هوالمحبوب
سلام
با مشورت كردن با افراد عاقل و آزموده می توان از نتایج گرانبهای تجربیات آنها استفاده نمود.كسانی كه در كارهای مهم با دیگران مشورت می نمایند كمتر دچار لغزش و ندامت می شوند.لیكن با هركسی هم نمی توان مشورت كرد.با افرادی باید مشورت كرد كه اولاً عاقل و چیز فهم باشند.زیرا افراد جاهل و ناآزموده نمی توانند مصالح واقعی را درك كنند تا در اختیار مشورت كننده قرار دهند.ثانیاً دیندار باشد،زیرا به افراد بی دین نمی توان اعتماد كرد.بعلاوه مصالح را از دیدگاه دین نمی سنجند و ممكن است مشورت كننده را به پرتگاه ضد دین و ضد اخلاق هدایت نمایند.
ثالثاً اینكه دوست و خیر خواه انسان باشد،زیرا اگر دوستی و خیرخواهی او به اثبات نرسد نمی توان به نظرهای او اعتماد كرد، و ممكن است مشورت كننده را گمراه سازد، و اسرارش را منتشر سازد.
حضرت صادق علیه السلام می فرماید:«در مورد مشورت چهار شرط را باید رعایت كرد و الاً ضرر آن از منفعتش زیادتر خواهد بود:اول اینكه طرف مشورت عاقل باشد،دوم اینكه آزاده و دیندار باشد،سوم اینكه دوست و برادر باشد.چهارم اینكه تمام اطلاعات خودت را در اختیارش بگذاری بطوری كه اطلاعات او به مقدار اطلاعات تو باشدو راز ترا مخفی بدراد.زیرا اگر عاقل بود از مشورت با او می توانی استفاده كنی و اگر آزاده و دیندار بود در خیراندیشی برای تو جدیت خواهد كرد،و اگر دوست و برادر بود اسرار ترا پنهان خواهد كرد.و اگر تمام اطلاعات خودت را در اختیارش قرار دادی بهتر می تواند مورد مشاوره قرار گیرد و مصالح ترا بازگو كند
.»
در احادیث نیز درباره مشورت سفارش شده است.از باب نمونه:به رسول خدا صلّی الله علیه و آله گفته شد:احتیاط در چیست؟فرمود:مشورت كردن با صاحب نظران و پیروی از آنها.
در وصیتهای پیامبر به حضرت علی (ع) چنین آمده:هیچ پشتیبانی استوارتر از مشورت نیست و هیچ عقلی مانند عاقبت اندیشی نمی باشد.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:«مشورت با شخص عاقل و خیرخواه موجب بركت و هدایت خواهد شد و توفیقی است از جانب خداوند متعال.پس هنگامی كه شخصی عاقل و خیرخواه در مورد مشورت ترا راهنمایی كرد مواظب باش برخلاف نظرش عمل نكنی كه اسباب هلاكت خواهد شد
.» اجازه بدید یه سوال همین جا مطرح کنم:
چرا گاهی اوقات با دلایل موجه ، مستدل و محکم باز هم با عناد و سر کشی از پذیرش نظر درست سرپیچی می کنیم؟؟؟؟....همین اخیرا یکی از دوستان عملی انجام داده بودند که از نظر من بسیار اشتباه بود ،من با احادیث و کمی هم دلایل سعی کردم متذکر بشم که کارشون اصلا درست نیست. اما ایشون گرچه گفتند خودشون می دونند باز هم با چند تا حرف واقعا بی مورد نپذیرفتند که باید تغییر رویه بدن....حقیقتا چه باید کرد؟
در ضمن از دوستان عزیز هم می خوام در صورت امکان منبع حدیث رو هم بنویسند.