تبیان، دستیار زندگی

به نام او که هرچه بود و هست اوست

سلامی به گرمی دلها و  به ناز لبخند شما 

این سری صندلی داغ مهمونش همون عزیزی هست که آتیش بیار صندلی داغ های دوستان بوده...تریلی تریلی سوال میاره مهمون بنده خدا انگشتاش لق میشه دیگه آخراش

همون عزیز که امضاش اینه:

  پایان همه داستان ها شیرین است ، اگرپایان داستانت تلخ بود بدان هنوز به پایان نرسیده است...

بله

امروز روز جمعه 27 آبان ماه ما میزبان خانم raha0075 هستییییییم:))

امیدواریم با  حضورتون فضای گرم دوستانه رو دو چندان کنید 

خوب همگی خسته نباشید مخصوصا خانم رهای عزیز

از حضور خانم طیبه و هللای عزیز  1Dokhtargol و آقای شاهین

و سایر عزیزانی که بودن تشکر میکنم و این صندلی داغ تا یک هفته ادامه داره

بفرمایید نوش جان همگی:))

اینم مخصوص مهمان عزیز که همچین خنک شه:))

رها جان مهم خوندنشه که خونده میشه، حساس نشو، حساس نشو.
سلطان من تا الان منتظر همین قسمتش بودم، خیلیییییییییییییییییییییی خوشمزن اینا.

سینی اوردین دستتون درد نکنه زحمت کشیدن
ولی اصن متوجه نمیشم این لیوان خالی که شربتشو معوم نی کی خورده جلو ما گرفتین چی بیده؟

مگه هنوزم میده کارتونشو؟ 

بفرمایید نوشیدنی :))

من داغ نشده بودم که بخوام خنک بشم " زبون درازی"

طیبه جون گرفتن که از تو پارچ واسه خودتون بریزین

سلطان می گم شاید صندلی داغ شلوغ می شد، اونوقت این یه پارچو باید قرعه کشی می کردیم دیگه؟
مال رها جانم که همش یخه؟
هدفمندی اینجام اثرشو گذاشته وا
(سلطان : عجب مهمون پررویی، کوفتش بشه همینام)

خب حالا باید یک ساعت فقط بشینم جواب بقیه حرفا و حواشی رو بدم ...
ماشاالله ماشاالله
بعدشم باید ببینم چی پیچوندم که درستش کنم "دیییییییی"

ببینید خانم طیبه

دقت ندارین هیچ

کدبانو هم نیستین

بر ما خرده هم میگیرین

دیدم تو پارچ همه شربتا جا نمیشد یه مقدارشو خالی کردم تو لیوان که پارچ رو پر بیارم :)) 

تازه دقت کردین بغل لیوان من هم یک شتر داره راه میره ... هدیه است؟