سلام به اهل خانه
من معذرت می خوام بحث قبلیم طولانی بود و فقط
خواستم طنز باشم .
داشتم به آرشیوم نگاه می کردم که عکسی رو دیدم ، چند
ماه پیش روی کاغذی که از گوشه ای پیدا کرده بودم
کشیدم ، این عکس یه حس ترس به بچه ها می داد ،
نمی دونم از چند نفر پرسیدم و همه گفتند ما از این عکس
می ترسیم ، نمی دونم چه قدر در بیان احساس از طریق
چشم و صورت و اجزای آن حرفه ای هستم ولی خیلی
راحت می تونم احساسات رو با چشمها بیان کنم . اصلا
چشم به نظر من خیلی مهمه و احساسات از چشم القا
میشه . یه چیزای ساده ای وجود داره مثلا چشمای درشت
و یه حالت برجستگی تو روشنی چشم و نگاه به بیننده
می تونه مظلومیت رو نشون بده و خیلی از حالات دیگه که
من تجربی یاد گرفتم البته بیان بالارو بعد از تجربه ، در
انیمیشن های ژاپنی به وفور میشه دید چشمای بزرگ و یه
برجستگی و روشنی خاص . انیمیشن های ژاپنی به نظر
من نمونه ی عالی برای طراحی چهره های کارتونی هستند
و من عاشق طراحی چهره های کارتونی هستم و عاشق
انیمیشن و حتما فن این کار رو یاد می گیرم و اصلا به نظر
من انیمیشن خیلی زیباتر از کارگردانی سینماست ، چون
من هر زاویه ای بخوام می تونم ببندم . اگر من تو سینما
خالق تصویرم و حرکت رو می آفرینم . در انیمیشن من یک
سلطه ی کامل بر مخلوقاتم دارم و خدا بودن رو تو
انیمیشن به راحتی میشه حس کرد تو موجودات رو خلق
می کنی و اونها تابع تو هستند این یعنی چیزی که من
دنبالشم خدا بودن و در انیمشن امکانش هست که آدم
لذت خدا بودن رو بچشد .
تو این عکس ترسی وجود داره که من خودم انگار اون رو
حس کرده بودم و به نقاشیم منتقل شد البته من در هنگام
نقاشی چیز زیادی نمی بینم و امکان داره هر چی تو
وجودم باشه به نقاشیم منتقل شه و برای همین فکر می
کنم من روانم رو نقاشی می کنم . تو کار قبلم که با
کامپیوتر بود واقعا آشفتگی ذهنم رو نشون داده بودم ولی
همه فکر کردند من دختری رو نشون دادم که نگاه های
آدما روی اونه .
ممکنه فردا روی یه نقاشی با کامپیوتر کار کنم و اگر
تونستم بکشم حتما می ذارم . وقتی غمگین می شم
نقاشی می تونم بکشم و امیدوارم فردا غمگین باشم تا
بتونم بکشم تا بتونم بنویسم .
این کار رو هم یه روز نشستم کشیدم دفتر کتابام باز بود
ولی همشون داشتند منو نگاه می کردند به جای اینکه من
نگاهشون کنم . اسم این نقاشی رو گذاشتم خانم گل ،
نمی دونم چرا ولی حس کردم خیلی شبیه خانم گله نمی
دونم ولی اصلا نمی خواستم شبیه باشه چون می
تونستم شبیه بکشم ، فقط می خواستم به روحیات نزدیک
باشه نقاشی های من حس و حال رو بیان می کنند در
واقع باطن رو من می کشم تا ظاهر رو . دوست دارم کاریکاتورام رو قرار بدم البته کاریکاتور خیلی
سخته کشیدنش چون تو کاریکاتور باید اول فکر کرد و بعد
طرح ریخت و بعد کشید . ولی در نقاشی نه به نظر من فی
البداهه نقاشی کشیده میشه .
ممنونم از شما