ذوالفقار حیدری در دست او
طاعتش میثاق و پیمان من است
سیدی از نسل پاك فاطمه(س)
هم ز نسل شیر یزدان من است
در ولایت وارث آل نبی (ص)
جانشینی از امامان من است
همچو مه تابد به قلب شیعیا ن
نائب خورشید پنهان من است
در هدایت سوی حق آرد مر ا
این هدایت سمت قرآن من است
دوستانش دوست می دارم همی
دشمن او دشمن جان من است
آنكه مهر او ندارد در وجو د
بی گمان همكیش نادان من است
در سخن چون ابر می بارد به دل
در كویر خشك باران من است
در حضورش موج دریا دیده ام
در كلامش راحت جان من است
در نگاهش غرق دریا می شو م
واژه هایش در و مرجان من است
قلب تارم را صفایی می دهد
جامع فكر پریشان من است
من مرید آن دل وارسته ام
او مراد و پیر عرفان من است
بوی یوسف می دهد پیراهنش
گرچه خودیعقوب كنعان من است
من چو سنگم او چو كوه بیستون
من چو مورم او سلیمان من است
من چو بلبل او چو باغ پر زگل
من چوبرگ او سرو بستان من است
نام او ورد زبانم روز و شب
عشق او درد است ودرمان من است
آرزوی دیدنش دارم به دل
در فراقش شهر زندان من است
ای خوش آن روزی كه بینم رهبرم
ساعتی در خانه مهمان من است
هرگز ای یاران دعایش می كنید
شب نمازش ذكر یاران من است
روی خوبش با دو چشمت دیده ای
چهره اش چون ماه تابان من است
غرق دریای تهاجم را چه غم
ناجی كشتی ز طوفان من است
گر چه دشمن نقشه ها دارد بسی
حامی او حی سبحان من است
در امانت او ‹‹ امین ›› انقلا ب
در شجاعت شیر میدان من است
راه او باشد ره پیر خمین (ره)
رهرو راه شهیدان من است
افتخار ما بود ‹‹ سید علی ››
سرور من جان جانان من است
چون فقیه وعالم است ودین شناس
مرجع تقلید دوران من است
روز ششم ماه تیر از سال شصت
رهبرم جانباز ایران من است
ای خداوندا نگهدارش تو با ش
چون دعای او نگهبان من است
شعر امروزم كه وصف رهبر است
بهترین اشعار دیوان من است
گوئیا مهدی(عج) چنین گوید كه او
بهترین اصحاب و یاران من است