• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 13870)
چهارشنبه 25/8/1390 - 15:25 -0 تشکر 388581
سروده های برزخ

سلام

بارها گفتم من شاعر نبیستم ونمی تونم بخوبی استاد رها وشاهین عزیز شعر بگم.در حقیقت من خودم رو یه جور چین کلمات می دونم.یعنی کلمان رو طوری کنار هم می چینم که کمی شکل شعر بخودش می گیره .تصمیم گرفتم در این تاپیک همه ی شبه شعر هائی رو که در مدت حضور قریب به نه سالم در تبیان گفتم  جمع آوری کنم .البته شاید برای شما جالب نباشه ولی برای خودم یه آرشیو خوب میشه..

ابتدا از ثبت مطلب روزانه که سالها محل فعالیتم بود شروع می کنم:

شنبه 18/11/82

به مناسبت عید غدبر:

تبریك براهل ولاعیدولایت امده                 درموضع خم غدیرشیرین حكایت امده
چشمان خصم مرتضی امروزنابیناشود           وحی خداقول رسول اندرحمایت امده
گویدخدادرروزخم كامل نمودم دین خود           نعمت تمامی گشته وروزرضایت امده
گویدفرازمنبری باب گرام فاطمه               مردم زبعدمن علی بهرامامت امده
یارب حبیبش دارتوهركس كه داردحب او       خصم توباشد ان كسی كوبی رضایت امده
امروز باشد شادی اولادزهرای بتول            عیدی زمهدی كن طلب اوباعنایت امده
ای شافع روزجزامولا علی مرتضی           اشفع لنانزدخدا وقت رعایت امده

                          این نیز بگذرد.....
چهارشنبه 28/8/1393 - 11:24 - 0 تشکر 690982


سلام


با عرض تسلیت به مناسبت شهادت علی بن الحسین(ع(


تقدیم به حضرت سجاد:


چه داغها که ندیدم چه رنجها نکشیدم


مبان بستر بیماریم به گریه تپیدم


توان نبود به پیکر روم به یاری بابا


دمی که داد غریبی زسوی او بشنیدم


چه سخت بود شنیدم صدای ناله عمه


در آن زمان که جدا گشنت راس باب شهیدم


زناتوانی خود در زمان حمله به خیمه


عرق شدم،زخجالت به روی خاک چکیدم


به شام روز دهم در میان خیمه  ی سوزان


نماز خوف بخواندم زخوف خصم پلیدم


به روی ناقه عریان فتاده در غل وزتجیر


نخست طعم اسارت ،به عمر خویش چشیدم


چه روزهای تباهی به شام قسمت ما شد


که من زمانه سختی چو آن زمانه ندیدم


هر آنچه سختی دوران هر آنچه آمده بر سر


چو بوده در ره یزدان به جان خویش خریدم


شاعر:اسماعیل تقوایی


                          این نیز بگذرد.....
يکشنبه 2/9/1393 - 12:47 - 0 تشکر 691003


دلسروده ای برای حضرت رقیه


******************************


خوابیده تو خرابه ،یه دختر صغیره
خواب بابا رو دیده،بهونه شو می گیره
با تاله های غمبار،می ریزه اشک هجرون
اگه نبینه بابا ،شاید یه وقت بمیره
عمه بغل می گیره،رقیه ی یتیمو
یتیمی که به دست،دشمن دین اسیره
اما آروم نمیشه،دختر ک سه ساله
دختری که به زهرا،شبیهه ونظیره
یزیدی ها شنیدن،صدای گریه هاشو
فرستادن براش سر،شاید آروم بگیره
سر بابارو برداشت،چسبوند بروی سینه
دختر برای بابا،داره زبون می گیره
کجا بودی بابا جون،تنها گذاشتی مارو
یه وقت نگفتی دختر،از غم تو می میره
بابا ببین رقیه ت ،با اینکه هست سه ساله
سفید شده موهاشو،انگاری پیره پیره
یادش بخیربابا جون،عموی خوبم عباس
رفته وباغ عمرم،مثال یک کویره
اسم تو رو باباجون،هروقت زبون میارم
جواب من یه سیلی ،از دشمن حقیره
بشم فدای راس ،منور تو بابا
امشب خرابه از تو ،حسابی نور می گیره
حالا که اومدی تو،منو ببر به همرات
هجرون تو عزیزم،به قلب من یه تیره
یه وقت دیدن رقیه،ساکت وبی زبون شد
گفتن خدارو شکری،رفته خواب این صغیره
زینب اومدکنارش،صداش زد اما افسوس


تو بدنش جون نبود ،دخنرک اسیره


شاعر :اسماعیل تقوایی


                          این نیز بگذرد.....
دوشنبه 3/9/1393 - 11:46 - 0 تشکر 691004


سلام


چند بیتی در رابطه با یک بسیجی واقعی..


انشاا...همه بسیجیان بتوانند متخلق به این اوصاف گردند




بسیجی با خدا واهل دین است


بسیجی اهل اخلاص ویقین است




بسیجی یادگاری از خمینی ست


رسول انقلابی راستین است




بسیجی با بصیرت با مرام است


سپاهی خاتم واو چون نگین است




بسیجی تکیه بر اخلاق دارد


نمونه در میان مومنین است




بسیجی عاشق مولا حسین است


شهادت از برایش انگبین است




بسیجی هست اهل جانفشانی


به فرق خصم گرزی آتشین است




بسیجی رهبرش را دوست دارد


ولایت را حبیبی بهترین است




بسیجی مردمان را دوست دارد


لبش خندان ومردم را امین است




بسیجی حرف وکردارش یکسان


همیشه مستحق آفرین است




بسیجی منتظر بهر ظهور است


فدائی امام آخرین است




شاعر: اسماعیل تقوایی

                          این نیز بگذرد.....
جمعه 7/9/1393 - 12:3 - 0 تشکر 691021

همین هم بسیار جالب است. و پر معنی.

شعــــــر گر خـــواهی بگــــوئی با خرد
اول کارت یقین عشق ولایت می سزد
 از خدا توفیق خواه  و شعر های ناب گو
همچوحافظ گو که شعرش هوش آدم می برد
فی البداهه: منصور مقدم 7/9/1393

شنبه 8/9/1393 - 13:58 - 0 تشکر 691025


 سلام


با عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت باب الحوائج،عبد صالح خدا،حضرت امام موسی کاظم (ع)به همه شیعیان جهان ،دلسروده زیر تقدیم می شود:



شیعه شادی بنما هفت صفر آمده است


شجر پاک ولا باز به بر آمده است


ششمین ماه ولا حضرت صادق(ع) شاد است


شکر حق گوید ودیدار پسر آمده است


بعد دیدار پسر گفت به یاران حضرت


شاد باشید که اشرف به بشر آمده است


خانه ی حضرت صادق شلوغست سه روز


چون زاطعام در آن خانه خبر آمده است


آمده حضرت موسای به کاظم معروف


بهر شیرین شدن غیض شکر آمده است


اهل حاجات بده مژده که غم زائل شد


شادمان جمله ی حاجات که در آمده است


نهمین گوهر عصمت و امام هفتم


صالحان را بنگر نیک که سر آمده است


آمده آنکه شود حبس یه زندان بلا


در ره حق به پذیرفت خطر آمده است


گوی تبریک در این روز به مولا مهدی


آخرین ماه که غائب زنظر آمده است


شاعر :اسماعیل تقوایی


                          این نیز بگذرد.....
شنبه 15/9/1393 - 15:18 - 0 تشکر 691032


سلام


به مناسبت اربعین حسینی:



برخیز وببین که خواهرت آمده است


با حال نزار خود برت آمده است


بعد از تو نصیب شد اسارت ،غارت


غارت زده یار مضطرت آمده است


چل روز زهجرتم گذشته ست حسین


رنجیده وخسته هاجرت آمده است


زینب شده موسپید وقدش چو کمان


انگار دوباره مادرت آمده است


بیچاره رباب اشک خون می ریزد


یادش گل پاره حنجرت آمده است


هر طفل تو نغمه ی عمو می خواند


یادش یل وشیر لشگرت آمده است


هجران سر وپیکر تو آخر شد


بر دیدن پیکرت سرت آمده است


جامانده سه ساله دخترت در شام است


زین روی خجول خواهرت آمده است


شاعر:اسماعیل تقوایی


                          این نیز بگذرد.....
يکشنبه 16/9/1393 - 13:1 - 0 تشکر 691034

دلا آهنگ غم سر کن که روز اربعین آمد
به یادم روز عاشورا وقتل شاه دین آمد
رسیده کاروان غم به دشت کربلا امروز
به دیدار برادر خواهری زار وغمین آمد
چهل روز است زینب داغهایی را به دل دارد
به دشت کربلا باقلب خون وآتشین آمد
اسارتها کشیده ،کوفه وشام بلا دیده
در این مدت بر او غم از یسار واز یمین آمد
چهل روز است بر نی دیده سرهای شهیدان را
کنار قتلگه در یاد او شمر لعین آمد
بروی تربت پاک حسینش زار می گرید
ازین حالت مصیبت بر زمان وبر زمین آمد
برادر خیز وبنگر موسفید وقدکمان گشتم
به میزان چهل سالی شکن ها بر جبین آمد
بگو تا اصغرت خیزد ربابت شیر آورده
بروی قبر طفلش با نواهای حزین آمد
ببخشا ای برادر دخترت در شام جامانده
ازین رو خواهر زارت به حال شرمگین آمد
شاعر:اسماعیل تقوایی

                          این نیز بگذرد.....
دوشنبه 24/9/1393 - 13:22 - 0 تشکر 691049

 سلام


چند روز دیگر رحلت جانگداز رسول اکرم(ص)است.شعری به این مناسبت تقدیم می گردد:


پدری محتضر به بستر خویش
دخترش زار ودیده گریان است
مادر این پدر بود دختر
بهر او یار بهتر از جان است
سالیانی است باغ زندگیش
با گل فاطمه (س)گلستان است
سخت باشد به باور زهرا(س
عمر بابا ی او به پایان است
ذکر امن یجیب می خواند
اشک می ریزد وپریشان است
بر شفای پدر دو دست دعاش
رو به عرش خدای سبحان است
لیک تقدیر رفتن باباست
این زاوضاع او نمایان است
زین جهان میرود رسولی که
صاحب مصحفی چو قرآن است
می رود آن پیمبری که به حق
رحمت بی بدیل دوران است
آن رسولی که آخر رسل است
بر مسلمان همیشه میزان است
آخرین لحظه باشد وسراو
روی زانوی شاه مردان است
شاه مردان علی چو ن هارون
وپیمبر چو پور عمران است
گرم نجوا شدند در آندم
دیده ی هر دو اشکباران است
دید پیغمبر خدا،زهرا(س
سخت بر سر زنان ونالان است
گفت با دخترش نزدیک آی
موردی گویمت که پنهان است
گوش دختر پدر چه می گوید
ای عجب فاطمه چه خندان است
گفت زاری تو کم نما جانا
زود هجران ما به پایان است
بعد من بر تو سخت می گیرند
دشمن تو جنود شیطان است
در بیت تو را زنند آتش
جمله بشکسته هر نمکدان است
پهلویت زخم ضرب در گردد
نخل عمرت اسیر طوفان است
پیش من آیی وزبعد تو
مرتضی بیقرار وحیران است



شاعر:اسماعیل تقوایی

                          این نیز بگذرد.....
چهارشنبه 26/9/1393 - 13:12 - 0 تشکر 691052

 سلام


کم کم به روزشهادت آقا امام حسن مجتبی(ع) نزدیک می شویم..شعری در رثای آن حضرت تقدیم می شود:


تا زهر هلاهل به حسن(ع) کارگر افتاد
گویی به تمام جگر او شرر افتاد
بالا چوبیاورد به تشتی همه ی زهر
ای وای که خون جگرش در نظر افتاد
زینب چو به احوال برادر نگه انداخت
نالید وزاو اشک روان از بصر افتاد
آنگاه که روحش زبدن رفت حسین(ع)گفت
برخیز برادر که خلل در کمر افتاد
اطفال صغیرش همه نالان وغمینند
قاسم به فغان بر روی نعش پدر افتاد
بردند که دفنش کنند خانه ی جدش
از تیر عدو بر بدن او اثر افتاد
گردید کفن سرخ زخون بدن او
گویی به شفق چهره ی قرص قمر افتاد
از ماتم خونین حسن (ع)شاه کریمان
در جنت حق مادر او خونجگر افتاد
شاعر:اسماعیل تقوایی

                          این نیز بگذرد.....
چهارشنبه 26/9/1393 - 13:14 - 0 تشکر 691053

مولا رضا آید زیک مهمانی شوم
مهمان شده از سوی مهماندار مسموم
بر سرکشیده او عبایش را که یعنی
پایان عمر پربهایش هست محتوم
گشته غریب واز وطن دور است مولا
باشد زدیدار عیال خویش محروم
درحجره روی خاک ،مولای غریبان
پیچد زسوز درد ،آن آقای مظلوم
بر روی حاک افتاده با چشمان گریان
یاد آورد آن کوچه وزهرای (س)معصوم
سوز عطش دارد ومی آید به یادش
کرببلا و اصغر از آب محروم
گوید جواد من کجایی پیش من آی
مگذار تنها ماند این بابای مغموم
اینجا پسر آمد به استمداد بابا
در کربلا عکس عمل بوده ست مرسوم
سر روی زانوی پسر بنهاد وجان داد
دیباچه ی عمر شریفش گشت مختوم
شاعر :اسماعیل تقوایی

                          این نیز بگذرد.....
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.