• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 3113)
شنبه 17/10/1390 - 11:57 -0 تشکر 413368
و اینک من..!

هنوز در چشمانم

 

چیزی می درخشد؛

چراغی روشن

که قلبم را گرم می کند؛

این شعله کوچک هرگز

خاموش نخواهد شد

*زهرا خانی*

سلاااام

جریان بودن و نبودن من یک داستانه طولانیه که شاید دوستان قدیمی بدونند!من به خاطر بدی یک کس به خودم تبیان را برای همیشه خداحافظی کرده بودم ولی حالا میبینم کسانی که دلتنگند از 100 نفر هم گذشته

حالا اومدم ولی نه به اون جنب و جوش گذشته

همین جوری

خواستم بگم که فکر نکنین من آمار کشتارم از دستم در رفته

هر کی موافقه کلاهشو تکون بده یه اعلامی هم بکنه

هیپ هیپ هورااا

 

پنج شنبه 22/10/1390 - 10:46 - 0 تشکر 415976

سلااااااام حوری جااااااان

پس راسته میگن هر وقت هللا 10 بار "حوری" بگه...یه حوری نامی هر جا باشه پیداش میشه! دیییییی

--------
کجایند اون رفقا(اونجایی نه اینجایی) که به من انگ خودشیفتگی می زدن...!!!!!
-------
هیپ هیپ هورراااا

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


پنج شنبه 22/10/1390 - 10:47 - 0 تشکر 415977

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


شنبه 24/10/1390 - 21:50 - 0 تشکر 416896

سلامممممممممممممممم
حوری جون خوبی ؟ خوشی ؟ سلامتی؟
منم خیلی وقت بود نیومده بودم ولی امروز اومدن تو رو که دیدم گفتم یه خوش آمد بهت بگم!

مبارکه ان شالله انجمنها با حضور شما بیش از پیش منورتر تر شود!!

 

                

            اللهم انّا نَشکوا إلیکَ فَقد نبیّنا و غَیبةَ وَلیّنا...

                         اللهم عجل لولیک الفرج

دوشنبه 26/10/1390 - 20:1 - 0 تشکر 417871

سلام به همه

خیلی خوش برگشتید !! حاج حوری گرامی انجمن .

مدتهاست توی انجمن ها همه منتظر بازگشت پیروزمندانه شما هستن.

ولی من از شما گلایه دارما. چراااااااااااااا انجمن طنز نمیاین ؟؟؟؟

اگه قرار باشه اون جا تشریف نیاری کلاهمون میره توی هم ! این رو گفتم که از همین اولش مارو هم تحویلات !! بگیری .

راستی این دسته گل بسیار خیلی زیبا !! رو هم از خونه همسایمون قرض گرفتم آوردم برای استقبال !!

توی بقیه انجمن ها هم منتظریمااااااااااااااا ...

 

جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

 

http://img.tebyan.net/Big/1391/09/fbc019f9a0b44c799f5f3ee58ba495e3.jpg 

 

دوشنبه 26/10/1390 - 21:50 - 0 تشکر 417912

hOoOri گفته است :
[quote=hOoOri;565552;415149]وای با عرض شرمندگی بابا دیگه خجالتمون ندین
البته با بزرگان بودیم ها!

خواهش می کنیم، کاری نکردیم که!!! 

دوشنبه 26/10/1390 - 22:4 - 0 تشکر 417925

helella16 گفته است :
[quote=helella16;399461;415976]

کجایند اون رفقا(اونجایی نه اینجایی) که به من انگ خودشیفتگی می زدن...!!!!!

سلام

من هرچی فکر کردم متوجه منظورتون نشدم، شما هنوز دورۀ درمانو پشت سر نذاشتین؟! پس این سرداران عزیز چی کار می کنه؟! می گن اول هم انجمنی ها، بعد باقیِ عزیزان شیزو... .

یا علی 

جمعه 30/10/1390 - 13:45 - 0 تشکر 419437

حوری جان شما که نبودید من دپسرده شده بودم و این چند بیت شعر رو برای شما سرودم!!!!
چیزی نیست ته مانده های ذهنم هست...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بی تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه كه بودم



در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید



یادم آمد كه شبی با هم از آن كوچه گذشتیم

پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت



آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ



یادم آید : تو به من گفتی :

از این عشق حذر كن!

لحظه ای چند بر این آب نظر كن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!

تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!



با تو گفتم :‌

"حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پیش تو؟‌

هرگز نتوانم!

روز اول كه دل من به تمنای تو پر زد

چون كبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"

باز گفتم كه: " تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!



اشكی ازشاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!

اشك در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید،

یادم آید كه از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه كشیدم

نگسستم ، نرمیدم



رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نه كنی دیگر از آن كوچه گذر هم!

بی تو اما به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!

ببخشیدا ذهنم بیشتر یاری نکرد و گرنه بیشتر در می سرودم براتون.
پیروز باشی حوری خانم گل

از پله های ابر

پایین می آید

بی ذوقی نکن چتر سیاه!

    (M.V.M

جمعه 30/10/1390 - 19:18 - 0 تشکر 419594

mitra_mvm گفته است :
[quote=mitra_mvm;699606;419437]حوری جان شما که نبودید من دپسرده شده بودم و این چند بیت شعر رو برای شما سرودم!!!!
چیزی نیست ته مانده های ذهنم هست...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بی تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه كه بودم



در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید



یادم آمد كه شبی با هم از آن كوچه گذشتیم

پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت



آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ



یادم آید : تو به من گفتی :

از این عشق حذر كن!

لحظه ای چند بر این آب نظر كن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!

تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!



با تو گفتم :‌

"حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پیش تو؟‌

هرگز نتوانم!

روز اول كه دل من به تمنای تو پر زد

چون كبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"

باز گفتم كه: " تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!



اشكی ازشاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!

اشك در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید،

یادم آید كه از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه كشیدم

نگسستم ، نرمیدم



رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نه كنی دیگر از آن كوچه گذر هم!

بی تو اما به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!

ببخشیدا ذهنم بیشتر یاری نکرد و گرنه بیشتر در می سرودم براتون.
پیروز باشی حوری خانم گل

اینو شما سرودی؟؟

شما جناب مشیری هستید؟؟ 

جمعه 30/10/1390 - 21:0 - 0 تشکر 419676

hOoOri گفته است :

اینو شما سرودی؟؟

شما جناب مشیری هستید؟؟ 

mitra_mvm گفته است :
[quote=hOoOri;565552;419594]

[quote=mitra_mvm;699606;419437]حوری جان شما که نبودید من دپسرده شده بودم و این چند بیت شعر رو برای شما سرودم!!!!
چیزی نیست ته مانده های ذهنم هست...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بی تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه كه بودم



در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید



یادم آمد كه شبی با هم از آن كوچه گذشتیم

پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت



آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ



یادم آید : تو به من گفتی :

از این عشق حذر كن!

لحظه ای چند بر این آب نظر كن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!

تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!



با تو گفتم :‌

"حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پیش تو؟‌

هرگز نتوانم!

روز اول كه دل من به تمنای تو پر زد

چون كبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"

باز گفتم كه: " تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!



اشكی ازشاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!

اشك در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید،

یادم آید كه از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه كشیدم

نگسستم ، نرمیدم



رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نه كنی دیگر از آن كوچه گذر هم!

بی تو اما به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!

ببخشیدا ذهنم بیشتر یاری نکرد و گرنه بیشتر در می سرودم براتون.
پیروز باشی حوری خانم گل

نه عزیزم داداش مشیری داداشمه دیگه من میترا هستم داداش مشیری همون موقع که من اینو واسه شما سرودم آمدن پیش من دیدم ایشون ناراحت و دپسرده هستن(دلیلش شخصی و خونوادگیه بین منو داداشه نمیتونم بگم)منم گفتم اینو داداش دیشب سرودی ولی انگار یادتون رفته منتشر کنید(آخه داداش هم دستی در شعر داشتن)و ایشون هم یادشون نبود و فکر کردن مال خودشونه و منتشر کردن .

بهرحال اینو شرح دادم که بدونید اینو واسه شما سرودم عزیزم. 

از پله های ابر

پایین می آید

بی ذوقی نکن چتر سیاه!

    (M.V.M

جمعه 30/10/1390 - 21:39 - 0 تشکر 419696

سلام
فکر نمی کنم امتحانات این ترم رو هیچ جایی مثل تبیان اثرات مخرب داشته بوده باشه (چه فعلی شد)
تک تک دوستانمو دارم می بینم که هرکدوم یه جوری تاثیرات امتحاناتو بروز می دن، اما ... اما تو تقسیم بندی کوچیکتر، رو هیچ انجمنی تو تبیان، اندازۀ این انجمن تاثیر نداشته امتحانات.
ان شاءالله که شاهد بازگشت تدریجی و موفقیت آمیز حال دوستان به روند طبیعی باشیم.
یا علی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.