معانی
متنوعی برای جنگ روانی قائل شدهاند و دائماً هم تغییراتی در تعریف آن رخ
میدهد. اما میتوان از جمع بندی تعاریف موجود، جنگ روانی را اینگونه
تعریف كرد: استفاده برنامهریزی شده از تبلیغات به وسیله عوامل آشكاری
همچون رادیو، تلویزیون، مطبوعات و ... و عوامل پنهانی مانند شایعه به منظور
تحریف عقاید، تضعیف روحیه و بیاعتبار كردن انگیزهها و كاستن از اقتدار
حكومت مخالف میباشد.
[1]
آشنائی
انسان با پدیده اثرگزاری روانی و كاربرد آن در عرصههای مختلف زندگی،
بویژه در جنگها و فعالیتهای سیاسی، درتاریخ كهن بشر ریشه دارد. «لاین
برگر» پیشینۀ جنگ روانی را در 1254 سال قبل از میلاد در جریان جدالهای
«كیدون» در برابر «میدیانیتها» ذكر میكند. نخستین كسی كه اصطلح جنگ روانی
را بكار برد مورخ و تحلیلگر نظامی بریتانیایی بنام «فولر» بود كه در سال
1920م چنین اصطلاحی را وارد فرهنگ لغات كرد. این اصطلاح در ژانویه 1940م
برای اولین بار وارد ادبیات آمریكا شد و اولین بار در پیوست فرهنگ
بینالملل «وبستر» بكار رفت.
[2]
«رونالد
پروس» 18 واژۀ معادل برای جنگ روانی ذكر كرده كه گروهها و افراد مختلف
بكار میبرند. برخی از آنها عبارتند از: جنگ افكار، جنگ اعصاب، جنگ سیاسی،
جنگ تبلیغاتی، جنگ كلامی، مبارزه اطلاعاتی، جنگ كلمه و عقیده.
[3]
برخی جنگ سرد را نیز مرادف با این اصطلاح میدانند؛ اما گروهی این دو را
متفاوت با همدیگر قلمداد كردهاند و قائلند كه اگر تبلیغات برای پیشبرد
عملیان نظامی باشد، جنگ روانی است و اگر برای پیشبرد اهداف سیاسی متكی به
قدرت نظامی باشد، جنگ سرد است.
[4]
نمونههای
تاریخی فراوانی در استفاده از این نوع جنگ وجود دارد. استفاده یونانیون از
«اسب تراوا» در تصرف تراوا را میتوان از این جمله برشمرد. سازمانهای
نظامی نیز بطور وسیع در جنگهای جهانی اول و دوم به شدت این جنگ را مورد
استفاده قرار دادهاند.
[5]
رابطه جنگ روانی و عملیات روانی
جنگ
روانی را اخص از عملیات روانی میدانند؛ چون عملیات روانی عبارتست از
جنگهای روانی و دیگر فعالیتهای روانی و اعمال سیاسی، نظامی، اقتصادی و
ابدئولوژیكی؛ كه به منظور ایجاد زمینۀ مساعد در احساسات حالات و رفتار
گروههای مورد هدف به منظور نیل به هدفهای ملی طرح ریزی و اجرا میشود.
اما
جنگ روانی، اقدامات روانی به منظور نفوذ عقاید، احساسات و رفتارهای
گروههای مورد نظر میباشد و اصولاً هدفهای ملی را در زمان جنگ، پشتیبانی
مینماید.
[6]
شیوههای جنگ روانی
مفهوم
جنگ روانی را میتوان در مورد كلیه روشها و وسایل بكار گرفته شده بر ضد
فكر انسان بكار برد. برخی از روشها و مهارتهای جنگ روانی عبارتند از:
1.
تهدید؛ 2. فریب؛ 3. تكرار مطالب؛ 4. شایعه؛ 5. تحریف؛ 6. سانسور خبری؛ 7.
بزرگنمایی مشكلات؛ 8. تفرقهافكنی؛ 9. ترور؛ 10. تبلیغات؛ 11. دادن اطلاعات
ناقص؛ 12. كوچكنمایی توانمندیها.
[7]
عوامل مؤثر بر موفقیت جنگ روانی
برای این كه جنگ روانی در یك جامعه مؤثر واقع شود، عوامل مختلفی لازم است؛ كه میتوان برخی از مهمترین آنها را اینگونه برشمرد:
1. شناخت افراد مخاطب؛ برای كسب توفیق در إعمال جنگ روانی، لازم است ویژگیهای روانی و ذهنی مخاطب شناخته شوند؛
2. شناخت محیط پیرامون مخاطب؛
3. دوری جستن از طرح بحثهای انتزاعی و كلی؛ مانند مباحث سیاسی و ایدئولوژیكی.
[8]
اقسام جنگ روانی
عملیات مربوط به جنگ روانی، ممكن است كوتاه مدت یا دراز مدت باشد. انواع فعالیتهای كوتاه مدت آن موارد زیر را شامل میشود:
1. تبلیغات راهبردی؛
2. تبلیغات جنگی؛
3. نشر خبر؛
4. فریب دشمن؛
5. تبلیغات سری.
اعمال
دراز مدت آن شامل نشر خبر به روش مستمر با استفاده از وسایل مختلف و با
هدف كمك به سیاست خارجی دولت و بالا بردن شهرت و اعتبار آن و دستیابی به
دوستی و تأیید میباشد.
[9]
اهداف جنگ روانی
«صلاح
نصر» به نقل از كتاب «جنگ سیاسی راهنمای همزیستی رقابتآمیز» اثر جان
اسكات؛ هدف اساسی جنگ سیاسی را ضعیف كردن دشمن و در صورت امكان، نابود كردن
وی بوسیله مانورهای دیپلماتیك، فشار اقتصادی، ارعاب، خرابكاری، دادن
اطلاعات درست یا نادرست و محروم ساختن دشمن از دوستان و حامیانش، میداند.
[10]