تبیان، دستیار زندگی

  ناصر نظامی از آغاز دوبله‌ی سری جدید سریال تركی «كلید اسرار» خبر داد.

این مدیر دوبلاژ در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس تلویزیون خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: دوبله‌ی سری جدید سریال «كلید اسرار» را مدت دو هفته است كه آغاز كرده‌ایم و فكر می‌كنم هفت الی هشت ماه زمان می‌برد تا به پایان برسد.

به گفته‌ی وی سری جدید «كلید اسرار» كه در واقع سری سوم محسوب می‌شود، 150 قسمت است.  

وی همچنین خبر داد: دوبله‌ی فیلم سینمایی «گل» به پایان رسیده است، ولی از زمان پخش آن اطلاعی ندارم. سینمایی «گل» درباره‌ی همان گل معروف فوتبال است كه جام جهانی، فوتبالیست‌ها و گذشته‌های فوتبال را به تصویر می‌كشد. فیلم سینمایی «گل» حدود 20 گوینده دارد. نظامی ادامه داد: هم‌چنین دوبله‌ی فیلم سینمایی دیگری با عنوان «نینجاها» هم به پایان رسیده است كه به ‌زودی از تلویزیون پخش می‌شود.

منبع : ایسنا  

سلام من هم اين سريال را " جدا از کمي اغراق" دوستش دارم اما بيشتر از اون از تموم شدن دوبله نينجاها خوشحال شدم

سريال اموزنده اي بود

سلام بنظرتون چطور اين حسن ظن رو افزايش بديم و هيش وقت خم به ابرو نياريم؟ *ممنون از مطلب قشنگتون*

به شخصه خيلي استفاده کردم ...خيلي ممنونم فقط دم صبحي يه سوال دارم:(به ساعت پستم دقت کن....الان شهرتون دارن اذان صبح ميگن بيدار شو!) من تواين شماره دو لنگ ميزنم از کجا بفهمم به چيزي که نرسيدم مشکل از کم کاري و تنبلي من هست يا مصلحت بهتري که خدا واسم ميخواد؟

سلام. راجع به سوال طيبه گرامي به زودي شايد تونستم جوابکي در حد عقلم بنويسم. ولي راجع به سوال وحيد جان؛ راستش منم هميشه اين سوال واسم بوده که من کم گذاشتم يا خدا نخواسته و به مصلحتم نبوده. ولي خودمونيم؛ بعضي وقتا خودمون بشيم قاضي ببينيم چي خواستيم و نداده! چه وقتي خواستيم و نداده! چه قدر تلاش کرديم و نداده! من روي بيشتر کارام که فکر مي کنم و نشده، خودم کم ميارم. حديث دوم رو هم با اجازه تون قرار مي دم

رُوِيَ عَنْ عَليٍّ عليه السلام قال: اِيّاكَ اَنْ تُحِبَّ اَعْداءَ اللهِ اَوْ تُصْفِيَ وُدَّكَ لِغَيْرِ اَوْلياءِ اللهِ فَإِنَّ مَنْ اَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُم [غررالحكم    ص 204    روايت 4015]. ترجمه حديث: از اميرالمؤمنين صلوات الله عليه منقول است كه حضرت فرمودند: بپرهيز از اينكه با دشمنان خدا رابط? دوستي برقرار كني، ‌يا اين‏كه دوستي خود را، براي غير دوستان خدا خالص كني! پس به راستي كه انسان در روز قيامت با همان كساني محشور مي­شود كه با آنان دوست بوده است. شرح حديث: « اِيّاكَ اَنْ تُحِبَّ اَعْداءَ اللهِ »؛ بپرهيز از اينكه با « دشمنان خدا » رابط? دوستي برقرار كني! ا ين مطلب با روابط ظاهري اشتباه نشود، چرا که در اين روايت به رابط? قلبي اشاره دارد نه رابطه ظاهري. مثل كاسبي که همه جور مشتري پيش او مي ­آيد و او جنسش را به همه مي­فروشد. آن‏چه مهم است رابطه قلبي است. مقصود روايت اين است که بپرهيز از اينكه با دشمنان خدا رابط? قلبي و محبّتي پيدا كني. « اَوْ تُصْفِي وُدَّكَ لِغَيْرِ اَوْلياءِ اللهِ »؛ و بپرهيز از اينكه دوستي­ات را نسبت به « غير اولياء خدا » خالص كني. با اولياء خدا رابط? دوستي برقرار كن، آن هم رابطه­اي خالص! که « تصفيه وُدّ » و رابطه خالص عبارت از رابطه­اي است که  هيچ شائبه­ اي از امور مادي در آن نباشد. بعد حضرت علّتش را بيان مي­فرمايد: « فَإِنَّ مَنْ اَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ » جهتش اين است كه انسان در روز قيامت با همان گروهي که آنها را دوست دارد، محشور مي­شود . اگر آنها از دشمنان خدا باشند او با همان‏ها محشور شده و اگر از اولياء خدا باشند، حشر او با اولياء خدا خواهد بود. سرّ اين مطلب اين است كه دوستي نسبت به اولياء خدا، دوستي نسبت به خودِ خداوند است. در زيارت جامعه كبيره داريم كه : « مَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ » هركه شما (اهل بيت) را دوست بدارد،‌ پس خدا را دوست داشته است. از خدا تقاضا مي­كنيم كه حشرمان با پيغمبر باشد. (نه نعوذ بالله با امثال يزيد بن معاويه و دنيادارن) حضرت در ابتداي روايت مي­گويد: از رابط? دوستي برقرار کردن با دشمنان خدا پرهيز كن! بعد مي­گويد: حالا كه مي­خواهي رابطه دوستانه برقرار كني، هر چند كه ‌با دشمنان خدا دوست نيستي، اما مواظب باش که در دوستي­ات فقط ‌با دوستان خدا خلوص نيّت داشته باشي . به اين نکته نيز بايد توجّه داشت که ما نبايد پيغمبر اكرم و اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين را براي دنيايمان دوست بداريم؛تا گره از كار دنيائي­مان باز كنند. صفاي در دوستي به اين معنا است كه به خاطر دنيايمان نباشد. اگر دوستي خالصانه شد، در قيامت هم با پيغمبر و اهل بيت گرامي‏اش محشور مي­شويم؛ إن شاء الله. يكشنبه 5 ارديبهشت 1389 – 10 جمادي الاولي 1431. مسجد جامع بازار تهران فايل صوتي

سلام بابت احاديث ممنون... خيلي قشنگ و كاربردين... منم يه چي بگم اول اين آيه از قران كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ {البقرة/216} جنگ بر شما واجب شده است با اين كه آن براى شما دشوار و ناخوشايند است . شايد چيزى را ناخوشايند بدانيد در حالى كه آن براى شما نيكوست ، و شايد چيزى را دوست بداريد در حالى كه آن براى شما شرّ است . خداوند مى داند و شما نمى دانيد طيبه ي عزيزم... اين قسمت از آيه..    "شايد چيزى را ناخوشايند بدانيد در حالى كه آن براى شما نيكوست ، و شايد چيزى را دوست بداريد در حالى كه آن براى شما شرّ است ."  به نظرم ما آدما خيلي عجوليم... دوست داريم هرچي از خدا ميخواهيم همون موقع بهمون بده.. ولي حواسمون اگه به اين آيه باشه و به آيه هاي ديگه اي كه ميگه "خداوند براي شما كافيست" و از اين دست آيات، كم كم واسمون جا ميافته كه خدا بد ما رو نمي خواد... به نظرم اينا به تمرين نياز داره... تا بينشش ايجاد بشه تومون... و صبرش... در مورد سوال جناب ميلادي.... فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ {آل عمران/159} اى پيامبر ، به سبب لطف و رحمت خدا بود كه با آنان نرمخويى و مهربانى كردى ، و اگر درشتخوى و سختدل بودى ، قطعاً از گرد تو پراكنده شده بودند . پس اكنون هم از خطاهايشان درگذر و از خدا برايشان آمرزش بخواه و در تدبير امور با آنان مشورت كن ، و چون بر كارى تصميم گرفتى ، بر خدا توكل كن كه خداوند توكل كنندگان را دوست مى دارد و آنان را يارى مى كند اين قسمتي كه ميگه " در تدبير امور با آنان مشورت كن ، و چون بر كارى تصميم گرفتى ، بر خدا توكل كن كه خداوند توكل كنندگان را دوست مى دارد و آنان را يارى مى كند " ميگه خدا توكل كنندگان رو ياري ميكنه... منم با سها موافقم... اول اينكه خواسته ي ما چي بوده.. بعدشم اينكه آيا ما واسه رسيدن به اون خواستهه اصولش رو رعايت كرديم يا نه... اگه هم ديديم رعايت كرديم و خواستمونم معقول بوده پس آيه قبليه... حتما مصلحت چيز ديگه ايه... بازم ممنون.... درپناه حق  

رُوِيَ عَنْ مُحمَّدِ بن عليٍ الجَواد عليهماالسلام قال: لَا تَكُنْ وَلِيّاً لِلَّهِ فِي الْعَلَانِيَةِ عَدُوّاً لَهُ فِي السِّرِّ[1]. ترجمه حديث: در ظاهر و آشكار،‌ خودت را دوست خداوند نشان مده، (‌در حالي كه)‌ در پنهان و در درون، دشمن خدا باشي. شرح حديث: گاهي در مقابل عَلَن، خِفاء است. معناي خفاء و علن، عرفي است. خفاء، جايي است که انسان تك و تنها باشد و كس ديگري نباشد. علن، يعني غير از خودِ شخص، كس ديگري هم حضور داشته باشد. گاهي در مقابل علن، سرّ است؛ كه اين با قبلي متفاوت است. سرّ، يعني درون؛ يعني در دلت يك چيزي باشد، اما به زبانت چيز ديگري بگويي. ما در روايات هر دو را داريم؛ هم «‌علن در مقابل خفاء» و هم «علن در مقابل سرّ»، که در اين روايت، علن در مقابل سرّ مطرح شده است. و آن اين است كه پيش­ روي مردم، خودت را دوست خدا و فردي متشرّع و متديّن جلوه دهي ‌ولي در آنجايي كه كسي نيست، معصيت کني؛ يعني كارهايي انجام دهي كه مورد رضاي خدا نيست. در اينجا نكته­اي را تذکّر بدهم كه «حفظِ ظاهر» با «ظاهرسازي» تفاوت دارد و عدّه‏اي هم اينها را با هم اشتباه مي‏كنند. حفظِ ظاهر، يعني كسي كه از نظر دروني، آدم معتقدي است،‌ امّا ايمانش به آن درجه­اي نرسيده كه بر روي تمام اعضاء و جوارحش، اثر بگذارد تا به تمام دستورات ظاهري اسلام مقيّد شود، ظاهر خود را اصلاح نمايد و كارها و اعمالش را بر طبق دستورات شرع تنظيم كند. به اين سنخ از افراد گفته مي‏شود که: حفظ ظاهر كن! تويي كه از نظر دروني انسان معتقدي هستي، ولي ضعف ايماني داري، از نظر ظاهر، اعمالت را درست كن تا با اين كارهاي خوب، درونت هم خوب شود و ايمانت قوي گردد. اين كارِ بسيار خوبي است و بر روي انسان، نقش سازندگي دارد. انساني كه معتقد و مؤمن است ولي ايمانش ضعيف است، مي­تواند از راه حفظِ ظاهر، باطنش را هم اصلاح كند. اما «ظاهرسازي» يعني چه؟ معناي ظاهرسازي اين است که انسان، صورت ظاهرش را متشرّع جلوه بدهد، ‌ولي در همان ظاهر، خلاف شرع هم مرتكب شود. در جايي متشرع است و در جايي دشمن خدا است. او دارد «ظاهرسازي» مي­کند نه «حفظ ظاهر»! اين با آن مورد قبلي تفاوت دارد. اين فرد ظاهرسازي مي­كند؛ مثلاً ‌دعا مي­خواند و... ولي مي‏بيني در يك جاهايي خلاف شرعِ بيّن هم مرتكب مي­شود؛ مال مردم مي­خورد،‌ دروغ مي­گويد، غيبت مي­كند. اين را مي‏گويند ظاهرسازي. در اين روايت از «حفظِ ظاهر» نهي نشده است. بلكه كسي مورد نظر است که در باطن به اين كارها اعتقاد ندارد ولي در ظاهر، ‌ظاهرسازي مي­كند و خودش را متشرّع جلوه مي­دهد. او ادّعا مي­کند که خدا و ‌قيامت سَرَم مي­شود، اما باطناً ‌اينطور نيست. لذا مي بينيم از نظر ظاهر، گاهي خلاف شرع هم مرتكب مي­شود. «لَا تَكُنْ وَلِيّاً لِلَّهِ فِي الْعَلَانِيَةِ عَدُوّاً لَهُ فِي السِّرِّ» يك چنين آدمي نباش؛ چون راه به جايي نخواهي برد. اين را هم بدان که اين رفتار، از شاخه­هاي نفاق است! چه بسا كساني كه از نظر باطن مشكل دارند و ‌ظاهرشان هم مثل باطنشان است،‌ از اين آدم بهتر هستند. چه بسا ‌اگر اينها توبه كنند، بيشتر مورد ‌مغفرت الهي قرار بگيرند، (نسبت به کساني که ظاهرسازي مي­کنند و با ظاهرسازي ديگران را فريب مي­دهند.) چهارشنبه 2 تير 1389 – 10 رجب 1431. مسجد جامع بازار تهران فايل صوتي

سلام من اومدم:)) ممنون.. راستي اين مطالب رو پيوسته و كلاس وار ميذاريد واسمون؟.. اگه آره كه خيلي خوبه... دستتون درد نكنه درپناه حق

سلام مرحوم کافي