همه شنیدیم که رهبر انقلاب سال گذشته در جمع مردم قم به خطر عرفانهای
بدلی اشاره کردند و چند روز بعد در جلسه جامعه مدرسین باز به این مهم
پرداختند. معلوم بود که ایشان هم میخواهند توده مردم این خطر را درک کنند
و هم خواص برای این آسیب چارهای بیندیشند. چه کنیم که با تأسف گاهی
تلویزیون بدون توجه به محتوای بعضی از برنامهها، خودش به تبلیغ عرفانهای
کاذب میپردازد.
فیلم سینمایی «ندای درون» که نام اصلی آن «Conversations With God» به
کارگردانی استـفـان سـیـمـون در روز جمعه یازدهم آذر یعنی ششم محرم از
شبکه یک سیما پخش شد.
قبلا نیز در تیر ماه ۸۸ و تیر ماه ۸۹ همین فیلم از شبکه اول سیما پخش شد. این فیلم محصول سال ۲۰۰۶ آمریکاست.
بی خبرند. چرا که معلوم می شود سیاست گذاران فرهنگی و متولیانِ ترویج
معنویت دینی و اسلامی، دقیقا دارند به هجمه نرم دشمن برای سست نمودن
باورهای دینی مدد می دهند و خود دارند به گسترش عرفان های کاذب کمک می
کنند.
نیل والش مرد میانسالی است که دچارتصادف رانندگی شده و گردنش می شکند.
او که باید تا مدتها از انجام کار سنگین خودداری کند، شغلش را از دست می
دهد و قادر به پیدا کردن کاری مطابق با آمادگی بدنیش نمی باشد. پس از مدتی
خانه و زندگی خود را از دست می دهد و به کیسه خوابهای اطراف شهر میپیوندد
تا اینکه در شرایط بسیار سخت خدا با او سخن می گوید و در حقیقت خدا از
درون او به صورت نداهای درونی با او گفتگویی را آغاز می کند و نیل مثل
پیامبری آنها را می نویسد و در اختیار مردم قرار می دهد و از محل فروش
کتابش به ثروت زیادی دست پیدا می کند و سمینارهای معنوی برای دوستداران
آثارش ارائه می دهد.
این فیلم در واقع یکی از مبلغین معنویت های کاذب به نام نیل دونالد
والش است؛ آن هم نه فیلمی بی طرف، بلکه فیلمی ترویجی تبلیغی برای رواج
اندیشه والش و بزرگنمایی آثار و افکار وی که سوگوارانه تا کنون آثار
متعددی از او بارها و بارها در کشور ما ترجمه و منتشر شده است.
در خوشبینانه ترین حالت به نظر می رسد که متأسفانه کارشناسان و تصمیم
گیران رسانه ملی با موضوعات و شخصیت های عرفان های کاذب آشنا نیستند و
تصور می کند که با این فیلم ها، معنویت راستین و دینی را ترویج می کند. و
این یک فاجعه است؛ چرا که معلوم می شود سیاست گذاران فرهنگی و متولیانِ
ترویج معنویت دینی و اسلامی، دقیقا دارند به هجمه نرم دشمن برای سست نمودن
باورهای دینی مدد می دهند و به گسترش عرفان های کاذب کمک می کنند.
برخی همین قدر که می بینند کسی به خدا دعوت می کند، بی درنگ تلقی او را
از ذات مقدس خدا همان فهم قرآنی ارزیابی می کنند، در صورتی که تحریف آمیز
ترین تصویر از خدا در اندیشه های والش بیان شده است. به نظر می رسد،
کارشناسان صدا و سیما نسبت به شاخص های معنویت سکولار آگاهی چندانی ندارد
و از عمق آسیب های معنویت مدرن که رهبرانی چون والش مروج آنند، بی خبرند.
والش نه تنها معنویت بر آمده از دین را نمی پذیرد، بلکه خود دین را هم
انکار می کند و منکر حقیقت دین است و معتقد است که دین، ساخته و پرداخته
آخوندها و کشیش هاست، و از طرف دیگر منکر قیامت و رستاخیز است و بهشت و
جهنم را در رنج های دنیوی و خوشی های این جهانی تفسیر می کند و صریحا می
گوید که خدا هیچ گاه از شما بازخواست نمی کند؛ چرا که هدف شما کسب شادی در
زندگی است و هر آن چه که شما را به تمتع بیشتر و هوی خواهی بیشتر کمک کند،
ماموریت شما پرداختن به آن است. چنان که در فیلم راز ـ که متاسفانه آن هم
چند بار از رسانه ملی پخش شده است ـ می گوید: خداوند هیچ ماموریتی از پیش
برای شما تعریف نکرده است و در مورد شما قضاوت نخواهد کرد، پس هدف زندگانی
شما پرداختن به اموری است که شما را به کامیابی بیشتر برساند و بس. والش
در کتاب گفتگوی با خدا نسبت فریب و دروغ به پیامبران الاهی می دهد.
والش اساس معنویت خود را از عرفان جادویی کابالا ـ عرفان یهود ـ گرفته
است و تعصب خاصی نسبت به آیین یهود دارد. باورهای والش، التقاطی از
باورهای کابالا، کریشنا مورتی و سای بابا است. از همین رو آسیبهای بسیاری
از عرفان ها را در خود گنجانده است. وی همسو با نظام تمدنی غرب براین باور
است که خداوند انسان ها را همان گونه که هستند می پذیرد، بنابراین نیاز به
تکامل را نفی می کند. در فیلم راز او آشکارا می گوید که هدف انسان تجربه
لذت است، پس اگر با خوردن یک ساندویچ کالباس لذت می برید به خاطر خدا این
کار را انجام دهید. بنا بر این اصل ایده های والش مبتنی بر اومانیسم یا
انسان محوری است نه خدا محوری و تعالی بخشی. وی خدا را در انرژی خلاصه می
کند و خدایی را به دیگران معرفی می کند که دارای هستی فیزیکال و مادی است
و هر چه به انسان سرخوشی بیشتر بدهد، خدا از هم از او راضی است.
در یک کلام والش انسان ها را به بندگی خدا دعوت نمی کند، بلکه آن ها را
به “خود خدایی” تشویق می کند. خود خدایی همان شعار شیطان پرستان مدرن است
که در کتاب انجیل شیطانی نمود تام یافته است. البته شیطان پرستان، خود
خدایی انسان ها را با وساطت موجودی به نام شیطان و تقدس بخشیدن به او،
تبلیغ می کنند؛ ولی آقای والش بدون آن که از شیطان نامی بیاورد، همان هدفی
که انتوان لاوی در انجیلی شیطانی به انسان ها معرفی می کند، ـ یعنی هوی
خواهی و لذت بالاتر ـ را از زبان خدا بیان می کند و این هدف را به عنوان
مطالبه خدا از انسان ها مطرح می کند و نقشه شیطان را ـ البته این دفعه از
زبان خدا ـ موجه و مقبول نشان می دهد.
منبع: وبلاگ شخصی حجتالاسلام علی قهرمانی