كلمه پارك، باغ گذاشته بودیم. یك بار خدمت ایشان عرض كردم كه: «آقا! ما در فرهنگستان به جای پارك، كلمه باغ را تصویب كرده‌ایم. حالا كه شما از كلمه بوستان استفاده كرده‌اید، چه باید بكنیم؟» ایشان فرمودند: «این سلیقه شخصی من است كه بوستان را به‌كار بردم. شما اگر جور دیگری تصویب كرده‌اید، كار خودتان را بكنید و همان واژه‌ای را كه تصویب كرده‌اید، ابلاغ كنید. به‌كار بردن واژه توسط من به این معنا نیست كه می‌خواهم در كار شما مداخله كنم.» مواردی هم در نیروهای مسلح اتفاق افتاده كه گاهی لغتی را خدمت ایشان برده‌اند و ایشان نظری داده‌اند. بعد من گزارشی از فرهنگستان را درباره آن واژه برایشان برده‌ام و ایشان نظر فرهنگستان را پذیرفته‌اند.

سه شنبه 10/5/1391 - 16:0 - 0 تشکر 486786

* ولو خودشان در آن موضوع صاحب نظر و مجتهد باشند.... مهم این است كه وقتی برایشان استدلال كنید، می‌پذیرند. به‌ نظر اهل فن و متخصصان احترام فراوان می‌گذارند. اینها بعضی از عرصه‌های ارتباط و بعضی از موجبات علاقه من به ایشان است. به هر حال به قول شاعر: «گر بگویم كه مرا با تو سر و كاری نیست/ در و دیوار گواهی بدهد كاری هست.» این شعر بیان كننده حال من نسبت به ایشان است كه: «با صد هزار جلوه برون آمدی كه من / با صدهزار دیده تماشا كنم تو را». واقعاَ ایشان در مسائل سیاسی، سیاست داخلی، سیاست خارجی، شناخت جریانها، مسائل بین‌المللی و... منبع بی‌بدیل برای راهنمایی دیگران هستند. وسعت مطالعات ایشان كم‌‌نظیر است. كمتر پیش می‌آید موضوعی از مسائل اجتماعی و سیاسی و... را برای ایشان بیان كنم و ایشان نكته تازه‌ای مطرح نكنند. تنوع كتابخوانی ایشان حیرت آور است. گاهی خدمتشان بحثی را از كتابی كه خوانده‌ام مطرح می‌كنم و ایشان دو سه كتاب دیگر در همان زمینه توصیه می‌كنند. شاعران و نویسندگان جوان را شخصاَ می‌شناسند و آثار آنها را می‌بینند و ارزیابی می‌كنند.

سه شنبه 10/5/1391 - 16:0 - 0 تشکر 486787

تمام وجود ایشان علاقه به این كشور و به این ملت و اعتقاد به اسلام و انقلاب است و یكی از اموری كه از سالهای آغازین پس از پیروزی انقلاب به ما درس داده‌اند، داشتن تقوای سیاسی و اطاعت از امام است. اگر امام مطلبی را می‌فرمودند ایشان اطاعت بی‌چون و چرا می‌كردند. خدا هم كمك كرده و در طول این سالها پاداش تقوای ایشان را داده است و همچنان خواهد داد. از سال 1376 كه بنده وارد مجلس شدم، فصل دیگری هم در ارتباط ما با رهبری گشوده شد كه مسائل مجلس و عالم سیاست و حوادث بعد از دوم خرداد و اصلاح طلبی و اصول گرائی و امثال آن بود. در این سالها من بیشتر متوجه دقت نظر ایشان در مسائل شدم.

سه شنبه 10/5/1391 - 16:1 - 0 تشکر 486788

* تا آنجا كه می‌دانیم، آقا در قبال تعریف و تحسینی كه از ایشان می‌شود، معمولاَ عكس العمل منفی نشان می دهند. می‌دانم كه شما درباره ایشان غزلی را سروده‌اید، اولاَ این غزل را برای ما بخوانید و ثانیاَ از واكنش آقا نسبت به آن بگویید. همان‌طور كه قبلاَ اشاره كردم یكی از رشته‌های پیوند بنده و مقام معظم رهبری، زبان و ادبیات فارسی، خصوصاَ شعر بوده است. ایشان به جهات مختلف، از جمله خراسانی بودنشان، ذوق و توجه خاصی در زمینه زبان و ادبیات فارسی دارند، سخن شناس هستند و همین ذوق و علاقه سبب شده كه در دوران جوانی، علاوه بر مطالعه اشعار، در محافل و انجمنهای ادبی خراسان كه در آن زمان مهم هم بوده، شركت كنند و به شعر شاعران درجه اول خراسان آن روز گوش بدهند.

سه شنبه 10/5/1391 - 16:1 - 0 تشکر 486789

* این شاعران درجه اول، چه كسانی بودند؟ دانش بزرگ‌نیا، مؤید ثابتی، دوستان نزدیك به سن و سال ایشان و یا قدری بزرگتر مثل مرحوم قدسی، مرحوم كمال و صاحبكار و آقای قهرمان و آقای باقرزاده. آقا هنوز هم با كسانی از آن جمع كه زنده هستند، در ارتباطند. به هرحال، ایشان در انجمنهای ادبی خراسان شركت می‌كردند و به نقد شعر كه در این انجمنها رایج بوده، گوش می‌داده‌اند. سابقه و علاقه و استعداد شاعری بالایی كه در خود ایشان هست، سبب شد كه یكی از ابواب گفت‎وگو بین ما هم همین موضوع شعر باشد. ایشان شعر را یكی از انواع هنر و هنر را مایه ماندگاری حقیقت می‌دانند. در نظر ایشان، هنر ابزاری است كه حقیقت را به فرهنگ تبدیل و آن را تثبیت می‌كند و سپس به جریان می‌اندازد و در سطح جامعه گسترش می‌دهد. ایشان به شعر و شاعری اهمیت می‌دهند و با توجه به آگاهی‌ای كه از اشعار شعرای معاصر اعم از كهن‌پردازان و نوسرایان دارند و نقش اجتماعی و سیاسی شعر را در دوران مبارزات تجربه كرده‌اند، همواره پشتیبان شعر خوب بوده‌اند. می‌دانید كه هرساله یكی از جلسات ثابت ایشان، جلسه با شاعران، به ویژه شعرای جوان در شب تولد حضرت امام حسن مجتبی (ع) در ماه مبارك رمضان است. ایشان در آغاز جلسه به شاعران افطاری می‌دهند و در محضر ایشان جلسه شعرخوانی برگزار می‌شود و پس از آن از تلویزیون هم پخش می‌شود.

سه شنبه 10/5/1391 - 16:2 - 0 تشکر 486790

همان‌طور كه عرض كردم، اول بار كه برای ایشان شعر خواندم، حدود دو سه ماه بعد از شهادت برادرم مجید بود. در آن زمان، سالها بود كه شعر نگفته بودم. با این شهادت،‌اتفاقی در روح من افتاد كه من این حال را در این قالب مثالی برای ایشان بیان كردم و گفتم: «آقا! شنیده‌اید كه بعضی جاها كه زلزله می‌آید، در اثر تكانهای شدیدی كه زمین می‌خورد، چشمه‌های جدیدی باز می‌شوند كه قبلاَ نبوده؟ در من چشمه شعری جوشیدن گرفته. التبه در سابق چیزهایی می‌گفتم،‌ ولی با شهادت مجید حس می‌كنم چنین اتفاقی در من افتاده و غزلی گفته‌ام.» آن غزل را برای ایشان خواندم و همان غزل باعث شد كه ایشان مرا به شعر گفتن تشویق كنند. به‌نظرم 13بیت بود. یكی از ابیات این مرثیه و سوگ سروده كه یكی دو بیت آن را قبلاَ خواندم، این است: «لطیف و ساده و شورآفرین، ولی زیبا/ ترانه‌ای به لب روزگار بودی تو.» ایشان نسخه ای از آن شعر را از من گرفتند. نوبت بعد كه خدمتشان رفتم، گفتند: «فلانی! من اسم این شعر تو را پیدا كرده‌ام و از خود شعر هم آورده‌ام. اسم این شعر را بگذار «ترانه‌ای بر لب روزگار». این مناسب‌ترین عنوان برای این شعر است. از آن به بعد هر دو سه ماه یك‌بار كه خدمت ایشان می‌رفتم، اگر شعری گفته بودم، برای ایشان می‌خواندم . یكی دوبار فرمودند كه: «آدم‌ها وقتی سنشان بالا می‌رود،‌ معمولاَ دیگر قریحه‌شان شكوفا نمی‌شود، ولی تو و فلانی (یك نفر دیگر را هم اسم بردند) در این سن و سال (42، 43سالگی) خوب شعر می‌گویید.»

سه شنبه 10/5/1391 - 16:3 - 0 تشکر 486791

بعد از رهبری ایشان كه به ابعاد تازه‌تری از قدرت روحی و معنوی و مهارت سیاسی و تشخیص درست ایشان پی بردم و طبعاَ عشق و علاقه‌ام نسبت به ایشان بیشتر شد، به‌ذهنم رسید كه شعری برای ایشان بگویم. قبلاَ برای بعضی از بستگان خودم شعر گفته بودم و از خودم می‌پرسیدم چرا برای ایشان كه این‌قدر دوستشان دارم شعر نگویم؟ به هیچ وجه هم نیت تبلیغات و سر و صدا كردن و این چیزها را نداشتم. كسی از امثال بنده كه دانشگاهی هستیم و دستی به قلم داریم و سر و كارمان با تیپ جوان و دانشجوست، انتظار ندارد برای مقامات سیاسی شعر ستایش آمیز بگوییم. اگر نگوییم كسی تعجب نمی‌كند، ولی اگر بگوییم تعجب می‌كنند. من می‌دانستم كه ممكن است روشنفكران این كار را حمل بر مداهنه و تملق كنند ولی اعتقاد قلبی و باورم را در شعر گفتم. شعری گفتم كه حكایت از عشق و علاقه من می‌كرد. وظیفه خود می‌دانستم كه ایشان را تأیید كنم. هركسی به وجهی باید انجام وظیفه كند، من هم این به ذهنم رسید. غزلی گفتم و در دیداری كه برای كاری با ایشان داشتم، در پایان جلسه گفتم: «آقا! من یك غزل برای شخص شما گفته‌ام. قبل از اینكه آن را برای شما بخوانم، شرطی دارم. می‌دانم كه خوشتان نمی‌آید كه از شما تعریف كنند و خصوصاَ برایتان شعر بگویند،‌ ولی می‌خواهم خواهش كنم حساب جنبه‌های اخلاقی و روحی و معنوی خودتان را از حساب معیارهای ادبی و شعری جدا كنید. اگر شعرم خوب بود،‌خدا وكیلی به خاطر روحیه معنوی و رعایت جنبه‌های اخلاقی كه در شما هست، توی سر شعر نزنید.» حتی یادم هست كه دقیقاَ تعبیر «خدا وكیلی» را به كار بردم. ایشان قدری تعجب كردند كه من برایشان شعر گفته بودم و خندیدند و گفتند: «باشد!» شعر را خواندم و ایشان گفتند: «نه، انصافاً شعر شعر خوبی است، ولی عیبش فقط این است كه برای من گفته‌اید.»

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.