• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کتاب و کتابخوانی (بازدید: 4713)
دوشنبه 10/5/1390 - 16:33 -0 تشکر 346469
محبوب ترین شخصیت داستانی شما در کتابیهایی که خوانده اید کیست؟؟؟؟

سلام خدمت همه ی  دوستان کتابخوان و فعال.

تا به حال پیش آمده که در یک داستان کوتاه یا بلند، به شدت شیفته و عاشق یکی از شخصیت ها شوید؟

با اتفاقات تلخ و شیرینی که برایش می افتد بمیرید و زنده شوید؟

یا احیانا بر رنج و شکنجه و غم هایش اشک بریزید؟

یا نمی دانم...اصلا انقدر پاک و خوب (و خیلی خیلی خیلی خوب) باشد که به خاطر این تراکم معصومیت و پاک سرشتی، اشک هایتان جاری شود و...خدای من! آرزو کنید که شبیه او باشید؟

نه! مهم نیست این شخصیت  قهرمان داستان باشد یا نباشد، وجود خارجی داشته باشد یا کاملا خیالی باشد، بحث سر تأثیرگذاری فوق العاده است. اینکه شما او را هرگز فراموش نمی کنید!

بعضی از کاراکترها واقعا آنقدر جذاب و دوست داشتنی خلق می شوند که احساسات و عواطف شما رو به دلخواه نویسنده به اوج می رسانند. (خیلی هنره ها!!!!)

چطوره در اینجا یکی دو مورد از کاراکترهای محبوبتان (در داستان فارسی/غیر فارسی) معرفی کنید و چه بهتر که توضیحاتی در موردش بدهید و اینکه علت علاقه شما چیست؟چه چیزی در این شخصیت نظر شما را جلب کرده؟ در ضمن نام داستان یا کتاب و نویسنده فراموش نشود.

به زودی درباره شخصیت های محبوب خودم: شازده کوچولو، عمو تام در کلبه عمو تام، محمد دالان بهشت ، علی من او ، آنت جان شیفته ، ایوا در کلبه عمو تام ، حسن بادبادک باز ، پرستوی شاهزاده ی خوشبخت  و بسیاری دیگر خواهم نوشت.


 

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


چهارشنبه 13/7/1390 - 23:15 - 0 تشکر 372579

با نام خدا و سلام
من سالها پیش یه کتاب داستان خوندم به نام «راه و نیمراه »خیلی داستان جالبی داشت از «راه »بواسطه راستی و صداقتش بسیار خوشم میومد باورکنید تا الان هرسال این داستانرا با نامهای مختلف برای بچه ها تعریف کردم و بسیار هم دوست می دارن و ازم میخوان که دوباره و چندباره تعریف کنم ولی من از این کار طفره میرم

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

پنج شنبه 14/7/1390 - 2:2 - 0 تشکر 372606

helella16 گفته است :
[quote=helella16;399461;372561]سلام بر شما دوستی که تحت تاثیر  آواتار و امضای شما قرار گرفتم...:)...خیلی لطافت و ملاحت داره...:)...گمونم روحیه ی لطیف و سلیقه ملیحی نیز داشته باشین :)
شناسه(نام مستعارتون) تون یه کم آدم رو خیالاتی می کنه...خاصه...در عین ابهت داشتن لبخندناکه...حیرت انگیزه...برای من که تازگی دلنشینی داره:)
--------
از اینکه پاسخ دادید خیلی ممنونم:)
--------
متاسفانه نخوندم:( باید کتاب ارزشمندی باشه که بار سوم در حال خوندنش هستید...
منم دلم خواست:)
مدتی ست دوباره هوای هواداری یک قهرمان در سرم افتاده...
می خواهم باز هم عاشق شوم...

دوست خوبم، لینک دانلود کتاب حکایت زمستان هستش.. میتونی دانلود کنی:)

http://dehkadeasemani.persiangig.com/hekayate%20zemestan.pdf

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

پنج شنبه 17/9/1390 - 22:4 - 0 تشکر 398287

سلام
من وقتی هشت سالم بود عموم یه کتاب الیور توئیست بهم داد که خیلی خوشگل و بزرگ بود یادمه به خاطر اینکه روون بخونم و بفهمم سرو تهش چیه مجبور شدم چندین بار بخونمش و یادمه هر دفعه که به یه جاش میرسیدم متاثر میشدم و بغض میکردم.همون جا که قرعه به نام الیور میفته که ظرف غذاش رو بگیره جلوی مسول پروشگاه و تقاضای کمی غذای بیشتر کنه.
یه جاشم همیشه برام سوال بود . آخرش وقتی بزرگ شدم فهمیدم منظورش چی بود.
همون جا که مادر الیور در حال مرگ بود و دکتر نگاهی به دست زن میکنه ... زن حلقه ی ازدواج نداشت... دکتر آهی میکشه و میگه : آه ... همون داستان همیشگی ... این نوزاد رو به پرورشگاه ببرید..
بعدا فهمیدم منظورش از داستان همیشگی چی بوده !

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

پنج شنبه 17/9/1390 - 22:9 - 0 تشکر 398295

راستی من از اول راهنمایی باکتابهای هری پاتر آشنا شدم که البته اولین سالی بود که اومده بود. و من عاشق کتاب جی کی رولینگ شدم و یه هری پاتریست واقعی در حدی که تو مدرسه خودم هری پاتر بودم و دو تا دوست صمیمیم رون ویزلی و هرمیون گرنجر و همه ی بچه ها میومدن تا من یه شخصیت بشون بدم و کلا هممون با این کتاب زندگی میکردیم حتی یه نفر هم قبول کرده بود گربه ی داستان کج پا باشه و نقشش رو هم دوست داشت.

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

چهارشنبه 23/9/1390 - 18:6 - 0 تشکر 401414

dehkade2010 گفته است :

دوست خوبم، لینک دانلود کتاب حکایت زمستان هستش.. میتونی دانلود کنی:)

http://dehkadeasemani.persiangig.com/hekayate%20zemestan.pdf

helella16 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;372606]

[quote=helella16;399461;372561]سلام بر شما دوستی که تحت تاثیر  آواتار و امضای شما قرار گرفتم...:)...خیلی لطافت و ملاحت داره...:)...گمونم روحیه ی لطیف و سلیقه ملیحی نیز داشته باشین :)
شناسه(نام مستعارتون) تون یه کم آدم رو خیالاتی می کنه...خاصه...در عین ابهت داشتن لبخندناکه...حیرت انگیزه...برای من که تازگی دلنشینی داره:)
--------
از اینکه پاسخ دادید خیلی ممنونم:)
--------
متاسفانه نخوندم:( باید کتاب ارزشمندی باشه که بار سوم در حال خوندنش هستید...
منم دلم خواست:)
مدتی ست دوباره هوای هواداری یک قهرمان در سرم افتاده...
می خواهم باز هم عاشق شوم...


سلام دوست جونم...می دونستی چند ماه پیش میخواستم ازت بابت این لینک تشکر کنم؟؟؟؟
مسخره ست میخواستم اول کتابه رو بخونم بعد تشکر کنم!
الان میگم: بابت همه ی لطف هات ممنونم:)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


چهارشنبه 23/9/1390 - 18:9 - 0 تشکر 401418

modir_e_movafagh گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;398287]سلام
من وقتی هشت سالم بود عموم یه کتاب الیور توئیست بهم داد که خیلی خوشگل و بزرگ بود یادمه به خاطر اینکه روون بخونم و بفهمم سرو تهش چیه مجبور شدم چندین بار بخونمش و یادمه هر دفعه که به یه جاش میرسیدم متاثر میشدم و بغض میکردم.همون جا که قرعه به نام الیور میفته که ظرف غذاش رو بگیره جلوی مسول پروشگاه و تقاضای کمی غذای بیشتر کنه.
یه جاشم همیشه برام سوال بود . آخرش وقتی بزرگ شدم فهمیدم منظورش چی بود.
همون جا که مادر الیور در حال مرگ بود و دکتر نگاهی به دست زن میکنه ... زن حلقه ی ازدواج نداشت... دکتر آهی میکشه و میگه : آه ... همون داستان همیشگی ... این نوزاد رو به پرورشگاه ببرید..
بعدا فهمیدم منظورش از داستان همیشگی چی بوده !

سلام راضیه جانم...با این نام کاربری باکلاس سرشار از انژی مثبتت:)
چقدر خوشحالم کردی با این معرفی...از چارلز دیکنزه دیگه؟!:) توصیفت عالی بود با همین چند جمله فهمیدم کتاب سرشار از احساسات دردناک و لطیفه.....یکی از دوستام سخت طرفدار چارلز دیکنزه! من که یادم نمیاد چیزی ازش خونده باشم!!! نوبرم نه؟؟؟؟؟!!!!!!!
یه میلیون ممنون:)))

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


چهارشنبه 23/9/1390 - 18:13 - 0 تشکر 401420

modir_e_movafagh گفته است :
[quote=modir_e_movafagh;723339;398295]راستی من از اول راهنمایی باکتابهای هری پاتر آشنا شدم که البته اولین سالی بود که اومده بود. و من عاشق کتاب جی کی رولینگ شدم و یه هری پاتریست واقعی در حدی که تو مدرسه خودم هری پاتر بودم و دو تا دوست صمیمیم رون ویزلی و هرمیون گرنجر و همه ی بچه ها میومدن تا من یه شخصیت بشون بدم و کلا هممون با این کتاب زندگی میکردیم حتی یه نفر هم قبول کرده بود گربه ی داستان کج پا باشه و نقشش رو هم دوست داشت.

اوه یاد خاطرات خودم افتادم.!! میدونی خوبی هری پاتر این بود که از پنجم دبستان منو پرت کرد تو دنیای رمان های بلند اینچنینی...قوه ی تخلیم رو فعال کرد و...کلا منم عشق میکردم با داستاناش...واقعا لذت میبردم با قلم خانم رولینگ....
الان ایدولوژیم با کتاب زیاد جور نیست که مهم نیست....
از هری پاتر میشه خیلی ایده گرفت...
کتاباش رو تا مجموعه چهارم خوندم.....دبیرستانی که شدم ول کردم:)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


چهارشنبه 23/9/1390 - 19:31 - 0 تشکر 401457

helella16 گفته است :

سلام دوست جونم...می دونستی چند ماه پیش میخواستم ازت بابت این لینک تشکر کنم؟؟؟؟
مسخره ست میخواستم اول کتابه رو بخونم بعد تشکر کنم!
الان میگم: بابت همه ی لطف هات ممنونم:)
dehkade2010 گفته است :

دوست خوبم، لینک دانلود کتاب حکایت زمستان هستش.. میتونی دانلود کنی:)

http://dehkadeasemani.persiangig.com/hekayate%20zemestan.pdf

helella16 گفته است :
[quote=helella16;399461;401414][quote=dehkade2010;591792;372606]

[quote=helella16;399461;372561]سلام بر شما دوستی که تحت تاثیر  آواتار و امضای شما قرار گرفتم...:)...خیلی لطافت و ملاحت داره...:)...گمونم روحیه ی لطیف و سلیقه ملیحی نیز داشته باشین :)
شناسه(نام مستعارتون) تون یه کم آدم رو خیالاتی می کنه...خاصه...در عین ابهت داشتن لبخندناکه...حیرت انگیزه...برای من که تازگی دلنشینی داره:)
--------
از اینکه پاسخ دادید خیلی ممنونم:)
--------
متاسفانه نخوندم:( باید کتاب ارزشمندی باشه که بار سوم در حال خوندنش هستید...
منم دلم خواست:)
مدتی ست دوباره هوای هواداری یک قهرمان در سرم افتاده...
می خواهم باز هم عاشق شوم...


 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

پنج شنبه 24/9/1390 - 18:50 - 0 تشکر 401947

سلام راضیه جانم...با این نام کاربری باکلاس سرشار از انژی مثبتت:)
چقدر خوشحالم کردی با این معرفی...از چارلز دیکنزه دیگه؟!:) توصیفت عالی بود با همین چند جمله فهمیدم کتاب سرشار از احساسات دردناک و لطیفه.....یکی از دوستام سخت طرفدار چارلز دیکنزه! من که یادم نمیاد چیزی ازش خونده باشم!!! نوبرم نه؟؟؟؟؟!!!!!!!
یه میلیون ممنون:)))[/quote]
سلام آبجی جون

واقعا انتخابم خوبه ؟ ممنون . اولش فکر کردم نکنه خیلی سوسول باشه . آره کتاباش خیلی قشنکه .

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

پنج شنبه 24/9/1390 - 18:59 - 0 تشکر 401954

helella16 گفته است :

اوه یاد خاطرات خودم افتادم.!! میدونی خوبی هری پاتر این بود که از پنجم دبستان منو پرت کرد تو دنیای رمان های بلند اینچنینی...قوه ی تخلیم رو فعال کرد و...کلا منم عشق میکردم با داستاناش...واقعا لذت میبردم با قلم خانم رولینگ....
الان ایدولوژیم با کتاب زیاد جور نیست که مهم نیست....
از هری پاتر میشه خیلی ایده گرفت...
کتاباش رو تا مجموعه چهارم خوندم.....دبیرستانی که شدم ول کردم:)
modir_e_movafagh گفته است :
[quote=helella16;399461;401420][quote=modir_e_movafagh;723339;398295]راستی من از اول راهنمایی باکتابهای هری پاتر آشنا شدم که البته اولین سالی بود که اومده بود. و من عاشق کتاب جی کی رولینگ شدم و یه هری پاتریست واقعی در حدی که تو مدرسه خودم هری پاتر بودم و دو تا دوست صمیمیم رون ویزلی و هرمیون گرنجر و همه ی بچه ها میومدن تا من یه شخصیت بشون بدم و کلا هممون با این کتاب زندگی میکردیم حتی یه نفر هم قبول کرده بود گربه ی داستان کج پا باشه و نقشش رو هم دوست داشت.

سلام عزیزم

منم به خاطر زندگی کردن با این کتاب از همون موقع شروع کردم به نوشتن سوم راهنمایی هم که بودم یه داستان نوشتم یه جایزه ی کوچولو هم برد .

البته منم بعد ها که یه کم عقلم بیشتر شد فهمیدم چرا بابام اولش یه لحظه با خوندنش مخالفت کرد ولی بعد کفت باشه بخونشو بهم بکو ازش چی یاد گرفتی و چه تاثیری تو زندگیت کذاشت. فهمیدم غیر از تخیلی بار اوردن جوونای مردم چیز دیکه ای نداشت که البته واسه ی دوران نوجوونی خیلی هم بده باعث میشه تا همیشه تخیلی بودن اذیتت کنه منم به خاطر دوری از این اتفاق چه ها که نکشیدم مجبور شدم کلی ریاضت به خودم بدم تا عادت تخیلی نوشتن ازم دور بشه .

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.