تبیان، دستیار زندگی

سلام

در رساله های عملی  در خبلی از موارد از لغاتی استفاده شده که بعضامعتی فقهی آن با معانی این لغت در محاورات عمومی تفاوت داره .دراین تاپیک این لغات را نوشته ومعنی فقهی آن را نیز می نویسیم .از باب افزایش اطلاعات عمومی بد نیست...

البته بنده برای اینکار از رساله حضرت آیت ا...مکارم شیرازی استفاده می کنم

*********************************************

تقلید:

استناد عملی به به دستور مجتهد

عدول:

تغییر تقلید از یک مجتهد به مجتهد دیگر

آب مطلق:

آبی که بدون هیچ قید وشرط می توان به آن آب گفت

آب مضاف:

آبی که به تنهایی نمی شود به آن آب گفت مثل آب میوه،آب نمک

سلام

مسکر:

هر چیزی که انسان را مست کند

ذوالید:

کسی که چیزی در اختیار اوست

اخلاط:

ترشحات بینی یا گلو

استحاله:

تغییر عین نجس بطوری که نام دیگری به آن داده شود واین باعث پاک شدن نجس می گردد

انقلاب:

تبدیل شدن شراب به سرکه

سلام

ثلثان شدن:

اگر آب انگورآن قدر بجوشد كه دوقسمت آن بخار شود و یك قسمت بماند، حلال مى شود

انتقال:

اگر خون بدن انسان یا حیوانى كه خون جهنده دارد به بدن حیوانى كه خون جهنده ندارد منتقل گردد و خون آن حیوان حساب شود پاك است و آن را «انتقال» گویند

تبعیت:

«تَبَعیّت» آن است كه چیزى به تبع چیز دیگرى پاك شود

به نام خدا
عرض سلام ودرود
ممنون از شروع این بحث زیبا
پدید آمدن چنین موضوعی احساس می شد
انشاءالله ادامه پیدا کند
موفق باشید

سلام

محتضر:

کسی که در حال جان دادن است

میت:

مرده

لنگ:

قسمتی از کفن که از ناف تا سر زاتو را می پوشاند

پیراهن:

قسمتی از کفتنکه از سرشانه تا نصف ساق را می پوشاند

سرتاسری:

قسمتی از کفن که از سر تا پا را می پوشاند

حنوط:

مالیدن کافور به محلهایی از بدن میت که در موقع سجده به زمین میرسیده

من از این مبحث خیلی استفاده میکنم. ممنون از تاپیک مفیدتون.

سلام

مس میت:

لمس کردن میت

نبش قبر:

شکافتن قبر

تنگی وقت:

نبودن زمان کافی

واجب تخییری:

واجتی که اختیار با انچام دهنده حکم شرعی ست

متجنس:

چیزی که نجس شده