(غربتی دیگر)
به جان شـیعیان امشب،رسـیده ماتمی دیگر
زند هر شیعه با ناله،ز داغش دست غم بر سـر
ز داغ گـوهری امشب ، شكـسته قلب آئیـنه
ز هجـران رخش ریزد ، ز چشم شیعیان گوهر
فلك سوزد ز داغش،آسمان گریان شود امشب
گلـی از باغ عفت شـد،ز طـوفان اجل پرپر
علی موسی الرضا امشب،میان شهری از غربت
سـپرده چشـم گریانش، به راه نازنین خواهر
كنار بسـتری از غم ، رضـا با چشـم دل بیند
یگانه خواهـرش باشـد ، اسـیر غربتی دیگر
گرفته در گریبـان سـر ، جواد از ماتم عمـه
ز داغش مهـدی زهرا ، كشد زانوی غم در بر
شود قم كربلا امشب ، چنان مشهد پریشانست
ز داغ فاطمه پوشد ، ‹‹رهـا›› رخت عزا دیگر
بهروز ((رهـا))