• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
سينما و تلویزیون (بازدید: 19588)
شنبه 1/4/1387 - 2:22 -0 تشکر 44340
اخبار سینمای جهان

در این تاپیک اخبار سینمای جهان قرار داده میشود 

  anjoman.cinema@tebyan.org

سه شنبه 18/10/1386 - 15:50 - 0 تشکر 22986

جانی دپ، بازیگر مشهور هالیوود، با غلبه بر تام كروز به عنوان درآمدزاترین بازیگر سال ۲۰۰۷ معرفی شد.

به نقل از شبكه تلویزیونی اسكای نیوز، كمپانی انتشاراتی كوییگلی امسال در هفتاد و ششمین سال آمار گیری خود، «جانی دپ» را به عنوان درآمدزاترین بازیگر سال ۲۰۰۷ میلادی معرفی كرد.
پیش از این جانی دپ، پس از تام كروز در رده دوم این فهرست قرار داشت.
به گزارش اسكای نیوز، در فهرست امسال، نام ویل اسمیت، جورج كلونی، مت دیمون، دنزل واشنگتن، راسل كرو، تام كروز، نیكولاس كیج، ویل فرل و تام هنكس نیز به ترتیب در جایگاه‌های دوم تا دهم این جدول قرار گرفته است.
به گزارش این شبكه خبری، این اولین بار طی ۲۴ سال گذشته است كه نام هیچ بازیگر زنی در میان درآمدزاترین بازیگران سال قرار نگرفته است.

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
سه شنبه 18/10/1386 - 15:52 - 0 تشکر 22988

در یک نشست خبری در هالیوود رسما اعلام شد که فیلم «شاهزاده ایران - Prince of Persia » به تهیه کنندگی جری بروخمیر (تهیه کننده دزدان دریایی کارائیب) و کارگردانی مایک نیو ول (کارگردان هری پاتر) تا چند ماه دیگر آغاز خواهد شد و این فیلم در تابستان سال ۲۰۰۹ میلادی در سینماهای جهان به نمایش درخواهد آمد. انتظار میرود فیلم «شاهزاده ایران» جایگاه پرفروشترین محصول آینده سینمای هالیوود را بدست آورد و با ارائه فیلمهای دیگری به یک مجموعه فیلم سه گانه یا تریلوژی تبدیل گردد ضمن اینکه پیش بینی میشود فرآورده ها و کالاهای آن چون اسباب بازی و اقلام دیگر سود سرشاری را نصیب سازندگان این فیلم سازند.

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
چهارشنبه 19/10/1386 - 17:53 - 0 تشکر 23202

سلام دوست عزیز واقعا احسنت بر شما، ولی چرا همه این متن رو یکجا گذاشتی؟، بهتر نبود قسمت قسمت می نوستی که هم بحثت رونق می گرفت هم ما وقت خوندنش رو داشتیم. در هر صورت ممنون، البته من این فیلم را دیده ام و یک نسخه هم از آن دارم، ولی این اطلاعات را بطور کامل نداشتم. روزگار بکام مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
چهارشنبه 26/10/1386 - 8:46 - 0 تشکر 24770

سلام

مایكل نیول تو جلوه های ویژه هری پاتر 4 خیلی فوق العاده كار كرد.

يکشنبه 30/10/1386 - 23:52 - 0 تشکر 25769

واقعا فیلم محشری بود.

 

همدان پايتخت تاريخ و تمدن ايران زمين

 ***

خدايا به خاطر داده ها و نداده هات شکر

 

که داده هات از سر لطف بوده و نداده هات از سر حکمت

يکشنبه 21/11/1386 - 21:8 - 0 تشکر 29423

من، تو، سینما

با سلام خددمت تبیانیای عزیز.قصد دارم بعد از چند مدتی که نبودم کارم رو شروع کنم.اگه خدا بخواد و کمکم کنید میخوام هر هفته(جمعه ها)به معرفی، شرح و تفسیر(برداشت خودم و سایر دوستان) یک فیلم(خارجی) بپردازم.خوشحال میشم کمکم کنید و برداشتتون از هر فیلمو باهم به اشتراک بزاریم.

با تقدیم احترام

جاهد ملک زاده

من افسانه هستم(امتیاز7.3)

Director:Francis Lawrence

Writers (WGA):Mark Protosevich (screenplay)Akiva Goldsman (screenplay)

Release Date:10 January 2008 (Kuwait) more view trailer

Genre:Drama / Horror / SciFi / Thriller more

Tagline:The last man on earth is not alone

Plot Outline:Years after a plague kills most of humanity and transforms the rest into monsters, the sole survivor in New York City struggles valiantly to find a cure. more

Plot Synopsis:View full synopsis. (warning! may contain spoilers)

Plot Keywords:Shot In The Chest/Siege/ Military Officer / Aircraft Carrier /Flashback Sequence more

Awards:8 nominations more

User Comments:Gutwrenching movie full of adventure and heart more

Cast (Cast overview, first billed only): Will Smith=Robert Neville،Alice Braga=Anna...

نیویورک سال 2009. یک ویروس مهلک که در اصل به منظور مقابله با سرطان ساخته شده بود، به سرعت شیوع می یابد. ویروس نود درصد از مردم را می کشد و بقیه را تبدیل می کند به انسان هایی مسخ شده که به شدت از نور گریزانند و میل عجیبی به خوردن گوشت دارند. آنها تبدیل می شوند به خون آشامانی آدمخوار که شب ها برای شکار به خیابان ها می ریزند و از گوشت دیگر انسان ها هم نمی گذرند. نور روز برای آنها کشنده است. به همین دلیل روزها را در زیر زمین یا داخل خانه ها می گذرانند و شب ها برای پیدا کردن گوشت به خیابان ها می ریزند. در این میان تنها فردی که در شهر سالم مانده، ویروس شناسی است به نام رابرت نًویل(ویل اسمیت). رابرت که کارمند ارتش بوده، مامور شده بود راه مقابله با ویروس را پیدا کند اما این کار غیرممکن است. اکنون سه سال از حمله ویروس گذشته است. رابرت که همسر و دختر هفت ساله اش را بر اثر ابتلا به ویروس از دست داده ، در طول این سه سال تنهایی زندگی کرده است. او شب ها اسلحه به دست از خانه خارج می شود و به شکار خون آشامان می پردازد، آنها را به آزمایشگاهش می آورد و روی آنها آزمایشات مختلفی انجام می دهد تا شاید راه غلبه بر ویروس را بیابد. بعد از انجام تحقیقاتش او به این نتیجه می رسد که تنها راه برای مقابله با ویروس این است که با استفاده از خون خودش که نسبت به ویروس ایمنی دارد دارویی بسازد که عوارض ابتلا به ویروس را معکوس کند. رابرت از نظر مبتلایان، یک موجود غیرعادی است و باید نابود شود. او سرانجام با فرستادن پیام های رادیویی موفق می شود دو نفر را که هنوز آلوده به ویروس نشده اند پیدا کند؛ یک زن زیبا به نام آنا (آلیسی براگا) و یک بچه به نام اثان(چارلی تاهان). حضور این دو انگیزه تازه یی به رابرت می دهد و او را در راه هدفش که نجات انسان هاست مصمم تر می کند.

شروع فیلم بسیار آرام و تحیر آور،نیویورک به اون عظمت شبیه یه جنگل شده!هیچ خبری نیست!نمیشه از همون اول حدث زد که چه خبره.

فیلم «من افسانه ام» ( I am Legend) اقتباسی است از رمانی با همین نام، نوشته ریچارد متسون و چاپ شده در سال 1954. در واقع این فیلم 100 دقیقه یی که بودجه یی برابر با 150 میلیون دلار برای ساختش صرف شد، چهارمین فیلمی است که تاکنون براساس این رمان ساخته شده است. «من افسانه ام» یک فیلم علمی تخیلی وحشتناک و مهیج است با بازی ویل اسمیت. این فیلم توسط یک کارگردان نسبتاً تازه کار اما بااستعداد به نام فرانسیس لارنس کارگردانی شده است. لارنس تا قبل از سال 2005 به عنوان کارگردان کلیپ هایی ویدئویی، تیزرهای سینمایی و تجاری کار می کرد و به خاطر کلیپ هایی که برای خوانندگانی نظیر ار اسمیت، ویتنی هیوستون، بریتنی اسپیرز، جنیفر لوپز و جاستین تیمبرلیک می ساخت جوایز متعددی دریافت کرده بود. لارنس در سال 2005 فیلم «کنستانتین» را ساخت و با همین فیلم به شهرت رسید. «کنستانتین» هم مانند «من افسانه ام» متعلق به ژانر علمی تخیلی و وحشت بود و کیانو ریوز نقش اصلی اش را بازی می کرد. می توان گفت که انتخاب لارنس به عنوان کارگردان پروژه «من افسانه ام» تا حد زیادی به خوش شانسی او مربوط می شود.

کمپانی برادران وارنر در سال 1994 به فکر ساخت نسخه (در آن زمان) سوم فیلم می افتد. بازیگران متعددی از جمله تام کروز و مایکل داگلاس به عنوان بازیگر نقش اصلی در نظر گرفته شدند که البته ساخت فیلم در آن زمان میسر نشد. کمپانی سرانجام در سال 97 موافقت کرد تا ریدلی اسکات فیلم را کارگردانی کند و قرار شد نقش اصلی را هم آرنولد شوارتزنگر بازی کند. اما بودجه بالای فیلم مانع از به انجام رسیدن پروژه در آن زمان شد. در سال 2002 قرار شد مایکل بًی فیلم را کارگردانی کند و نقش اصلی را هم ویل اسمیت بازی کند که این بار به علت عدم علاقه مدیر وقت کمپانی به فیلمنامه، ساخت فیلم ممکن نشد. بعد از آن کارگردانی پروژه به گیلرمو دل تورو پیشنهاد شد که به دلایلی آن همکاری هم میسر نشد. اما سرانجام در سال 2005، فرانسیس لارنس که با «کنستانتین» توانایی های خود را نشان داده بود به عنوان کارگردان پروژه انتخاب شد و ویل اسمیت هم بازیگر نقش اصلی فیلم باقی ماند. آکیوا گولدزمن هم که تهیه کنندگی «کنستانتین» را به عهده داشت، به عنوان تهیه کننده و فیلمنامه نویس پروژه استخدام شد. گولدزمن یکی از فیلمنامه نویسان و تهیه کنندگان موفق هالیوود است و یک جایزه اسکار هم (به خاطر فیلمنامه «یک ذهن زیبا») در کارنامه خود دارد. او مانند بسیاری از طرفداران ژانر علمی تخیلی، از شیفتگان متسون است. به گفته او؛«ریچارد متسون یکی از بزرگان ژانر علمی تخیلی است و تاثیر عمیقش بر فیلم های این ژانر غیرقابل انکار است.»

اما فیلمنامه آکیوا گولدزمن تفاوت های نسبتاً زیادی با رمان کوتاه متسون دارد. مهمترین تفاوت، نحوه پایا ن بندی فیلم با رمان است. از آنجا که میل غالب هالیوود این است که تماشاگر، خوشحال سالن سینما را ترک کند، این فیلم بر خلاف رمان، پایانی خوش دارد که البته این پایان بندی بسیار غیرواقعی و سرهم بندی شده به نظر می رسد و با منطق داستان همخوانی ندارد. تفاوت دیگر این است که قهرمان رمان یک کارگر دائم الخمر چشم آبی است در حالی که قهرمان این فیلم، یک دانشمند زیست شناسً بزن بهادر سیا هپوست است. گولدزمن درباره تفاوت فیلم با رمان می گوید؛«در واقع ما فیلمنامه این فیلم را از دو اثر، یکی رمان متسون و دیگری فیلم «آخرین مرد» که اقتباسی آزاد بود از رمان متسون اقتباس کردیم. به علاوه ما فضای رمان را به روز کردیم و عناصر امروزی را وارد داستان کردیم. اما در کل هدفمان این بود که روح رمان را در فیلمنامه حفظ کنیم.»

نقش کاراکتر زن فیلم را آلیسی براگا بازی می کند. براگا که برزیلی الاصل است، پیشتر در فیلم «شهر خدا» بازی کرده بود و نوع بازی و چهره اش باعث شد تا تهیه کننده فیلم او را برای این نقش انتخاب کند. گولدزمن در این باره می گوید؛« چهره آلیسی طوری است که حس می کنیم او یک کاراکتر ذاتاً مهربان و خوب است. این برای ما خیلی مهم بود. کاراکتر او در فیلم، نماد امید است. او به رابرت نویل انگیزه و قدرت می دهد تا بر خلاف همه مشکلات، به راهش ادامه دهد.»

در یکی از صحنه های نفس گیر فیلم، رابرت بیرون خانه اش مشغول تمرین گلف است که ناگهان آهویی را می بیند و به همراه سگش به دنبال او می دود تا شکارش کند. آهو فرار می کند و به داخل یک ساختمان خالی می رود. رابرت هم به دنبال او به داخل ساختمان می رود. سکوت همه جا را فرا گرفته و تنها صدایی که می شنویم صدای نفس های رابرت است. او وارد یک سالن خلوت می شود و ناگهان با جمعیت عظیمی از خون آشام ها روبه رو می شود که آماده هجوم آوردن به طرف او هستند. او با سرعت فرار می کند و خود را نجات می دهد.

ترس از نابودی جهان و انسان ها یکی از تم های اصلی فیلم «من افسانه ام» است. حتی می توانیم وجه استعاری داستان را به وضعیت کنونی جهان و مردمانش هم تعمیم دهیم. افرادی که به ویروس مبتلا شده اند، از خصائل انسانی شان تهی می شوند، تبدیل به خون آشام می شوند و به دنبال شکار دیگران می روند. با یک دید بدبینانه می توان این وضعیت را شبیه دنیای امروز دانست. دنیایی که انسان هایش همه به نوعی در پی از بین بردن یکدیگرند؛ یا می خواهند با جنگ بر یکدیگر مسلط شوند یا به خیابان می آیند تا با بهره گیری از دیگران، منافع خودشان را تامین کنند. در این میان شاید عده معدودی باشند که مانند رابرت نویل واقعاً انسان باقی مانده اند.

«من افسانه ام» یک فیلم شخصیت محور است. اساس و محور همه وقایع فیلم، کاراکتری است به نام رابرت نویل؛ مردی که تنها بازمانده سالم یک شهر یا حتی دنیا است. داشتن خودایمنی نسبت به ویروس تنها علت زنده ماندن رابرت نیست؛ او فردی است باهوش، قوی و مصمم. او یک نظامی است و می داند که نظم و برنامه ریزی دقیق، شرط موفقیت است. او به مدت سه سال، هر روز بیدار می شود، غذا می خورد، به موسیقی گوش می دهد، ورزش می کند، مایوسانه به دنبال دیگر نجات یافتگان می گردد و در آزمایشگاهی که در زیرزمینش ساخته درباره راهی برای از بین بردن ویروس تحقیق می کند. وقتی خورشید غروب می کند، پنجره های خانه اش را مهر و موم می کند و با این امید که امشب هم از شر خون آشامان در امان خواهد بود به همراه سگ ژرمن شپردش به داخل یک وان حمام می رود و اسلحه در دست، در میان جیغ ها و ناله های هولناکی که از بیرون خانه به گوش می رسد، می خوابد. اما این وضعیت، در عین اینکه گاهی برای او بسیار خرد کننده می شود، باعث می شود تا او نوع جدیدی از آزادی را تجربه کند. او آزادانه در شهر می چرخد، با جواهرات گرانبهایی که اکنون قیمتی ندارند خانه اش را تزیین می کند، انبارهای غذای رستوران را زیر و رو می کند و خلاصه هر کاری که دلش می خواهد انجام می دهد. او یک انسان مقاوم و با اراده است. آن طور که کارگردان فیلم فرانسیس لارنس گفته، ««من افسانه ام» در اساس قصه مردی است که به تنهایی در برابر دنیا می ایستد و علت اصلی جذاب بودن این فیلم هم همین است. تنهایی درد ناک!»

مشاهده قسمتی از فیلم

در همین ژانر و محتوی:

28 Days Later...،Dawn of the Dead،Live Free or Die Hard،Grindhouse،Terminator 3: Rise of the Machines

جمعه 26/11/1386 - 18:27 - 0 تشکر 30175

بازیگران : Clive Owen, Paul Giamatti, Monica Bellucci, Greg Bryk, Jane McLean
نوع فیلم : اکشن، ماجراجویی، مهیج
رده سنی : R
مدت : ۹۳ دقیقه
خلاصه داستان:
مردی به نام اسمیت هنگام انتظار در ایستگاه اتوبوس و خوردن هویج! شاهد تعقیب زنی آبستن توسط مردی خشن می شود. مرد قصد دارد او را به قتل برساند، و بر زبان آوردن دشنامی به اسمیت سبب دخالت او می شود. اسمیت مانع از کشته شدن زن می شود، اما دوستان مرد از راه رسیده و تیراندازی به قصد کشتن زن و اسمیت آغاز می شود. همزمان زن کودک را به دنیا می آورد، ولی با وجود مهارت اسمیت هنگام فرار کشته می شود. اسمیت ناچار کودک را با خود می برد و زمانی که می فهمد آدم کشی به نام هرتز و گروهش در صدد از میان بردن کودک نیز هستند، ناچار به حفظ او می شود. اسمیت برای یافتن سر پناه و شخصی که در این کار به وی کمک کند به سراغ روسپی زیبایی به نام کوینتانو می رود. هرتز نیز که در کار خود پر تجربه است، به سراغ کوینتانو می رود . حاصل کار کشته شدن افراد هرتز در روسپی خانه است. بعد از این واقعه اسمیت و کوینتانو با یکدیگر همراه می شوند، اما هرتز نیز که از شلیک اسمیت جان سالم به در برده با اجیر کردن افرادی بیشتر سر به دنبال آن دو می گذارد. اسمیت به زودی کشف می کند که هرتز جزئی از ماشین آدمکشی صاحب یک شرکت اسلحه سازی و سناتوری فاسد به نام راتلج است و توطئه ای بسیار بزرگ برای کشتن کودک تازه به دنیا آمده و خود او طراحی شده است....
اگر به دنبال یک اکشن کاملاً فانتزی و سرشار از انرزی هستید، مایکل دیویس با بهشون شلیک کن فرصتی ناب و دست اول در اختیارتان می گذارد. دنبال منطق نگردید، همین طور آقای براون که بعد از معرفی اسمیت همه انتظار ورودش را می کشند. بهشون شلیک کن سرشار از دیالوگ های بامزه، هنرپیشه های دوست داشتنی، تیر و ترقه در کردن های دیدنی و همه آن چیزهایی است که از یک فیلم اکشن امروزی انتظار می رود. فیلمی که خشونت آن چیزی در حد کارتون های باگزبانی است، و قهرمانش نیز به جا و بی جا هویجی گاز می زند.[ما که نفهمیدیم این همه هویج را وسط این همه تیر و ترقه از کجا پیدا می کند] و گاه از آن به عنوان اسلحه ای کشنده استفاده می کند و در پایان فیلم هم زمانی که انگشتانش خرد شده، جای انگشتانی که باید ماشه هفت تیر را بکشد را نیز می گیرد. شاید باور کردنش سخت باشد ولی قهرمان بریتانیایی فیلم در طول ٨٠ دقیق نزدیک به ١٠٠نفر را قلع و قمع می کند، آن هم به بدیع ترین اشکال ممکن تا جایی که تحسین رقیبی چون هرتز را هم برمی انگیزد.
مایکل دیویس متولد ١٩٦١ است و تا امروز ٦ فیلم بلند ساخته که هر کدام به گونه ای در گونه کمدی جای می گیرند. برجسته ترین نقطه کارامه دیویس دومین فیلم او به نام هشت روز هفته است کخ در ١٩٩٧ جوایزی از جشنواره اسلم دنس، ویلیامزبرگ بروکلین و هرموسا به دست آورده است. بهشون شلیک کن آخرین فیلم او و تا این لحظه پر سر و صداترین آنهاست که به نوعی اظهار ارادتی کمیک به فیلم پوست کلفت جان وو و صحنه نجات بچه توسط چاو یون فت محسوب می شود. کلایو اوئن از بازیگران خوش آتیه روزگار ماست که بعد از فیلم فرزندان انسان بار دیگر در قالب آدم کش خونسرد بریتانیایی فرو رفته و بر خلاف بسیاری از همتایانش زبانی گزنده نیز دارد.
البته هرتز و بقیه شخصیت ها هم سهم خود را این طنز گرفته اند. همسر هرتز وقت و بی وقت به واسطه موبایل با او در تماس است تا جایی که هرتز به یکی از افرادش می گوید: "می دونی چرا اسلحه از همسر بهتر است؟ ... چون می تونی روی اسلحه صدا خفه کن نصب کنی!"
توصیه می کنم برای یک ساعت و نیم تفریح و خنده ناب به تماشای بهشون شلیک کن بروید و از شیمی بانو بلوچی و اوئن هم لذت ببرید. به حرف منتقدان سخت گیری که مخالف تفریحات سالم هم هستند، گوش ندهید!
گفتگو با مونیکا بلوچی
مونیکا بلوچی آخرین دنباله روی راه ستارگان زن سینمای ایتالیاست که با حضور همزمان در فیلم های اروپائی و آمریکائی شهرتی جهانی یافته است. راهی که پیش تر توسط ستارگانی چون سوفیا لورن، سیلوانا مانگانو، جینالولو بریجیدا و کلودیوکاردنیاله طی شده بود. مونیکا بلوچی اینک یکی از مشهورترین بازیگران و مدل های اروپایی و همزمان از بازیگران مطرح محصولات بین المللی است. او که قبلاً در سه گانه ماتریکس و اشک های خورشید ظاهر شده بود، این بار در یک فیلم اکشن امریکایی با کلایو اوئن بریتانیایی همبازی شده است. به مناسبت حضور وی در این فیلم همه را بکش/بهشون شلیک کن مصاحبه ای از وی را انتخاب و ترجمه کردیم.
مونیکا بلوچی آخرین دنباله روی راه ستارگان زن سینمای ایتالیاست که با حضور همزمان در فیلم های اروپائی و آمریکائی شهرتی جهانی یافته است. راهی که پیش تر توسط ستارگانی چون سوفیا لورن، سیلوانا مانگانو، جینالولو بریجیدا و کلودیوکاردنیاله طی شده بود. مونیکا بلوچی اینک یکی از مشهورترین بازیگران و مدل های اروپایی و همزمان از بازیگران مطرح محصولات بین المللی است. او که قبلاً در سه گانه ماتریکس و اشک های خورشید ظاهر شده بود، این بار در یک فیلم اکشن امریکایی با کلایو اوئن بریتانیایی همبازی شده است. به مناسبت حضور وی در این فیلم همه را بکش/بهشون شلیک کن مصاحبه ای از وی را انتخاب و ترجمه کردیم.
از نه گفتن هراسی ندارم
از بهشون شلیک کن/همه را بکش چگونه برداشتی باید داشت؟
مثل یک جور فیلم کارتون. خشونت زیادی در فیلم وجود دارد ولی با این حال در چهارچوب سوررئالیسم باقی می ماند. همین طور طنز وعشق فراوانی هم درفیلم هست.. چون داستان عشق بین یک جیمزباند دست چندم و یک روسپی است که قلب بزرگی دارد و مادر شدن را یاد می گیرد. درمیان خشونت فیلم، عنصر پیش برنده عاطفی فیلم همین زن است.
این سومین بار است که بعد از فیلم "چقدر مرا دوست داری" برتران بلیه و "دختره از من متنفر است" اسپایک لی، نقش یک روسپی را بازی می کنید.
این فیلم ها به عوالم متفاوتی تعلق دارند. "چقدر مرا دوست داری" یک فیلم مولف بسیار نیشدار است. اینجا ما در فضای اکشن هستیم و بسیار متفاوت است. بچه در این فیلم نقش بسیار مهمی دارد. به شکلی تصادفی وارد زندگی این زن و مرد می شود و به گونه ای اساسی موقعیت پرسوناژها را تغییر می دهد. به دنبال ریسک بودن را دوست دارم. من تا به حال نقش های بسیار متفاوتی را بازی کرده ام. فکر داشتن شخصیت های مختلف در طول یک زندگی را بسیار دوست دارم. می توانم امروز در فیلمی مثل برگشت ناپذیر و فردای آن در آستریکس و اوبلیکس: ماموریت کلئوپاترا بازی کنم.این چیزی است که برای یک بازیگر جذاب است.
شما فیلم هائی مثل بهشون شلیک کن را دوست دارید؟
بله، در غیراین صورت در آن بازی نمی کردم. من خواندن را با کتاب های مصور یاد گرفتم و آنها را خیلی دوست دارم. من در فیلم هایی مثل ماتریکس، پیمان گرگ ها و دوبرمن بازی کرده ام. درمقام آنالیز نمی توان آنها را درجایگاه اول قرار داد. اغلب از من سئوال می شود به عنوان یک مادر آیا از این که در اطراف یک نوزاد تیراندازی می شود، ناراحت نمی شوم؟ باید بگویم که سرصحنه در طول یک روز ما نمی توانیم بیش از چند دقیقه از یک نوزاد استفاده کنیم. برای صحنه های اکشن از یک نوزاد با کنترل از راه دور استفاده می شود.
چگونه خودتان را برای صحنه عشق بازی با کلایو اوئن آماده کردید؟
این صحنه کلیدی فیلم است. صحنه ای که روح فیلم در آن خلاصه شده است. با وجودی که هیچ چیزی دیده نمی شود بسیار سکسی و در عین بامزه است. باید اعتراف کنم که در سینما هم چنین صحنه ای را سراغ نداشتم. وقتی فیلمنامه را خواندم از خودم پرسیدم که کارگردان این صحنه چگونه خواهد گرفت. مایکل دیویس همه چیز را از قبل روی استوری برد داشت. نگاه او بسیار خاص است. قبل از شروع فیلمبرداری، نمی دانستم چه فیلم هایی ساخته است. او می داند که دقیقا چه می خواهد و فیلم را چطور خواهد ساخت. ازهمه چیز گذشته این فیلمی ژانر گونه است. آن را یا دوست داریم یا نه، برای این که دوبار به صحنه سکس برگردیم باید اعتراف کنم گرفتن چنین صحنه هایی به همراه بازیگری چون کلایواوئن راحت تر است. چون او بازیگر بزرگی است و از فیزیک مناسبی هم برخوردار است. گرفتن چنین صحنه هایی با فردی که فیزیک مناسب دارد به مراتب راحت تراست از گرفتن همان صحنه ها با شخصی است که هیکلش مثل چوب می ماند!
چرا کارگردان هایی چون گاسپارنوئه، گیوم نیکلو و یا مارینا د وان به سراغ شما می آیند؟
باید نکته مهمی را بگویم: ابتدا این فیلمنامه نویس ها هستند که به سراغ من می آیند، چون اغلب شان موقع نوشتن فیلمنامه به من فکر می کرده اند. سپس من تصمیمم را می گیرم. هرگز به سراغ یک کارگردان نرفته ام تا به بگویم که حتماً می خواهم با او کار کنم. این کار را هرگز نکرده ام. بسیار خوشحال می شوم وقتی به سراغم می آیند و نقشی را به من پیشنهاد می کنند که هرگز به آن فکر نکرده ام. این چیزی است که مرا غافلگیر می کند و سرذوق می آورد که از سر فیلم پرهزینه ای چون "بهشون شلیک کن" بروم سر صحنه Ne te retourne pas مارینا د وان که فیلم عجیب وغریبی است.
دوست دارید نقش های عجیب به شما پیشنهاد شود؟
بله، به نظرم خیلی فریبنده هستند. وقتی داری فیزیک خاصی هستید این ترس را دارید که خود را همیشه در یک محدوده بیابید. دوست دارم که افراد ظاهر را فراموش کنند تا بتوانند آنچه که دردرون اتفاق می افتد را ببینند.
آیا میان کارکردن در فیلم های فرانسوی وآمریکائی تفاوتی هست؟
نه، تنها تفاوت قضیه پول است. وقتی مقابل دوربین هستید تنها مسئله بازی کردن است. تنها زبان است که تغییر می کند. من می توانم به ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی حرف بزنم. چیزی که عجیب است این است که آمریکائی ها به من برای بازی در فیلم هایشان فکر می کنند درحالی که من به سیستم آمریکائی تعلق ندارم. هرگز به خود نگفتم که در آمریکا زندگی بکنم تا به هالیوود نزدیک تر بشوم. قبل از هر چیز خودم را یک اروپائی می دانم.
تا حال پیشنهادهای زیادی را برای بازی در فیلم های آمریکائی رد کرده اید؟
بله، یک پیشنهاد بسیار خوب مالی را برای بازی در مصائب مسیح رد کردم. چون می خواستم این نقش را بازی کنم. پیداکردن جایگاه در محیط وفضائی غریبه، شانس بزرگی است. کلایو اوئن بریتانیائی و پل جیاماتی آمریکایی است ولی آنها خود را از سیستم هالیوودی دور کرده اند. اما ناگهان سرفیلمی چون بهشون شلیک کن در کنار هم قرار می گیریم، چون قبل از این که به کشور یا ملتی تعلق داشته باشیم به سینما تعلق داریم.
شما اغلب فیلمسازان جدید را به فیلمسازان قدیمی ترجیح می دهید.
از نه گفتن به یک فیلمساز شناخته شده هراسی ندارم. همه چیز بستگی به احساسم نسبت به فیلمنامه دارد. پیش می آید که نتیجه آن برروی پرده به قدرت متنی نیست که می خوانیم و یا برعکس. اما هرگز بابت کاری پیشمان نشده ام. چه درمورد فیلم هائی که کارکرده ام وچه آنهایی که کار درآنها را قبول نکرده ام. درکارنامه سینمایی من فیلم های خوبی هست وهم این طور تعدادی فیلم بد. اما از بازی در این فیلم ها خیلی یاد گرفتم و همیشه پیشرفت کردم.
به زودی فیلم "دومین نفس" ساخته آلن کورنو با حضور شما به نمایش در خواهد آمد. نظرتان در مورد آن چیست؟
کورنو یک استاد مسلم است. پر انرژی بودنش را دوست دارم و همین طور عشقش به سینما و بازیگران. اطمینان دارم از دیدن فیلم شدیدًا تحت تاثیر قرار خواهید گرفت چون همه نقش ها به گونه ای باور نکردنی قوی وانعطاف ناپذیر هستند. دراین فیلم با گروهی از بازیگران استثنائی کارکردم. این فیلم را انتخاب کردم تا بلوند و به کاترین دونوو و بریژیت باردو نزدیک بشوم. یک استیل بسیار زنانه و فرانسوی.
سینمای ایتالیا در حال نوزایی دیگری است. کار سینماگران جوان آنجا را می پسندید؟
بله، اخیراً پائولوسورنتینو برای یک پروژه با من تماس گرفت. "دوست خانوادگی" را خیلی دوست دارم. فکر می کنم که او استعداد غریبی دارد. همین چندی پیش نیز در فیلمی ماریو تولیو جیوردانا بازی کردم که قصه عاشقانه تراژیکی میان دو بازیگر در بحبوحه جنگ جهانی دوم است. یکی از آنها به اتهام همکاری با نازیهای اعدام می شود. دوشخصیت فیلم با هم تشکیل یک زوج کاملا تباه شده را می دهند. مرد معتاد به کوکائین است و زن معتاد به او.
در کدام فیلم خودتان را از نظر احساسی بیشتر درگیر کردید؟
درهمگی. از طرف دیگر من دلبستگی به گذشته ندارم و همیشه از زمان حال بهره می برم.
فیلم های تان را دوباره نگاه می کنید؟
آنها را اولین بار در یکی از نمایش های ویژهو قبل از نمایش عمومی می بینم. فیلم هایم را پیش از دوبار نمی بینم و سپس آنها را دیگر هرگز نگاه نمی کنم.
درمورد کدام یک از آنها بیشتر با شما صحبت می شود؟
"برگشت ناپذیر". هرجای دنیا که بروم در مورد آن ازمن می پرسند. چندی پیش به مدت دو هفته برای تبلیغات "بهشون شلیک کن" درآمریکا بودم و تمام مصاحبه ها درباره برگشت ناپذیر سوال شد. باورنکردنی است که این فیلم چگونه بر روی اذهان اثر گذاشته است. بیشتر از آنچه که من تصور می کردم. من امروز به دنبال کارهای دیگری رفته ام. اما فیلم به خاطر ساختارش تاثیر عظیمی برروی کار بازیگرانش گذاشت. من و ونسان کسل[همسر بلوچی] بعد از این فیلم پیشنهادهای متعددی از خارج از فرانسه دریافت کردیم. هردویمان به لطف "برگشت ناپذیر" به محبوبیت رسیدیم.گاسپارنوئه معرف تمام آنچه است که در سینما دوست دارم. او از آزادی اخلاقی برخوردار است که برای ساخت "برگشت ناپذیر" الزامی بود و موجب می شد از هیچ چیز نترسد. در مدت زمان فیلمبرداری من و ونسان هردوکاملاً در پناه عشق و جنون او بودیم.
در همین ژانر:
Sin CityHostelLive Free or Die HardKoroshiya 1Grindhouse

شنبه 27/11/1386 - 12:33 - 0 تشکر 30283

سلام دوست نازنینم حالت چوره زودباش بگو 123 123 123 ؟

دستت درد نکنه چقدر زحمت کشیدی داستانی که از فیلم گفتی قشنگ بود من عاشق چنین فیلم هایی هستم

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
شنبه 18/12/1386 - 13:47 - 0 تشکر 32974

بازم سلام !

می دونید ! من اطلاعات خیلی كمی از این بازیگر كه به تازه گی گرون ترین بازیگر چین شده دارم ! اگه شما بتونید اطلاعاتی در اختیارم بذارید ممنون می شم ! البته تاریخ تولدش هم 26 آوریل 1963 !

دست هایم بوی خاک می داد  .  مرا به جرم چیدن گل گرفتند  .  کسی فکر نکرد که شاید گلی کاشته باشم .  .:. چگوارا .:.

من سالهای سال مردم ، تا یک دم زندگی کردم  .  تو می توانی یک ذره ، یک مثقال ، مثل من بمیری ؟؟؟ < قیصر امین پور > 

شنبه 18/12/1386 - 15:2 - 0 تشکر 32985

سلام !!!!
دوست عزیز این که نیازی به بحث نداره !!!!!  با یه سرچ کوچیک تو گوگل میشه اطلاعاتشو گرفت !!!!!
راستی شما یکم زیادی از علامت !!!! (تعجب) استفاده میکنین !!!!!
موفق باشید !!!!!

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.