10ـ دعاهایى که براى این شب وارد شده را بخواند که ما در این جا به ذکر چند مورد از آنها اکتفا مى کنیم:
الف) از رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) نقل شده: هر کس این دعا را در شب جمعه یا روز آن هفت مرتبه بخواند اگر در این شب یا روز بمیرد داخل بهشت شود:
اَللّهُمَّ رَبّى لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ، خَلَقْتَنى وَ اَنـَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ اَمَتِکَ، وَ فى
خدایا پروردگار من معبودى جز تو نیست مرا آفریدى و من بنده تو و فرزند کنیز توام و در
قَبْضَتِکَ وَناصِیَتى بِیَدِکَ، اَمْسَیْتُ عَلى عَهْدِکَ وَ وَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ،
قبضه قدرت توام و اراده و اختیارم بدست توست تا آن جا که توانستم بر عهد و پیمان تو روز را به شب آورم
اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ ما صَنَعْتُ، اَبُوءُ بِنِعْمَتِکَ وَ اَبُوءُ بِذَنْبى، فَاغْفِرْ لى اِنَّهُ لا
پناه مى برم به تو از شر آنچه کرده ام هم به نعمت تو اعتراف دارم و هم به گناه خود پس گناهم را بیامرز که براستى
یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.(21)
نیامرزد گناهان را جز تو.
ب) «شیخ طوسى» و «سیّد بن طاووس» و «کفعمى» و «سیّد بن باقى» نوشته اند: مستحب است شب و روز جمعه و شب و روز عرفه این دعا را بخواند، که مطابق آنچه در «مصباح» شیخ طوسى آمده، چنین است:
اَللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَ تَهَیَّأَ وَ اَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفادَة اِلى مَخْلُوق رَجآءَ رِفْدِهِ،
خدایا هرکس مجهز و آماده و مهیا و مستعد براى ورود بر مخلوقى شده امید دهش
وَطَلَبَ نآئِلِهِ وَجآئِزَتِهِ، فَاِلَیْکَ یا رَبِّ تَعْبِئَتى وَ اسْتِعْدادى، رَجآءَ عَفْوِکَ،
و به جستجوى جایزه و بخشش او پس اى پروردگار من آمادگى و استعداد من بسوى توست و آرزوى عفو تو
وَ طَلَبَ نآئِلِکَ وَ جآئِزَتِکَ، فَلا تُخَیِّبْ دُعآئى، یا مَنْ لا یَخیبُ عَلَیْهِ
و خواهش بخشش و جایزه ات را دارم پس در این خواهشى که دارم نومیدم مکن اى کسى که هیچ خواهنده اى ناامید
سائِلٌ، وَلا یَنْقُصُهُ نآئِلٌ، فَاِنّى لَمْ آتِکَ ثِقَةً بِعَمَل صالِح عَمِلْتُهُ، وَ لا
از درگاهش نرود و هیچ گیرنده عطایى از (کرمش) نکاهد و من به اعتماد عمل صالحى که کرده باشم بدرگاهت نیامده و نه
لِوِفادَةِ مَخْلُوق رَجَوْتُهُ، اَتَیْتُکَ مُقِرّاً عَلى نَفْسى بِالاِْسآئَةِ وَالظُّلْمِ،
به مخلوقى وارد شده ام که از او امیدى داشته باشم بلکه بدرگاه تو آمده ام در حالى که اقرار دارم که بخود بدى و ستم کرده
مُعْتَرِفاً بِاَنْ لا حُجَّةَ لى وَ لا عُذْرَ، اَتَیْتُکَ اَرْجُو عَظیمَ عَفْوِکَ الَّذى
و معترفم که هیچ دلیل و عذرى هم بر این بدى و ستم نداشته ام، آمده ام به امید آن عفو عظیم تو
عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخاطِئینَ، فَلَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلى عَظیمِ الْجُرْمِ
که بدان از خطاکاران درگذرى و توقف طولانى آنها بر جرم بزرگ بازت نداشت
اَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَةِ، فَیا مَنْ رَحْمَتُهُ واسِعَةٌ، وَ عَفْوُهُ عَظیمٌ، یا
از این که باز بدانها مهر ورزى اى کسى که رحمتش وسیع و گذشتش بزرگ است اى
عَظیمُ یا عَظیمُ یا عَظیمُ، لا یَرُدُّ غَضَبَکَ اِلاَّ حِلْمُکَ، وَ لا یُنْجى مِنْ
خداى بزرگ اى خداى بزرگ اى خداى بزرگ خشم تو را جز بردباریت جلوگیرى نکند و از غضب تو
سَخَطِکَ اِلاَّ التَّضَرُّعُ اِلَیْکَ، فَهَبْ لى یا اِلـهى فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتى تُحْیى
جز زارى به درگاهت چیزى نجات نبخشد پس اى معبود من بدان قدرتى که سرزمینهاى مرده را بدان وسیله
بِها مَیْتَ الْبِلادِ، وَ لا تُهْلِکْنى غَمّاً حَتّى تَسْتَجیبَ لى، وَ تُعَرِّفَنِى الاِْجابَةَ
زنده مى گردانى گشایشى بر من بخش و مرا به حال اندوه هلاکم مکن تا دعایم را مستجاب کنى و اجابت دعایم را
فى دُعآئى، وَ اَذِقْنى طَعْمَ الْعافِیَةِ اِلى مُنَتَهى اَجَلى، وَ لا تُشْمِتْ بى
به من بنمایانى و طعم تندرستى را تا پایان عمر به من بچشان و گرفتار شماتت
عَدُوّى، وَلا تُسَلِّطْهُ عَلَىَّ، وَ لا تُمَکِّنْهُ مِنْ عُنُقى، اِلهى اِنْ وَضَعْتَنى فَمَنْ
دشمنم مکن و او را بر من مسلط مگردان و بر گردنم سوارش منما خداى من اگر تو مرا پست کنى پس کیست
ذَا الَّذى یَرْفَعُنى، وَ اِنْ رَفَعْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى یَضَعُنى، وَ اِنْ اَهْلَکْتَنى فَمَنْ
که (بتواند) بلندم کند و اگر تو بلندم کنى پس کیست که (بتواند) پستم کند و اگر هلاکم کنى پس کیست
ذَا الَّذى یَعْرِضُ لَکَ فى عَبْدِکَ، اَوْ یَسْئَلُکَ عَنْ اَمْرِهِ، وَ قَدْ عَلِمْتُ اَنَّهُ لَیْسَ
که درباره این بنده ات متعرض تو شود یا از وضع او از تو پرسش کند ولى بطور مسلّم این را دانسته ام که
فى حُکْمِکَ ظُلْمٌ، وَ لا فى نَقِمَتِکَ عَجَلَةٌ، وَ اِنَّما یَعْجَلُ مَنْ یَخافُ الْفَوْتَ،
در حکم تو ستمى نیست و نه در انتقام تو شتابى است زیرا کسى شتاب (در انتقام) کند که بترسد (فرصت) از دست برود
وَ اِنَّما یَحْتاجُ اِلَى الظُّلْمِ الضَّعیفُ، وَ قَدْ تَعالَیْتَ یا اِلـهى عَنْ ذلِکَ عُلُوّاً
و شخص ناتوان نیازمند به ستم مى باشد و درصورتى که اى معبود من تو از این گونه مطالب بسیار برتر
کَبیراً، اَللّـهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ فَاَعِذْنى، وَ اَسْتَجیرُ بِکَ فَاَجِرْنى، وَاَسْتَرْزِقُکَ
و بزرگترى خدایا به تو پناه آرم پس یاریم ده و از تو امان خواهم پس امانم ده و از تو روزى طلبم
فَارْزُقْنى، وَ اَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ فَاکْفِنى، وَ اَسْتَنْصِرُکَ عَلى عَدُوّى فَانْصُرْنى،
پس روزیم ده و بر تو توکل کنم پس کفایتم فرما وبراى پیروزى بر دشمنم از تو یارى خواهم پس یاریم ده
وَاَسْتَعینُ بِکَ فَاَعِنّى، وَ اَسْتَغْفِرُکَ یا اِلـهى فَاغْفِرْ لى، آمینَ آمینَ آمینَ.(22)
و از تو کمک خواهم پس کمکم ده و از تو آمرزش طلبم اى معبود من پس بیامرزم آمین آمین آمین.
ج) خواندن دعاى کمیل گذشت.
د) خواندن دعاى: «اَللّهُمَّ یا شاهِدَ کُلِّ نَجْوى...» (23) که در شب عرفه نیز خوانده مى شود
هـ) ده مرتبه بگوید:
«یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّةِ، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ، یا صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنِیَّةِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ خَیْرِ الْوَرى سَجِیَّةً، وَ اغْفِرْ لَنا یا ذَا الْعُلى فی هذِهِ الْعَشِیَّةِ» .(24)
اى کسى که فضل و بخششت بر خلق دائمى است و اى آن که دو دست احسانت به عطابخشى باز است اى دارنده
بخشش هاى ارجمند درود فرست برمحمّد و آلش که بهترین مردمند در سرشت و نهاد و بیامرز ما را
اى خداى بلندمرتبه در این شب.
یادآورى: این ذکر شریف در کلیّه شبهاى عید نیز خوانده مى شود.
و) «شیخ طوسى» و «سیّد بن طاووس» گفته اند: خواندن این دعا در سحر شب جمعه مستحب است:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وآلِهِ، وَهَبْ لِىَ الْغَداةَ رِضاکَ، وَ اَسْکِنْ قَلْبى
خدایا درود فرست بر محمّد و آلش و خشنودى خودرا در این بامداد به من ببخش و خوف خود را در دلم
خَوْفَکَ، وَاقْطَعْهُ عَمَّنْ سِواکَ، حَتّى لا اَرْجُوَ وَ لا اَخافَ اِلاَّ اِیّاکَ، اَللّهُمَّ
جاى ده و از غیر خود (امیدم را) قطع کن تا بدانجا که امید نداشته باشم و نترسم جز از تو خدایا
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، وَ هَبْ لى ثَباتَ الْیَقینِ، وَ مَحْضَ الاِْخْلاصِ،
درود فرست بر محمّد و آلش و (اینها را که مى گویم) به من ببخش: یقین ثابت و اخلاص پاک
وَشَرَفَ التَّوْحیدِ، وَ دَوامَ الاِْسْتِقامَةِ، وَ مَعْدِنَ الصَّبْرِ، وَالرِّضا بِالْقَضآءِ
و شرف یگانه پرستى و استقامتى پایدار و کان شکیبایى و خشنود بودن به قضا
وَالْقَدَرِ، یا قاضِىَ حَوائِجِ السّآئِلینَ، یا مَنْ یَعْلَمُ ما فى ضَمیرِ الصّامِتینَ،
و قدر اى روا کننده حاجتهاى سائلان و اى داناى نهاد خاموشان
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وآلِهِ، وَ اسْتَجِبْ دُعائى، وَاغْفِرْ ذَنْبى، وَ اَوْسِعْ رِزْقى،
درود فرست بر محمّد و آلش و دعاى مرا مستجاب گردان و گناهم را بیامرز و روزیم را فراخ کن
وَاقْضِ حَوآئِجى فى نَفْسى، وَ اِخْوانى فى دینى وَاَهْلى، اِلـهى طُمُوحُ
و حاجتهایم را درباره خودم و برادران دینى ام و خانواده ام برآور خدایا آرمانهاى
الاْمالِ قَدْ خابَتْ اِلاَّ لَدَیْکَ، وَ مَعاکِفُ الْهِمَمِ قَدْ تَعَطَّلَتْ اِلاَّ عَلَیْکَ،
بلند نومید شد مگر نزد تو و جایگاه همتها معطل ماند جز همتى که بر تو (متوجه) باشد
وَمَذاهِبُ الْعُقُولِ قَدْ سَمَتْ اِلاَّ اِلَیْکَ، فَاَنْتَ الرَّجآءُ وَ اِلَیْکَ الْمُلْتَجَأُ، یا
و راه خِرَدها به بن بست رسید جز راهى که بسوى توست پس تویى امید و پناهگاه درگاه توست اى
اَکْرَمَ مَقْصُود، وَ اَجْوَدَ مَسْئُول، هَرَبْتُ اِلَیْکَ بِنَفْسى یا مَلْجَأَ الْهارِبینَ
بزرگوارترین کسى که بسویش رو کنند و بخشنده ترین کسى که از او بخواهند بسوى تو گریختم اى پناه گریختگان
بِاَثْقالِ الذُّنُوبِ، اَحْمِلُها عَلى ظَهْرى، لا اَجِدُ لى اِلَیْکَ شافِعاً سِوى
با بارهاى سنگین گناهانى که بر دوش کشم و هیچ شفیعى بدرگاه تو نیابم جز
مَعْرِفَتى بِاَنَّکَ اَقْرَبُ مَنْ رَجاهُ الطّالِبُونَ، وَ اَمَّلَ مالَدَیْهِ الرّاغِبُونَ، یا مَنْ
این که مى دانم تو نزدیکترین کسى هستى که جویندگان امید به او دارند و آرزومندان آنچه را نزد اوست آرزو کنند اى کسى که
فَتَقَ الْعُقُولَ بِمَعْرِفَتِهِ، وَ اَطْلَقَ الأَلْسُنَ بِحَمْدِهِ، وَ جَعَلَ مَا امْتَنَّ بِهِ عَلى
عقلها را بوسیله معرفت خویش گشودى و زبانها را به ستایش خود باز کردى و قرار دادى آنچه را بر
عِبادِهِ فى کِفآء لِتَاْدِیَةِ حَقِّهِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد و آلِهِ، وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ
بندگان خود احسان و انعام فرمودى در برابر اداى حق خود درود فرست بر محمّد و آلش و براى شیطان
عَلى عَقْلى سَبیلاً، وَ لا لِلْباطِلِ على عَمَلى دَلیلا. (25)
بر خرد من راهى قرار مده و باطل را راهنماى کردارم مساز.
1. بحارالانوار، جلد 86، صفحه 314، حدیث 21.
2. فقیه، جلد 1، صفحه 427، حدیث 1261.
3. کافى، جلد 3، صفحه 415، حدیث 10.
4. مصباح المتهجّد، صفحه 257.
5. کافى، جلد 3، صفحه 416، حدیث 13.
6. بحارالانوار، جلد 86، صفحه 313، حدیث 20.
7. همان مدرک، صفحه 289.
8. بحارالانوار، جلد 86، صفحه 311، حدیث 16.
9. بحارالانوار، جلد 86، صفحه 311، حدیث 16.
10. همان مدرک.
11. همان مدرک.
12. همان مدرک.
13. تهذیب، جلد 4، صفحه 195، حدیث 6.
14. همان مدرک، جلد 2، صفحه 240، حدیث 21.
15. وسائل الشیعه، جلد 5، صفحه 84، حدیث 4 .
16. وسائل الشیعه، جلد 5، صفحه 84، حدیث 6 و 7.
17. بحارالانوار، جلد 76، صفحه 294 .
18. علل الشرایع، جلد 1، صفحه 182 و بحارالانوار، جلد 86، صفحه 313، حدیث 19.
19. بحارالانوار، جلد 86، صفحه 312، حدیث 17.
20. جمال الاسبوع، صفحه 200 و بحارالانوار، جلد 86، صفحه 315، حدیث 25.
21. بحارالانوار، جلد 86، صفحه 313، حدیث 20.
22. مصباح المتهجّد، صفحه 269 و بحارالانوار، جلد 86، صفحه 294، حدیث 6 (با اندکى تفاوت).
23. اقبال، صفحه 325.
24. مصباح کفعمى، صفحه 647.
25. جمال الاسبوع، صفحه 218 و مصباح المتهجّد، صفحه 279 و بحارالانوار، جلد 86، صفحه 306، حدیث 11.