• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 1451)
جمعه 20/3/1390 - 22:35 -0 تشکر 340302
*** پنکه ***

سلام تو را هرروز و هرشب، از صبح تا شام و از شب تا سحر، می چرخانیم؛ می چرخانیم و می چرخانیم آن قدر كه گاهی فكر می كنیم خودمان هم چرخانده می شویم!!  

 با تو هزار مكافات داریم؛ گاهی با ما دوستی و در گردش ایام، تو نیز برای ما می گَردی اما گاهی اذیت می كنی و ساز مخالف می زنی؛ شاید تو هم، مانند آدم های این دوره داغ كرده باشی؟! آن وقت است كه همه ی ما كلافه می شویم و بر سرت می زنیم و شاید هم دل و روده ات را بیرون بریزیم و عملت كنیم برای استعمال هرچه بیشتر!!   اما تو برای ما دوست و همراه خوبی هم هستی در روزهای گرم تابستان و بعضاً اواخر بهار و شاید هم اوایل پاییز!   تو را در روزهای گرم سال از بام خانه به پایین می آوریم و خاك هایت را با دستمالِ بی حوصلگی، می روبیم تا بتوانی تا آخر گرما ایستادگی كنی!   همه ی آن ها را كه در بالا گفتم، تو برای مان با جان و دل انجام می دهی اما این ها تنها وظایف و البته الطاف تو نیست! 

 

  هر از گاهی كه برادرانم مرا را اذیت می كنند، با سیم تو آن ها را تهدید به نوازش می كنم!   ا گر هوس شادی به سرمان بزند و سرگرمی، برگی از كاغذ باطله ها را می كَنیم و در لابه لای پره های تو می گذاریم و از صدای قِش قِشش لذت می بریم. گاهی هم روبان به حفاظت می بندیم و آن وقت با پا دكمه های تو را فشار می دهیم تا شاهد رقص نوارها در هوا باشیم.   آه یك كار دیگر هم با تو می كنیم، اینكه دهانمان را به تو نزدیك می كنیم و حرف می زنیم و از ارتعاش صدایمان كِیف می كنیم!   همه ی این ها را گفتم تا بدانی كه در این عصر كولرزدگی، من هنوز هم تو را دوست دارم. 

 

  پی نوشت: دوستان عزیز سلام. این رو كه نوشتم از تراوشات ذهن حقیر بود بعد از یك روز پر از خستگی!... موقعی كه داشتم تست فیزیك حل می كردم و این رفیق شفیق، پنكه ی عزیز می گردید! به سرم زد كه شما رو باهاش آشنا كنم!   استادای عزیز، جناب سامی و جاده دوستی و سایر دوستان، من سعی كردم از همه ی جوانب ببینم این پنكه رو،‌ دیگه كاستی ها رو ببخشید انشاءالله ازتون یاد می گیرم و یه روزی قشنگترش رو می نویسم.   اون ایستادگی كه گفتم هم ایهام داره (قابل توجه دوستای گلی كه باید بعدا بخونن این ایهام رو، ایهام كلمه ای هست تو جمله كه دو معنا رو همراه خودش داره و هر دو معنیش رو هم میشه در جمله استفاده كرد، برعكس كنایه كه فقط معنای دورش مد نظره) ایستادگی هم به معنای تاب و توان و هم به معنای سرپا موندن!   خلاصه اینكه من بعد نوشتن این هم نتونستم سر از اون مسئله ی شكست نور فیزیك در بیارم و الان هم كه دارم اینا رو می نویسم دارم باهاش كلنجار می رم كه چرا 60 درجه؟... دهه!.. نفس خبیث هم بهم می گه بهترین راه اینه كه برگه ی سوال رو بذارم لای پره ها   در مورد عكس هم بگم كه دیدم آرم كارخونه اش معلوم نیست گذاشتم...   راستی از انتقادات شما خوشحال میشم.    ( )   درپناه حق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

يکشنبه 22/3/1390 - 21:21 - 0 تشکر 330674

shore75 گفته است :
[quote=shore75;557377;329461]سلام من عاشق روانشناسي ، عربي ، زبان و همچنين دوستدار تاريخ و جغرافيا هستم
سلام عزيزم.. پس حتما ميري انساني.. خيلي خوبه.. موفق باشي... [quote=zahrafayyaz;593774;329492]سلام! شما هر چقدر ميگي ما ازتون تعريف کنيم!

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

يکشنبه 22/3/1390 - 23:4 - 0 تشکر 330714

سلام بابا ايول وسط تست فيزيک اونم مبحث واقعا دوست داشتني(طباق) شکست نور اينا به ذهنت رسيده!!!! من بعد تست فيزيک تا ساعت ها مغزم کار نميکنه(هنگ ميکنم) بعد تازه مي فهمم ااا ........چرا 60 درجه ديگه از اون موقع به بعد کم کم به حالت عادي برميگردم

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
دوشنبه 23/3/1390 - 1:14 - 0 تشکر 330752

به نام خدا - سلام . خيلي جالب بود آبجي خانم / منو ياد پنکه سقفي که تو شمال مده انداخت . راستي اون تيکه آخريو خودم تو بچگي انجامش مي دادم . پيش پنکه زميني با بچه ها هو مي کشييديم بعد صدامون جالب مي شد و کلي مي خنديديم . خيلي حال مي داد . اي کاش الان بتونيم مثل بچگي به زندگي راحت بخنديم .

 برای امام زمان صلوات فرستادی ؟      

خدایا شکرت که هر چه دادی بهترین بود . 


 

دوشنبه 23/3/1390 - 12:9 - 0 تشکر 330868

haniehz گفته است :
[quote=haniehz;454874;329684]سلام بابا ايول وسط تست فيزيک اونم مبحث واقعا دوست داشتني(طباق) شکست نور اينا به ذهنت رسيده!!!! من بعد تست فيزيک تا ساعت ها مغزم کار نميکنه(هنگ ميکنم) بعد تازه مي فهمم ااا ........چرا 60 درجه ديگه از اون موقع به بعد کم کم به حالت عادي برميگردم
سلام ما كوچيك شماييم:-) حالا خبر نداري... من وسط حل مسايل رياضي و فيزيك و شيمي شعر و آهنگ و قرآن هم گوش ميدم

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

دوشنبه 23/3/1390 - 12:15 - 0 تشکر 330873

hamedjonami گفته است :
[quote=hamedjonami;232940;329722]به نام خدا - سلام . خيلي جالب بود آبجي خانم / منو ياد پنکه سقفي که تو شمال مده انداخت . راستي اون تيکه آخريو خودم تو بچگي انجامش مي دادم . پيش پنکه زميني با بچه ها هو مي کشييديم بعد صدامون جالب مي شد و کلي مي خنديديم . خيلي حال مي داد . اي کاش الان بتونيم مثل بچگي به زندگي راحت بخنديم .
سلام آقاداداش! ببينم، فقط شمالي ها پنكه سقفي دارن؟... ههه آره خيلي كيف ميده... ميگم داداش بخند بابا ، بي خيال دنيا، كي به كيه؟

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

دوشنبه 23/3/1390 - 15:30 - 0 تشکر 330949

dehkade2010 گفته است :
سلام   ما كوچيك شماييم:-)   حالا خبر نداري... من وسط حل مسايل رياضي و فيزيك و شيمي شعر و آهنگ و قرآن هم گوش ميدم
haniehz گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;329845] [quote=haniehz;454874;329684]سلام بابا ايول وسط تست فيزيک اونم مبحث واقعا دوست داشتني(طباق) شکست نور اينا به ذهنت رسيده!!!! من بعد تست فيزيک تا ساعت ها مغزم کار نميکنه(هنگ ميکنم) بعد تازه مي فهمم ااا ........چرا 60 درجه ديگه از اون موقع به بعد کم کم به حالت عادي برميگردم
  دهکده جان ريا نکن..... 

 

بیاید شاهد پرواز پروانه ها باشیم....

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند. عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردندو بخند که خدا هنوز آن بالا با توست.

خدایا رهایم مکن

 

 

دوشنبه 23/3/1390 - 15:42 - 0 تشکر 330954

سلام من بچه بودم اون محافظ پنکه رو بر ميداشتم انگشتمو ميزاشتم رو اون گردي وسطش و با چرخيدن انگشتم ميچرخيد چه حالي ميکردم.گاهي واسه هيجانشم شده بود هي سرعت و ميبردم بالا و پز ميدادم هيچ کي کار منو نميتونه بکنه....خداييش چه روزگاري بود.... ميگم اين شازده ها گم شدن...فکر کنم دارن کودتا ميکنن.....حواست هست.....فکرکنم دارن يه کارايي ميکنن.حالا باز داش بزرگه گاهي مياد اون کوچيکه هيچي ......بهم خبر بده .........ببخشيد اينجا مطمئن بودم پيامم و ميبيني..........

 

بیاید شاهد پرواز پروانه ها باشیم....

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند. عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردندو بخند که خدا هنوز آن بالا با توست.

خدایا رهایم مکن

 

 

دوشنبه 23/3/1390 - 16:27 - 0 تشکر 330974

mahyarglobal گفته است :
دهکده جان ريا نکن..... 
mahyarglobal گفته است :
سلام ما كوچيك شماييم:-) حالا خبر نداري... من وسط حل مسايل رياضي و فيزيك و شيمي شعر و آهنگ و قرآن هم گوش ميدم
dehkade2010 گفته است :
سلام عزيزم بابا شجاع.. دمت گرم:)) درمورد پيامت هم... باشه عزيز... سلطان درگير دانشگاشه... داداش حامد هم ميادش ديگه.. ولي خبري شد چشم [quote=mahyarglobal;677252;329933] [quote=dehkade2010;591792;329845] [quote=haniehz;454874;329684]سلام بابا ايول وسط تست فيزيک اونم مبحث واقعا دوست داشتني(طباق) شکست نور اينا به ذهنت رسيده!!!! من بعد تست فيزيک تا ساعت ها مغزم کار نميکنه(هنگ ميکنم) بعد تازه مي فهمم ااا ........چرا 60 درجه ديگه از اون موقع به بعد کم کم به حالت عادي برميگردم
haniehz گفته است :
[quote=mahyarglobal;677252;329938]سلام من بچه بودم اون محافظ پنکه رو بر ميداشتم انگشتمو ميزاشتم رو اون گردي وسطش و با چرخيدن انگشتم ميچرخيد چه حالي ميکردم.گاهي واسه هيجانشم شده بود هي سرعت و ميبردم بالا و پز ميدادم هيچ کي کار منو نميتونه بکنه....خداييش چه روزگاري بود.... ميگم اين شازده ها گم شدن...فکر کنم دارن کودتا ميکنن.....حواست هست.....فکرکنم دارن يه کارايي ميکنن.حالا باز داش بزرگه گاهي مياد اون کوچيکه هيچي ......بهم خبر بده .........ببخشيد اينجا مطمئن بودم پيامم و ميبيني..........
اي بابا... حالا من يه بار از خودم تعريف الكي كردما... تو چرا ميزني تو ذوقم؟...:)

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

سه شنبه 24/3/1390 - 11:29 - 0 تشکر 331283

سلام.........نزدم تو ذوقت .........همه ميدونن شما لنگه نداري جيگر.....واسه اون تيکه قرآن گوش دادنت گفتن صوابش نپره........جيگر

 

بیاید شاهد پرواز پروانه ها باشیم....

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند. عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردندو بخند که خدا هنوز آن بالا با توست.

خدایا رهایم مکن

 

 

سه شنبه 24/3/1390 - 13:44 - 0 تشکر 331359

سلام اوه اوه اوه ديگه جمع خواهر و برادر ها جور شد ما بايد يکم خودمون رو جمع کنيم :-)

 

غرق نعمتیم ؛ حالیمون نیست ...

الهی رضا برضائک!

 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.