• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 12576)
يکشنبه 27/9/1390 - 16:42 -0 تشکر 403191
زمستان در شعر و نثر

چند گام به پایان پاییز و آغاز زمستان مانده

هرچه دارید در وصف زمستان بیان کنید.

پنج شنبه 29/10/1390 - 14:41 - 0 تشکر 419037

به به .
چه شب شعری راه افتاده اینجا
مدیر و معاون چه شعر هایی برای هم میگن.
احسنت.شعرهاتون زیبا بود

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

پنج شنبه 29/10/1390 - 16:53 - 0 تشکر 419085

سلام
ممنون آذرخانوم، استاد چوبکاری می کنن دیگه.
یا علی

جمعه 30/10/1390 - 19:42 - 0 تشکر 419620

Stopping By Woods on a Snowy Evening

Whose woods these are I think I know.
His house is in the village though;
He will not see me stopping here
To watch his woods fill up with snow.

My little horse must think it queer
To stop without a farmhouse near
Between the woods and frozen lake
The darkest evening of the year.

He gives his harness bells a shake
To ask if there is some mistake.
The only other sound"s the sweep
Of easy wind and downy flake.

The woods are lovely, dark and deep.
But I have promises to keep,
And miles to go before I sleep,
And miles to go before I sleep.

Robert Frost

ترجمه شعری از رابرت فراست در دو روایت

توقف در جنگلها در یک عصر برفی

روایت اول :

گمان دارم که می دانم که ملک کیست این جنگل

کسی که منزلی دارد میان روستا

من را نخواهد دید کاینجا ایستادم من

و جنگلهای او را با نگاه خویش می جویم

که پر برف است.

برای اسب من، این اسب کوچک، بس عجیب آید

توقف در محلی که نباشد مزرعه یا کشتزار و جای آبادی

توقف بین جنگل ها و آن دریاچه یخ بسته در عصری

که تاریک است آن بیش از تمام عصرهای سال

و زنگی بر لگامش هست

تکانی می دهد اسبم به آن تا بلکه پرسد او

چه رخ داده است؟ آیا اشتباهی یا خطایی سر زده؟

یا مشکلی آیا؟

صدای دیگری غیر از صدای زنگ می آید :

صدای باد : جارو می کند او برفها را باز

و جنگل ها که جذاب و عمیق و تیره اند انگار

ولی من بسته ام پیمانی و باید

 که عهد خود نگه دارم

و قبل از خواب باید تا مسافتهای طولانی روم 

آری، قدمهایی که در پیش اند بردارم.

قدمهایی که در پیش اند بردارم.

روایت دوم :

و بر این گمانم که می دانم

این جنگلها متعلق به کیستند

اگرچه خانه اش در روستاست

من را نخواهد دید

که به تماشای جنگلش ایستاده ام

که از برف لبریز شده

برای اسب کوچکم شاید

عجیب باشد

توقف در جایی که مزرعه ای نیست

بین جنگلها و این دریاچه یخ زده

در عصری که

تاریکترین عصر سال است

و اسبم به زنگی که در لگامش هست تکانی می دهد

تا بپرسد

که آیا اشتباهی پیش آمده؟

و تنها صدای دیگری که می آید

صدای جاروی باد است که

که آسان می کشد

بر پولکهای برف.

جنگل ها دوست داشتنی، تیره و عمیق اند.

ولی من قولی داده ام که باید به آن عمل کنم

و قبل از خواب فرسنگها طی کنم.

و قبل از خواب فرسنگها طی کنم.

جمعه 30/10/1390 - 21:46 - 0 تشکر 419699

سلام
چه جالب، نتونستم یکی رو به عنوان زیباتر انتخاب کنم، هر دو مورد زیبا بود، اولی موزون تر بود و دومی لطیفتر.
یا علی

جمعه 30/10/1390 - 22:14 - 0 تشکر 419706

این احساس شماست که اینقده لطیف و موزونه

جمعه 30/10/1390 - 22:26 - 0 تشکر 419707

اما هر روز
قامتش را که به آسمان می رسد
می بینم و
دلم هوای نوشتن می کند

برف می بارد
مداد را بر می دارم و
به دوردست ها نگاه می کنم
لبخند یک دوست
واژه های این شعر برفی را
گرم می کند

رمیک آتماجیان

سه شنبه 4/11/1390 - 22:45 - 0 تشکر 421357

یک شعر ناب برفی ، یک صحنهً خیــــــــالی
بی شک بهشت اینجاست،اینجا،همین حوالی
اینجا هنوز دارند احساس می نــــــــــــوازند
گویی خدا نرفته از قلب این اهــــــــــــــــالی
در کنج خلوت شهر یک حــــــــــوری زمینی
در انتظار دست یک غـــــــــــــــــربت سفالی
تنها نشسته شاید، با من قـــــــــــــــرار دارد
باید ترانه ای گفت در مدح خشکســـــــــــالی
گرمای حس یک قلب در من رسوخ کــــــرده
آغوش من پر ازعشق ،حسی قشنگ و عــالی
???

پنج شنبه 6/11/1390 - 23:45 - 0 تشکر 422102

فصل سرماست فصل یخبندان است
از هیبت اسمان زمین لرزان است
جنگل زخمی شده ست وهیزم هایش
در آتش شومینه جنگلبان است

میلاد عرفان پور

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
شنبه 15/11/1390 - 23:47 - 0 تشکر 426980

برفی که میبارید من بودم

تو را احاطه کردم

در بَرَت گرفتم

گونه هایت را نوازش کردم

شانه هایت را بوسیدم

و پاره پاره ریختم

پیشِ پای تو

بر من پا گذاشتی

کوبیده تر سخت تر محکم تر شدم

تابیدی به من

آب شدم

.........

شهاب مقربین

چهارشنبه 19/11/1390 - 19:28 - 0 تشکر 428744

برف نو! برف نو! سلام، سلام

بنشین، خوش نشسته‌ای بر بام

پاکی آوردی ای امید سپید

همه آلودگی‌ست این ایام

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.