• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 2612)
دوشنبه 21/6/1390 - 18:12 -0 تشکر 364988
نه!نمی خواهم شهید شوم

سلام و سلام و سلام و سلام و.....

خلاصه بگم...شاید به عنوان یک مهمون ناخونده در اینجا.

من واقعا نمی خوام شهید بشم...

به صورت کلی مذهبیم. محجبه...ولایتی...حتی سه بار هم با کاروان راهیان نور به مناطق جنگی جنوب رفته ام. جزو بهترین خاطرات زندگی ام بود... و به خیلی از شهیدان هم عشق می ورزم.

اما ...

نمی خوام شهید شوم...هفتاد سال!!!...چون کار دارم...خیلی خیلی کار دارم تو دنیا...

واقعا تمایل دارم عمری خیلی طولانی به من عطا بشه و آرزو دارم سراسرش رو خدمت کنم...

چرا شهادت؟ تا وقتی زندگی موثری می تونم داشته باشم و تمام عمر به اسلام و شیعه و انسانیت خدمت کنم چرا شهادت؟ می خوام یک عالم بزرگ...یک دانشمند بشم...یک متفکر که میلیونها نفر رو هدایت کنه...و انقدر برکت داشته باشه عمرم که بعد مرگ دنیا به گریه بشینه...

من واقعا راجع به شهید و شهادت  اطلاعات و مطالعات زیادی دارم خیلی هم عمیق...ولی نمی خوام دشمن منو شهید کنه...با اینکه والاترین مقامه...نمی خوام حذف فیزیکی بشم...

با اینکه شهید به وجه الله می رسه و همیشه زنده ست و در آغوش خدا...و خیلی با اینکه های دیگه...ولی

حالا حالاها ایکاش نه جنگی بشه و نه دروازه شهادتی باز! 

انشاءالله اگه توفیقش رو هم کسب کنم بعد هفتاد سال خدمت و زندگی گهربار...

تا وقتی توی این دنیا میشه هزاران بندگی کرد و برای خدا تمام زندگی رو وقف کرد...

من آرزو دارم زنده بمانم...

حالا حالاها................

--------------------------------------------

پ.ن: شاید نظرم بعدها عوض بشه. ولی خیلی راجع به این قضیه فکر کردم. فعلا همینه.

ویرایش1-سیر تحول فکری و روحی ام رو می نویسم تا دریابید از کجا به چنین تفکری رسیدم:

یادمه بار اول در 16 سالگی(دوم دبیرستان) همراه راهیان نور و مدرسه رفتیم مناطق. این اولین بار شد سراسر شور و حال و شیدایی. واقعا از خود
بیخود شدم.(اگه رفته باشید می فهمید چی میگم) خلاصه تب شهید و شهادت ما رو گرفت. گمون میگنم این سال شور بر شعورم غلبه داشت. برگشتیم و از

برکات این سفر محجبه شدنم، نماز اول وقت و ترک بزرگترین گناه شخصیم بود.و البته شیفتگی به همه ی شهدا و خصوصا چند فرمانده خاص. که تا حالا

هم باقی مونده خدارو شکر.

دومین بار درست یک سال بعد بود(سوم دبرستان) با همان کاروان و دوستان. این بار هم عاشقانه بود نه در همان شدت. اما حسابی تنور فکری ام داغ

شده بود و با  دوستان  مباحثه می کردیم. سعی کردم خیلی عقلانی تر به دفاع مقدس و مباحث جهاد و شهادت نگاه کنم و به فکر برداشت هایی عملی تر

باشم.، کمتر گریه کنم و هنگام بازگشت به جای خیلی ها که ماتم زده بودند ازاینکه این سفر هم به اتمام رسیده، شادی عمیقی حس می کردم. می خواستم

دیگر جوگیر نباشم و در تهران رویه معقولی در پیش بگیرم که منطبق با آرمان های شهدا باشه...
برکات این سفر شد وقتی دو سه  ماه بعد در بهار 88 کلید فتنه زده شد با هشیاری تمام مسائل رو تحلیل می کردیم و خداروشکر هر چه پیش آمد از قبل

پیشبینی کرده بودم. این بود که به لطف خدا راه رو در مسائل سیاسی گم نکردم.

و اما بار سوم بهمن89(سال اول دانشگاه) اینبار هم با راهیان نور...نمی دانم چه برسرم آمده بود که خیلی درگیر شور و احساسات نشدم هیچ، نتیجه ی

تفکراتم به غم خاصی مبدل شد، بخاطر آن همه شهید جوان پرپر شده و بزرگمردانی که خون داده بودند و امروز جامعه ما چقدر خوب(!) جواب خونهایشان را ... میداد...

خلاصه جای خالی همه ی آن مردان خدا بدجور در قلبم سنگینی می کرد.
 دیگر داشتم به این نتیجه می رسیدم که بس است هرچقدر خون داده ایم و زجر کشیده ایم و بس است همه ی مظلومیت های جامعه و مکتب ما
گفتم دیگر مسئولیتمان شهیدپرستی نیست. رهبر عزیزمان چقدر به نیاز علمی و فنی کشور تاکید دارد؟ امروز جهاد ما چیست؟
در همان بهمن با اتوبوس می رفتیم تشییع جنازه دانشجوی شهید ژاله صانع...به دوستانم گفتم:
نه، من تا کارخیلی خیلی بزرگی در این دنیا انجام ندهم، نمی خواهم حتی(!) شهید شوم.شاید بعد هفتاد سال اگر خدا توفیق دهد اما فعلا کارهای زیادی در پیش است. دوستانم حرفم را عجیب یافتند!
---------
گفتم دیگر آرمان من این باشد: انتقام از خون همه ی شهدایی که داده ایم. انتقام از هرچه ضربه که مستکبران و طاغوتیان دنیا برپیکر میهن و مکتب ما زده اند...

امام مهدی(عج) زنده است تا منتقم خون حسین ...تا برپاکننده ی همه ی آرمان های محقق نشده ی ایدئولوژی اسلام باشد
رهبر ما به خواست خدا هنوز زنده است. ما واقعا در نمازهایمان شهادت ایشان را خواستاریم یا عمر طولانی و سلامتی؟
آری امام ما، حضرت خامنه ای بوی شهادت می دهد، سینه اش را برای شهادت آمده فرموده و شوق وصال دارد...اما همه می دانیم که چقدر حضور

فیزیکی ایشان بین ما لازم و حیاتی است...که اگر بروند...خدا به داد انقلابمان رسد! که اگر رفته بودند در6 شهریور60...:(

خود ایشان به یقین اینها را بهتر درک می کنند...که اگر صبر و ایثارشان نبود...فداییان و بسیجیان نبودند...شک نکنید تا حالا از جام شهادت سرمست شده بودند.

این مثالی بود تا بهتر درکم کنید.

 

 

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


دوشنبه 28/6/1390 - 11:27 - 0 تشکر 367430


به نام خدا
سلام
میلادی گرامی حدیث زیبایی بیان کردند
خداوند عالم با عمل رو خیلی دوست داره پس اگر یک عالم به مقام رفییع شهادت نائل بشه انوقت چی میشه
خدایا مارا عالم با عمل قرار بده عمل خیلی مهمه

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

دوشنبه 28/6/1390 - 12:51 - 0 تشکر 367495

goolha گفته است :
[quote=goolha;394803;367430]
به نام خدا
سلام
میلادی گرامی حدیث زیبایی بیان کردند
خداوند عالم با عمل رو خیلی دوست داره پس اگر یک عالم به مقام رفییع شهادت نائل بشه انوقت چی میشه
خدایا مارا عالم با عمل قرار بده عمل خیلی مهمه

سلام و مرحبا
بله. اصل عالم عامل شدن است. به قول ملاصدرا اساسا هدف حکمت نظری رسیدن به حکمت عملی است و بدون آن حتی اگر منتهای حکمت باشد ناقص خواهد بود.

بله. بمیرم برای شهید چمران...که دانشمند بودند. در هر دو حوزه... افسوس از جنگی که به ایشون و امثال ایشون مهلت نداد از علم عظیمشان به نحو کامل سود برسانند...که از یک دانشمند فعال به رزمنده ی فعالی مبدل شدند که باید به پدافند عامل می اندیشید نه غیر عامل...افسوس


بمیرم برای همه ی شهدای بزرگ از صدر تا امروز...برای امام حسین با آن سینه ی مملو از مهر و علم...مولی المتقین با آن بار سنگین دانش ابدی...امام هفتم و هشتم و نهم و دهم و یازدهم...که در جوانی دنیا را سیاهپوش کردند...

می دونید به نظر بنده خدا شهادت رو ابتدائا برا بنده اش نمی خواد. جامعه می خواد. وجامعه رقم می زنه که بهترین هایش رو از دست بده...جامعه ما...فلسفه ی ما.

جامعه ای که اجازه میده رضاخان پاپتی بیاد و ساواک رو راه اندازی کنه. جامعه ای که سبب روی کار اومدن ناصدرادین شاهها و مظفرالدین شاهها و فتحعلی شاه هاست. قجری های بی درایت و نهایتا ذلت و ذلت برای مسلم و اسلام. برای شهید شدن هر چه انسان حسابی است.

قبلا هم گفتم: شهدای ما شهید نشدند مگر بخاطر فقر علم و فرهنگ و فلسفه.

حالا ما هی شهادت پرستی کنیم!

شهادت رو بخوایم آره...ولی اول نباید یه فلسفه ی عالم پرور داشته باشیم یا خیر؟

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


دوشنبه 28/6/1390 - 12:59 - 0 تشکر 367498

بمیرم برای این جامعه و فلسفه اش...
که اجازه داد بعد 30 و اندی سال از انقلابش برخی از بهترین دانشمندان هسته ای اش را به شهادت برسانند...
که هنوز اسرائیل اگه بخواد دونه دونه از آدم حسابی های ما رو پرپر کنه...فکر نکنم دستش چندان بسته باشه.
بله. فلسفه ی ما حزب الله ی رو سامان داد که پدر صحاب صهیونیسم رو درآورد. ولی یه حزب الله کل اقتداره دنیای شیعه است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
افسوووووووس.

شهید چمران و امام موسی صدر حزب الله رو پایه گذاری کردند. چه کسی ماند که لشگر علمی رو پایه گذاری و ساماندهی کنه؟
با این همه فرار مغزها؟؟؟
آآآآآآآآآآآآآآآآاه!

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


دوشنبه 28/6/1390 - 15:38 - 0 تشکر 367607

سلام
کلا با همه موافقم. :))
یا علی

دوشنبه 28/6/1390 - 15:48 - 0 تشکر 367612

سلام

کلا این بالایی با همه موافقه :دیییی کلا ممنونیم از پاسخ جامعتون :))

************

helella16 عزیز، فعلا حوصله ی حرفیدن ندارم ولی بعد میام.. میگما اینقده حرص نخور نمی تونی فکر کنی ها...:).. من شاید یه گریزی به احادیث و روایات هم بزنم ببینم چه خبره.. یا تو نهج البلاغه هم... خداروشکر منابعی داریم برای رجوع

تابعد
حق یارت

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 29/6/1390 - 17:53 - 0 تشکر 368157

SOHA_1990 گفته است :
[quote=SOHA_1990;373781;367607]سلام
کلا با همه موافقم. :))
یا علی

سلام
ممنون.
اما از شما بیشتر انتظار داشتم.
این مثل زنگ زدن و فرار کردن می مونه!
:)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


سه شنبه 29/6/1390 - 17:56 - 0 تشکر 368159

dehkade2010 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;367612]سلام

کلا این بالایی با همه موافقه :دیییی کلا ممنونیم از پاسخ جامعتون :))

************

helella16 عزیز، فعلا حوصله ی حرفیدن ندارم ولی بعد میام.. میگما اینقده حرص نخور نمی تونی فکر کنی ها...:).. من شاید یه گریزی به احادیث و روایات هم بزنم ببینم چه خبره.. یا تو نهج البلاغه هم... خداروشکر منابعی داریم برای رجوع

تابعد
حق یارت

سلام
باشه عزیزم. فکر هم می کنم اما باید حرفام رو هم بزنم وگرنه غمباد میگیرم.
خوشحالم از حضورت موثرت
بازم بیا. :)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


سه شنبه 29/6/1390 - 17:59 - 0 تشکر 368160

vahidmiladi گفته است :
[quote=vahidmiladi;415987;367313]حدیث از امام صادق ع بود

سلام. مفید بود. ممنونم.

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


سه شنبه 29/6/1390 - 18:27 - 0 تشکر 368163

به نام خدا
سلام
فانه من مات منکم علی فراشه و هو علی معرفه حق ربه و حق رسوله و اهل بیته مات شهیدا و وقع اجره علی الله و استوجب ثواب مانوی من صالح عمله و قامت النیه مقام اصلاته لسیفهخطبه 190] .
ترجمه: آنکس از شما که در بستر خویش بمیرد ولی به طور شایسته معرفت خدا و پیامبر و اهل بیتش را داشته باشد شهید از دنیا رفته و اجر و پاداشش بر خداست و ثواب اعمال شایسته‏ای که قصد آن را داشته می‏برد و نیت او جانشین ضربات شمشیرش قرار می‏گیرد.
توضیح: از مراحل رسیدن به کمال و انسان نوری معرفت است بلکه بالاترین نیک بختیها و دستاوردها و بهترین نیکوئیها و برتریها کسب حکمت حقیقی الهی و تکمیل کردن نیروی نظری در راه تحصیل علوم حقیقی و معارف دینی است
اگر فردی عقل هیولانی خود را از طریق شناخت خدای تعالی آن چنان که شایسته اوست و شناخت ملک و ملکوت و شناخت فرستاده او و اهل‏بیت او که مشعلدار نورند و برای هدایت و کمال انسانهای هادی رنج حضور در طبیعت را متحمل شده‏اند کامل گرداند از زندان تاریکی‏ها و گمراهی به سوی بهشت سعادت و جوار ابدیت رهایی خواهد یافت
و با این علم به مقام الوهیت خواهد رسید. یعنی به صورت عالمی ربانی و فانی از ذات خویش و مستغرق در مشاهده جمال درخواهد آمد
در این صورت اگر از دنیا برود به مقصد رسیده است و اجر و پاداش او بر خداست و ثواب اعمال شایسته‏ای را که قصد نموده می‏برند،
قصد عروج از موطن قلب به حضور حق است و قصد صحیح، او را از تردد رها می‏سازد
و به دوری از اغراض فرامی‏خواند بنابراین نیتش برای جهاد و شمشیر زدن در راه حق جای ضربات شمشیرش را می‏گیرد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 29/6/1390 - 18:32 - 0 تشکر 368166

به نام خدا
سلام

عشق سرشار علی به شهادت‏

سال سوم هجرت کفار از مکه به سوی مدینه حرکت کردند، به این امید که مسلمانان را از بین ببرند و حکومت اسلامی را براندازند.
مسلمانان در کنار کوه احد (حدود یکفرسخی مدینه) جلو آنها را گرفتند و جنگ سختی بین سپاه اسلام و لشکر کفر، درگرفت.
در این جنگ شخص پیامبر (ص) و علی (ع) جزء رزمندگان بودند، مجاهدات علی (ع) در این جنگ در آخرین درجه‏ی ایثار و فداکاری قرار داشت. دشمن در اواخر جنگ، تمام نیروی خود را برای کشتن شخص پیامبر (ص) آماده کرده بود و علی (ع) چون صخره‏ای استوار و خلل‏ناپذیر در برابر دشمن قرار داشت و سپری به بلندای کوههای آسمانخراش، برای پیامبر (ص) بود.
در این جنگ، افراد برجسته‏ای از یاران پیامبر (ص)
شهد شهادت نوشیدند، علی (ع) با اینکه سراپا فداکاری بود و بدنش در این جنگ، شصت زخم برداشته بود، ولی با دیدن پیکرهای پاک شهیدانی همچون حمزه، مصعب، عبدالله بن جحش، حنظله و... عشق و شور سرشاری، وجودش را فراگرفته بود. عشق به شهادت و عشق پیوستن به یاران و لقای دوست.
هیجان زده و بی‏تاب شده، که چرا توفیق پرواز، همراه یارانی مخلص، نصیب او نشده است؟!.
پیامبر (ص)، این شور و هیجان را از سیمای ملکوتی علی (ع) دریافت، به علی (ع) روی نموده و فرمود:
ان ذلک لکذالک، فکیف صبرک اذا: «آنچه گفتم واقع می‏شود، ولی بگو بدانم صبر و استقامت تو چگونه است؟!».
امام علی (ع) عرض کرد: ای رسول خدا، لیس هذا من مواطن الصبر ولکن من مواطن البشری و الشکر: «اینجا جای صبر و استقامت نیست، بلکه جای بشارت و شکر است» (جای تسلیت نیست، بلکه جای تبریک است). [1] .
برگرفته از کتاب مسند علی ع ص136و137

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.