سلام به همه
یاس عزیز ببخشید من وارد بحث شما میشم :)
جناب سکوت منم یه مدت پیش از طرف یه پدر و مادر توی فامیلمون احضار شدم و ازم خواستن که مواظب نت گردی جوونشون باشم ... اول که گفتن چکش کن ! زیر نظر داشته باشش !! و از این حرفایی که زیاد دوست داشتنی نبود ..
اول که ازشون خواستم اینقد منفی به فرزندشون نگاه نکنن تا بتونن از شکیاتشون کم کنن .. بعدش با این فرزند عزیز سعی کردم بیشتر جور بشم
دقیقا همون چیزی که شما گفتین تو خانواده های ماهم هست .. یعنی شرم و حیای زیااااد در ارتباط گرفتن با هم...
خب تو یه مدتی که پیشش بودم ازش خواستم بیاد و اد لیست منو ببینه .. که با چه کسایی چت میکنم .. یا چند تا سایت که میرفتم .. بعد بهش گفتن فیس بوک داری؟ من میخوام چند تا از دوستامو پیدا کنم ..
اولش گفت رمز و آیدی دوستامه بهم دادن .. بعدش که راحتتر شد گفت مال خودمه ..
اولش کلی با هم گفتیم و خندیدیم به چیزایی که ثبت کرده بودن ..
یه ذره یه ذره بهش گفتم .. ببین چه عکسای مزخرفی واسه خودشون میذارن .. یا اصلا چیزای زشت ممکنه شٍیر کنن ... گفت من فقط با دوستان خودم در ارتباطم .. فکر کرد من از شبکه چیزی بلد نیستم .. گفتم اگه دوستای تو همراهان بدی داشته باشن چی؟ یه دفعه آدم یه چیز میبینه که روحشو کدر میکنه و الی آخر ... .