• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 4642)
سه شنبه 29/1/1391 - 19:29 -0 تشکر 446911
قرار تبیانی ها برای بازدید از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران

به نام خدا
سلام به همه



همونطور که در جریان هستید 13 تا 23 اردیبشهت ماه امسال زمانیه که قراره بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران برگزار بشه و مثل همیشه مکانش هم مصلی است:).

این تاپیک رو زدم تا دوستانی که میخواهند با هم قرار بذارند برای نمایشگاه هماهنگی هاشونو انجام بدند. البته من خودم به احتمال 9درصد نمیتونم بیام ولی این تاپیک خیرخواهانه رو زدم:)

یاعلــــــی

-----------------------------------------------------
مقام معظم رهبری، امام خامنه ای:
فاطمیه را باید عاشورایی برپا کنیم

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

شنبه 16/2/1391 - 1:2 - 0 تشکر 450814

soltan_azdad گفته است :
[quote=soltan_azdad;507077;450734][quote=MICRO;115326;450704]سلام
من میگم یه جلسه مدیریتی هماهنگ کنیم که روز نمایشگاه داشته باشیم
مدیران و جانشینان بیان
کاربرا هم اگه دوست داشتند بیان
جمعه صبح ساعت مثلا 10-11 نمایشگاه کتاب
نگران تعداد نباش
اگه هیچ کی نیومد با یه گروه دیگه البته غیر تبیانی هماهنگ میکنم تعدادمون میره بالا
پس زحمت ایجاد یه گروه نمایشگاه کتاب 91 یا بحث تو شبکه اجتماعی با تو
یا علی

سلام
مهندس جان تو مدیریت دیدی که گفتن سرشون شلوغه دیگه هماهنگ کردن نداره
تو شبکه تبیان هم اگر جز حرفای عشقولانه یا خیلی فیلسوفانه و فهیمانه چیزی بزنی نه لایک میشی نه کامنتی میاد برات:))
قرار گفتی و دلمان را کردی خون!!
چقدر قرار گذاشتیم و آخر نشد!! از گلزار شهدا تا دیزین و توچال.
جمعه هفته پیش رو ایشالله در خدمتتم.با جناب جاده دوستی و استاد دلگرفته و سایر عرفای تهرانی هم هماهنگ میکنم یا میان یا میرم میارمشون...جدای دید و بازدید حرفای مهمی هم هست باید زده بشه
خب
حالا سایر عزیزانی که میتونن بیان کیا هستن؟

سلام
پس ایشالله جمعه میبینمت البته اگه مشکلی پیش نیاد
بقیه دوستان رو هم بی خیال لطفا
یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

شنبه 16/2/1391 - 13:47 - 0 تشکر 450923

helella16 گفته است :

[quote=helella16;399461;450406]سلاااااااام...هههههههه بیا دهکده جون دیدی خدا چه زود جواب این کارخیر خواهانه ات رو داد؟!:)))))..یعنی ملاقات طیبه جان ومهرانه جان و من!دییییی
هر چند سعادت اصلی نصیب من شد:)..برا تو که فقط زحمت بود و محنت!!..نه خدایی خیلی خوش گذشتا..فقط حیف زود گذشت..دو دیقه اومده بودیم خودتو ببینیم تو جریان رودخونه کتابا خیس ازدحام شدیم!!
 همین دو ساعت هم بهترین خاطره نمایشگاه منو رقم زد...دیگه دیدی بیچاره بابام داشت گرمازده میشد کتابهامونو هم تقریبا خریده بودیم اونم دیگه کتابی نمیخواست..وگرنه دلم نمیومد انقدر زود ازت خدافظی کنم دهکده جووووووووونم:))
تازه سعادت نداشتم طیبه جان و مهرانه جان رو ببینم..فقط اگه چند دیقه زودتر رسیده بودن..! اشکال نداره مناسبتها و قرارگاههای دیگه ای هم متصوره:)
خلاصه خیییییییییییییییییییییییییلییییییییییییییییییییییییییییی خوشحال شدم و خیلی هم تعریفت رو پیش دوستام میکنم..آخه میدونن چقدر خداخدا کردم برنامه این پنجشنبه ردیف شه مصادف شه با فیض حضور تو!!!
آخ این قضیه خودکار خوشگلت هم کلی شرمندم کرد هم تو دستم میگیرمش غرق یاد تو و مهربونیات میشم :)و خلاصه حلالم کن!!

به اندازه تموم کتابای نمایشگاه دوستتتتتتتتتت دارم!:).....به امید دیدار مجددددددددددد(چشمک)

بابت همه همراهی های مجازی و حقیقیت هم واقعا ممنونم رفیق:)


به به سلام به رفیق خودم:)

خب پنج شنبه برام جزو یکی از روزهای فراموش نشدنیه....

از ساعت ده تا نزدیکای دوازده که نمایشگاه گردی بود و خرید کتاب همراه دوستای دانشگاه، بعدشم ناهار و نماز، از قبلِ اذان ظهر من و هللا همش باهم در تماس بودیم که همدیگرو پیدا کنیم. من توی نماز خونه بودم و غافل از اینکه اینجا بازم نمازخونه داره، هی به هللا میگم من فلان شکلیم فلان چیز دستمه فلان جا وایستادم.. آخر سر فهمیدیم که بلللللله اشتباه کردیم:))

بالاخره جایی قرار گذاشتیم و همو دیدیم:) و پدر گرامیش هم حضور داشتند که استفاده کردم از حضورشون.

با هللاجون همقدم شدیم و کتابهایی رو خریدیم و حرف زدیم و حرف و البته چقدر هم در مورد فلسفه حرفیدیم که من هیچیشو نفهمیدم :دییییی

و بعد از یه ساعت از هم جدا شدیم... دقایقی بعد من رفتم به سمتی که جی-طیبه ی عزیز بودند... قربون معرفتش که از کلاسش زده بود اومده بود نمایشگاه..... با هم کمی گشت زدیم و بعد از خرید چند کتاب از شبستان خارج شدیم ... البته این کتابا رو برا پایان نامه ی یه عزیزی میخواستند که قرار شد اسم من هم زیر پایان نامه نوشته شه (دروووووغ!!!)

بعدشم رفتیم و ساندویچ گرفتیم و روی چمنها مشغول خوردنش شدیم و کلللی هم حرف زدیم:)

سپس مهرانه ی عزیز باهامون تماس گرفت و قرار شد جایی همو ببینیم که متاسفانه چون من دیرم شده بود توی مسیر برگشت باهم حرف زدیم...البته به صرف بستنی ای که طیبه جان مهمونمون کرد

در کل به من خییییییییییلی خوش گذشت:)

و این بود سفرنامه ی دهکده:)

اگه سایر دوستان هم بودند خیلی خیلی خوشحال میشدم... ولی خب شرایطش برام جور نبود غیر این روز بیام... اصلا قرارنبود امسال بیام ولی...:)

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

شنبه 16/2/1391 - 13:55 - 0 تشکر 450926

حقیقتش من با خودم قرار گذاشته بودم زیاد کتاب نخرم :)...

یه مثنوی معنوی خریدم که کلللی خوشحالم براش:).... + چهارتا کتاب دیگه...ولی ای کاش بازم میخریدم...

در مورد رشته ی خودمم کتاب ندیدم!.. البته چرا چندتایی دیدم که به دردم نمیخورد.. هی من میخوام علاقمند شم به رشته ام خدا نمیخواد:)


من از قیمت ها راضی بودم... برخوردها هم خوب بود..فقط مکان نمایشگاه سیستم تهویه نداشت یا اگه داشت کفاف اون همه جمعیتو نمیکرد...به هرحال دستشون درد نکنه.. روحم تازه شد:)

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

شنبه 16/2/1391 - 15:34 - 0 تشکر 450977

dehkade2010 گفته است :

به به سلام به رفیق خودم:)

خب پنج شنبه برام جزو یکی از روزهای فراموش نشدنیه....

از ساعت ده تا نزدیکای دوازده که نمایشگاه گردی بود و خرید کتاب همراه دوستای دانشگاه، بعدشم ناهار و نماز، از قبلِ اذان ظهر من و هللا همش باهم در تماس بودیم که همدیگرو پیدا کنیم. من توی نماز خونه بودم و غافل از اینکه اینجا بازم نمازخونه داره، هی به هللا میگم من فلان شکلیم فلان چیز دستمه فلان جا وایستادم.. آخر سر فهمیدیم که بلللللله اشتباه کردیم:))

بالاخره جایی قرار گذاشتیم و همو دیدیم:) و پدر گرامیش هم حضور داشتند که استفاده کردم از حضورشون.

با هللاجون همقدم شدیم و کتابهایی رو خریدیم و حرف زدیم و حرف و البته چقدر هم در مورد فلسفه حرفیدیم که من هیچیشو نفهمیدم :دییییی

و بعد از یه ساعت از هم جدا شدیم... دقایقی بعد من رفتم به سمتی که جی-طیبه ی عزیز بودند... قربون معرفتش که از کلاسش زده بود اومده بود نمایشگاه..... با هم کمی گشت زدیم و بعد از خرید چند کتاب از شبستان خارج شدیم ... البته این کتابا رو برا پایان نامه ی یه عزیزی میخواستند که قرار شد اسم من هم زیر پایان نامه نوشته شه (دروووووغ!!!)

بعدشم رفتیم و ساندویچ گرفتیم و روی چمنها مشغول خوردنش شدیم و کلللی هم حرف زدیم:)

سپس مهرانه ی عزیز باهامون تماس گرفت و قرار شد جایی همو ببینیم که متاسفانه چون من دیرم شده بود توی مسیر برگشت باهم حرف زدیم...البته به صرف بستنی ای که طیبه جان مهمونمون کرد

در کل به من خییییییییییلی خوش گذشت:)

و این بود سفرنامه ی دهکده:)

اگه سایر دوستان هم بودند خیلی خیلی خوشحال میشدم... ولی خب شرایطش برام جور نبود غیر این روز بیام... اصلا قرارنبود امسال بیام ولی...:)

helella16 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;450923]

[quote=helella16;399461;450406]سلاااااااام...هههههههه بیا دهکده جون دیدی خدا چه زود جواب این کارخیر خواهانه ات رو داد؟!:)))))..یعنی ملاقات طیبه جان ومهرانه جان و من!دییییی
هر چند سعادت اصلی نصیب من شد:)..برا تو که فقط زحمت بود و محنت!!..نه خدایی خیلی خوش گذشتا..فقط حیف زود گذشت..دو دیقه اومده بودیم خودتو ببینیم تو جریان رودخونه کتابا خیس ازدحام شدیم!!
 همین دو ساعت هم بهترین خاطره نمایشگاه منو رقم زد...دیگه دیدی بیچاره بابام داشت گرمازده میشد کتابهامونو هم تقریبا خریده بودیم اونم دیگه کتابی نمیخواست..وگرنه دلم نمیومد انقدر زود ازت خدافظی کنم دهکده جووووووووونم:))
تازه سعادت نداشتم طیبه جان و مهرانه جان رو ببینم..فقط اگه چند دیقه زودتر رسیده بودن..! اشکال نداره مناسبتها و قرارگاههای دیگه ای هم متصوره:)
خلاصه خیییییییییییییییییییییییییلییییییییییییییییییییییییییییی خوشحال شدم و خیلی هم تعریفت رو پیش دوستام میکنم..آخه میدونن چقدر خداخدا کردم برنامه این پنجشنبه ردیف شه مصادف شه با فیض حضور تو!!!
آخ این قضیه خودکار خوشگلت هم کلی شرمندم کرد هم تو دستم میگیرمش غرق یاد تو و مهربونیات میشم :)و خلاصه حلالم کن!!

به اندازه تموم کتابای نمایشگاه دوستتتتتتتتتت دارم!:).....به امید دیدار مجددددددددددد(چشمک)

بابت همه همراهی های مجازی و حقیقیت هم واقعا ممنونم رفیق:)


سلام دهکده جون
باورت نمیشه اگه بگم اشک تو چشام جمع شده  :(
خیلی دلم میخواست شماها رو ببینم .. کلی برنامه ریخته بودم ..
هیچوقت تا این اندازه فاصله ها اذیتم نکرده بود :(
برنامه دانشگاه تغییر کرد .. فردا راه مییفتن که دوشنبه تهران باشن .. حالا اگه من مامانمو هم راضی کنم .. دوشنبه که دبگه بچه ها نمیان من ببینمشون  :(((

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

شنبه 16/2/1391 - 22:15 - 0 تشکر 451088

مدیرجان ، پشیمون شدم از اینکه تعریف کردم:(...

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

شنبه 16/2/1391 - 22:56 - 0 تشکر 451115

حیف که من دختر نیستم وگرنه چه میخواستید و چه نمیخواستید نمیذاشتم نمایشگاه تنها باشید
اصلن از اونور دنیا دارید میاید شهر ما حیفه تنها باشید

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

شنبه 16/2/1391 - 23:11 - 0 تشکر 451122

سلام رفقا
من نیز موقعیت اومدن نمایشگاه دارم
از ساعت 5 تا آخر وقت نمایشگاه میتونم قول بدم اما روزش رو به هیچ عنوان نمیتونم پیش بینی کنم که چه روزی
5 شنبه و جمعه ی این هفته احتمال زیادتری داره بتونم البته میدونید که میخوره به شلوغی بی اندازه نمایشگاه

اگر دوستان بتونند روزی رو معین کنند منم سعی میکنم هماهنگ بشم

میتونیم یکی دو نفر از دوستان قدیمی تبیان که باهاشون در تماس هستم رو هم اطلاع بدیم

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
يکشنبه 17/2/1391 - 10:30 - 0 تشکر 451247

سلام
دهکده جان نمیدونی از دیدن اتفاقی تو چقد خوشحال شدم میدونی اصن پنج شنبه قرار نبود بیام اما دوستم گفت یه سر بریم اگه دیدیم شلوغه باز آخر هفته میام کتابا مونو میخریم
واقعا وقتی زنگ زدم گفتی نمایشگاهی از همه جدا شدم پیدات کنم به این میگن قسمتاااااا
هم تو عزیزمو دیدم همه طیبه جون رو که خیلی مشتاق بودم از نزدیک باهاش صحبت کنم


خیلی خوش گذشت همون چند دقیقه که با هم بودیم میارزید

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

يکشنبه 17/2/1391 - 11:43 - 0 تشکر 451289

MICRO گفته است :
[quote=MICRO;115326;451115]حیف که من دختر نیستم وگرنه چه میخواستید و چه نمیخواستید نمیذاشتم نمایشگاه تنها باشید
اصلن از اونور دنیا دارید میاید شهر ما حیفه تنها باشید

دیگه کم سعادتیه شماست D:

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

يکشنبه 17/2/1391 - 11:43 - 0 تشکر 451290

یه چیز دیگه در مورد نمایشگاه میخواستم بگم که یادم نمیاد....اممم.... بیخیال

قیمتاش خوب بود... من از همین حالا منتظرم تا نمایشگاه استانی کتاب دوباره به استان ما برسه....:)

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.