تبیان، دستیار زندگی

سلام به همه ی دوستان محترم

اول شب اول ربیع الاول رو به همه تبریک میگم و امیدوارم ماه پربرکت و پر ازدواجی واسه ی همه ی تبیانیهای عزیز باشه :)

خب همه میدونیم که معمولا تو این ماه ازدواج های زیادی سر میگیره و کلا همه راه میفتن میرن خواستگاری .

حالا میخوام از همه خواهش کنم نظرشون رو درباره ی عنوان بحث بگن . یه ذره بیشتر توضیح بدم که کاملا متوجه منظورم بشید : خیلی از سادات به این تعصب دارن که حتما دختر یا پسرشون رو به سادات بدن . حالا واسه پسرا زیاد سخت نمیگیرن چون به هر حال نوه ها سید میشن ( البته اگه طباطبایی بودن زیاد براشون مهم نباسشه ) ولی واسه دخترا خیلی سختگیری بیشتر میشه تا حدی که بعضیها مایلن دخترشون همیشه تو خونه بمونه ولی با عام ازدواج نکنه !!!

من سوالم درباره ی دخترایی که هر دو نوع خواستگار رو دارن و با در نظر گرفتن همه ی شرایطی که مهمه مثل تقوا و ... حالا با دل خودشون یه ذره مشکل دارن که کدومو میخوای ؟ سید یا عام ؟

درباره ی خانواده م بگم که فقط تقوا و اخلاق و ... براشون مهمه حتی خواهرم با عام ازدواج کرده ولی حالا خودم یه ذره با دلم مشکل دارم میترسم با درنظر گرفتن همه ی جنبه های عقلانی و این جور چیزا باز یه سید رو به یه عام که یه ذره بهتره ترجیح بدم .

حالامیخوام نظر اکثریت تبیانی ها رو بدونم وقتی یه عام یه ذره از یه سید شرایط بهتری داشته باشه باید با عقلم بیش برم و باهاش ازدواج کنم یا با دلم برم جلو و به سید بله بگم.

خواهش میکنم کمکم کنید . هر کس به این بحث پاسخ بده واسش یه دعای مخصوص میکنم .

خیلی ممنون جناب میلادی به خاطر تذکر خوبتون . راست میگین منم از همین تغییرات آینده ی افراد خیلی میترسم . خانواده مهر من رو 314 تا سکه گفتن. که 44سال طول میکشه واسه بخشیدنش . در کل دوست دارم مهرم رو تدریجی ببخشم و هم ثوابشو ببرم هم اونقدر زود همش تموم نمیشه و کلا خیلی این کار رو دوست دارم . بازم خیلی خوشحال میشم شما و همه ی دوستان منو راهنمایی کنید.

سلام
خوبی عزیزم؟؟ تصمیمتو گرفتی؟؟؟؟
ببین من هم سیدم طباطبایی و بابام هم طباطباییه...خب اینو گفتم که بگم من هم این دغدغه تو ذهنم بوده ....
از بچگی هم تو گوشم می خوندن که شوهر سید گیرت بیاد:))....نمی دونم ولی من تازگیا این چیزا دیگه برام ملاک نیست ....خیلی از عام ها هستند که از سید ها هم مخلص ترن...پس اصلا به این موضوع توجهی نکن...
ملاکت رو چیز دیگه ای در نظر بگیر مثل پاکی اخلاص ایمان...نمی دونم نظرم به دردت خورد یا نه...آخه توضیح کامل رو دوسای دیگه گفتن من هم ادامش ندادم:))
در هر صورت همیشه موفق باشی و خوشبخت:)

سلام عزیزم
تصمیم که جه عرض کنم .
راستی همه ی پست های منو بخون متوجه میشی علاقه هام به کدوم جنبه های ازدواج با سید بوده .
شما هم درست میگی باید قبل از هر تصمیمی نسبت به هر کسی قلبمو از این احساسا پاک کنم بعد برم جلو .
احساس میکنم میخوام به همه شون بگم نه .
شاید آینده روشنتر از امروز باشه .

سلام
اوا!!! چرا بگی نه!!!! یکی رو انتخاب کن دیگه!!!!:) شوخی کردم هر جور دوست داری اصلا به من چه ؟پای سرنوشت در میونه:)
ولی بعضی جاها مثل اینجاها! باید بر اساس منطق پیش بری چون سرنوشت آدم تو این دوران رقم میخوره...عقلتم به دست احساست نده....از طرف آبجی کوچیکه که خیلی دوس داره آبجی بزرگش خوشبخت شه:)

نه عزیز به خاطر شما که نیست میدونم منم آرزوی خوشبختیه تورو دارم .
تو پستای قبلی هم گفته بودم حالم خیلی خوب نیست . بابام غیر مستقیم بهم میرسونه که دوست نداره الان ازدواج کنم مثلا میگه بابا تو تازه میخوای ارشد بدی استاد دانشگاه میشی دکترا میگیری . مامانم با نگرانی به چشمام نگاه میکنه که بفهمه ته دلم چی میگذره . چشممون ترسیده با همه ی خوبیهاشون با همه ی خوبی هایی که خانواده هاشون دارن بازم نمیشه مطمئن بود. تازه اینم که تا اینجا رسید به خاطر این بود که میترسیدم بی دلیل رد کرده باشم به خاطر همین خیلی فکر کردم. چون یه روایت یه نفر واسم تعریف کرد که اگه کسی خواستگار الکی رد کنه گرفتار یه آدم بد میشه به خاطر همین ترسیدم بی دلیل رد کنم. حالا هم دلیلم معلومه خودم تا وقتی ترسم از آینده نریزه نمیتونم وارد زندگی بشم و موفق زندگی کنم .

سلام دوستان. بحث جالبی است و خود من هم با این مساله درگیر بودم البته نه به شدت شما! :)
اصل اینه که انشالله با فردی ازدواج کنید که مومن و متقی و با اخلاق باشه. سید بودن یا نبودن گزینه اصلی نیست. یعنی در روند بررسی شرایط یک خواستگار به این مساله امتیاز زیادی ندید. با این حال اگر واقعا دوست دارید که با یک سید ازدواج کنید( همونطور که خودم علاقه مند بودم) انشالله که خداوند فرد سید شایسته ای رو سر راهتون قرار بده.

سلام heaven_h عزیز
خیلی لطف کردی وارد بحث شدی . فامیلم که شدیم دختر عمو :)
حالا اگه وقت کردید یه دور تمام پست های من ر و بخونید و بازم اگه نظری داشتی استفاده میکنم .
یعنی فقط تا امشب بیشتر وقت ندارم . باید جواب بدم .
بازم ممنون به خاط ر راهنماییت آبجی :)

دوستان اگه کسی راهنمایی پیشنهادی چیزی داره مشتاقم استفاده کنم .
بعد از دو سه ماه باید دیگه جواب بدم
دلیلم واسه نه گفتن هم اینه که هنوزم میترسم و هیچ احساس خوبی ندارم . یعنی اول یه احسا س نسبت به سید داشتم که باعث میشد اطمینان بیشتری بهش داشته باشم وهم علایق دیگه ای داشتم که گفتم . ولی حالا میبینم احساسم درست نبوده و این دوباره باعث ترسم از آینده میشه .
یه ترس دیگه هم دارم که نکنه دلیل مناسبی نباشه و به خاطر همین عملم بعدها دچار یه آدم بد بشم .

مدیر موفق جان
من فکر میکنم مساله شما ازدواج با سید و غیر سید نیست. اینطور که من استنباط کردم و نمیدونم درسته یا نه اینه که شما هنوز نسبت به خواستگاران خودتون ابهام دارید. انگار فرد مورد نظر شما نتونسته اعتماد شما رو جلب کنه. برای ازدواج رسیدن به اطمینان قلبی و رضایت خیلی مهمه. باید به جایی برسید که مطمئن شید که فرد مقابلتون برای زندگی مناسبه البته اطمینان 100% که هیچ وقت نمیشه ولی باید برای خود و خانوادتون اثبات بشه که این فرد مومن و با اخلاقه و مرد زندگیه.
(البته مدیر جون من متاسفانه سید نیستم ولی سیدها رو خیلی دوست دارم)

آره خب بزرگترین مشکلم ترسمه . ولی خب تایه جایی به سید محترم بیشتر فکر میکردم . یعنی میترسم با همه ی شناخت ها و تدین خودشون و خانواده شون آینده ای پر از تغییر داشته باشن.
خواهر خودم وقتی ازدواج کرد خیلی همه چی خوب بود که بعد معلوم شد داماد محترم خیلی واسه خواهرم وقت نمیذاره .باهمه ی تدینی که داشت و باهمه ی تحصیلاتش . ما فکر میکردیم حالا که خانواده ی خوبی داره و خودشم بهترین دانشگاهها تهران درس خونده پس حسابی تو اجتماع بوده و آدم پخته ایه ولی معلوم شد همه ش سرش تو کتاباش بوده انگار نه انگار اینقدر بین مردم تحصیل کرده زندگی کرده . حتی حالا هم با گذشت چند سال و فعالیت بیشترش تو اجتماع اصلا آدم دنیا دیده ای نیست و کلا سرش تو کاراشه . مردم هم که از بیرون میبینن میگن وای خوش به حالشون دومادشون ... الانم من دارم زندگیه اونا از بیرون میبینم و میترسم داخل خیلی فرق کنه ..
میگم حالا چرا متاسفانه ؟ شما تا اینجا که فعالیت هاتونو دیدم از بنده های خیلی خوب خدا هستین و قدر خودتونو بدونید واقعا میگم :))