در شـعـلـه و شـور عـشـق پـــروانـهصـفـت بـودنـد
تـــا کـربوبـلا مـیرفـت آن بـــــال کـه بـگـشـودنـد
از آن هـمـه خـــون صـحـرا شـد بـاغ شقـــایـقهـا
در معرکه میرفتند با نغمهی یا زهرا(سلاماللهعلیها)
دیدند گلستان را در شعله چو ابراهیم(علیهالسلام)
گـــفـتـــــنـد خـــداونـــدا آمـــــادهی ایـن راهـــیـــم
هــرکس که سعادت داشت بر جبهه ارادت داشت
ایــن خـانـه مصفا بـود تـــا بـوی شـهـــادت داشت
دیـــدنـد شـکـــوفـا شـد گلهـــــای اجـــابـت زود
معـــــراج دعـــاهـاشـان در صـبـح دوکـــوهـه بـود
آن سینهی پراحساس شد مست شمیم یـاس
تا علقمه میرفتند با پرچم یا عبــاس(علیهالسلام)
بر غـنچهی لبهاشان لبیک حسینی بود
امیـد دل آنها لـبـخـنـد خـمـیـنـی(ره) بود
در مـعرکههـا رفتند تـــا پـیـش خـــدا رفتند
بــــا تـشـنـهلـبـی آخـر تـــا کـربوبـلا رفتند
گفتـــند که ما رفتیم از کـــردهی خود شـادیم
این نهـــضت خـونـیـن را در دست شما دادیم
تـــــا زنده به ایمانیــــم تـــــا در خـط قـرآنیـــم
بــــا لطـف امـام عصـــر(عج) در راه شهیدانیــم
من تشنهیخورشیدم، در این شببارانی
دلتنگ تـوام بـرگـرد، ای مــــاه جمـــارانی
ایام خوشآن روزی، که سینهحسینی بود
شـــــبها دلم روشن، بـا نور خمینی بود
ما شـــــمع ولایت را، هستیــــم چو پروانه
در قـــــافلهی عشقیـم، بـا رهــــبـر فـرزانه
صد شکر که شیعه سر، در خط ولی دارد
ای عهد شکن کوفه، این خطه علـی دارد