• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 17411)
چهارشنبه 5/4/1387 - 19:41 -0 تشکر 45122
صندلی داغ "impertu_world" مدیر انجمن روباتیک و مکانیک

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر اهل صلح دوستی انسانیت

با توجه به قانون نانوشته نیوتن که هر کی خربزه بخوره بازم می‌تونه بخوره ولی در انتها پای لرزشم می‌شینه دوست خوبمون کاربر "impertu_world" به روی صندلی نشستن.

سایر دوستان عزیز می‌تونن با در نظر گرفتن سند معرف انجمن صندلی داغ و اهداف انجمن سوالاتشون رو از ایشون بپرسن.

و آما، در راستای هدف اصلی انجمن مبنی بر شناخت بیشتر خود بر حسب سوالات دوستان، از آقای جهان آرامش می‌خوایم که در انتهای کار، گزارش کاری از صندلی داغ خودشون در اختیارمون بذارن. این خیلی مهمه و لطفاً حتما اجراش کنید.

مجددا از همگیه دوستان خواهشمندم که قبل از زدن هر پست حتما سند معرف رو مطالعه بفرمایند تا خدای ناکرده بعدا شرمنده کسی نشیم، پیشاپیش و پساپس از همکاری همگیتون سپاس‌گزارم، باتشکر.

مراقب خودتون باشید

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم

MCLAREN SUPER CARS

مسئول انجمن صندلی داغ

جانشین انجمن مکانیک و روباتیک

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

پنج شنبه 6/4/1387 - 21:34 - 0 تشکر 45384

منتظر عشق

نمی شناسم

شناسه: ویتینگ
Mangoli

نمی شناسم
Younes_Salehi

نمی شناسم
Mmasood

نمی شناسم
Ovaselector

نمی شناسم
Info_mobasheri
نمی شناسم
شاگرد آقای وزیری
یکی از جدیدالورودهاست که تو انجمن روباتیک و مکانیک هم فعالیت می کنه.
نمره: نمره‏ای نمی تونم به ایشون بدم چون زیاد نمیشناسمشون. شناسه: یه شاگرد که همش دنبال استادشه
faseleh
نمی شناسم
شناسه: گپ
Hamed360
نمی شناسم
Gohar_mech
تخصص خیلی زیادی در زمینه مکانیک دارن. امیدوارم تو انجمن مکانیک ببینمشون.

نمره: نمره‏ای نمی تونم به ایشون بدم چون زیاد نمیشناسمشون.

شناسه: یه چیز نایاب در مکانیک
Behroz61
نمی شناسم

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

پنج شنبه 6/4/1387 - 21:43 - 0 تشکر 45386

-:- به نام حضرت دوست -:-

با سلام... خب این صندلی هم شروع به سوزانیدن مهمونش كرد و ما هم دیگه باید یواش یواش هیزم بیاریم...

"خوش فکرترین دختری که تا حالا دیدم ، متفکر ، نجیب ، معنوی ، میانه رو و متعادل /نمره: 95 /شناسه: یه صدا که از آسمون میاد "

خیلی ممنون! واقعا برام جالب بود! ینی كلا این كار جالبه! بازگو شدن شخصیتت از زبون دیگران... ممنون... امیدوارم كه لایق این همه باشم! شما خودتون همیشه منبع بزرگ انرژی وآرامش بودید...وهستید... داشتن دوستای خوبی مثل شما برای منو امثال من یه نعمت بزرگ خدادادیه...

واما سوالات...

.

.::..::.. زندگی صحنه ی یكتای هنرمندی ماست .*. هر كسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود .::..::..

.::..::..::.. صحـــــنه پـــــیوســــته به جاســــت .*.*.*. خرم آن نــغمه كه مردم بسپــارند به یاد .::..::..::..

جهان آرامش....

1_ از زندگی خودش چه تعریفی داره؟؟

2_رنگ و بوی زندگیش چیه؟

3_زندگی رو با چه چیز خالی و با چه چیز پُر میبینه؟

4_لذت زندگی كردن رو در چی میبینه؟؟

5_مكمل زندگیش چیه!! شایدم فك میكنه زندگی به خودی خود تكمیله؟؟

6_نقش آدما تو زندگیش چیه؟؟

7_به مشكلات تو زندگی چه جوابی میده

!

8_حاضره زندگیش رو به بهای چه چیزی بده!؟

9_هدفش از زندگیش چیه؟

10_تا حالا دنبال چه چیزی تو زندگیش بوده كه پیداش نكرده؟

؟

فعلا همینا.... پیشاپیش از پاسخ هاتون ممنونم... یا علی.

.

مواظب خودتون و دلای پاكتون باشید.

پنج شنبه 6/4/1387 - 21:55 - 0 تشکر 45389

سلام

ای وای چقدر سخت بود این تیکه اولش ولی بالاخره تموم شد.

حالا یه بیوگرافی از خودم براتون می نویسم:

اینجانب رسول محمدی هستم. در ساعت 2:00 صبح بیست و یکمین روز از اولین ماه از هزار و سیصد و شصت و دومین سال هجری شمسی یک پسر تپلی مپلی و کوچولو موچولو و شامبوس گامبولی پا به این دنیای زیبا گذاشت تا در این دوره زندگیش خودشو کامل کنه و برگرده. تا 2 سالگی در یکی از روستاهای اراک زندگی می کردم و بعد از اون به تهران نقل مکان کردیم. یادم میاد از همون عنفوان کودکی (فنچولکی) سوالای زیادی تو سرم بود که اصلن به سنم نمی خورد. سوالات زیادی در مورد خوردم ، محیط اطرافم ، خدای خودم و ....اتفاق خاصی تو زندگیم نیفتاده تا سن 17 سالگی که دیپلم گرفتم و برای کنکور شدیدن خوندم ولی قبول نشدم. اون موقع خیلی ناراحت شدم ولی کاریش نمی شد کرد. اون موقع فقط یه سوال از خدا پرسیدم که چرا؟ یادمه تا 17 سالگی یه پسر عجول ، عصبی ، نا آروم و البته کمی شر ( می دونم الان کسایی که من رو دیدن می‏گن عمرن) ولی یه روز تصمیم گرفتم که عوض شم. و از خدای خودم خواستم که یه راه خوب جلو پام بذاره. بعد از مدتی با یوگا آشنا شدم و شروع کردم به انجام اون. خیلی تاثیر داشت و به کلی عوض شدم. دیگه اون پسر عصبی و عجول نبودم ولی هنوز نه به این آرومی. سال بعد دانشگاه قبول شدم ( رشته طراحی و نقشه کشی صنعتی) تو سالهای دانشگام با یکی از دوستام آشنا شدم که آدم معنوی‏ای بود و خیلی روی من تاثیر گذاشت. دانشگاه‏رو در سال 1383 تموم کردم. بازم خورده بودم به بن بست اون سوالای قبل تا حدودی جواب داده شده بودن ولی یه سوالایی برام پیش اومده بود که یا کسی نمی دونست یا یه جورایی جواب می‏داد که قانع کننده نبود. بدجور سردرگم شده بودم تا اینکه به روش فوق‏العاده بی‏نظیر فالون دافا آشنا شدم و با مطالعه کتاب جوآن فالون که کتاب این روش هستش به همه‏ی سوالام جواب داده شد.

تو همون سال به سربازی رفتم و در سال 1385 سربازیم تموم شد و از اون به بعد هم که مشغول فعالیت در زمینه‏های مختلف صنعتی هستم. در حال حاضر در یک شرکت پیمانکاری ساخت سد و تجهیزات نیروگاهی مشغول به فعالیت هستم.

این بود شرح مختصری از واقعه چیزه یعنی ببخشید بیوگرافی اینجانب.

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

جمعه 7/4/1387 - 0:30 - 0 تشکر 45410

سلام
سلام دوست عزیز
من مطمئنم اصلا شما منو نمی شناسید که بخواین به من نمره بدید!!!نه؟؟
اطمینانتون کاملن به جاست. درسته
می تونید به مطالبم سر بزنید تا بفهمید بیشتر تو کدوم انجمن  فعالیت دارم.
ظاهرن شما تو انجمن سینما فعالیت دارید. یه زمانی من جانشینش بودم. البته از اسمتون هم مشخصه

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

جمعه 7/4/1387 - 0:33 - 0 تشکر 45411

با سلام خدمت جهان آرامش
سلام دوست عزیز
ببخشید من کار نداشتم اومدم دنبال ابخوری بودم، از تشنگی تو آفتاب در این شب سوزان داشتم میسوختم اودم آب بخورم، چیه چرا به قول مکلارن اینطوری نگاه میکنین، خب اب اومدم بخورم، نوشابه هم قبوله، خب چیه یه ابخوری تو انجمن بزارن تا دیگه ادم اشتباهی نیاد دیگه، ثواب داره هااااااااااااااااااااا
تو فکرش هستم. درکتون می کنم چون خودمم تو انجمن صندلی داغ تشنگی کشیدم. چشم آبخوری می ذارم.
اوه اینجا رو جهان آرامش عزیز رو دارن میسوزونن، من آب نمیخوام به این بنده خدا آب بدین، بدجور آتیش زیر این صندلی روشن کردن، وااااااااااااااای، دلم برای آقای جهان آرامش کباب میخواد از نوع چنجه...

می خرم واست. احیانن سلطانی یا بختیاری یا نگین دار نمی خواد دلتون؟

خب چقدر بی خبر، من باید بشینم سوال طرح کنم و ببینم چجوری میتونم جزغاله کنم، خب اول بزارین اب بخورم، به ایشون هم اب ندین تا حواسشون پرت نشه، شب کنکور هست و سوالات رو کنکور طرح میکنم حالا تا هستم چند تا سوال میپرسم و بعدا بازم میام نرن ایشون، نگهش دارین من میام بازم

من که منتظرم. تا آخرش هم مثل شیر البته اگه این یال و کوپال نسوزه هستم

چرا انجمن رباتیک و مکانیک با مدیر مدبیر چون شما یه ابخوری نداره؟ که من مجبور بشم بیام تو این گرما اینجا آب بخورم؟
خب تو فکرش هستم برای بچه های انجمن وسایل رفاهی تامین کنم. چشم آبخوری هم اضافه می کنم.
چرا جهان آرامش؟

این اسمیه که دوستام برام انتخاب کردن ( قبل از اینکه بیام تبیان) چون کلن آرامش زیادی دارم و این آرامشو منتقل می کنم.
چی شد با تبیان آشنا شدین؟
خب یکی از دوستان این سایت رو معرفی کرد. من هم اومدم عضوش شدم. البته اوایل اصن فعالیتی نداشتم ولی در حال حاضر فعالیتم خوبه.
بهترین دوستتون تو تبیان؟
مکلارن عزیز
بهترین دوستتون غیر تبیان؟
مکلارن گل
چند مدت هست که تو تبیان عضو هستین؟
4 سال
آیا شما دشمن هم دارین؟
به خاطر شخصیتی که دارم دشمن ندارم.
کی رو بیشتر از همه دوست دارین؟

اول از همه خودم رو. چون تا کسی خودشو دوست نداشته باشه نمی تونه دیگران رو دوست داشته باشه. بعد کسی رو که این نوع دوست داشتن رو به من یاد داد.
به تبیان بخواهین نمره بدین چند میدین؟ از100
البته من فقط تو انجمنها فعالیت دارم. 80
کدوم بخش تبیان رو فعال تر میدونین؟
انجمن و ثبت مطالب
دیگه یادم نمیاد، بابا از تشنگی هلاک شدم من برم اب بخورم بازم میام، برای شما هم اب میارم...

برو عزیز تا از تشنگی یه کاری دستمون ندادی

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

جمعه 7/4/1387 - 0:34 - 0 تشکر 45412

سلام سلام سلام.... وااااااااااااو... من چقذه از دیدن این تیتر خوشحال شدم خب!! واقعا سوزوندن یه نفر این قذه خوشحال كنندس!!؟؟
سلام. خوشحالم که خوشحالید.
ایشالا كه یكی از بهترین صندلی داغ ها باشه... ایشالا سری بعدی با سوال خدمت میرسیم.... فعلا شما شاخ غول رو بكشنین... ممنون..
مطمئن باشید که میشه. در خدمتم. شاخ غول شکسته شد. خواهش می کنم.
مواظب خودتون و دلای پاكتون باشید.
خیلی دعای قشنگیه. مرسی

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

جمعه 7/4/1387 - 0:36 - 0 تشکر 45413

به به می‌بینم که حاج رسول موتور جوابگوییش رو روشن کرده و داره پاسخ می‌ده، ایول حاج رسول جواب بده که سوالات بعدی تو راهه!!!!
بله با این صندلی ای که شما برای من داغ کردید بایدم روشن باشه.
چی میگه!!! با کی کار داری رسول جان؟!!؟! اینایی که گفتی کی بود دیگه!!! من!!! ممنونم از لطفت داداش این حرفا کدومه خودت آخر اینایی که گفتی و من یه جورایی نازنین خیل میخوامت حالیته  ... اهم ببخشید یه لحظه سی دی پلی شد میخواستم بگم که یه جورایی اینا رو من از خودت یاد گرفتم و واقعا خوشحالم که اون روز برای اولین بار اومدم و دیدمت، هههههههه گفتی میدوه یاد چیتگر افتادم من و تو و کاظم!! یادته فوتبال، خداییش خاطرات خوبی با هم داریم و من از داشتن دوست نازنینی چون تو بسیار خوشحالم و خدامو شکر میکنم، امیدوارم که دوستیمون تا ابد تا ته دنیا باقی بمونه.

باور کن. حالیمه. تو عزیز دلمی لا لا لا لا لا لا لا لا ( همون دخترا با سبدای گل)

وای سی دی منم مثکه پلی شد.

یادش بخیر چه روزای خوبی بود

منم خوشحالم که با کسی مثل تو دوستم
رسول جان چرا به همه چیز با دید مثبت نگاه میکنی؟؟
خب وقتی اینطوری نگاه می کنی همه چیز به طبع اون تغییر می کنه و دیگه اتفاق بدی وجود نخواهد داشت. دنیا خیلی زیباتر میشه و در نهایت به مرحله ای می رسی که تمام چیزها رو با فکرت عوض می کنی.
بعد آرامشت دیگه تو خودت چی رو قوی میبینی که اگه مثلا قرار بود اسمت رو جهان آرامش نذاری اونو میذاشتی؟
امید ، ایمان و توکل ، صبر ، مهربونی ، قناعت و...
ماشین مورد علاقت؟‌چه رنگی باشه؟ با نون اضافه و نوشابه!!!؟؟؟
از ب ام و خوشم میاد. نوک مدادی. شاسی بلند. نون اضافه هم نمی خوام ، مرسی
خب فعلا همینا بس ایشالله به موقش همچینی با مواد منفجره میام!!!!
دیگه انفجار نداشتیما

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

جمعه 7/4/1387 - 0:36 - 0 تشکر 45414

دلیل انتخاب این اسم برای خودتان چیه؟
این اسمیه که دوستام برام انتخاب کردن ( قبل از اینکه بیام تبیان) چون کلن آرامش زیادی دارم و این آرامشو منتقل می کنم.
آیا تا حالا روبات ساختین؟
نه ولی اتفاقن امروز تو شرکت با یکی از دوستام در مورد ساخت یه روبات صحبت می کردم. دوست دارم تجربش کنم.
پایین ترین نمرهای كه تا حالا گرفتید چند بوده؟ بالا ترین چه طور؟
پایین ترین: 9
بالاترین: 99

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

جمعه 7/4/1387 - 0:38 - 0 تشکر 45415

سلام
سلام عسل خانم
به به چه قده خوب من میحدسیدم  حاج رسول خودمون بشینه رو صندلی داغ
آفرین بر شما
حالا وقته سوزاندنست  اونم  چه سوزوندنی خب از یه فرمانده ی سنگدل انتظاری بیش از این نیست
نه خواهش می کنم ، فرمانده ای از شما مهربونتر کجا می تونیم پیدا کنیم ( پاچه خواری رو داشته باشید)
یه چیزی اول به حاج رسول بگم جناب رسول خان هماهنگی لازم رو با اتش فشانی ینی همون نشانی داشته باش
شما با آتش فشانی هماهنگ کنید ، من با آتش نشانی هماهنگ می کنم.
چون دیگه خودت بهتر میدونی اینجا چه خبره   به نظر من بهتر  بود میرفتی یه مدت دوره میدید ی تا خودت بتونی  اعمال مهار اتش رو انجام بدی
یه کارش می کنم. الان لباس ضد حریق تنمه.
سوالامو یه جا مینویسم

خواهش می کنم ، شما هر طور دوست دارید بپرسید

ولی اول یه چیزی  شما گفتین جهان ارامشو بیشتر از دنیای ارامش دوست دارید و گفتین دلیلشم رو فقط خودتون میدونید من  همچی دلم خواست یه جواب بپرونم نکنه چون دنیا از دنی میاید و دنی دنائت هم به معنای پست بودنه نکنه از این لحاظ  بیشتر جهان ارامشو دوست دارید؟ در غیر این صورت پاسخ قابل قبول درج شود

چه دلیل قشنگی ولی این نیست. نمی تونم بگم فعلن. به موقش می گم.

برای لذت بردن از زندگی کافیست کمی احمق باشید شکسپیر

اصلن این جمله رو قبول ندارم البته بستگی داره احمق بودن رو چطور تعبیر کنیم.

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

جمعه 7/4/1387 - 0:40 - 0 تشکر 45416

من سلام عرض می کنم خدمت دوست خوبم جناب محمدی عزیز که همیشه دوستش داشتم ولی ابتدای کار ازش نفرت داشتم ، نمی دونم چرا ولی خیلی دوست نداشتم جانشینم باشی رسول ولی بعدا خوب شدیم باهم.
به به سلام محسن عزیز. خوشحالم که رک صحبت می کنی و از این اخلاقت خوشم میاد.
سوال زیاد دارم ازت . چند تا شو می پرسم .
بپرس محسن جان
از چه سالی به انجمنها پیوستی ؟
از سال 1386
در کدام همایش ها بودی ؟
همایش پیوند آسمانی که اولین روزای فعالیتم بود و همایش کارآفرینی.
چه قدر انجمنها وقت زندگیت رو می گیرد ؟
کمتر از 2 ساعت در روز ولی با این صندلی داغ الان من 5 ساعته که دارم می تایپم
از اینکه اینجا مدیر هستید چه احساسی دارید ؟
خب احساس خاصی ندارم. یه مسئولیته که اگه جدی گرفته بشه واقعن سنگینه.
آیا علم کافی برای مدیریت مکانیک رو دارید ؟
مثل اینه که ازت بپرسم علم کافی رو برای مدیریت سینما داری؟ البته این علم ، علم خیلی گسترده ایه ولی من اطلاعاتمو کسترش می دم و اینجا هم در کنار بچه ها رشد می کنم.
آیا شغل شما متناسب با رشته ی تحصیلیتون است ؟

بله کاملن با هم یکی هستن

اگر دوست داری در آمد ماهیانت رو بگو ؟
خیلی تومن. به قول یکی از بچه ها ، یه آب باریکه ای میاد مثل سیل خراب می کننه و میره.
آیا پول آرامش می آورد ( منطقی ) ؟
خیر ، ولی نداشتنش بدبختی و نا آرومی میاره.
اگر آدم خورا بگیرنت و بخوان بخورنت کدوم رو انتخاب می کنی برای خورده شدن ؟ 1 . خام خام خورده شدن . 2 . روی آتیش و تو سیخ کشیدن 3 . سرخ شدن با روغن جامد یا مایعش رو مشخص کن . 4 . آب پز شدن .
گزینه 4
یه سوال خاص ، اگر من بخوام بسته ای داغ که عکسی از شماست رو قرار بدم این اجازه رو دارم ؟ اگر اجازه بدی خیلی خوب میشه . ( تمامی شئونات اسلامی در عکس رعایت شده )

موردی نداره. بفرمایید.

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.