• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 10202)
چهارشنبه 13/7/1390 - 6:59 -0 تشکر 372383
روشهای تقلب

 



گویند: «تقلب مفهومی‌است بس اساسی» به طوری که شاعر میگوید:

تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را

تاریخچه‌ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه‌ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه‌ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه‌ی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد. البته این تقلب با روش‌های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند‌های کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه‌ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود.

زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب‌های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می‌شود نام برد.

حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان می‌رسانیم:

روش های نوشتاری:

1- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و...

2- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و...

3- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و...

4- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ‌های مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین، دریچه‌ی آئورت و ...

روش های با کلاسی:

1- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی

2- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس

روش های جوادی:

1- خر نمودن یک فقره بچه خرخون

2- خم کردن سر به روی ورقه‌ی طرف به صورت تابلو.

3- روش بویایی:خودتان ماسک بزنین و یک بوی گند از خودتان در بکنین تا مراقب، جرات نزدیک شدن به شما را نکند.

4- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید.

توجه:

اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد

هر كس كه با زندگي ميسازد ميبازد. بازندگي نساز زندگي را بساز.
شنبه 17/10/1390 - 11:38 - 0 تشکر 413361

به این میگن تقلب!!

[تصویر: 11.jpg]

[تصویر: 22.jpg]

[تصویر: 33.jpg]

[تصویر: 44.jpg]

[تصویر: 55.jpg]

هر كس كه با زندگي ميسازد ميبازد. بازندگي نساز زندگي را بساز.
شنبه 17/10/1390 - 12:39 - 0 تشکر 413410

جالبه...اگه دقت کرده باشین همه ی تقلبا از جانب پسراست:))
خب برین درستون رو بخونید دیگه چرا تقلب؟؟؟؟

شنبه 17/10/1390 - 16:30 - 0 تشکر 413517

آخرین متدهای روز جهان در زمینه ی نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ی امتحان):
این چیزهایی که در برگه امتحان می نویسن و از بیماری مادر تا اینکه اگر این درس را نمره نیاورم مشروطم میشوم و ... هم،خیلی قدیمی شده و هم، حتی یک بچه ی 5 ساله باور نمیکند؛کمی نوآوری و خلاقیت داشته باشید.دیگر نیاز نیست شما با آن خط زیبای منحصر به فردتان یک صفحه ی آچار برایش از مشکلاتتان بگویید.
بهترین راه ها از زبان یک دانشجوی خلاق:

روشی پلید

یک درس ساده ای بود که من بنا به دلایلی نتوانسته بودم اصلا این درس را بخوانم و با ذهن کاملا خالی سر جلسه امتحان رفتم. نیم ساعتی نشستم و دیدم هیچکدام از این سوالات حتی برایم آشنا هم نیست. یک جمله در پایان برگه نوشتم و برگه را تحویل دادم:

«در اعتراض به تقلب گسترده ای که سر جلسه ی امتحان از سوی دیگر دانشجویان شاهد بودم از دادن این امتحان خودداری کرده و نمرهی صفر را به بیستِ با تقلب ترجیح میدهم.»
نمره ی الف کلاس را گرفتم! خدایا مرا ببخش.

**************
صم بکم عمى فهم لایعقلون

درس معارف بود. میدانستم موضوع درس چیست و مباحثش در چه زمینه ای است -با عرض خسته نباشید به خودم- اما جزئیات مطالب و محتوای درس را نمیدانستم. سوالات توزیع شد و باز هم دیدم سوالات کمی برایم ناآشناست. از مغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم. هر آنچه از کتاب دینی کلاس اول ابتدایی، خوانده بودیم که مثلا چگونه مواد غذایی در بدن مادر تبدیل به شیر میشود تا برهان نظم و علیت که در دبیرستان خوانده بودم. اما نقطه ی طلایی برگه این جمله بود:

«جناب استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی کنم اما شما با روش زیبای تدریس خود به ما یاد دادید که چگونه تنها به منابع اکتفا نکنیم. گفتید در دین عقل هم سهیم است و نباید«صم بکم عمى فهم لایعقلون» بود. پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی کپی نکنم بلکه از دانسته های خود بنویسم.»
بیست گرفتم! خدایا مرا ببخش.

***************
اگه مردی منو بنداز

با حساب خودم 13- 14 میشدم. اما این نمره برای من که عنوان شاگرد سومی!!! کلاس را یدک میکشیدم خیلی فجیع بود. استاد فوق العاده جدی و بداخلاق بود و چندان نمیشد طرفش رفت. یک جمله پایان برگه نوشتم:
«جناب استاد حضور در کلاس شما در این ترم برایم بسیار مغتنم و مفید بود. اگر ترم بعد با ما درس برمیدارید که هیچ، اگرنه بدون تعارف دوست دارم این درس را پاس نکنم تا ترم بعد هم استادم شما باشید.» 17! خدایا سه تا نقطه ...



کوله بارت را ببند

شاید ابن چند سحر فرصت آخر باشد

که به مقصد برسیم

بشناسیم خدا را

و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم...

شنبه 17/10/1390 - 17:1 - 0 تشکر 413525

samare93 گفته است :
[quote=samare93;707283;413410]جالبه...اگه دقت کرده باشین همه ی تقلبا از جانب پسراست:))
خب برین درستون رو بخونید دیگه چرا تقلب؟؟؟؟

چون اصولا دخترا توانایی این کارو ندارن.

يکشنبه 18/10/1390 - 1:37 - 0 تشکر 413833

ما توانایی داریم ولی بالقوه هست...دلمون نمی یاد توجاهای بی ارزش صرف کنیم....:))
ما همیشه صراط مستقیم میریم ولی شومااااها فی ضلال مبین هستین...:))هه هه هه

يکشنبه 18/10/1390 - 2:0 - 0 تشکر 413838

samare93 گفته است :
[quote=samare93;707283;413833]ما توانایی داریم ولی بالقوه هست...دلمون نمی یاد توجاهای بی ارزش صرف کنیم....:))
ما همیشه صراط مستقیم میریم ولی شومااااها فی ضلال مبین هستین...:))هه هه هه

سلام 

دست شما درد نکنه ...

چرا همه رو با یه چوب میزنید؟؟

يکشنبه 18/10/1390 - 17:28 - 0 تشکر 414133

سلام

این عکسو یکی از بچه های شبکه گذاشته بود. ازش خوشم اومد گذاشتمش اینجا

يکشنبه 18/10/1390 - 18:11 - 0 تشکر 414153

sobhan127 گفته است :
[quote=sobhan127;657359;414133]

سلام

این عکسو یکی از بچه های شبکه گذاشته بود. ازش خوشم اومد گذاشتمش اینجا

خیلی بامزه و نمکی بود.

مرسی.بیشتر مواقع همینجوری هست واقعن 

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

دوشنبه 19/10/1390 - 7:53 - 0 تشکر 414333

samare93 گفته است :
[quote=samare93;707283;413833]ما توانایی داریم ولی بالقوه هست...دلمون نمی یاد توجاهای بی ارزش صرف کنیم....:))
ما همیشه صراط مستقیم میریم ولی شومااااها فی ضلال مبین هستین...:))هه هه هه

بارک الله به شما که در صراط مستقیمی اخه شما به چه حقی در مورد ما قضاوت میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 

 

  

می دونی چرا آدم وقتی بزرگ می شه به جای مداد با خودکار می نویسه؟

                                                                    برای این که یاد بگیره هر اشتباهی پاک نمی شه.
دوشنبه 19/10/1390 - 15:5 - 0 تشکر 414465

alicool گفته است :

بارک الله به شما که در صراط مستقیمی اخه شما به چه حقی در مورد ما قضاوت میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

samare93 گفته است :
[quote=alicool;588388;414333]

[quote=samare93;707283;413833]ما توانایی داریم ولی بالقوه هست...دلمون نمی یاد توجاهای بی ارزش صرف کنیم....:))
ما همیشه صراط مستقیم میریم ولی شومااااها فی ضلال مبین هستین...:))هه هه هه


به حق چیزایی که می بینیم دیگه!!!!
چیزی را که عیان است چه حاجت به بیان است:)
حالا که بیانش کردم اشکالی داشته بید از نظر شوماااااااااااااا؟؟؟؟:)))

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.