• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2365)
يکشنبه 1/5/1391 - 1:8 -0 تشکر 475808
جلوه ماه رمضان در شعر فارسی

ماه رمضان همواره از پس از اسلام یکی از ماه‌های مورد توجه مسلمانان بوده است به ویژه ایرانیان با آداب خاصی از این ماه استقبال کرده و سپس آنرا تودیع می‌نمودند. این ماه بعلت ویژگیهایی که داشته ،مغضوب و محبوب بسیاری از شعرا قرار گرفته که هر یک برای خود دلیل داشته‌اند در دوره‌های مختلف ادبیات فارسی، همراه با تغییرات مذهبی که در مردم بوجود آمده، وضعیت شعر نیز با همان تغییرات عوض شده و این تغییرات بطور مستقیم در شعر تأثیر گذاشته است.

چنانکه می‌بینیم در عصرهای اولیه پس از اسلام پایبندی به دین و قواعد شرعی کمتر است و هرچه جلوتر می‌آییم به تفید بیشتری برمی‌خوریم به همین ترتیب نگاه شعرا به رمضان دچار تغییرات محسوسی است . تقریباً تمام شعرا در شعر خود از رمضان و تبعات آن گرچه در بیتی باشد یادی کرده‌اند.

دوشنبه 2/5/1391 - 11:9 - 0 تشکر 477301

بسم الله الرّحمن الرّحیم


همیشه گدایی که آقا ندارد
سر سفره ی هیج جا ، جا ندارد
بدون تعارف زدن سفره خوب است
کرم خانه اصلا بفرما ندارد
تقلا مکن تا مچم را بگیری
گنهکار که بوق و کرنا ندارد
بیا پیش مردم مگو که چه کردم
خجالت کشیدن تماشا ندارد
تو ناراحتی که چرا پشت کردم
بیا خب بزن اینکه دعوا ندارد
همین جا بزن آخرت را رها کن
برای تو اینجا و آنجا ندارد
مکش بر رخ من ببر آتشت را
برای کسی که علی را ندارد
سر سفره ی رحمت تو خدایا
کسی جا ندارد که زهرا ندارد
بگو روزی ام کربلا نیست ، اینکه
نیازی به امروز و فردا ندارد
علی اکبر لطیفیان

گدای فاطمه(س)

دوشنبه 2/5/1391 - 18:9 - 0 تشکر 477860

alihunter1 گفته است :
[quote=alihunter1;658382;477301]

بسم الله الرّحمن الرّحیم


همیشه گدایی که آقا ندارد
سر سفره ی هیج جا ، جا ندارد
بدون تعارف زدن سفره خوب است
کرم خانه اصلا بفرما ندارد
تقلا مکن تا مچم را بگیری
گنهکار که بوق و کرنا ندارد
بیا پیش مردم مگو که چه کردم
خجالت کشیدن تماشا ندارد
تو ناراحتی که چرا پشت کردم
بیا خب بزن اینکه دعوا ندارد
همین جا بزن آخرت را رها کن
برای تو اینجا و آنجا ندارد
مکش بر رخ من ببر آتشت را
برای کسی که علی را ندارد
سر سفره ی رحمت تو خدایا
کسی جا ندارد که زهرا ندارد
بگو روزی ام کربلا نیست ، اینکه
نیازی به امروز و فردا ندارد
علی اکبر لطیفیان


علی جان با توجه به اینکه مبحث شعر رمضان قبلا ایجاد شده بود مطلب شما با عرض پوزش به اینجا انتقال یافت

دوشنبه 2/5/1391 - 18:9 - 0 تشکر 477862

مولانا
روز محك محتشم و دون آمد
زنهار مگو «چون‏» كه ز هجوم آمد
روزی‌ست كه از ورای گردون آمد
زان روز بهی كه روزن افزون آمد

دوشنبه 2/5/1391 - 18:10 - 0 تشکر 477863

مولانا
بیزارم از آن لعل كه پیروزه بود
بیزارم از آن عشق كه سه روزه بود
بیزارم از آن ملك كه دریوزه بود
بیزارم از آن عید كه در روزه بود

دوشنبه 2/5/1391 - 18:10 - 0 تشکر 477864

مولانا
هین نوبت صبر آمد و ماه روزه
روزی دو مگو ز كاسه و از كوزه
بر خوان فلك گرد پی دریوزه
تا پنبه جان باز رهد از غوزه

دوشنبه 2/5/1391 - 18:11 - 0 تشکر 477865

مولانا
روی تو نماز آمد و چشمت روزه
وین هر دو كنند از لبت دریوزه
جرمی كردم مگر كه من مست ‏بدم
آب تو بخوردم و شكستم كوزه

سه شنبه 3/5/1391 - 17:43 - 0 تشکر 478836

عطار نیشابوری
ای در غرور نفس به سر برده روزگار
برخیز٬ کار کن که کنون‌ است وقت کار
ای دوست ماه روزه رسید و تو خفته‌ای
آخر ز خواب غفلت دیرینه سر بر آر
پنداشتی که چون بخوری روزه تو نیست
بسیار چیز است جز آن شرط روزه‌دار
هر عضو را بدان که به تحقیق روزه‌ای‌ست
تا روزه تو روزه بود نزد کردگار
اول نگاه‌دار نظر ٬ تا رخ چو گل
در چشم تو نیفکند از عشق خویش خوار
دیگر ببند گوش ز هر ناشنیدنی
کز گفت وگوی هرزه شود عقل تار و مار
دیگر زبان خویش که جای ثنای اوست
از غیبت و دروغ فرو بند استوار
دیگر به وقت روزه گشادن مخور حرام
زیرا که خون خوری تو از آن به هزار بار
دیگر بسی مخسب که در تنگنای گور
چندانت خواب هست که آن هست در شمار
این است شرط روزه اگر کرد روزه‌ای
گرچه ز روی عقل یکی گفتم از هزار

سه شنبه 3/5/1391 - 17:43 - 0 تشکر 478838

اوحدی مراغه‌ای
روزه‌دار و به دیگران بخوران
نه مخور روز و شب شكم بدران
با چنان خوردن و چنان آروق
كی بری رفت جان سوی عیوق
بس كه شب نای و لب بجنبانی
روز مانند نای انبانی
تو شكم بوده‌ای از آنی سست
جان و دل باش تا كه باشی چست
روده پیچ‌پیچ را چه كنی
ای كم از هیچ هیچ را چه كنی
تو ز كم خواری و ز كم خوابی
یا بی ار زان كه دولتی یابی

سه شنبه 3/5/1391 - 17:44 - 0 تشکر 478839

بیدل
عید آمد و هركس پی كار خویش است
می‌نازد اگر غنی و گر درویش است
من بی تو به حال خود نظرها كردم
دیدم كه هنوزم رمضان در پیش است

سه شنبه 3/5/1391 - 17:44 - 0 تشکر 478841

صائب تبریزی
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یک‌بار چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ
فریاد که از سر این گله شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بی‌قدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت
برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان
آن‌روز که این ماه مبارک ز میان رفت
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر درین معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه‌کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپرده مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.