• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 2887)
شنبه 27/3/1391 - 14:8 -0 تشکر 462249
به من نمره بدین !!!

متن زیر رو از یه صفحه ای از یاهو که بصورت کامنت ثبت شده بود بر داشتمش. به نظرم جالب اومد گفتم شما ها هم بخونید
اما این رو بخونیم بعد یه شرحی از خودمون برای زندگی خانوادگی و خودمون بزنیم و نمره بدیم بهم البته فکر کنم باید نوبتی باشه و مدیر انجمن نوبت رو تعیین کنه بعد که نمره دهی به یکی تموم شد یکی دیگه بیاد
اگه هم خوب نیست که اجرا نکنید
اگه هم میشه که این عقل کل رو هم راهنمایی اش کنم بیاریمش تو انجمن

بچه تهرونم . سی و یک سال سن دارم ، مدرسه ابتدائی را تا زمانیکه جک و جونی نداشتم به خیر و خوبی گذروندم . از وقتی که احساس کردم که میتونم اظهار وجود کنم . دیگه به حرف پدر ومادر و فک و فامیل گوش ندادم . برا خودم باشگاه رفتم حتی عنوان قهرمانی هم دارم . دیپلم را هم با یه مسخره بازی گرفتم و سربازی راهم تمومش کردم واز اونروز تا حالا که سی و یک سالم هست . برنامه جالبی برای خودم دارم . اولاً چون پدر و مادرم را قبول ندارم . حتی یک مورد هم به حرف های اونها توجه نکرده و گوش ندادم واگرعشقم میکشید با اونها همراهی میکردم والا نه ، اصلاً بهشون تره هم خورد نمی کنم .همیشه احساس میکنم همه مردم حواسشون به منه ، براهمین خیلی مواظب رفتارم در محیط غیر از منزل هستم و وقتی از خونه میرم بیرون همه چیم باید مرتب باشه . مخصوصاً سشوار که رد خور نداره . واقعیت را بگم تا حالا یه دونه هزارتومانی نتونستم کارکنم حتی برای لباس خریدنم هم باید کلی شرایط مهیا باشد و یکی دونفر از دوستانم باشند والا اقدام به خرید لباس هم نمیکنم . براهمین . به یک شکلی از پدرو مادر از دوهزار تومان به بالا تا هر چه که تیغم ببره پول میگیرم و خودم هم نمیدونم چکارش میکنم ( یعنی صرف خورد و خوراکهای بیرون میشه ) . در حقیقت دلم به روزی دوسه هزار تومان شیتیلی از اونها خوشه ، به عبارت دیگر میشه گفت ارزش خودم را در این حد تعیین کرده ام اما ادعام تا دلت بخواد بالاست . و اما برنامه زندگی روز مره ام : معمولاً و بغیر از مورد استثنائی به این شکل است که : دور و بر ساعت 11 یا 12 یا 1 بعد از ظهرکه از خواب بیدار میشوم . عین افراد خیلی مهم حوله ام را به خودم می پیچم و دوش میگیرم و بعدش مقابل کامپیوتر مینشینم و بازی را با کامپیوتر شروع میکنم ( انواع مختلف برنامه های بازی ها و تفریحی ) تا ساعت 5 تا 6 بعاز ظهر و سپس یه چیزی خورده یا نخورده و هماهنگ با تلفن دوستانم برنامه بیرون رفتن را تنظیم میکنم و به سراغ سشوار رفته و پس از مرتب شدن ، سوار اتومبیل بابام میشم و میروم بیرون که معمولاً با دوستانم در یکی از پارک ها جمع میشویم و مقداری ورزش و بعدش بگوبخند تا ساعت 12 شب و یکی دو ساعت دیرتر مشغول هستیم وبعدش برمیکردم منزل و دوش میگیرم و مینشینم پای کامپیوتر و مشغول بازی میشم تا صبح و البته بعضی از شب ها با کامپیوتر بازی نمیکنم و در عوض فیلم میبینم و سپس میروم توی رختخواب و جریان خواب ادامه دارد تا ساعت یک و دو بعد از ظهر . ( و تکرار تکرار و تکرا تا مدت حدود 9 سال ) نا گفته نماند که وقتی شب ها برمیگردم . خودم برای خودم غذا آماده میکنم میخورم ( زیرا غذای موجود در منزل هم باب میلم نیست ) و بعد شروع به بازی با کامپیتوتر میکنم . این کلیات زندگی من در مدت حدود ده سال گذشته بوده ( مگر به غیر از موارد استثنائی ) و وقتی با اعتراض پدر ومادرمواجه میشوم معمولاً تقصیر را به گردن اونها می اندازم و اصلاً به روی مبارک خودم نمیآورم که در مقابل نصایح و یا اعتراض اونها چه عکس العمل های آبرو ریزانه را داشته ام . واقعیت اینست از اینکه در مقابل یک سئوال از طرف فامیل که معمولاً شغل من را میپرسند بی پاسخ بوده و لذا ازحضور درمجامع خانوادگی و مناسبت ها – عروسی ها – عزاداری ها - واینگونه موارد خودداری مینمایم . معمولاً دوستانم نمیدونند که زندگی من اینه و شناخت واقعی از اوضاع واحوال کاری من ندارند ولی چند مورد فرصت های خوب شغلی را با بهانه گیری از دست دادم و هم اینک هم عین خیالم نیست و درمقابل فشار های احتمالی و یا مجادلاتی که با پدر و مادرم دارم . به این نکته تأکید دارم که شما ها باعث شدید که من به اینجا کشیده شوم و البته دلیل من هم این است که همیشه با مشکل عدم تمکن مالی آنها روبرو بوده ام ( در حالی که برای هزینه کردن به تحصیل ویا آموزش من ، آنها هیچ مشکلی نداشته اند ) ولی فکر میکنم که من برای آنها فداکاری کرده ام که با بیان این جمله که من برای شما فداکاری کرده ام وعکس العمل پدرم و ادای این جمله ایشان که : تو در مدت این ده سال دو کلمه از ما حرف شنوئی داشته ای که حالا مدعی فداکاری هستی ؟ من معمولاً طلبکارانه بهشون میگویم که من اصلاً نمیفهمم که شما چی میگوئید .
بهر حال خسته تان کردم ببخشید و به من بگوئید چه جور آدمی هستم و نمره من چند است. لطفاً اگر نظری و یا راهنمائی برام داشتید به این ایمیل ارسال نمائید 
aghlekoll@yahoo.com
.متشکر میشوم اگر با ایمیل هم نظرتون را ارسال کنید.

به امید ظهوراقا

شنبه 27/3/1391 - 17:39 - 0 تشکر 462361

سلام دوست عزیز مطلب جالبیه وخیلی هم میتونه جالب بشه.
به نظرم بهتره شما خودتون اول شروع بکنین درحین نمره دادن به شما کاربرانی که دوست دارند در این بحث شرکت کنند و نمره بگیرند داوطلب میشوند و من به ترتیب اعلام میکنم که نوبت با کیست که شرح زندگیش و بگه.
پس اول شما شروع کنید.
با تشکر

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

شنبه 27/3/1391 - 17:48 - 0 تشکر 462368

نمره نمیدم چون میدونم ناراحت میشی

گدای فاطمه(س)

دوشنبه 29/3/1391 - 14:43 - 0 تشکر 462934

پس چی شد ثریا جون انگاری مطلب و زدی و رفتی شروع کن تا بچه های دیگم بیان..

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

دوشنبه 29/3/1391 - 21:48 - 0 تشکر 463069

با چه استدلالی به این نوشته اعتماد می کنید و احساس می کنید که ممکنه واقعیت باشه و ترفند و برنامه ای دیگه در پسش نباشه.
لطفا بهتر و بیشتر و با تعمق نگاه کنید به مسئله.

دوشنبه 29/3/1391 - 22:50 - 0 تشکر 463089

سلام
من خودم به شخصه کاری به این ندارم که این قضیه واقعیت داره یا نه بیشتر دوست دارم بچه ها بیان تو بحثی که گذاشته شده شرکت کنند و از خودشون بگن  و نمره بگیرن همین.

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

سه شنبه 30/3/1391 - 11:30 - 0 تشکر 463231

هدف قشنگتون ستودنیست

سه شنبه 30/3/1391 - 11:46 - 0 تشکر 463248

سلام
نرفتم که من هستم یه روز عید بود ما نیومدیم ها چقدر دلتون برام تنگ شد خدایی ها
گفتم اول اونیکه مطلبش رو گذاشتم بخوایم بررسی کنیم نمره بدیم که ظاهرا میخاین خودی باشه.
باشه من خودم رو جولو میندازم  فقط بخاطر یوووووووووووو

به امید ظهوراقا

سه شنبه 30/3/1391 - 12:1 - 0 تشکر 463263

من سعی میکنم که اونجه که درسته تو زندگی ام انجام بدم ولی خب اشتباهات زیادی هم دارم
صبح که پامیشم یه دوش سریع میگیرم میزنم بیرون سرکار
خلاصه سرکارم اونی که در توانمه کار میکنم بعد هم میرم خونه
به خانواده کمک میکنم هر کدومشون هرکاری که از دستم بربیاد مثلا ، ، . در روز 40 دقیقه پیاده روی میکنم. سعی میکنم میکنم همیشه یه مسیر رو پیاده برم که یه عادت باشه برام و یه ورزش روزانه. هیچ روز ی بیش از اندازه نمیخوابم مگر اینکه حالم خوش نباشه . همیشه نهایت هفت ساعت در روز میخوابم.
از رفت و امد خیلی خوشم نمی آد . یعنی حقیقت وقتش رو ندارم وقتی می بینم یکی میاد خونمون صبح خواب الود باید برم سرکار ترجیح میدم خیلی مهمونی نرم یا میان نیام جولوشون و خلاصه در برم . بیشتر دوست دارم با اونایی که خیلی صمیمی ام باشم . کار هنری خیلی دوست دارم . تا برسم کار هنری میکنم خصوصا خیاطی که این روزا هم خیلی خیلی خیاطی کردم از سرکار میرم پشت چرخ خیاطی ام هستم .
اگه سریالی از تی وی خوشم بیاد دنبال میکنم . که اونم سالی به ماهی به دو سه تا نمیرسه. سعی میکنم که خوب باشم کارای خوب بکنم به دیگران کمک کنم اونچیزی که از دستم بر میاد .
یه جورایی احساس میکنم تکراری شدم. باید یه کاری کنم . منتها یه عزم بلند میخواد . خلاصه که تو فکرم که از تکرار در بیام . دست به یه کار بزرگ بزنم . الان دارم رواین پروزه کار میکنم ببینم خدا هم کمک میکنه که بشه . اگه بشه چی میشه . شاید بخاطر همین دیگه سرکار نرم بشینم رو پروزه ام کار کنم که یه کار بزرگی  انجام بدم. حالا فعلا تو رویاشم
شاید هم یه چیزی رو کشف کردم

خب حالا نمره بدید ببینم چند میدید ؟

به امید ظهوراقا

سه شنبه 30/3/1391 - 13:2 - 0 تشکر 463295

سلام ثریا جون
به نظرم عالی بود
میدونی از یک اخلاقت خوشم اومد که گفتی (اگه بدونم با رفتن مهمونی یا پیش مهمونا نشستن صبح سر کار کسل میشم نمیرم یا پیششون نمیشینم)
میدونی یه نقطه منفی من فقط دیدم ازت که اگه هم اشتباه میکنم بهم بگو فکر میکنم به صله رحم اهمیت نمیدی ، گذروندن با اقوام عمر و زیاد میکنه البته بازم اقوام اگه تاثیر مثبت روی آدم بذارند.
من بهت نمره 20 میدم همین که به سلامتیت اهمیت میدی و اون مسئولیتی که را سعی میکنی به نحو احسنت انجام بدی خودش خیلی خوبه.

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

سه شنبه 30/3/1391 - 13:9 - 0 تشکر 463300

yasekaboud63 گفته است :
[quote=yasekaboud63;498511;463295]سلام ثریا جون
به نظرم عالی بود
میدونی از یک اخلاقت خوشم اومد که گفتی (اگه بدونم با رفتن مهمونی یا پیش مهمونا نشستن صبح سر کار کسل میشم نمیرم یا پیششون نمیشینم)
میدونی یه نقطه منفی من فقط دیدم ازت که اگه هم اشتباه میکنم بهم بگو فکر میکنم به صله رحم اهمیت نمیدی ، گذروندن با اقوام عمر و زیاد میکنه البته بازم اقوام اگه تاثیر مثبت روی آدم بذارند.
من بهت نمره 20 میدم همین که به سلامتیت اهمیت میدی و اون مسئولیتی که را سعی میکنی به نحو احسنت انجام بدی خودش خیلی خوبه.

سلام یاسی جون
اره میدونم این یه نکته منفی هست خونواده هم بهم میگن ولی باور کن دست خودم نیست
البته یه چی هم ازارم میده اینکه تو مهمونی ها همش دنبال پز دادو اینا ن
اگه وقتم ازاد باشه دوست دارم ولی خب یه شب که دیر میخوابم روز بعدش بال بال میزنم در حد پرنده برای خواب

خدایی حق من بیست نبود ها پارتی بازی کردی با بیست پاسم کردی ممنون منم هوات رو دارم خواهر ولی خیلی نمره اضافه دادی فکرکنم کوییزهاو میان ترم رو هم در نظر گرفتی

به امید ظهوراقا

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.