تبیان، دستیار زندگی

سلام

گفتم که این بحث رو راه بندازم و با کمک دوستان جنبه های مختلف ازدواج رو بررسی کنیم 

اول زمان و شرایط ازدواج کردن هست

به نظر من برای ازدواج کردن فقط اینکه سن طرفین کافی باشه یا تفاهم باشه کافی نیست 

این نیست که طرفین بدون هیچ اگاهی زندگی مشترک رو شروع کنن و حتما خوشبخت بشن .یعنی نیازمند تشکیل زندگی مشترک و خوب این هست که یک سری اگاهی ها هم قبل ازدواج داشته باشن طرفین  ازهم که بخشی از مساله تفاهم هست

در زندگی مشترک مرد و زن برای ساختن یک زندگی و اینده خوب در کنار هم تلاش میکنن. که ساختن این زندگی زمینه هایی هم نیاز داره مثلا یکی از این زمینه ها این هست که طرفین در همه مسائل به یک تناسب رسیده باشن 

بگذارید قضیه یکی از دوستانم رو شرح بدم .

این دوست من دانشجوی حقوق بودند که زمانی که 23ساله بودند به خانمی28ساله علاقه مند شدند و خلاصه  بعد کلی مخالفت خانواده ها و اصرار این دو .ازدواجشون سر گرفت این قضیه مال یک سال و نیم قبل هستش

در همون دوران این دوست عزیز نظر بنده رو جویا شد و من گفتم از جنبه های مختلف این ازدواج صحیح نیست ولی خب معمولا این طور مواقع طرف اصلا به حرف کسی گوش نمیده.

هر چقدر شرایط رو توضیح دادم و در باره اختلاف سن و سطح فرهنگی بینشون .سطح نگرش خانواده ها و شرایط مختلف  گوش ندادن  اون خانم اون زمان کارشناسی ارشد رشته مدیریت دولتی رو گرفته بودند.ازدواج بین این دو سر گرفت ولی متاسفانه فقط یک سال دوام داشت .

بعدیکسال تازه متوجه شدند که با هم تفاهم ندارند و در سطح همدیگر نیستند و متاسفانه این قضیه به طلاق منجر شد.از اون به بعد این دوست ما همیشه یک حالت ناراحت بودند و افسردگی داره

این دو نفر توی هیچ مساله ای تفاهم و تناسب نداشتن که نتیجه تصمیم گیری شون رو هم شاهد  بودیم جدای اون این دوست من شرایط لازم برای تشکیل زندگی مشترک رو نداشت ولی اصراراین دو نفر منجر به این ازدواج  شد که متاسفانه دوام نداشت.

مثلا این که از نظر مادی این دوست من هنوز مستقل نشده بود و خب هنوز  امادگی اداره زندگی رو نداشت  و خیلی مسائل دیگه

متاسفانه جدای این مورد من خودم به شخصه شاهد مواردی هستم که طرفین در سنین خیلی پایین تر  مثلا17 یا18به فکر ازدواج افتادند بدون اینکه از زندگی مشترک چیزی بدونن و اطلاعاتی داشته باشن 

یا اصلا شرایط زندگی مشترک رو داشته باشن .

به نظر شما مشکل کار کجاست؟

به نظر من که به مسائل مختلف برمیگرده مثلا خانواده ها ....گاهی اوقات بچه ها سعی میکنن  از شرایطی که توی خانواده هاشون دارن فرار کنن و یا مثلا خلاء عاطفی که دارن رو پر کنن تنها راهش رو ازدواج میبینن حالا سنشون هر چند که کم هم باشه 

به نظر شما دیگه چه چیزهایی هست؟؟؟

سلام به همه دوستان

نمیشه گفت ازدواج هیچ زمانی مناسب نیست خب انسان با اردواج هست که کامل میشه و امر ازدواج امر مبارکی هست ولی خب درسته که شرایط  الان برای این کار خیلی سخت شده.

با توجه به مشکلاتی که در جامعه داریم ازدواج  الان خیلی سخت شده توقعات بالا رفته و مسائل دیگه

ولی خب هر دو طرف یه زمانی رو برای ازدواج ترجیح میدن  که به تشخیص خودشون بهترین زمان هست

مثلا من خودم میگم سن مناسب ازدواج برای خودم 25 تا 27 هست چون به این طریق که الان دارم تلاش میکنم و برنامه ریزی میکنم  خودم رو فقط در اون زمان دارای شرایط نسبی برای ازدواج میدونم

زمانی که واقعا از همه نظر توان  اداره یک زندگی رو داشته باشم

سلام

این که میفرمآیید اقایون (اصولا)دنبال زیبای ظاهری هستند رو قبول ندارم

همه اینطور نیستند درسته که عده ای این رو تنها ملاک قرار میدند ولی خب اون اقا هر کسی که باشه  هر تفکری هم داشته باشه .بالاخره به جز این مساله زیبای ظاهری یک سری چیژهای دیگه رو هم ملاک قرار میدند بحث یک عمر زندگی  هست بالاخره!!!

سلام

بله قبول دارم مسولیت پذیری اقایون کمتر شده چون  به این وضعیت عادت کردند(سختی ها و مشکلات در راه ازدواج و ازدواج های نامناسب و بدون پشتوانه)

ولی این که میفرمایید اقایون هرزه شدند درست نیست

به نظر من  ازدواج موقت (صیغه)اصلا درست نیست که متاسفانه الان باب شده

درسته افرادی که وارد این قضایا میشن مسولیت پذیری شون رو از دست میدن .میگن چه دلیلی داره خانواده تشکیل بدیم؟؟؟

متاسفانه الان در جامعه ما افرادی هستند که عده ای رو به ازدواج موقت تشویق میکنن و تبلیغاتش هم همه جا موجوده از اینترنت گرفته تا برخی انتشارات!!!!!!

خب این درست نیست اولینش هم این هست که مسولیت پذیری رو در قبال خانواده کم میکنه

این هم درست نیست که بگید همه اقایون اینطوری هستند یا مثلا بفرمایید که همه هرزه شدند

الان تازه خوب هست قابل پیگیری هست ولی این چند سال دیگه کلی میشه و جای خودش ضررهای زیادی میتونه وارد کنه

ممنون

سلام
این بگم که حرفایی که من خودم به شخصه زدم و در مورد همه آقایون نمیگن چون به نظر من همه قشرهای جامعه چه مرد و چه زنشون خوب و بد دارند اگه مرد هرزه هست زن هرزه هم هست واگر مرد به فکر زیبایی و ظاهره زنم دنبال مادیات و چیزهای دیگه ولی بازم میگه نمیشه گفت همه اینجورین.
ولی خوب با وضعیت امروزی نگاه که میکنیم اکثرا اینجوری شدند و اینم به خاطر تبلیغات ماهواره هستش که ازدواج و تشکیل خانواده را جلوش و کوچک نشون میدن و باعث میشه جوونها را دلسرد کنن.
مورد صیغه موقت بیشترش تقصیر روحانیونمونه که اینقدر راحت گرفتن و این موضوع را به جوونها یاد دادن تا به قول خودشون به گناه کشیده نشن ولی متاسفانه بدتر شده.

سلام
نمی دونم دقت شما تا چه حدیه یا تو انتخاب معیار هاتون چیه
اما من یه دخترم که رو خیلی از مسایل که به چشم نمیان دقت میکنم
خیلی موضوع ها که برا شما آقایون کاملا عادی هست وبا یه نگاه عادی بهش نگاه میکنید ما خیلی ریز تر ودقیق تر میشیم
یکی از مسایل هم ازدواجه
الان همه گفتن که طلاق زیاد شده
دقیقا هم درسته
حالا چرا؟
چون هیچ پسری تو انتخاب معیار های پیامبر رو درنظر نمیگیره معیار های پیامبر آیا زیبایی ظاهریه؟؟؟!!!کمال این دروه زمونه دقیقا ظاهر آراسته هست
هیچ پسری به روزی رسونی خدا اعتقاد نداره وسعی میکنه که خودش کارهاشو بکنه دست آخر که اوضاع مناسب شد چون سنش تقریبا بالاست زن هم سن خودش رو نمیتونه تحمل کنه میره سراغ کم سن وسالها و باز مشکل ایجاد میشه....
نمیگم توقع دخترا کمه اتفاقا برعکس
خیلیم بالا رفته اما نه انقدی که بدونه چطور زندگی خواهد کرد
وادامه نده

اصل تشکیل زندگی به دوش مرداست این مرده که شخصشو انتخاب میکنه وبعد به نتیجه میرسه که باهاش ادامه بده اصلا کلا تو جامعه امروزی با جامعه 60سال پیش فقط زن به عنوان یک وسیله که فقط در زمان خاص کارایی داشته باشه کاربریی نداره
خب وقتی که آدم بخواد کالا بگیره سعی میکنه لوکسشو بگیره
به قول خودتون یه عمر زندگیه چطور به چهره یه آدم معمولی نگاه کنه؟؟؟؟
ما اصل هارو گم کردیم برادرمن

اما مسولیت پذیری
نه فقط تو آقایون بلکه در خانم ها هم کمتر شده چون همه به یه تکیه گاه که اصلا بعد ازدواج نباید بهش به عنوان تکیه گاه نگاه کنن گرمه اونم خانواده
اما درباره ازدواج موقت
ویا حتی دوستی
ببینید آدم تو وجودش یه حلاوت خاصی داره یه حسی که کاملا خاص ومنحصر به فرده
چه مرد وچه زن
یه حسی که به نطر من همون معنی الفتی هست که تو قران بیان شده
واقعا هم خاصه

اما وقتی یه مرد یا یه زن خدوشو وزندگیشو به جای راه بردن تو مسیر خودش به حاشیه بکشه این حس هم هربار تکرار میشه واصالت خودشو ازدست میده
وهمین میشه که زن ومرد به راحتی تن به ازدواج موقت ویا دوستی های نا متعارف میده
هربار که این حس ضربه بخوره ضعیف تر میشه تا دست آخر هیچی ازش نمیمونه
پس ما اصل رو فراموش کردیم
ممکنه ازدواج موقت یه حسن ضعیفی داشته باشه اما کامل نیست چون هردو طرف میدونن وجودشون برا هم مفید نیست

سلام
اگه به تاپیک زن خانواده در ایران باستان مراجعه کنید میبینید که زن چه نقشی داشته و چقدر ارزش داشته در اون زمان.
اینکه ارزش زن اومده پایین یکی خود زنها هستند که با رفتارهاشون باعث شدند که مردها هم ارزششون وپایین ببینند.
فراوانی زنهایی که خودشون و به عنوان کالا در اختیار مردها میذارن و حتی زنهایی که ازدواج کردند به این دید به خودشون نگاه میکنند باعث شده دید زن در چشم مرد به مرور اینجوری بشه .
ولی خوب بازم میگه همیشه و همه هم اینگونه نیستند و مرد باید همه زنها را به یک چشم نگاه نکنه و بدونه که زن ارزش داره و خدا و ائمه ما به زن ارزش والا دادند همین که زنها بلوغشون زودتر میرسه و از همسن های مرد خودشون از نظر عقلی بالاتر هستند خودش نمونه ای از ارزش زن هستش.

اما سن ازدواج
هیچ سن خاصی وجود نداره
وفقط به درک آدم برمیگرده
که از زندگیش چی بخواد
ببینید هیچ کس دوست نداره وسیله باشه ولی متاسفانه تو جامعه زن دقیقا این معنی رو داره
هر سنی که به این سوال جواب درست بده سن ازدواجه
من چرا میخوام زندگی خودم رو با کسی شریک بشم؟
فرقی هم نمیکنه این مرد باشه یا زن
به صرف نیاز جنسی به سراغ ازدواج نرید
ازدواج یعنی تکامل فکر واندیشه
چطور میشه کنار یک نفر کامل شد که نگاه ظاهری بهش داریم؟

سلام

بله من هم موافق هستم در جامعه ما خوب و بد هست هم مرد هم زن فساد هم برای هر دو هست

یکی از عوامل اصلی اون هم ماهواره ها هستند که حتی امروز کار رو به جایی بردند که رسما دارن میگن اقا یا خانم چرا ازدواج میکنید اول کمی با هم زندگی کنید بعد اگر تفاهم داشتید  ازدواج کنید!!!!!!!

اینجوری بنیان خانواده رو زیر سوال میبرن  فرهنگ و تمدن ما  از بین رفته غربی ها جای اون رو گرفتند

متاسفانه بحث ازواج موقت هم الان به شدت رایج شده ولی از قدیم گفتن جلوی ضرر رو از هر کجا بگیری منفعته

ازدواج موقت رسما پایه خانواده رو ازبین میبره و اراده ها رو برای ازدواج سست میکنه مثلا طرف میگه من چرا ازدواج کنم وقتی این هست

درسته امروز شرایط زندگی سخت شده ولی خب چرا همیشه باید به سختی زندگی توجه کرد؟؟؟؟یعنی زندگی مشترک هیچ خوبی نداره همه اش مشکلاته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به نظر من این حرف رو ادم های بی مسوولیت میزنن که چرا باید ازدواج کنیم  با این همه مشکلات و سختی

ولی خب ما همیشه از افراط و تفریط ضربه خوردیم روحانیون ما به جای اینکه ازدواج موقت رو تبلیغ کنن  بهتره تدابیری  رو در دستور کار قرار بدن که مشکلات برای ایجاد ودوام زندگی مشترک کمتر بشه

این قضیه ما مثل یک ماشین میمونه که گذاشتنش روی جک  و یکی نشسته پشت فرمون و گاز میده میگه چرا حرکت نمیکنه این؟؟؟

هی در جا بزنیم؟؟؟؟؟؟؟/تا کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام علیکم

بله متوجه هستم که شما خانم ها دقت بیشتری میکنید به این مسائل

ولی مثلا من خودم هم به عنوان یک پسر  دارم عرض میکنم

من هم دقت خاص خودم رو در مسائل دارم -من خودم دنبال این هستم که ازدواج کنم زمانی که واقعا بتونم یک نفر رو  به طور واقعی در زندگی خودم شریک کنم

در حدی باشم که حتی خودم رو وقف زندگی مشترکم بکنم -دنبال این هستم که ازدواج پایدار داشته باشم 

نمیخوام بدون شناخت باشه و زمانی نامناسب باشه 

من خودم در وهله اول که شرایط خودم رو میسنجم به خودم فکر نمیکنم طرف مقابلم رو میارم  و تصور میکنم ایا واقعا  میتونم شریک خوبی برای زندگی باشم ؟؟؟؟

کسی باشم که همسرم بتونه بهم تکیه کنه؟

و حداقل پختگی رو از همه نظر بدست اورده باشم  که شریک زندگیم از من و زندگی مون ابراز رضایت بکنه

در یک کلام      ایا واقعا میتونم خوشبختش کنم؟؟؟

درسته زندگی سختی هایی هم داره  ولی خب با کنار هم بودن

با حمایت کردن از همدیگر تحمل و حل مشکلات خیلی اسون میشه