• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 4787)
چهارشنبه 5/4/1387 - 15:41 -0 تشکر 45093
ازدواج به سبک اصفهانی

عزیزان جان اگر مورد دار بود با خودم درمیون بذارید ، مدیر انجمن آزاد است برای حذف این مطلب البته اگر مورد دار بود .

 

( به دلیل انتشار اخباری از اصفهان که در آن ذکر شده بود ازدواج فقط با دویست هزار تومان بنده این طنز را نوشتم و از عزیزان خواهش می کنم برداشتهای شخصی نکنند و آوردن اسم اصفهان فقط و فقط به دلیل محل وقوع این خبر بوده )

 

تعداد : سه صفحه

 

ازدواج به سبک اصفهانی

 

این قسمت ها رو کمی خلاصه کردیم

 

قبل از ازدواج

 

- مامان ، می خوام باهات درد و دل کنم ، ول کن اون کهنه ی بچه رو بیا کارت دارم .

 

- بگو عزیزم چی شده ؟

 

- مامان تو منو درک می کنی ؟

 

- آره می کنم .

 

- مامان می دونی ، من خیلی تنها هستم . احساس می کنم خیلی خسته شدم .

 

- چی شده عزیزم .

 

- دیروز رفته بودم کوچه دو تا از دخترا بهم تیکه انداختند .

داشت گریم می گرفت . فرار کردم .

 

- خوب کاری کردی عزیزم آفرین . این دخترا خیلی پر رو

شدند .

 

- مامان داشتم که فرار می کردم خوردم زمین .

 - خدا مرگم بده چیزیت که نشده ؟

- نه . ولی ...

 

 

- ولی چی ؟

 

- خوب خوردم زمین یه مقدار خون دماغ شدم ، آخه دماغم رفت تو نوک کفش یه دختره . دختری که روز من رو عوض کرد .

  

- بگو پسرم بگو چی شد ؟

 - مامان دستمالشو در آورد دماغمو پاک کرد و رفت . بلند گفتم دستمالتون دستمالتون . گفت برا خودتونه آقا پسر . مامان از دیشب تا الان این دستماله خواب برام نذاشته ...

- دنبالش رفتی ؟

 

- نه

 

- خاک تو سرت .

 

- ولی اسمش رو فهمیدم آخه با دوستش بود اون صداش زد گفت : ذکیه ذکیه بدو ، ولش کن بیا اینو ببین .

 

مادر به فکر فرو رفت : پسرم فهمیدم عاشق کی شدی پاشو بریم زنگ بزنیم قرار بذاریم .

 

مادر زنگ زد و قرار گذاشت و بالاخره چند وقتی رابطه ی پنهانی و آشکار داشتند این دوتا جوون تا بالاخره طرح ازدواج دویست تومانی رو اعلام کردند . اولش اون دو تا کبوتر عاشق داشتند از حدت خوشحالی می ترکیدند ولی نه خوب نترکیدند و دور و بر رو یه نگاه کردند. پیر مردی  که رد میشد زیر لب گفت : امان از این جوونا ، آدمیزاد آخرشم آدم نمیشه ما این کارا رو کردیم این شدیم اینا می خوان چی بشن خدا می دونه . خدایا خودت بهتر میدونی ! حاج خانم حاج خانم وایستا یه لحظه کارت دارم .

 

-          خلاصه جوونای قصمون رفتند تا تدارکات مهمونی رو ببینند ، اولش یه کمی دیدند ولی بعدش که قیمتا رو دیدند بی خیال شدند ، رفتند پیش مدیرانی که این طرح رو پیشنهاد کردند .

 

-          آقا سلام . ما می خواستیم بگیم .

 

-          ببخشید فردا بیایید الان مسئولان تو جشنواره ی کن هستند .

 

-          آخه جشنواره که تموم شده من خودم کارگردانم البته باقالی می فروشم . تخصصم کارگردانیه .

 -          آقا یعنی چه چی می گید توهین به ... استغفرالله فردا بیایید . دیگه هم حرف نزنید چرا کفر می گید !!!!!

-          رفتند و فردا برگشتند . آقا میشه بگید چه جوری با دویست هزار تومان جشن بگیریم . پول غذا هم این قدر نمیشه .

 

-          آهان شما بشینید الان ما شما رو با مدیریت اینجا و خلاق ترین فرد آشنا می کنیم . محسن خسرو وارد می شود .

 

-          عزیزانم سلام . به به چه زوج خوشبختی . ببینید اصلا نگران نباشید من تا الان هزاران نفر رو به خونه ی بخت بردم و برگشتوندم . حالا راهکار ... شما چند نفر می خواهید دعوت کنید ؟

 

-          خوب من که 200 نفر مهمون دارم خانمم هم 400 نفر .

 

-          خوب شما دویست نفر تقسیم بر صد میشه دو نفر یعنی پدر مادرتون به علاوه ی عمه خاله دایی و .. میشه بیست و دو نفر . خانمتون هم چهارصد تقسیم بر صد به علاوه ی مذکورات فوق میشه بیت و چهار نفر و حالا شد کلا چهل و شش نفر تقسیم بر دو چون باید با هم مساوی باشید دیگه کلا میشه بیست و سه نفر .

 

-          آخه ؟

 

-          آخه نداریم ، مگه تو بدبخت و بی پول نیستی خوب باید قبول کنی دیگه .

 

-          باشه خوب . غذا چی ؟

 -          اینا دیگه مشکلات اجراییه . کاریتون نباشه . ما در مراسم هستیم . خودم هم خواننده فیلم بردار و همه کار های دیگه هستم . فقط حرکات موزون می خواید ؟

-          منظورتون رقصه ؟

 

-          یوااااااااااااااش . چیه می خوای از کار بی کارم کنی . آره ،

 

-          خوب باشه بد نیست بذارید ببینم نظر شما چیه

خانم .

-          خوب ، من خیلی دوست دارم شب عروسیم رویایی باشه .

 

-          امان از این دخترا ... خوب پس حرکات موزون هم میذاریم .

 

و اما روز عروسی محسن خسرو میکروفون به دست بالای حوض ( محل عروسی خونه ی مدیر محترم محسن خسرو هستش . ) خانم ها و آقایان عزیز ، امشب شبی فراموش نشدنیه .

 ادامه در بعدی

 

جمعه 7/4/1387 - 12:55 - 0 تشکر 45474

سلام خدمت شما خانم آقایی

من خودم فکر نمی کنم طنز زیبایی داشته باشم ولی و واقعا ممنونم از نظرات شما و دوستان دیگر که اعتماد به نفس من رو بیشتر می کنه .

در مورد انجمن زنان ، من خاطرات خیلی سیاهی با این انجمن دارم چون یه بار در مقابلش ایستادم تا از بین بره و یا انجمن مردان هم داشته باشیم که از مدیر فلان این جمله رو شنیدم : آقای خسروجردی مباحث زنان بسیار پیچیدس و مفهوم حرفشون این بود که زنها مباحث زیادی است که در موردشون پرداخته شه ، البته همون موقع هم واقعا مشاهده می کردم مباحث رو !!! البته ما که گذشتیم گفتیم باشه ما که قبول کردیم خانم ها انجمن رو تسخیر کردند البته الان بهتر شده اون فمنیست از انجمنها از بین رفته و مردونگی هم زیاد شده ، یه تحصن تو انجمن شما داشتم و نمی ذاشتم کسی پست بزنه که با حمله ای که بهمون شد هممون از بین رفتیم فقط نمی دونم چرا از بین همه من زنده موندم . ( به خدا من کسی رو لو ندادم ولی وقتی فهمیدم قراره بمب گذاری شه از انجمن اومدم بیرون ) البته اون زمان من جو گیر درس تاریخ شده بودم و مباحث کودتای فلان مرداد و فلان و فلان ...

تمامی حرفای بالا شوخیست و بنده گردنم از مو باریک تر است و طاقت درختای چنار ، حیاط ، نسیم صبح ، دست بند و پا بند ، سکو ، دمپایی بافتنی ، چشمای خیس مادر ، نگاه سرد پدر ، صدای مامور ، طناب دار و  مرگ رو ندارم .

براتون دارم !!! چنان انتقادایی ازتون کنم که خودتون پشیمون بشید .

منتظر باش

دوشنبه 10/4/1387 - 14:34 - 0 تشکر 45929

سلام

آقای خسرو جردی بد نیست یه سری به تاپیک ازدواج 200 هزار تومانی بزنید . ههههههه حالا دیدید نتیجه داد . دلم براتون میسوزه که جوون های ما میتونن با 20  هزار تومان ازدواج کنن ولی شما چی ؟ البته شما هم اگه مایل بودید میتونید بیاید اصفهان زندگی کنید . هههههههههههههههههه

در مورد انجمن زنان هم کاملا حاضرم انتقاداتتون رو بشنوم .......

كاش معشوق ز عاشق طلب جان میكرد

تا كه هر بی سر و پایی نشود یار كسی

کد بازاریاب :424322

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.