تبیان، دستیار زندگی

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است

***********************************

سلام 

  امروز که داشتم میومدم خونه تو اتوبوس یه موضوعی نظرم رو جلب کرد
در واقع یه آدم...این آدم موضوعی رو یاد من انداخت که همیشه باهاش مشکل داشتم...موضوعی که همیشه آزارم میداد
همیشه تو خیابون اشک منو در میاورد...اونم وضعیت بد اقتصادی قشر کارگر هست
یه موضوعی که همیشه ناراحتم میکرد این بود که چرا اینقدر تفاوت هست بین یه کارگر و بقیه مردم
چرا باید کسایی که بیشترین زحمت رو میکشن کمترین درآمد رو داشته باشن
باید بدترین وضع رو داشته باشن؟؟؟ امروز وقتی اون جوون کارگر رو دیدم دلم خیلی گرفت
داشتم به این فکر میکردم که اینی که اینقدر کار میکنه چقدر در میاره؟؟
میتونه واقعا با اون یه خانواده رو اداره کنه؟؟به این فکر میکردم که چرا باید این همه تفاوت باشه بین آدمها...
یکی قیمت یه عینک افتابیش یه ساعتش بیشتر از همه زندگی این جوون و خاندانشه!یکی هم اینجوری مثل این جوون
این مسئله همیشه از وقتی خودمو شناختم ازارم میداد...مگه عدل تو اسلام نیست؟؟مگه ماها مسلمون نیستیم؟؟پس کو عدل؟؟
تو این زمینه کو عدل؟؟این عدالته که یه جوون از قشر مرفه حتی ندونه آدمی هست تو همین ایران که در آمد ماهیانه اش به زور 100 هزار تومنه؟؟
این عدالته یکی به خاطر صدهزار تومن تو زندون باشه...بچه هاش و خانوادش بی سرپرست بمونن؟؟
پس کو عدل؟؟؟؟چرا من هیچ رقمه نمیتونم تو این یه مورد خودمو توجیه کنم؟
یه روز این مسئله رو با برادرم در میون گذاشتم میدونید چی گفت؟؟گفت میخواستن درس بخونن زحمت بکشن تا الان راحت باشن
نهایت بی انصافی!!چرا هیچ کس فکر نمیکنه که اون جوون ممکنه هزار و یک مشکل داشته باشه...پدر داره؟؟ چند ساله خرج خانواده شو میده؟؟
اون جوون امیدی داره؟؟ به زندگیش...به آیندش  
در حق اون جوون نامردی نشده؟؟ ظلم نشده؟؟ این عدالته که من تو ناز و نعمت باشم و بزرگ ترین غصه زندگیم این باشه که فردا شب تو فلان مهمونی چی بپوشم؟؟ و یه دختر هم سن و سال من  
برای تامین  مخارج خانوادش تن به هر ذلتی بده...
به خدا عدلی نیست...اگه عدل هست چرا این همه تفاوت؟؟؟
چرا یکی عرش و یکی فرش؟؟؟
چراهام جوابی دارن؟؟ من که به هیچ جوابی نمیرسم...
البته اینم بگم میدونم خدا عادله و یه جوری یه جایی حقشون رو بهشون میده اما وقتی خودمو میذارم جای اون جوون
دلم میخواد منم لااقل یه نمه راحت تر زندگی میکردم...لااقل وقتی میخواستم با دختر مورد علاقم ازدواج کنم از پیش جوابو نمیدونستم...
...اونا حق تفریح ندارن...اونا حق عاشق شدن ندارن...اونا هیچ حقی ندارن
اونا حق زندگی  ندارن
وااای دارم رسما دیوونه میشم...آخه چرا باید یکی اینجوری باشه و یکی اونجوری؟؟
یکی به چراهای من جواب بده...
اللهم عجل لولیک الفرج...

.....................................

یلدای عشق 

یا علی از تو مدد

سلام 

به زودی بشریت خواهد فهمید که عدالت تشنه یک معصوم هست...که چنین انسانی وجود دارد و آدمها دوست ندارند ازش استفاده کنند حتی به خونش هم تشنه هستند باعث شده ظهور نکنند.

من میگم ما آدمها از عدالت خوشمون نمیاد وگرنه الان وضعمون این نبود.

شاید الان همه بگند نهههه من عدالت رو دوست دارم اما عدالت یعنی قرار گرفتن حق در جای خودش...که اگه اینطور بشه آدمهای زیادی در جامعه خودمون شمشیر دشمنی میکشند.

تنها کاری که از دست ما برمیاد اینه که تلاش کنیم تا به یه جایی برسیم تا اونوقت بتونیم از حق دفاع کنیم.

یه چیز هم به اونهایی که نا عدالتی رو میبینند و زورشون هم میرسه اما فقط نگاه میکنند بگم :فردا باید پاسخگو باشند.

.........

این بحث رو هم میشه یه طور دیگه نگاه کرد:

چرا خدا یکی رو اونهمه بهش میده وچرا به یکی در حد زنده موندن روزی میده؟

در قرآن جوابش اومده...برید بخونید.

یا علی

سلام .

همونطور که از موضوع بحث مشخصه (( عدل علی )) نه عدل غیر علی !!

پس ما نباید توقع داشته باشیم تو زمانی که از وجود نازنین

 امام معصوم به صورت ظاهر محرومیم عدل علی را هم برققرار شده ببینیم

در ضمن به هیچ کس هم به جز خود آن امامان معصوم نمیشه دل خوش کرد

که در حال حاضر وجود نازنین حجه ابن الحسن (عج) هستن

انشالله با وجود بابرکتش همه چیز مشخص میشه

فعلا یاعلی

هوالمحبوب

سلام

با دیدن تاپیکت فقط یه جمله به ذهنم رسید:

جهان در انتظار عدالت است و عدالت در انتظار مهدی(عج)

این ما هستیم که به خودمون رحم نمی کنیم....چنان فریفته شدیم که خودخواهی به معنای تام کورمون کرده.

پرداختن هزاران اسکناس برای خریدن وسایل تجملی برامون اسونه اما اگه صدقه روزانمون از صد تومن بشه هزارتومن دیگه فکر می کنیم کولاک کردیم....

اما خدایی هم هست...اونا هم خدایی دارن و خدا روزیشونو تضمین کرده...

یه روزی ....یه جایی...یه جوری...یه کسی....

صبر داشته باش....

سلام... سلام به این همه دلهای پاک و قشنگ...
اول فکر نمیکردم اینطوری باشه که هست؛ تاپیک رو میگم... اما هست...
وقتی خوندم یه حالی شدم. دلم سرگیجه گرفت... نه! دلم برای اون جوون نسوخت! دلم حالی بحالی شد چون و چشم دلهای پاک رو حس کرد... ادبی نکنیمش...
میدونی یلدا خانوم، من یه بار درباره عدل در اسلام (میشه گفت عدل الهی) با خواهرم گفتگوی کوچیکی داشتم. البته باخواهرم یه بار بود، با خیلی از دوستام هم این بحث رو کردم. میدونی به چه نتیجه ای رسیدم؟... اینکه اسلام حق داره که گفته یک قاضی نمیتونه زن باشه! قصد بی احترامی ندارم اما واقعیته... بیشتر شما خانومها احساساتتون بهتون غلبه داره و قدری تفکراتتون رو تحت الشعاع قرار داده. و این بین هستن کسایی مثل شما که احساساتشون پاکتر از بقیه است...
از این بحث هم بیایم بیرون و بریم سر واقعیات ماجراها...
من با برادرت موافقم، البته نه به اون رکی و خشکی... یه چیزی رو برادرانه میگم، غصه چیزهایی رو که نمیدونی نخور. ما انسانها عالم به غیب نیستیم و نمیدونیم که چه چیزهایی پشت پرده است؛ عادت داریم فیلمها و سریالهایی رو ببینیم که توش پر از اتفاقهایی هست که توی زندگی هامون نیافتاده و داستانهایی رو بخونیم که فکر میکنیم اگه جای نقش اولش بودیم خرد میشدیم و دووم نمیاوردیم. و جالبتر اینکه تنها در صورتی به تماشا و یا خوندنشون میشینیم که آخرش خوب خوب تموم بشه وگرنه اون داستان جزو مزخرف ترینهای عمرمون میشه... (لااقل اکثریتمون اینجورین)... چرا نمیشینیم و داستانهای واقعی رو تماشا نمیکنیم. مثلا شجاع دل رو دیدی و یا از اون قشنگتر آهنگ برنادت و یا از ایرانی ها به همین سادگی رو(؟) اینها آخرشون بدبد نیست اما به واقعیات زندگی نزدیکترن...
من با این یه خورده واقع بینی ای که دارم، بعد مدتها فکر کردن (چندین سال) به این نتیجه رسیدم که اینکه یکی پولداره و دیگری فقیر، این عین عدالته... ممکنه مضحک بیاد اما واقعیته. من معتقدم که عدالت حضرت علی-علیه السلام- اگه خدا مثل بقیه انسانها با ایشون رفتار میکرد، اون هم عدالت واقعی نمیشد. عدالت کار کسی جز خدا نمیتونه برپاش کنه...
این عین عدالته وقتیکه که خدا به هرکس اون چیزی رو میده که میخواد. این عدالت نیست که خدا برای همه به مقدار نیازشون و خواست خودشون وسیله داده تا همشون به یه مقصد برسن؟...اونیکه پولش بیشتره کار و مشغله اش هم بیشتره و اونیکه بی پوله، خوابش نازتر و راحتتره. اینطور ببین وضعیت این دو آدم رو، که پولداره باید جون بکنه اما کارگره وجدان راحت داره. غنیه از صبحش شبش معلوم نیست اما کارگره شبش زنگیش مثل روز روشنه. اونیکه داره برنامه ریزی سالانه میخواد اما اونیکه نداره برای هرروزش همون صبحش برنامه هاش رو میچینه. اونیکه پولداره دچار روزمرگیه اما فقیره بعد از عرق ریختن هاش شادیه. اونیکه پولش بیشتره وضیفش پیش خدا سنگینتره و مسیره عبورش تنگتر، اما اونیکه نداره با یه بار سبک تویه یه بزرگراهه که فقط یه خورده ناهمواره... نمیدونی چه حالی میده وقتی از سر کار خسته و کوفته میرسی حتی بزور میتونی غذات رو بخوری و خوابت میبره. نمیدونی چه حالی داره وقتی که خوابیدی جز رویای صادقه و شادی نبینی. نمیدونی که چه حس و حالی داره وقتی تو زحمت میکشی تا یکی دیگه زندگیش روبراه بشه. نمیدونی. شاید خیلی ها نفهمن ولی من همش رو به عینه دیدم و لمس کردم... در عوض نمیدونی چه ضدحالیه وقتی از صبح تا شب همه فعالیت جسمیت مربوط به انگشت شصت و اشاره که همراه مچت حرکت میکنن، و زبون چند مثقالی میشه. شاید ندونی چقدر اعصاب خورد کنه وقتی میای خونه و میبینی از حدود پونصدهزار تومنی که توی این ماه در آوردی، پنج تومنش کمه. فکر میکنم بدونی که بی خوابی چه زجری داره، اما فکر نمکینم که بدونی توی خواب روز گذشته رو مرور کردن و صبح که شد با کابوس امروز از خواب بپری چه عذابی داره. این رو احتمالا حس کردی، حس کردی اگر یه صبح امتحان خیلی سختی داشته باشی و شبش هم از نیمه گذشته اما هنوز لای جزوه ات رو باز نکردی تا بخونی، تا ساعت دو و سه میشینی اما بدتر میشه ولی بهتر نمیشه، بعد میری میخوابی و خوابت میشه یه چشم به هم زدن؛ اما حس نکردی اگر در هفته حداقل شش روزت اینجوری باشه. شاید قابل درک نباشه و شاید بعضیا بگن اگه بخاطر پول باشه به جون میخرن، اما میدونم که هنوز به سال نکشیده، از حرفشون برمیگردن، قبل از اینکه حتی پولی دست و بالشون رو بگیره... مهم اینه که من خودم رو درست کنم که تا حالا درست نشدم با این همه اتفاق اطرافم...
... فکر میکنم زیادی احساساتی شدم، ببخشید...باشه چشم، یه خورده جدیترش رو میگم...
این خوبه که دلت به فکر اغشار مختلف جامعه هم هست، چیزی که خیلی ها یواش یواش داره از یادشون میره؛ اما برادرانه میگم، ببین اما دلت بحال خودت و اطرافیانت بسوزه.
و یه چیز دیگه... کی گفته که حقوق کارگرها کمه. بنا به قانون خیلی از این کارگرها دستشون خیلی بهتر از تحصیلکردهها به دهنشون که هیچ، به بالای سرشون هم میرسه. اما مشکل اینه که اینها رو میبرن و به قول معروف به سرشون میریزن... به عنوان مثال حقوق پایه یه تحصیلکرده با مدرک فوق دیپلم مخابرات 185 تومنه (حداقل توی مشهد ما) در حالیکه توی نانوایی(آمار سنگکی رو دارم) به اون کارگری که نون میفروشه، اگه تازه وارد باشه و هنوز مورد اعتماد کامل نیست،150 تومن دارن میدن. بنظرت این عدالته اگه اون نیست؟؟؟...
یه سری از کارگرها که هیچ، چون علت کار زیادشون خودشونن و زیاده خواهیشون و یه سری چیزها که نمیشه گفت. ولی اون قسمت از کارگرهای بزرگواری که بالاجبار روزگار کارگر شدن بحثشون جداست. اما این هم هست که(بازهم بقول معروف) خدا برای اونها بیشتر میسازه، چه اینجا چه اونور...
میخواستم زودتر تمومش کنم و کوتاه بگم اما نتونستم جلوی خودم رو بگیرم. امیدوارم همش رو بخونین و اگر هم نشد بهتون حق میدم،خیلی پر چونگی کردم...
در ضمن، پرت و پلاهای من رو جدی نگیرین...
یاحق
مجتبی

به نام خدا

سلام یلدا جان می بینم كه حسابی آشفته شدی .. راستش چند هفته پیش من یه صحنه ای دیدم كه مثل فیلم بود .. یعنی حتما فیلم رو از رو اون ساخته بودن .. ساعت شنی درست اومد جلوی چشام .. پسر بچه ای كه دستش با اسید سوخته بود و گوشت اضافه آورده بود .. بچه های كار كه در ایستگاههای مترو منتظر همدیگه هستن .. با دیدن این صحنه ها حالم یه جوری شد .. منم خیلی سوال تو رو از خودم و بقیه پرسیدم .. اینا همش به خاطر اینه كه پول و ثروت اون كارگرها داره تو دست ثروتمندان می چرخه و هیچی نصیب صاحب خود ثروت نمیشه .. ولی قرار هم نیست كه همه توی كار اداری و درست و حسابی باشن ! یكی باید باشه كه خیابونا رو جارو كنه ، یكی باید باشه كه آجرها رو جابجا كنه ، یكی باید توی اداره به كارهای اداری مردم برسه .. مسئله اینه كه عدالت توسط خود آدما به خاطر طمع جاری نمیشه .. نباید منتظر موند تا منجی ظهور كنه ، در این صورت تكلیف منتظر چی میشه ؟ .. آیا نباید خودش هم باعث برپایی عدل بشه ؟ .. همین

به نام خدا

سلام

" امام علی علیه السلام در پاسخ به پرسش كه عدل چیست ؟ فرمود : عدل آن است كه خدا را متهم نكنی . " خطبه 470

بسم رب المهدی