• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 4335)
چهارشنبه 15/12/1386 - 20:47 -0 تشکر 32710
سوگنامه

اى علوى ذات و خدائى صفات          صدر نشین همه كائنات
سید و سالار شباب بهشت          دست قضا و قلم سرنوشت
با توجه به فرا رسیدن روزهای پایانی ماه صفر تصمیم گرفتم این تایپیک را بزنم تا باکمک هم اطلاعاتمان را درباره ی پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص)، امام حسن(ع)، امام رضا(ع) و امام حسن عسگری(ع) ( البته این مناسبت در ماه صفر نمی باشد.) را بالا ببریم. انشاءالله.                                        

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

يکشنبه 26/12/1386 - 21:16 - 0 تشکر 34028

كرامت امام حسن عسكرى ع


شیخ جلیل محمد جعفر نجفى قدس ره الزكى كه از مشایخ اجازه این حقیر است ، در سفرى كه به جهت زیارت عسكریین و سرداب مقدس به سر من راءى مشرف شدیم با جناب ایشان همسفر بودیم .
روزى حكایت كرد كه مرا در سر من راءى آشنائى بود از اهل آنجا كه هرگاه به زیارت آمدمى به خانه او رفتمى ، وقتى آمدم آن شخص را رنجور و نحیف و زار و مریض دیدم كه مشرف به موت بود از سبب ناخوشى استفسار كردم گفت :
چندى قبل از این قافله اى از تبریز به جهت زیارت به اینجا مشرف شدند و من چنانچه عادت خدام این قباب و اهل سر من راءى هست به ملاحظه قافله رفتم كه مشترى به جهت خود گرفته و استادى آنرا در زیارت كرده و از او منتفع شوم .
در میان قافله جوانى را دیدم در زى ارباب صلاح و نیكان در نهایت صفا و طراوت با جامه هاى نیكو برخاست و كنار دجله رفته غسلى به جا آورد و جامه هاى تازه پوشید در نهایت خضوع و خشوع روانه روضه متبركه شد، با خود گفتم : از این جوان مى توان بسیار منتفع شد، پس دنباله او را گرفته رفتم دیدم داخل صحن مقدس عسكریین شد و در رواق ایستاده كتابى در دست دارد و مشغول خواندن دعاى اذن شد و در غایت آنچه از خضوع متصور مى شود و اشك از دو چشم او جارى بود و نزد او آمده گوشه رداى او را گرفته گفتم : مى خواهم به جهت تو زیارت نامه بخوانم .
او دست به كیسه كرده و یك دانه اشرفى به كف من گذارده اشاره كرد كه برو و ترا با من رجوعى نباشد.
من كه چند روز استادى مى كردم به ده یك این شاكر بودم آنرا گرفته قدرى راه رفتم ، طمع مرا بر آن داشت كه باز از آن اخذ كنم برگشتم دیدم در غایت خضوع و گریه مشغول دعاى اذن دخول است باز مزاحم او شده گفتم : باید تو را تعلیم زیارت دهم ؟
این دفعه نیم اشرفى به من داده و اشاره كرد كه به من رجوع نداشته باش و برو من رفتم و با خود گفتم :
نیكو شكارى به دست آمده ، باز مراجعت كردم در عین خضوع او را گفتم كتاب را بگذار و البته من باید به جهت تو، زیارت نامه بخوانم و رداى او را كشیدم .
این دفعه نیز یك عدد ریال به من داده و مشغول دعا شد من رفتم ، باز طمع مرا بر معاودت داشته مراجعت كردم و همان مطلب را تكرار نمودم ، این دفعه كتاب را در بغل گذارده و حضور قلب او تمام شده بیرون آمد و من از كرده خود پشیمان شدم و به نزد او آمدم و گفتم : برگرد و زیارت كن به هر نوع كه مى خواهى و مرا با تو كارى نیست !
گریه كنان گفت : مرا حال زیارتى نماند و رفت .
من بسیار خود را ملامت كرده مراجعت نمودم از در خانه داخل فضا شدم دیدم سه نفر بر لب بام خانه من محاذى در خانه رو به من ایستاده اند آن كه در میان بود جوان تر بود و كمانى در دست داشت نیر در كمان نهاد و به من گفت : چرا زائران ما را از ما باز داشتى ؟ و كمان را زه كشیده ، ناگاه سینه من سوخت و آن سه نفر غائب شدند و سوزش سینه من به تدریج اشتداد كرده بعد از دو روز مجروح شد و به تدریج جراحت آن پهن شده اكنون تمام سینه مرا فرو گرفته و سینه خود را گشوده دیدم مجموع سینه او پوشیده بود و دو سه روزى نگذشت كه آن شخص بمرد.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

دوشنبه 27/12/1386 - 21:12 - 0 تشکر 34207


فرزند امام حسن عسكرى (ع (


ولادت حضرت مهدى (عج ) در پنهانى انجام شد و وجود چنین پسرى را مخفى نمودند؛ زیرا خفقان و سانسور شدید حكومت طاغوتیان عبّاسى ، همه جا را فراگرفته بود و سلطان زمان در جستجوى آن حضرت بود و براى آگاهى از وضع او، بسیار تلاش ‍ مى نمود و بخصوص در مذهب شیعه دوازده امامى ، آمدن او شایع شده بود و همگان مى دانستند كه شیعیان در انتظار آمدن او بسر مى برند، بر همین اساس ، امام حسن عسكرى (علیه السلام ) در زمان حیاتش ، آن فرزندش را آشكار نكرد و بیشتر مردم بعد از وفات آن حضرت نمى دانستند كه او چنین پسرى دارد.
برادر امام حسن عسكرى (علیه السلام ) كه جعفر) نام داشت (و بر اثر انحراف و دروغگویى ، به جعفر كذّاب ) معروف گردید) ارث آن حضرت را تصاحب كرد و در زندانى كردن كنیزهاى آن حضرت و آزار رساندن به همسران آن حضرت كوشش كرد و به اصحاب امام حسن عسكرى (علیه السلام ) كه یقین به وجود پسر آن حضرت و اعتقاد به امامت او داشتند و در انتظار او بسر مى بردند، ناسزا مى گفت و از آنان بدگویى مى كرد و دشمنى با آنان آغاز كرد و آنچنان آنان را ترساند كه همه آنان را پراكنده نمود (با توجّه به اینكه جعفر كذّاب با حكومت عبّاسیان همدست شده بود) خلاصه اینكه : او نسبت به بازماندگان امام حسن عسكرى (علیه السلام ) شرایط بسیار سختى را پدید آورد، او باعث شد كه آنان را زندانى كردند و به كُند و زنجیر كشیدند و تهدید، تحقیر و توهین نمودند وانواع آزارها به آنان رساندند، ولى سلطان زمان (معتمد یازدهمین خلیفه عبّاسى ) با همه كوششهایش ، به آن پسر بزرگوار (حضرت مهدى (علیه السلام ) ) دست نیافت .
و در ظاهر، جعفر (كذّاب ) اموال امام حسن عسكرى (علیه السلام ) را براى خود برداشت و در میان شیعیان امام حسن (علیه السلام ) كوشش بسیار كرد تا او را به عنوان امام دوازدهم به جاى برادرش بپذیرند ولى هیچیك از شیعیان ، دعوت او را نپذیرفتند، حتّى در این گمراهى ، از سلطان زمان كمك خواست و اموال بسیار در این را خرج كرد و به هرجا كه گمان مى برد كه مى تواند از آن استفاده كند، دست انداخت ، ولى نتیجه نگرفت و نقشه هایش نقش برآب گردید.
براى جعفر در این رابطه در تاریخ ، داستانها، روایات و مطالب بسیار، وجود دارد كه براى رعایت اختصار در این كتاب مختصر از ذكر آنها خوددارى شد، آن داستانها نزد شیعه دوازده امامى و آگاهان به تاریخ ، معروف مى باشد.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

سه شنبه 28/12/1386 - 21:13 - 0 تشکر 34328


نشانه اى از امامت امام حسن عسكرى (ع (


ابوهاشم جعفرى مى گوید: از تنگى و فشار زندان و دشوارى كُند و زنجیر (كه در زندانهاى بنى عبّاس مبتلا بودم ) به امام حسن عسكرى (علیه السلام ) شكایت كردم ، در نامه اى براى من نوشت :
تو همین امروز ظهر، نماز ظهر را در خانه خودت مى خوانى .
همانگونه كه فرموده بود، هنگام ظهر مرا از زندان آزاد كردند و نماز ظهر را در منزل خودم خواندم و من از نظر مخارج زندگى در فشار و تنگدستى بسر مى بردم و مى خواستم در نامه اى كه براى آن حضرت نوشتم ، از او بخواهم كه كمك مالى كند ولى شرم كردم آن را بنویسم لذا به خانه ام رفتم ، آن حضرت صد دینار براى من فرستاد و به من نوشت :
هرگاه نیاز پیدا كردى شرم و ملاحظه نكن ، آن را از ما بخواه كه به خواست خدا، آنچه بخواهى به تو خواهد رسید.
و روایات در این راستا، بسیار است كه براى رعایت اختصار به همین مقدار بسنده مى شود.
سایر خصوصیّات آخر عمر امام حسن عسكرى (علیه السلام (
حضرت ابومحمّد امام حسن عسكرى )علیه السلام ) در اوّل ماه ربیع الاوّل سال 260 هجرى ، بیمار شد و در روز جمعه هشتم همین ماه در همین سال ، وفات یافت ، او هنگام وفات ، 28 سال داشت و جسد مطهّر او را در سامرا در خانه خود كنار قبر پدر بزرگوارش ، به خاك سپردند.
پسرش حضرت مهدى منتظر (اَرْواحُنا لَهُ الفِداءِ) را كه امید جهانیان براى تشكیل حكومت حقّ جهانى است ، بجاى گذارد.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

چهارشنبه 29/12/1386 - 20:20 - 0 تشکر 34381

كرامت امام حسن عسكرى ع


شیخ جلیل محمد جعفر نجفى قدس ره الزكى كه از مشایخ اجازه این حقیر است ، در سفرى كه به جهت زیارت عسكریین و سرداب مقدس به سر من راءى مشرف شدیم با جناب ایشان همسفر بودیم .
روزى حكایت كرد كه مرا در سر من راءى آشنائى بود از اهل آنجا كه هرگاه به زیارت آمدمى به خانه او رفتمى ، وقتى آمدم آن شخص را رنجور و نحیف و زار و مریض دیدم كه مشرف به موت بود از سبب ناخوشى استفسار كردم گفت :
چندى قبل از این قافله اى از تبریز به جهت زیارت به اینجا مشرف شدند و من چنانچه عادت خدام این قباب و اهل سر من راءى هست به ملاحظه قافله رفتم كه مشترى به جهت خود گرفته و استادى آنرا در زیارت كرده و از او منتفع شوم .
در میان قافله جوانى را دیدم در زى ارباب صلاح و نیكان در نهایت صفا و طراوت با جامه هاى نیكو برخاست و كنار دجله رفته غسلى به جا آورد و جامه هاى تازه پوشید در نهایت خضوع و خشوع روانه روضه متبركه شد، با خود گفتم : از این جوان مى توان بسیار منتفع شد، پس دنباله او را گرفته رفتم دیدم داخل صحن مقدس عسكریین شد و در رواق ایستاده كتابى در دست دارد و مشغول خواندن دعاى اذن شد و در غایت آنچه از خضوع متصور مى شود و اشك از دو چشم او جارى بود و نزد او آمده گوشه رداى او را گرفته گفتم : مى خواهم به جهت تو زیارت نامه بخوانم .
او دست به كیسه كرده و یك دانه اشرفى به كف من گذارده اشاره كرد كه برو و ترا با من رجوعى نباشد.
من كه چند روز استادى مى كردم به ده یك این شاكر بودم آنرا گرفته قدرى راه رفتم ، طمع مرا بر آن داشت كه باز از آن اخذ كنم برگشتم دیدم در غایت خضوع و گریه مشغول دعاى اذن دخول است باز مزاحم او شده گفتم : باید تو را تعلیم زیارت دهم ؟
این دفعه نیم اشرفى به من داده و اشاره كرد كه به من رجوع نداشته باش و برو من رفتم و با خود گفتم :
نیكو شكارى به دست آمده ، باز مراجعت كردم در عین خضوع او را گفتم كتاب را بگذار و البته من باید به جهت تو، زیارت نامه بخوانم و رداى او را كشیدم .
این دفعه نیز یك عدد ریال به من داده و مشغول دعا شد من رفتم ، باز طمع مرا بر معاودت داشته مراجعت كردم و همان مطلب را تكرار نمودم ، این دفعه كتاب را در بغل گذارده و حضور قلب او تمام شده بیرون آمد و من از كرده خود پشیمان شدم و به نزد او آمدم و گفتم : برگرد و زیارت كن به هر نوع كه مى خواهى و مرا با تو كارى نیست !
گریه كنان گفت : مرا حال زیارتى نماند و رفت .
من بسیار خود را ملامت كرده مراجعت نمودم از در خانه داخل فضا شدم دیدم سه نفر بر لب بام خانه من محاذى در خانه رو به من ایستاده اند آن كه در میان بود جوان تر بود و كمانى در دست داشت نیر در كمان نهاد و به من گفت : چرا زائران ما را از ما باز داشتى ؟ و كمان را زه كشیده ، ناگاه سینه من سوخت و آن سه نفر غائب شدند و سوزش سینه من به تدریج اشتداد كرده بعد از دو روز مجروح شد و به تدریج جراحت آن پهن شده اكنون تمام سینه مرا فرو گرفته و سینه خود را گشوده دیدم مجموع سینه او پوشیده بود و دو سه روزى نگذشت كه آن شخص بمرد.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

پنج شنبه 1/1/1387 - 6:48 - 0 تشکر 34402

معناى ایام


از صقر بن ابى دلف كرخى روایت شد كه گفت : وقتى موكل ، آقاى ما ابوالحسن عسكرى علیه السلام را آورد رفتم تا از حالش بپرسم (تا به اینجا كه گفت ): آنگاه عرضه داشتم آقاى من ! حدیثى از پیامبر صلى الله علیه وآله روایت شده كه معنایش را نمى فهمم .
فرمود: آن چیست ؟
عرضه داشتم : این سخن آن حضرت كه : با ایام دشمنى نكنید كه با شما دشمنى مى كنند. معناى این حدیث چیست ؟
فرمود: بلى ! مادام كه آسمانها و زمین برپا است ما ایام هستیم .

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

شنبه 3/1/1387 - 16:8 - 0 تشکر 34510

درسوگ نبی(ص) جهان سیه می پوشد

در سینه دل از داغ حسن (ع) می جوشد

از ماتم هشتمین امام معصوم (ع)

هر شیعه زدرد جام غم می نوشد

اللهم ‌ارزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org

و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org

شنبه 3/1/1387 - 16:33 - 0 تشکر 34512

چشم پدر به را ه بود، ای پسر بیا

تا جان نرفته از تن او، زودتر بیا

از پشت ابر ای قمر فاطمی درآی

تا شب به در رود چو فروغ سحر بیا

هم صاحب الزمانی و هم صاحب عزا

بهر نماز بر تن پاک پدر بیا

افتاد جام آب زبس دست لرزه داشت

در پیکرش نمانده توانی دگر بیا

در احتضار باشد و چشم انتظار توست

باز است این دو پنجره بر ره ز در بیا

ای آفتاب! سایه نشین مه رخت

ترسم کسی نظر بزند، بی خبر بیا

بس اشک مردم از پی تشییع آمدند

خاکی نمانده، شیعه چه ریزد به سر بیا

صاحب عزا به ختم، حضورش مسلم است

مردم تمام منتظرند، ای منتظر بیا

پاره جگر شده است و جگرپاره جز تو نیست

ای پاره ی جگر، به خون پاره جگر بیا

اللهم عجل لولیك الفرج ....

اللهم ‌ارزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org

و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org

شنبه 3/1/1387 - 19:43 - 0 تشکر 34529

وجه تسمیه امام حسن عسكرى ع


ابو محمد، الحسن العسكرى ، ابن على الهادى علیه السلام ابن خلكان در تاریخش مى گوید: او یكى از ائمه دوازده گانه امامیه و نیز پدر امام منتظر، صاحب سرداب است ، هم او و هم پدرش ، على ، به عسكرى معروفند... عسكرى - به فتح عین و سكون سین و فتح كاف و راء - منسوب است به سامرا، و آنرا معتصم بنا كرد و مقر سپاه خود را بدانجا منتقل نمود.و امام حسن را، عسكرى گویند، از آن جهت كه متوكل ، پدر او را بدان جا تبعید كرد و ایشان مدت بیست و نه سال در آنجا ساكن بود. از این رو ایشان و فرزندش را به این مكان منسوب كرده اند .

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

يکشنبه 4/1/1387 - 20:16 - 0 تشکر 34608

وجه تسمیه امام حسن عسكرى ع


ابو محمد، الحسن العسكرى ، ابن على الهادى علیه السلام ابن خلكان در تاریخش مى گوید: او یكى از ائمه دوازده گانه امامیه و نیز پدر امام منتظر، صاحب سرداب است ، هم او و هم پدرش ، على ، به عسكرى معروفند... عسكرى - به فتح عین و سكون سین و فتح كاف و راء - منسوب است به سامرا، و آنرا معتصم بنا كرد و مقر سپاه خود را بدانجا منتقل نمود.و امام حسن را، عسكرى گویند، از آن جهت كه متوكل ، پدر او را بدان جا تبعید كرد و ایشان مدت بیست و نه سال در آنجا ساكن بود. از این رو ایشان و فرزندش را به این مكان منسوب كرده اند .

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.