کارگردان "خداحافظ بچه" گفت: قرار بود این مجموعه 20 اسفند، کلید بخورد اما این بیست اسفند شد پنج فروردین، بعد 13 فروردین، بعد 20 فروردین و در نهایت به 29 فروردین! شما در این زمان کم نمیتوانید 30 قسمت سریال را در شرایط طبیعی بسازید.
به گزارش خبرنگار مهر، شامگاه گذشته سه شنبه بیست و پنجمین جلسه خانه فیلم فردوس واقع در فرهنگسرای فردوس با نمایش و نقد و بررسی سریال "خداحافظ بچه" با حضور منوچهر هادی؛ کارگردان، سجادابوالحسنی؛ نویسنده و سیروس همتی؛ بازیگر با اجرای محمدرضا لطفی؛ مجری و منتقد حضور داشتند.
در ابتدای این نشست لطفی توضیح داد که ظاهرا تصویربرداری این کار تا 11 صبح دوشنبه 30 مرداد ادامه داشته و این موضوع در ساختار مجموعه به چشم میخورد، چرا که هرچه قسمتهای ابتدایی با دقت و وسواس بیشتری چه در متن و چه در کارگردانی روبرو بوده، با رسیدن به قسمتهای انتهایی شتاب و تعجیل که آفت نه این مجموعه، که اکثر مجموعههای مناسبتی است نمود پیدا کرده و خود را نشان میدهد.
در ادامه هادی کارگردان مجموعه در این باره توضیح داد: در ایام جشنواره فیلم فجر بود که داود هاشمی همراه علیرضا افخمی به سالن برج میلاد آمدند و فیلم "یکی میخواد باهات حرف بزنه" من را دیدند. ظاهرا از فیلم خوششان آمده بود که با من تماس گرفتند تا به دفترشان بروم و درباره سریالی صحبت کنیم. من به دفتر آنها رفتم و گفتند میخواهند سریالی با نام "خداحافظ بچه" را برای ماه رمضان تولید کنند. سجاد ابوالحسنی نیز صد صفحه سیناپس کامل نوشته بود که وقتی آن را خواندم خیلی خوشم آمد.
وی ادامه داد: برایم سوال شد که چرا این داستان زیبا را خود افخمی کار نمیکند. هاشمی نیز توضیح داد در کارهای قبلی تمام مسئولیتها از جمله نگارش، تدوین، کارگردانی و....همه بر دوش افخمی بوده و این باعث میشد تا فشار زیادی به وی وارد شود و کار هم در انتها دچار شتاب زدگی شود، برای همین تصمیم داریم تا این بار آقای افخمی به عنوان مشاور در تمام مراحل کار حضور داشته باشند تا کار به روز آخر نکشد و حتی 10، 15 روز قبل از شروع ماه رمضان ما کار را تحویل شبکه بدهیم.
کارگردان "خداحافظ بچه" با اشاره به آغاز پیش تولید پس از این موعد و قراری مبنیبر کلید خوردن مجموعه در 20 اسفند، یادآور شد: اما این بیست اسفند شد پنج فروردین، بعد 13 فروردین، بعد 20 فروردین و در نهایت به 29 فروردین با پنج قسمت آماده کشید. بنابراین مشخص است که شما در این زمان کم نمیتوانید 30 قسمت سریال را در شرایط طبیعی بسازید.
هادی تصریح کرد: من واقعا دلیل این عقب افتادنهای همیشگی را نمیدانم. بهتر است تهیهکنندگان به این پرسش پاسخ دهند، شاید بودجه این کارها کم است که تهیهکنندگان مجبور میشوند در مدت زمان کمی تولید را به انجام برسانند و برایشان مقرون به صرفه نیست که مثلا هفت، هشت ماه زمان برای تولید محاسبه شود. چرا که به هرحال هر سریالی برای ساخت ماهیانه حداقل دویست تا دویست و پنجاه میلیون هزینه دارد.
یک قسمت یک ماه، یک قسمت چهار روز
ابوالحسنی نویسنده سریال که دو روز پیش از پخش آخرین قسمت کار خود را به پایان رسانده نیز در ادامه این بحثها گفت: بحث تعجیل و رساندن کار چیزی است که فکر میکنم همه ما در آن دخیل هستیم، از نفر اول صداوسیما تا مدیران شبکهها، مدیران گروه و حتی من نویسنده که کار را مینویسم.
وی تصریح کرد: تعارف نمیکنم. من برای نوشتن قسمت اول کار یک ماه زمان صرف کردم، اما مثلا برای قسمت 26 تنها چهار روز فرصت داشتم و این در نتیجه کار تاثیر میگذارد. این را هم بگویم که به زعم من آن یک ماه غیرمنطقی و اشتباه نیست، بلکه آن چهار روز است که اشتباه است.
ابولحسنی با بیان اینکه این یک واقعیت است که برای نگارش یک مجموعه 26 قسمتی عالی که مخاطب تلویزیون ایران را هم همه جوره راضی کند دست کم باید دو سال زمان گذاشت، یادآور شد: من سفارش نگارش این کار را دی ماه گرفتم. این طبیعی است که در این زمان کم فرصت بسیاری چیزها از دست میرود.
این نویسنده درباره طولانی شدن مقدمه سریال توضیح داد: قبول دارم که شاید این شبه مقدمه ما کمی طولانی شده باشد، اما واقعیت این است که ما نیاز داشتیم که بگوییم شرایط برای این زوج به گونهای رقم میخورد که در نهایت زن میپذیرد که دست به بچه دزدی بزند. شاید اگر ما در همان قسمت دوم این موضوع را میگذاشتیم برای تماشاگر سوال پیش میآمد که چرا باید به طور ناگهانی قبول کند که دست به بچه دزدی بزنند؟ با این حال شاید این مقدار مقدمه کمی زیاد باشد.
در تئاتر روزی 17 ساعت تمرین میکنیم
همتی بازیگر نقش مجتبی در ادامه درباره سابقه حضور در آثار مناسبتی گفت: تجربه این نوع کارها را نداشتم و در نتیجه اعتماد آقای هادی در اثر دیدن کار تئاتر من، این نقش به من پیشنهاد و سپرده شد.
وی درباره تفاوتهای حضور در تئاتر و تلویزیون حضور داد: ما در تئاتر هم شاید روزی 17 ساعت تمرین کنیم. به هرحال من وقتی سیناپس کار را خواندم همان جا شروع کردم به چارت بندی برای این نقش. اینکه این کارکتر چه خصوصیاتی دارد؟ چگونه باید عاشق شود؟ نحوه زندگیاش چگونه است؟ حرف زدنش چطور است؟ همان وقت با آقای هادی به بحث نشستم و برای خودم این نقش را روشن کردم. به همین دلیل دیگر با شناختن این کاراکتر گنگ نبودم و سعی میکردم تا خود را با گروه هماهنگ کنم.
چرا من باید متهم به ترویج بدآموزی شوم؟
در ادامه هادی در اینباره نقدهایی که به بدآموزی و آموزش دزدی در این سریال وارد میشد، اظهار کرد: من اینها را یک نوع تنگ نظری میدانم. وقتی شبکههای ماهوارهای با پخش کرور کرور سریالهای مبتذلی که تم آنها خیانت و رواج ارتباط نامشروع است جامعه را تحت تاثیر قرار داده است، آیا من منوچهر هادی برای مقابله با این کارهای سخیف در تلویزیون کشورم باید این گونه متهم به ترویج بدآموزی شوم؟
وی تصریح کرد: این چه بدآموزی است که ما نقد اجتماعی کنیم، تصویری از اجتماع را نشان دهیم و تلنگر بزنیم؟ به خدا من خودم فرزند شهید هستم و برادر جانباز، هیچ کس به اندازه امثال ما دلش برای این جامعه نمیسوزد، من افتخار میکنم که پدرم را در راه این کشور از دست دادهام، پس من خیلی بیشتر نگران هستم و اگر نقدی اجتماعی میکنم از سر هشدار است و رسالتم را انجام میدهم.
کارگردان "خداحافظ بچه" یادآور شد: اگر قرار باشد همه چیز را خوب و خوش نشان بدهم پس دیگر مفهوم کار اجتماعی چیست؟ ما برای مقابله با سریالهای ماهوارهای باید حلقه نگاهمان را بازتر کنیم.
چه کسی با دیدن این سریال دزد میشود؟
ابوالحسنی نیز در این زمینه اظهار کرد: من فکر میکنم این حرفها به نوعی بهانهجویی است. یادمان باشد که بدآموزی یعنی من در قاب تصویر و با ظرافت کاری و یا چیزی را به شما آموزش بدهم که شما آن را بلد نیستید. ما در این سریال چه بدآموزی داشتیم؟ چرا فکر میکنیم باید از جامعه دور بشویم و فضاهایی تصنعی را به نمایش بگذاریم؟ چه کسی با دیدن این سریال آموزش دزدی میبیند؟ اینها تماما حرفهایی است که از سر تنگ نظری بر میآید و من باید از مدیریت شبکه تشکر کنم که در بسیاری از موارد پای کار ایستادند.
میخواستم پایان دیگری برای "خداحافظ بچه" بنویسم
وی افزود: با اینکه در طول یک کار معتقدم که باید تصویری واقعی ولو تلخ را به تماشاگر نشان داد، اما سلیقه من به شکلی است که پایان خوش را دوست دارم. نمیگویم این پایان همان چیزی است که خودم میخواستم، من پایان دیگری در ذهنم بود، اما اینگونه هم نبود که تلویزیون بگوید این را انجام بده. در واقع من پایان خود را به شبکه ارائه دادم و آنها گفتند اگر پایان دیگری داری ارائه بده، من هم چند پایان مختلف به آنها پیشنهاد کردم که از بین آنها یکی را انتخاب کردند.
در ادامه پس از اظهار نظرهایی از مجری برنامه درباره بازی خوب شهرام حقیقت دوست، مهراوه شریفینیا و حضور متفاوت بهنوش بختیاری، هادی در این باره توضیح داد: خانم بختیاری به شدت دنبال این بود که کاری جدی انجام دهد و استعدادش را در این زمینه هم نشان دهد.
وی تصریح کرد: متاسفانه سازندگان فیلمها و سریالهای ما دنبال این هستند که بازیگر همان نقشهای امتحان پس داده خودش را ایفا کند و قدرت ریسک پذیری ندارند. این موضوع حتی در مدیران شبکهها هم مصداق دارد، به عنوان مثال برای نقش آقای همتی مدیران دنبال بازیگران چهرهتری بودند و حاضر نبودند این نقش را به سیروس همتی بدهند، اما من آنقدر پافشاری کردم تا در نهایت پذیرفتند.