• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 6842)
يکشنبه 30/11/1390 - 3:33 -0 تشکر 433201
دلنوشته های یك شاعر

.::::::::{ بسم الله الرحمن الرحیم }::::::::.

»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««{ سلام }»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««

    

 

... 
 

نمیدونم خاک تبیان چطوریه که آدمو پابند خودش میکنه!!!

انگار همین دیروز بود که انجمنها پر از شر و شور و بازیگوشی من و دوستای عزیزی بود که الان جاشون خالیه!!! انگار همین دیروز بود که با هم دوست شدیم، حرف زدیم و اونقدر صمیمی شدیم که فکر جدایی از همدیگه رو هم تو ذهنمون جا نمیدادیم! انگار همین چند لحظه پیش بود که...

اما من دوباره برگشتم! و دوست دارم که بمونم. هر چند نمیدونم که ممکنه یا نه! اما دوست دارم که بمونم.

دلم میخواد با دوستای جدید آشنا بشم. و البته بیشتر دلم میخواد که دوستای قدیمی هم به انجمن برگردند. یعنی ممکنه؟؟؟؟؟؟

بگذریم. این مبحث رو ایجاد کردم تا دلنوشته هامو توش بنویسم. هم برای دلم و هم برای دوستای عزیزم!

انشالله که مورد پسند باشه... 

 

   

»»٭٭««٭٭»»٭٭««»»٭٭««٭٭»»٭٭««{ خدا نگهدار }»»٭٭««٭٭»»٭٭««»»٭٭««٭٭»»٭٭««

.::::::::ж{ الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم }ж::::::::.

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

سه شنبه 2/12/1390 - 23:35 - 0 تشکر 434491


.::::::::{ بسم الله الرحمن الرحیم }::::::::.

»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««{ سلام }»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««


تنهایی

چه کسی باز مرا می خواند؟

چهره اش در نظرم زیبا نیست

وه! چه با ناز مرا می خواند!

آری، انگار خود تنهایی است!

آری، انگار که می خواهد باز

که من او باشم و او والی من

توی این بی کسی حادثه بار

بشود آفت خوشحالی من

چه کنم؟! نیست کسی عاشق من

یا اگر هست، همین تنهایی است

باز اما به خودم می گویم

بعد از این تیره فلق فردایی است

اگر امروز غریبم، شاید!

همه فردا بشناسند مرا

شاید اینگونه و اما شاید

سایه ها هم نشناسند مرا

همه عالم بگریزند ز من

رنج عزلت بشود همدم من

یا بمیرم! که پس از من شاید!

بچکد اشک کسی در غم من... 

»»٭٭««٭٭»»٭٭««»»٭٭««٭٭»»٭٭««{ خدا نگهدار }»»٭٭««٭٭»»٭٭««»»٭٭««٭٭»»٭٭««

.::::::::ж{ الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم }ж::::::::.

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

چهارشنبه 3/12/1390 - 8:35 - 0 تشکر 434531

دل نوشته هایت بر دل می نشیند.

چهارشنبه 3/12/1390 - 9:18 - 0 تشکر 434539

روح زنگار زده گفته است :

 سلام

من هم قبل از ازدواج چنینی حسی داشتم و عمده ی سروده هام غمگین بودن. ولی بعد از ازدواج اوضاع به کلی فرق کرد.

البته موضوع مهمی هست که نمی دونم چرا بعد از ازدواج طبع شعرم تا مدت زیادی کور شد و حالا یواش یواش داره بر می گرده... هه هه... چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

haniehz گفته است :
[quote=روح زنگار زده;191227;434480]

[quote=haniehz;454874;434463]سلام
شعراتون خیلی قشنگ بود خصوصا دومی یعنی غروب
من همیشه شعرای غمگین رو بیشتر دوست دارم نمی دونم چرا؟...

سلام

سید جان ...چی شد؟چی شد؟... نداشتیما...اگه خانمای انجمن طنز وسرگرمی بفهمند این خرف رو زدی  سریع یه اعلامیه بر علیه ت تنظیم می کنند...یه سری به اون انجمن بزنی بد نیست..

راستی سید جان راجع به عکس آواتارت هم توضیح بده ...عکس کیه؟

                          این نیز بگذرد.....
چهارشنبه 3/12/1390 - 11:56 - 0 تشکر 434593


روح زنگار زده گرامی / سلام

بازگشت شما به انجمن ها را خیر مقدم عرض می کنم و از فعالیت مفید و سودمند شما سپاسگزارم.


چهارشنبه 3/12/1390 - 12:14 - 0 تشکر 434600

خانم پایدار عزیز
حضور شما در انجمن ادبیات موجب مسرت ماست.

چهارشنبه 3/12/1390 - 14:32 - 0 تشکر 434653

سلام روح زنگار زده ی گرامی
خیلی خوب کردین برگشتین و دارید به فعالیت خوبتون ادامه میدین .
آره راست میگین اون موقع ها تبیان خیلی پرشور بوده . منکه تازه واردم یعنی چهار ماهه اینجام ولی خیلی وقت پیش اتفاقایی افتاد که باعث شد من به گذشته ی تبیان کنجکاو بشم و کلی وقت گذاشتم و تمام تاپیکهای بعضی انجمن های قدیمی رو مخصوصا تو سال 87 زیرو رو کردم و فهمیدم ، آره . اون موقع خیلی شلوغتر بوده ( البته چون تعداد انجمنا و زیر انجمنا کمتر بوده فعالیت ها منسجمتر و بیشتر بود )

و متاسفانه پست هایی رو دیدم که نشون دهنده ی رنجش بعضی کاربرا از هم بود و بدتر از اون اینکه بعضی ها با همین رنجش ها ی ساده از همه خداحافظی کردن و از تبیان رفتن .

این جدا شدنا از تبیان خیلی برام دردناک بود . و حتی دیده نشدن بعضی کاربرا بعد از یه مدت و ابراز ناراحتی از بقیه ی دوستان و اینکه چرا فلانی دیگه نمیاد .

امیدوارم به قول شما قدیمیا برگردن و دلتنگیا تموم بشه .
بازم خوش اومدین .
راستی صندلی داغای قدیمی رو هم خونده بودم و از صندلی داغ شما خیلی چیز یاد گرفتم

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

چهارشنبه 3/12/1390 - 16:24 - 0 تشکر 434713

[quote=مدیر سیستم انجمن ها;241122;434593]
روح زنگار زده گرامی / سلام

بازگشت شما به انجمن ها را خیر مقدم عرض می کنم و از فعالیت مفید و سودمند شما سپاسگزارم.


سلام

بنده هم عرض ادب و احترام دارم. ممنون كه قابل دونستید.

سپاسگذارم...

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

چهارشنبه 3/12/1390 - 16:35 - 0 تشکر 434717

برزخ گفته است :

سلام

سید جان ...چی شد؟چی شد؟... نداشتیما...اگه خانمای انجمن طنز وسرگرمی بفهمند این خرف رو زدی  سریع یه اعلامیه بر علیه ت تنظیم می کنند...یه سری به اون انجمن بزنی بد نیست..

راستی سید جان راجع به عکس آواتارت هم توضیح بده ...عکس کیه؟

روح زنگار زده گفته است :

 سلام

من هم قبل از ازدواج چنینی حسی داشتم و عمده ی سروده هام غمگین بودن. ولی بعد از ازدواج اوضاع به کلی فرق کرد.

البته موضوع مهمی هست که نمی دونم چرا بعد از ازدواج طبع شعرم تا مدت زیادی کور شد و حالا یواش یواش داره بر می گرده... هه هه... چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

haniehz گفته است :
[quote=برزخ;29918;434539]

[quote=روح زنگار زده;191227;434480]

[quote=haniehz;454874;434463]سلام
شعراتون خیلی قشنگ بود خصوصا دومی یعنی غروب
من همیشه شعرای غمگین رو بیشتر دوست دارم نمی دونم چرا؟...

سلام

برزخ جان چی چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آهان یعنی بدبخت شدم؟؟؟ یعنی دیگه بایكوتم؟ ای داد ای هوار مگه من چی گفتم؟ نه اینجوری نمیشه... باید برم انجمن طنز بینم چه خبره!!!!!!!

در مورد عكس آواتارم بگم كه عكس دختر نازنینم فاطمه خانومه.

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

چهارشنبه 3/12/1390 - 16:42 - 0 تشکر 434723

modir_e_movafagh گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;434653]سلام روح زنگار زده ی گرامی
خیلی خوب کردین برگشتین و دارید به فعالیت خوبتون ادامه میدین .
آره راست میگین اون موقع ها تبیان خیلی پرشور بوده . منکه تازه واردم یعنی چهار ماهه اینجام ولی خیلی وقت پیش اتفاقایی افتاد که باعث شد من به گذشته ی تبیان کنجکاو بشم و کلی وقت گذاشتم و تمام تاپیکهای بعضی انجمن های قدیمی رو مخصوصا تو سال 87 زیرو رو کردم و فهمیدم ، آره . اون موقع خیلی شلوغتر بوده ( البته چون تعداد انجمنا و زیر انجمنا کمتر بوده فعالیت ها منسجمتر و بیشتر بود )

و متاسفانه پست هایی رو دیدم که نشون دهنده ی رنجش بعضی کاربرا از هم بود و بدتر از اون اینکه بعضی ها با همین رنجش ها ی ساده از همه خداحافظی کردن و از تبیان رفتن .

این جدا شدنا از تبیان خیلی برام دردناک بود . و حتی دیده نشدن بعضی کاربرا بعد از یه مدت و ابراز ناراحتی از بقیه ی دوستان و اینکه چرا فلانی دیگه نمیاد .

امیدوارم به قول شما قدیمیا برگردن و دلتنگیا تموم بشه .
بازم خوش اومدین .
راستی صندلی داغای قدیمی رو هم خونده بودم و از صندلی داغ شما خیلی چیز یاد گرفتم

سلام

ممنون از لطف و توجهتون.

متأسفانه راست میگید. خیلی از رفتنا همینجوری بود. اما بیشترشون به خاطر گرفتاریاشون رفتند. ازجمله خود من. به هر حال منم خیلی دوست دارم برگردن...

ایشالله صندلی داغ خودتون!!!!!!!!!!!!

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

چهارشنبه 3/12/1390 - 17:10 - 0 تشکر 434729


.::::::::{ بسم الله الرحمن الرحیم }::::::::.

»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««{ سلام }»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««٭٭»»٭٭««


قدرت فریاد

دل من غمزده بود و یه دونه یار می خواست

خسته از تلخی غربت یه خریدار می خواست 

دلكم خونه ی خون آب و تنم خم شده بود

چشمای خسته ی من در پی یك گمشده بود

نه رفیقی نه ندیمی كه به او ناز كنم

نه كسی كه عقده هامو پیش او باز كنم

نه امیدی كه بشه به خاطرش داد كشید

نه صدایی كه تو غربت بشه فریاد كشید

توی این عالم وحشی كه دلم بود و دلم

برای من كه وجودم شده بود خونه ی غم

یه روزی تو اومدی قدرت فریاد شدی

همه ی دلخوشی یك دل ناشاد شدی

تو شدی بال و پرم تا كه پری باز كنم

تا به شوق تو به دنیای تو پرواز كنم

من كه هر روز دلم در غم دیروزم بود

بی كسی سلطه گر هر شب و هر روزم بود

با تو از بند تباهی و شب آزاد شدم

اولین بار پس از این همه غم شاد شدم

با تو از هیچ رسیدم به دیاری در اوج

با تو از قطره رسیدم به بلندای موج!

»»٭٭««٭٭»»٭٭««»»٭٭««٭٭»»٭٭««{ خدا نگهدار }»»٭٭««٭٭»»٭٭««»»٭٭««٭٭»»٭٭««

.::::::::ж{ الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم }ж::::::::.

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.